نام پژوهشگر: مسعود عرب ابوسعدی
علی اصغر جوان مسعود عرب ابوسعدی
سه آزمایش جهت تعیین ارزش غذایی و کاربرد سورگوم بومی استان سیستان و بلوچستان در تغذیه طیور انجام شد. در آزمایش اول پروتئین، انرژی خام، چربی خام، فیبرخام، تانن، کلسیم و فسفر دانه سورگوم اندازه گیری شد. اندازه گیری تانن به روش folin phenol ciocalteu نشان داد که این دانه دارای 0/075 درصد تانن بود که کمتر از نصف میزان تانن موجود در واریته های کم تانن است. در آزمایش دوم اشکال انرژی قابل متابولیسم (ame, amen, tme, tmen) به روش سیبالد تعیین شد. نتایج حاصله از آزمایش تغذیه اجباری (force feeding) نشان داد که دانه سورگوم مورد بررسی دارای 413±2932 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم (amen) درکیلو گرم ماده خشک می باشد که 90 درصد انرژی خام این ماده خوراکی را شامل می شود.در آزمایش سوم سطوح صفر، 25، 50، 75 و100 درصد دانه سورگوم بومی ( sorghum vulgare) سیستان و بلوچستان جایگزین با دانه ذرت درجیره غذایی جوجه های گوشتی گردید، جیره های غذایی برای سه مرحله آغازین ، رشد و پایانی تنظیم و بمدت 7 هفته به 500 قطعه جوجه خروس آرین که درسن یک هفتگی بودند داده شد. سطح انرژی و پروتئین درتمامی جیره ها براساس جدول احتیاجات غذایی جوجه گوشتی آرین مطابق کاتالوگ درنظر گرفته شد و برای تنظیم جیره ها از آنالیز مواد خوراکی جداول nrc (1994) استفاده شد. با توجه به اینکه سطح انرژی دانه سورگوم پایین تر از ذرت است برای موازنه انرژی جیره های دارای دانه سورگوم از پودر چربی استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی متعادل با پنج تیمار(سطوح مختلف جایگزینی), در چهار تکرار انجام گرفت. پارامتر هایی نظیر میزان مصرف غذا، افزایش وزن زنده، ضریب تبدیل غذایی، هزینه تولید یک کیلوگرم وزن زنده، میزان تلفات و درصد لاشه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج برای پارامتر های مذکوربا استفاده از نرم افزار sas نشان داد که کاربرد صد در صد دانه سورگوم بومی میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی کل دوره را کاهش داد (0/05<p) درحالی که اثر آن روی افزایش وزن زنده نسبت به جیره شاهد اختلاف معنی داری نداشت ( p>0/05). نتایج نشان داد که استفاده از دانه سورگوم درسطوح مختلف جایگزینی و مراحل مختلف آغازین، رشد و پایانی تفاوتی بر افزایش وزن زنده نسبت به تیمار شاهد نداشت (p>0/05), درحالی که درصد تلفات بین تیمارها اختلاف معنی داری نشان داد (p<0/05). نتایج تجزیه لاشه و بررسی اقتصادی تولید نشان داد که هزینه تولید یک کیلوگرم وزن زنده, درصد لاشه و درصد چربی شکمی بین تیمارهای مختلف آزمایش نسبت به یکدیگر و شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت (p>0/05). با توجه به میزان کاهش مصرف خوراک, همراه با افزایش سطح جایگزینی دانه سورگوم, در مناطقی که سورگوم کشت می شود کاربرد آن در تغذیه طیورحداکثر به میزان 50% جایگزینی توصیه می شود.
مسعود حسنی مسعود عرب ابوسعدی
در این پژوهش اثر عصاره چند گیاه دارویی (مریم گلی و آویشن) بر عملکرد رشد و تیتر آنتی بادی جوجه های گوشتی بررسی شد. بدین منظور از تیمارهای زیر استفاده شده که عبارتند از: شاهد منفی (جیره پایه)؛ شاهد مثبت (جیره پایه + ویرجینامایسین mg/kg 200)؛ جیره پایه + 15/0 درصد عصاره مریم گلی؛ جیره پایه+ 3/0 درصد عصاره مریم گلی؛ جیره پایه+ 15/0 درصد عصاره آویشن و جیره پایه+ 3/0 درصد عصاره آویشن. در این پژوهش 250 جوجه یک روزه سویه کاب 500 به مدت یک هفته بر روی بستر پرورش یافت که از این میان 144 قطعه جوجه گوشتی به طور تصادفی به 6 تیمار غذایی اختصاص داده شدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و در هر تکرار 6 قطعه جوجه قرار داده شد و میانگین وزنی هر تکرار همانند بود. وزن کشی جوجه ها و خوراک مصرفی به صورت گروهی در هر تکرار به صورت هفتگی جهت محاسبه ضریب تبدیل خوراک (fcr) انجام گرفت. و در روز 21 و 42 دوره پرورش از دو قطعه جوجه از هر تکرار برای خون گیری جهت بررسی تیتر آنتی بادی بر علیه بیماری نیوکاسل، برونشیت عفونی و گامبرو انتخاب گردید. و در پایان دوره پرورش 1 قطعه جوجه از هر تکرار جهت اندازه گیری قسمت های مختلف لاشه، اندام های درونی و اندام ایمنی کشتار شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین خوراک مصرفی و افزایش وزن روزانه تیمار های آزمایشی اختلاف معنی داری نداشت (05/0< p)، در صورتی که اختلاف fcr بین تیمارها معنی دار بود (05/0> p). جوجه هایی که از تیمار آنتی بیوتیکی استفاده کرده بودند نسبت به تیمار 3/0% آویشن حدود 10 درصد fcr را بهبود بخشید. همچنین برای درصد قسمت های مختلف لاشه، اندام ایمنی و تیتر آنتی بادی هیچ گونه تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. درصد جگر در تیمار حاوی آنتی بیوتیک و 15/0 درصد آویشن به ترتیب31% و 34% کمتر از تیمار شاهد منفی بود (05/0> p). طول و وزن قسمت های مختلف روده در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. اما از لحاظ درصد میانگین وزن ژژنوم بین تیمارها اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0> p). با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق جایگزینی 15/0% تا 3/0% عصاره مریم گلی و 15/0% عصاره آویشن به جای آنتی بیوتیک در جیره طیور گوشتی توصیه می گردد.
حسن ساغری مسعود عرب ابوسعدی
بیشترین بخش ماده مغذی در جیره طیور برای تأمین انرژی به کار می رود؛ بنابراین، تعیین قابلیت دسترسی انرژی موجود در خوراک ها برای گونه ها و سنین مختلف طیور بسیار ضروری است. هدف پژوهش حاضر تعیین مقدار انرژی قابل سوخت و ساز پنج نوع از خوراک های متداول مصرفی در جیره غذایی کبک ها شامل ذرت، گندم، جو، سبوس برنج و کنجاله سویا، با استفاده از تکنیک اصلاح شده سیبالد (روش تغییر یافته مکنب و بیلر) است. برای تعیین انرژی متابولیسمی خوراک های مورد نظر از 30 قطعه کبک نر بالغ با میانگین وزنی 37±550 گرم (برای هر نمونه خوراک 5 کبک و 5 کبک برای اندازه گیری انرژی متابولیکی مدفوع و اندوژنوس ادرار) در شرایط محیطی یکسان استفاده شد. تجزیه شیمیایی نمونه ها مطابق روش های توصیه شده aoac انجام شد. در انتها مقادیر انرژی قابل سوخت و ساز با استفاده از نرم افزارهای excel و sas محاسبه و با جداول nrc در رابطه با طیور مقایسه شدند. این مقادیر برای خوراک های ذرت، گندم، جو، سبوس برنج و کنجاله سویا به ترتیب 27/3، 28/3، 22/2، 63/2 و 19/3 مگاکالری بر کیلوگرم به دست آمد. با توجه به تفاوت معنی دار آنها (01/0p?) با مقادیر بیان شده در جداول تغذیه ای nrc طیور، توصیه می شود جهت رسیدن به حداکثر تولید و کاهش هزینه ها، در تهیه جیره خوراکی برای کبک، از انرژی متابولیسمی غذاهای موجود در مورد سایر پرندگان استفاده نشود.
علی اکبر زارع شیبانی مسعود عرب ابوسعدی
اثر سبوس برنج اکسترود شده بر عملکرد، زیست فراهمی فسفر و وزن نسبی پانکراس جوجه های گوشتی بررسی شد. تعداد 200 قطعه جوجه گوشتی کاب 500 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار، 5 تکرار و 8 جوجه در هر تکرار قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد بر پایه ذرت- سویا (t1) و جیره های دارای 20 و 30 درصد سبوس برنج خام (t2 و t3) و اکسترود شده (t4 و t5)، برای دوره آغازین (8 تا 21 روزگی) و دوره رشد (22 تا 42 روزگی) تهیه شد. تیمارهای 20 و 30 درصد سبوس برنج اکسترود شده (t4 و t5) در دوره آغازین، رشد و کل دوره پرورش در مقایسه با تیمار شاهد (t1) اختلاف آماری معنی داری در مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک نداشتند. تیمارهای سبوس برنج اکسترود شده (t4 و t5) در مقایسه با تیمارهای سبوس برنج خام (t2 و t3) در دوره آغازین، رشد و نیز در کل دوره پرورش، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بهتری داشتند (05/0 p). وزن پانکراس تیمارهای 20 و 30 درصد سبوس خام (t2 و t3) بیشتر از تیمارهای دیگر بود (05/0 p). تیمارهای شاهد (t1) و 20 درصد سبوس برنج اکسترود شده (t4) در فراهمی فسفر کل و درصد خاکستر درشت نی تفاوتی نداشتند (05/0 p). اما این تیمار ها از سایر تیمارها، فراهمی فسفر و درصد خاکستر درشت نی بیشتری داشتند (05/0 p). تیمار 30 درصد سبوس برنج اکسترود شده (t5) نیز از تیمارهای سبوس برنج خام (t2 و t3) فراهمی فسفر کل و درصد خاکستر درشت نی بیشتری داشت (05/0 p). نتایج آزمایش حاضر نشان داد که سبوس برنج اکسترود شده در مقایسه با سبوس برنج خام سبب افزایش فراهمی فسفر کل و خاکستر درشت نی و کاهش وزن نسبی پانکراس جوجه های گوشتی شد. اکستروژن سبوس برنج احتمالاً با از بین بردن فاکتورهای ضدتغذیه ای سبوس برنج، سبب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی شد و از سبوس برنج اکسترود شده بدون کاهش در عملکرد، می توان تا سطح 30 درصد جیره جوجه های گوشتی استفاده کرد.
مجتبی حبیب اللهی مسعود عرب ابوسعدی
چکیده ندارد.
سینا الهیاری مسعود عرب ابوسعدی
تعداد 312 قطعه جوجه¬ی یک روزه از نژاد a++ به طور تصادفی به 39 واحد آزمایشی تقسیم و در هر واحد 8 جوجه قرار داده شد و از جیره¬های آزمایشی حاوی 4 سطح نانو ذرات نقره (mg/kg 90 و 60 ،30 ،0) به شکل زئولیت نقره به صورت اختیاری به مدت 42 روز استفاده کردند و در روز هفدهم آزمایش، سه سطح باکتری مقاوم به آنتی¬بیوتیک نالیدیکسیک اسید (شاهد، سالمونلا تایفیموریوم و اشرشیاکلی) به جوجه¬ها خورانده شد. یک، سه و پنج روز پس از خوراندن باکتری¬ها، از مدفوع نمونه برداری شده و در محیط حاوی آنتی بیوتیک نالیدیکسیک اسید کشت شدند. برای بررسی اثر نقره بر تیتر آنتی بادی آنفلوانزا، نیوکاسل و برونشیت، در سه هفته¬ی متوالی پایانی پرورش از جوجه¬ها خون¬گیری شد. میزان خوراک مصرفی به صورت هفتگی و افزایش وزن در پایان هفته¬های دوم، چهارم و ششم اندازه گیری شدند. در این تحقیق به هیچ وجه از آنتی بیوتیک استفاده نشد. سطوح مختلف نانو ذرات نقره اثری بر تعداد باکتری سالمونلا تایفیموریوم نداشت (p>0.05) اما با افزایش سطح نقره در جیره از تعداد باکتری اشرشیاکلی کاسته شده و در طول زمان، نرخ رشد آن¬را کاهش داد (p<0.05). در دوره¬های مختلف پرورش، مصرف mg/kg 30 نقره بیشترین مصرف غذا را باعث شد اما می توان احتمال داد که سطوح پایین نقره نیز در طولانی مدت اثر افزایشی مصرف غذا را از دست خواهند داد و برابری مصرف غذای تیمار mg/kg 30 نسبت به شاهد بعد از 42 روزگی را نیز می توان انتظار داشت. باکتری اثری بر مصرف غذا نداشت. در دو هفته¬ی اول، در تیمار حاوی mg/kg 60 نقره 33/5 درصد افزایش وزن دیده شد (p<0.05) اما در هفته¬های بعدی و طول دوره، تفاوتی بین تیمارها وجود نداشت. مصرف باکتری بدون نقره باعث کاهش معنی داری در میزان افزایش وزن در مقایسه با شاهد در هفته¬ی ششم و طول دوره به ترتیب 3/16 و 6/10 درصد در هفته¬ی ششم و 40/8 و 56/5 درصد در طول دوره برای سالمونلا و اشرشیاکلی شد (p<0.05). بیشترین افزایش وزن به تیمارهای حاوی mg/kg60 و 90 نقره همراه با دریافت باکتری مربوط ¬شد. مصرف زئولیت نقره به تنهایی باعث شد تا بهترین ضریب تبدیل در دو هفتگی مربوط به تیمار حاوی mg/kg 90 نقره باشد (46/7 درصد کمتر از شاهد) و در هفته¬های بعدی و طول دوره، تیمارهای mg/kg60 و 90 تفاوتی با شاهد نداشتند. مصرف باکتری باعث بدتر شدن ضریب تبدیل شد. دریاف همزمان نقره و باکتری باعث شد تا با افزایش سطح نقره در جیره ضریب تبدیل بهتری به دست آید. بهترین ضریب تبدیل در طول دوره در تیمار mg/kg 90 زئولیت نقره همراه با دریافت باکتری مشاهده شد (6/5 و 5/7 درصد به ترتیب برای اشرشیاکلی و سالمونلا) . استفاده از mg/kg 90 زئولیت نقره در شراط آلودگی شدید می تواند باعث بهبود عملکرد مرغ های گوشتی شود. زئولیت نقره اثری بر تیتر آنتی بادی نداشت .(p<0.05) با توجه به نتایج این مطالعه، شاید بتوان این آثار سودمند را به اثر یون نقره بر فلور دستگاه گوارش نسبت داده و علایم نامطلوب آن را به سایر جنبه های متابولیکی مربوط به مس و سلنیوم نسبت داد. تا بررسی عوارض احتمالی مصرف زئولیت نقره، استفاده از آن به صورت تجاری توصیه نمی شود.
مهدی عبدالحسین زاده مسعود عرب ابوسعدی
هدف این پژوهش عبارت است از: 1- تعیین مناسب ترین سطح انرژی متابولیسم در جیره غذایی برای رسیدن به تولید مطلوب تخم مرغ ، وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی 2- تعیین نسبت مطلوب انرژی به پروتئین برای رسیدن به توان تولید مطلوب . بر پایه یافته ها به نظر می رسد که بهتراست از سطح انرژی 2700کیلو کالری و سطح پروتئین 13 در صد برای تامین نیاز مرغ های بومی در گامه اول تولید استفاده شود .