نام پژوهشگر: ام البنی محمدرضا پور
یوسف اکبری سید محمود طباطبایی
چکیده: وضعیت بحرانی آب در کشور و افزایش روز افزون نیاز آبی در بخش های مختلف، امروزه ضرورت برنامه ریزی مناسب جهت بهره برداری از منابع مختلف آبی را ایجاب می نماید. در این راستا با توجه به نیازهای مختلف زیست محیطی،کشاورزی، شرب و صنعت بایستی مناسب ترین برنامه ریزی بهره برداری از منابع موجود صورت گیرد. ارزیابی تأثیر سناریوهای متفاوت بهره برداری با استفاده از روش های شبیه سازی و برنامه ریزی جامع منابع آبی در مدیریت این منابع نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. 1). برای مدیریت و برنامه ریزی منابع آب در سطح حوضه مدل های مختلفی توسط محققان منابع آب در سراسر دنیا توسعه داده شده است. 2). مدل weap به دلیل جامعیت در لحاظ کردن توام فرآیندهای فیزیکی، هیدرولوژیکی و مدیریتی در شبیه سازی، قابلیت ارزیابی سناریوها و تخصیص آب، فراگیری استفاده از آن در نقاط مختلف دنیا و دسترسی رایگان از جمله مدل های پرکاربرد می باشد. هدف اصلی در این تحقیق مدیریت و برنامه ریزی جامع در راستای استفاده بهینه از منابع آب موجود سد کارده، با استفاده از مدل weap و تأمین تقاضا در بخش کشاورزی و شرب، با توجه به رشد نیاز آنها در آینده می باشد. به همین منظور ابتدا سد کارده در محیط مدل weap شبیه سازی شد و مدل برای شرایط پایه و هفت سناریوی مختلف طرح های توسعه اجرا گردید. با توجه به نتایج بدست آمده برای سناریوی مرجع، این سد به تنهایی پاسخگوی تمام نیازهای تعریف شده به طور کامل در افق طرح نمی باشد، مگر با اعمال اقداماتی مدیریتی در قالب سناریوها، که باعث کاهش مصرف آب در بخش های مختلف تقاضا شود. از جمله این سناریوها مدیریت تقاضا، افزایش راندمان آبیاری، بکارگیری هر دو به طور همزمان در یک سناریو، تغییر یا کاهش الگوی کشت و ... می باشد. در نتیجه با اعمال سناریوی کم آبیاری و افزایش راندمان بطور هم زمان می توان عدم تامین نیاز آب را 37 درصد نسبت به سناریو مرجع کاهش داد و حجم ذخیره مخزن در این سناریو 25 درصد نسبت به حجم ذخیره مخزن در سناریو مرجع افزایش می یابد. کلمات کلیدی: سیستم منابع آب، سد کارده، شبیه سازی، مدیریت جامع، مدل weap
ایسن یوسف دوست ام البنی محمدرضا پور
کشاورزی به علت ماهیت بیولوژیکی آن و وابستگی شدید به طبیعت بزرگ ترین مصرف کننده منابع آبی در بیشتر کشورها هست. در کشور ما 5/93 درصد منابع آبی در بخش کشاورزی مورد بهره برداری قرار می گیرد، لذا امروزه مدیریت آب در این بخش نقش مهمی را در مصرف منابع آب کشورها بازی می کند. مطالعه حاضر با هدف بهینه سازی الگوی کشت، تخصیص آب آبیاری و حداکثر سازی سود حاصل از کشت بخشی از مزارع دشت قزوین که آب مورد نیاز خود را از طریق سد طالقان تأمین می کنند در شرایط آب و هوایی مختلف با کمک الگوریتم ژنتیک و فاخته انجام شد. نتایج بیان گر این بود که در شرایط آب و هوایی نرمال، مرطوب، خشک وگرم وخشک سطح زیر کشت و سود حاصل از الگوی کشت جدید ارائه شده توسط دو الگوریتم نسبت به الگوی کشت فعلی افزایش چشمگیری داشته و پیروی از الگوی کشت جدید تا حدود زیادی باعث کاهش مصرف آب این بخش می شود. این امر خود حاکی از بهینه نبودن الگوی کشت فعلی منطقه است. نتایج نهایی حاصل از دو الگوریتم بسیار به هم نزدیک بود. هر دو الگوریتم به جواب بهینه سراسری دست پیدا کردند، ولی چیزی که باعث برتری الگوریتم فاخته نسبت به ژنتیک شد سرعت بالاتر همگرایی الگوریتم فاخته بود یعنی الگوریتم فاخته با تعداد تکرار کم تر به سمت جواب بهینه همگرا شد