نام پژوهشگر: احمد غنی پور ملکشاه
محسن عزیزنژادشوبی احمد غنی پور ملکشاه
استفاده از صناعات ادبی از اساسی ترین ابزارهای شاعران برای بیان مقصود است و یکی از مهمترین صنایع ادبی، تلمیح است. شاعر با استفاده از تلمیح و اکتفا کردن به یکی دو واژه که نشانه وسعت اطلاّعات و غنای فرهنگی خود اوست به خلق مضامین دست می زند و تداعی معانی ایجاد می کند و بر لطف و عمق شعر خویش می افزاید. نظامی گنجه ای در «خمسه یا پنج گنج» خود به مناسبت های گوناگون با آرایه تلمیح کلام خود را مزّین کرده و آن را همچون زیوری بر پیکر شعر زیبای خود بسته است. در این پژوهش انواع تلمیحات از خلال مثنوی های وی استخراج گردید و پس از آن بنابر تنوّع مضامین به پنج بخش تقسیم شد. در بخش اوّل ابیاتی که به آیات قرآن تلمیح دارد، آورده شد که حجم زیادی از این پایان نامه را به خود اختصاص داده است؛ در بخش دوّم تلمیح به احادیث قدسی و نبوی بیان گردید، در بخش سوّم تلمیحات اسطوره ای، در بخش چهارم تلمیحات اعتقادی و باورهای مذهبی و در بخش پنجم تلمیحات تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نگارنده با ارائه نمودار، میزان استفاده از آرایه تلمیح را در مضامین پنج گانه نشان داده، نیز میزان کاربرد این آرایه را در هر یک از مثنوی های نظامی به تفکیک آورده است.
بهادر شاکری نسب احمد غنی پور ملکشاه
چکیده ه. الف . سایه ، هوشنگ ابتهاج از سال 1325 ه.ش تا کنون در عرصه ی شعر وشاعری درخشیده است. خمیر مایه آثار او عشق واجتماع است. « غم واندوه» و «امید به آینده» دو روی سکه اندیشه او را تشکیل می دهند. وی در «نخستین نغمه ها» عاشق اندوهناکی است که گاهی با صحبت از آزادی و وطن ورستگاری چهره اجتماعی خود را بروز می دهد. زبان او به دلیل سادگی ودوری از استعارات پیچیده به سعدی نزدیک است؛ اما لغت ها و وزن ها و تعبیرهای حافظ و مولوی ودیگر شعرای کلاسیک ایران نیز در همه آثار او ـ حتی در نو پردازی هایش ـ دیده می شود. در آثار میانه، مثل «سراب» در میان یأس و اندوه به سر می برد؛ و در نهایت، هرچه پخته تر می گردد آرزوی بهروزی و امید به فردا در او قوی تر می شود. شعر سایه ریشه عمیقی در سنت وگذشته دارد؛ و سنت زده است. اغلب، شیوه ی بیان او با تشبیه صورت می گیرد. استعاره مصرحه بسامد اندکی در آثار او دارد؛ اما از استعاره مکنیه و تشخیص بسیار بهره می برد. تشبیهات و استعارات و نمادهای او اغلب همان موارد رایج ومستعمل است؛ اما گاهی نیز موارد زیبایی می آفریند . او از ترکیبات وصفی بسیار بهره می برد. استفاده ی فراوان از ضمایر پیوسته ،کاربرد افعال به روش سنتی، استفاده از معانی متعدد «را» و مواردی از این قبیل نحو کلام او را سنتی می کند؛ اما به دلیل قدرت تلفیق و روح عاطفی غنی و استفاده از تعابیر امروزی ـ در کنار موارد یاد شده ـ عنصری در شعر او ایجاد می شود که امروزی بودن شعر او را فریاد می زند. او در انتخاب کلمات ، به تناسب آوایی و تناسب معنایی اهمیت زیادی می دهد. سایه بیشتر اهل نگاه، سکوت و اشاره است. «من» فردی او بسیار کم رنگ است و «من» اجتماعی او پر رنگ ترین بخش وجودی او است که بیشتر در آثار نو او جلوه می کند. «من» حکیمانه او نیز گاه رخ می نماید. سایه در زمینه موسیقی شعر به نوعی مبدع وخلاق است. هر چند وزن عروضی موجود را کافی می داند؛ با هماهنگی لفظ و معنا وتکرارهای بی شمار نجوای درونی اش را به خواننده منتقل می کند. اشعار او همه در یک درجه اعتبار قرارنمی گیرند و استادی عمده او در غزل است؛ اما مواردی که در این پایان نامه دنبال می شود در تمام آثار او به نوعی نمایان است. در این پایان نامه سعی شده است ویژگی های سبکی او ـ که در لابلای آثارش پنهان مانده است ـ استخراج و نشان داده شود؛ و با آوردن شواهد و به شیوه سبک شناسی توصیفی ، سبک او بهتر شناخته شود . از این نظر، به سه حوزه زبان، بیان و اندیشه پرداخته شده است . کلید واژه : سبک، سبک شناسی، ابتهاج، سایه، نخستین نغمه ها، سیاه مشق، تاسیان.
ستاره سلطانی احمد غنی پور ملکشاه
بررسی جایگاه زنان در ادبیات فارسی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه و بررسی پژوهشگران حوزه های مختلف ادبی و علوم انسانی قرار گرفته است. شاعران و نویسندگان فارسی زبان، به تناسب میزان روشنفکری خود و متأثر از محیط اجتماعی پیرامون خویش جایگاه متفاوتی برای زنان در اشعار و نوشته های خود قائل بوده اند. مولانا از شاعرانی است که به نسبت همعصران خویش، جایگاه ویژه ای برای زنان، در آیینه ی اشعار و حکایات خویش، در مقابل چشمان بیننده و خواننده به تماشا گذاشته است.
فاطمه خادملو احمد غنی پور ملکشاه
چکیده شخصیّت یکی از عناصر مهم هر اثر ادبی به ویژه رمان است. چگونگی و نحوه پردازش آن به انتخاب و نبوغ نویسنده بستگی دارد و همین امر باعث قوّت یا ضعف یک اثر ادبی می شود. نویسنده می تواند با شخصیّت پردازی مناسب، ویژگی های درونی و خصوصیّات پنهانی شخصیّت ها را نشان دهد و در نهایت به التذاذ ادبی مخاطب کمک نماید. رمان های «سووشون» و «جزیره سرگردانی» به شیوه رمان های مدرن و پست مدرن نوشته شده است. نویسنده در این دو رمان توانسته با توجّه به فضای تاریخی هر دو اثر شخصیّت های تأثیرگذاری خلق کند. در تحقیق پیش رو ابتدا به چارچوب نظری شخصیّت و شخصیّت پردازی، سپس معرفی زندگی، افکار و آثار سیمین دانشور و سپس بررسی انواع شخصیّت ها و چگونگی پردازش در دو رمان «سووشون» و «جزیره سرگردانی» و مقایسه شخصیّت پردازی بین دو اثر و در پایان به نتیجه گیری پرداخته شده است. این تحقیق با هدف شناخت و تحلیل شخصیّت و شیوه های شخصیّت پردازی و مقایسه آن در دو رمان «سووشون» و «جزیره سرگردانی» از آثار سیمین دانشور انجام شده است. دانشور برای شخصیّت پردازی از شیوه های گفتگو، توصیف و روایت حوادث از نگاه و زبان شخصیّت های اصلی استفاده کرده است و توانسته به خوبی هدف اصلی خود را که کشمکش درونی و بیرونی شخصیّت هاست به مخاطب انتقال دهد. واژه های کلیدی: سووشون، جزیره سرگردانی، دانشور، رمان، شخصیّت، شخصیّت پردازی.
فرهاد باباجان زاده احمد غنی پور ملکشاه
« الرّحمن عَلّمَ القرآن خَلَقَ الانسانَ علّمَهُ البیان» (قرآن کریم55/آیه4ـ 1) بیان وعناصر بیانی ابزاری هستند برای این که شاعر هنر خود را نشان دهد. شاعران با این ابزار ها با توجه به ذوق و قریح? خود آثارشان را خلق می کنند. بسیاری از شاعران برای پروراندن خیال خود در شعر، به عناصر بیانی خاصّی توجه دارند. این عناصر بیانی و تصویر های خیالی گاهی حاصل ذهن خود شاعر است وگاهی هم تقلیدی. هرچه شاعر در استفاده از ابزارهای بیانی ظرافت و دقّت بیشتری به کار برد وتصویر خیالی که خلق می کند قابل لمس تر و محسوس تر باشد تأثیرگذاری شعرش بر مخاطب بیشتراست. ابزار کار شاعر مادی و محسوس نیست بلکه انتزاعی و ذهنی است که به کمک آرایه هایی این امور انتزاعی را عینیّت می بخشید. اصلی ترین ابزار برای عینی کردن صورت های ذهنی یک شاعر در راستای عالَم تخیّل«علم بیان» است .درواز? ورود به عالم تخیّل برای پیدا کردن روابط اشیا و پدیده ها به صورت حقیقی یا ادعایی و تخیلّی یا وهمی همانا در علم بیان به کمک آرای? تشبیه صورت می گیرد. سنگ زیربنای علم بیان و دریچ? صور خیال آرای? تشبیه است. یکی از موضوعات مهّم و اساسی در شناخت ارزش هنری و ادبی شعرِ هر شاعر، توجّه به دو عنصر وزن و عاطفه است که این دو عنصر در شعر سنّتی و اشعار شاعرانی همانند منوچهری، نظامی، حافظ و . . .بیشتر نمود و مصداق را پیدا می کند و ضرورت شناخت این عناصر شعری بیشتر احساس می شود و اگر این دو عنصر اصلی شعر نادیده انگاشته شود، دیگر واژه ای به نام شعر و آفرینش ادبی معنا ندارد و در ذخیر? زبانی آن جامع? خلق و آفرینش ادبی به محاق فراموشی سپرده می شود و از دیگر سو، وزنِ عروضی نیز فقط عاملی برای تحریک و تهیّج ذوق ادبی است. درشعر، وزن نیز درخدمت عاطفه است و بیان عاطفه به کمک صور خیال و از راه علم بیان است. اگرکسی بخواهد درشعر شاعران تفحّصی داشته باشد و به علم بیان و سایر آرایه ها که جنبه های زیبایی شناختی یک اثر را می شناسانند آشنا نباشد ظرافت ها و ذوق ادبی و تصویرهای شعری و .بر او پوشیده می ماند و نمی تواند ادعّا داشته باشد که لذّت و ارزش این اشعار را دریافته است. در ادوار مختلف شعر فارسی، مشاهده می کنیم که بعضی از شاعران نسبت به دیگران از شهرت بیشتری برخوردارند و شاخص می باشند به نظر می رسد یکی از دلایل آن خلاقیّت شاعر باشد در بیان تخیّلات خود. دو شاعر در یک منطقه جغرافیایی و یک دور? زمانی زندگی می کنند ولی به همین دلیل بالا یعنی نحو? استفاده ازتخیّل، اثر یکی تاثیر گذارتر و ماندگارتر از دیگریست. منوچهری دامغانی، یکی از این شاعران است که خود را در چارچوب و قالب تعیین شد? شاعران زمان خود محدود نکرده است و برای نشان دادن هنر و خلاقیّت خود از تمام هنرهای بیانی و قریح? خود نهایت بهره را برده است. دور? زندگی منوچهری را دور? «طبیعت وتصاویر طبیعت» در شعر فارسی می-دانند و او را نمایند? کامل این دوره از نظر خلق تصاویر شعری به شمار می آورند. «تصاویر شعری او اغلب ،حاصل تجربه-های حسّی اوست.» (شفیعی کد کنی ،1390 :501) بیشتر تصاویر شعری او قابل درک است.منوچهری یک شاعر تاثیر گذار در تفکّر ایرانی است. خط فکری که منوچهری آغازگر آن بوده (هرچند او نیزدر بعضی از مضامین تحت تاثیر شاعران عرب بوده ) بعد ها در آثار خیام تبلّور می یابد و در اشعار حافظ هم نمود پیدا می کند.منوچهری نمودار جنب? شادخواری ایرانی است. او و فرخی سیستانی روح طبقه خوشباش را درشعر خود انعکاس می دهند. در زمانی که منوچهری زندگی می کند علی رغم سختگیریهای عقیدتی و اجتماعی،شرابخواری وموسیقی و بزم و خوشباشی هم گسترش می یابد. در نیمه اول قرن پنجم ما شاعری را سراغ نداریم که چون منوچهری طبیعت را اینگونه وصف کند. او هم بهار را وصف می کند هم پاییز را هم برف و بوران زمستان را «دیوانش گنجینه ای است از آوای طبیعت، و یک دنیای زنده و پر جوش و خروش از آن سر بر می آورد» (اسلامی ندوشن ،1383 :191). نگارنده در این پژوهش به بیان تشبیه و انواع آن در دیوان منوچهری و بررسی وتحلیل آن پرداخته است و بیان این نکته که کدام نوع از تشبیه در دیوانش از بسامد بیشتری برخوردار است. برای پیشبرد هر چه بهتر این پژوهش سعی شده است تمام دیوان منوچهری مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به بررسی های انجام شده در مورد آثاری که به نوعی تشبیه و انواع آن را در دیوان منوچهری مورد بررسی قرار داده باشند به کتابی بر نخورده ایم ولی چند مقاله وجود دارد که هر کدام یک نوع از تشبیه را مورد بررسی قرار داده اند از جمله:تشبیه مرکب در دیوان منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی ،محمد حکیم آذر و تشبیه تمثیل در منوچهری ،یحیی طالبیان. همچنین دکتر شفیعی نیز حدود بیست و پنج صفحه از کتاب «صور خیال در شعر فارسی» را به بیان صور خیال در شعر منوچهری اختصاص داده . (525ـ 501)که دراین صفحات بیشتر به تصویرآفرینی های منوچهری پرداخته وتاثیر علوم و اساطیر را در دیوان منوچهری بیان کرده است.
احمد خلیلی مهدیرجی سیاوش حق جو
چکیده تفسیر حقیقی تحوّلات بدیع در زبان فارسی تنها از راه مقایسه ی دیوان شاعران و نویسندگان بزرگ هر دوره و تطبیق موضوعات بلاغیبدیعی آن ها نسبت به یکدیگر ممکن است. از میان این بزرگان که اندیشه را با زیبایی و لطافت و جمال لفظ همراه داشته و به اوج کمال و نمط عالی دست یافتهاند میتوان به نظامی اشاره کرد. سبک آثار نظامی، مبتنی بر شگردها و عوامل بدیعی و بیانی است و اگر این عناصر را از آن حذف کنیم، سبک ادبیش به سرعت به سطح کلام عادی تنزل مییابد. در مخزن الاسرار ترفندهای بدیعی چنان در کلام بهکار گرفته که گویی فضای هنری خاصِ شعر، آن را طلبیده و به عنوان عنصری اصلی پذیرفته است. کلامش نه تنها رنگ تکلّف و تصنّع به خود نگرفته بلکه به حد اعلای بلاغت رسیده است. نظامی در خلق مخزن الاسرار با استفاده از ترفندهای بدیعی و ایجاد موسیقی، فضای مناسبی برای پیاده کردن اندیشه و عواطف خویش آفریده است. برای کشف و تحلیل بهتر این ترفندهای زیبایی آفرین در مخزن الاسرار، آنها را جداگانه در محورهای شعری بررسی کردهایم، زیرا از دیدگاه صور خیال شناسی جدید، شعرهای برتر و بلند از دو محور عمده ی شعری برخوردارند: محور عمودی، محور افقی. محور عمودی، طرح کلّی و شکل عمومی شعر است و محور افقی تک تک ابیات. گونه هی مختلف تکرار هم در محور افقی دیده میشود هم در محور عمودی و این تکرار یا به صورت تام (همگونی کامل) است یا ناقص (همگونی ناقص). منظور از تکرار تام، تکرار واژه به صورت کامل است. تکرار ناقص نیز شامل سجع و انواع آن، جناس و انواع آن، واج آرایی، تکرار هجا، اشتقاق و شبه اشتقاق میشود. این دو گونه تکرار گاهی به صورت افقی و در یک بیت صورت میگیرند و گاهی به صورت عمودی در چندین بیت تکرار میگردند. در این پژوهش به بررسی ترفندهای بدیع لفظی موجود در مخزن الاسرار پرداخته شده است و گونه های مختلف آن را با ذکر نمونه و بسامد تکرار آن مشخص کرده ایم.
ابراهیم بازیاری دلاور احمد غنی پور ملکشاه
چکیده فتوت یا جوانمردی از آیین ها و مسلک های کهنی است که از بطن اجتماع بیرون آمد و سال ها به عنوان عقیده و آرمان متعالی افراد و گروهها و برخی حکومت ها به حیات خود ادامه داد. خاستگاه و سرچشمه این آیین را باید در ایران باستان جست، هر چند با ظهور اسلام و پیدایش تصوف، تغییرات گسترده ای در ساختار و اصول و مبانی آن ایجاد گردید. دوران حکومت الناصرلدین الله عباسی اوج رونق و رواج فتوت بوده است. با حمله هلاکو و انقراض حکومت عباسی، طومار این آیین نیز درهم نوردیده شد. یکی از شاعرانی که اصول و مبانی جوانمردی در آثارش نمود یافته است عطار نیشابوری است. در منظومه های وی بسیاری از آموزه های جوانمردانه به همراه بنیادی ترین و اساسی ترین آنها چون رازداری، انصاف دادن و انصاف نطلبیدن، سخاوت و ... مطرح گردیده است. در این پژوهش پس از کلیاتی در مورد فتوت و شرح احوال و آثار و افکار عطار نیشابوری، برخی از آموزه ها و اصول و مبانی فتیان به همراه عناصر و ابزار زیبایی شناسی که شاعر در تبیین این اصول از آن ها بهره جسته است در چهار منظومه وی بررسی گردید. واژه های کلیدی: فتوت، فتیان، منظومه ها، عطار نیشابوری
ربابه علی نیا مقدم غلامرضا پیروز
فرهنگ، میراث ملی مردم یک کشور است که از نسل های گذشته به ارث مانده است و بزرگ ترین نیاز جامعه ی بشری و عامل اصلی پویایی و نشاط و تداوم حیات جوامع است. فرهنگ عامیانه مجموعه ی اعمال و رفتارهایی است که سینه به سینه نقل شده و به صورت تجربه به ارث رسیده است. در زبان و قلب مردم، مثل ها، باورها و اعتقاداتی وجود دارد که هر یک از آن ها پندی بزرگ در بر دارد و از آن جا که فرهنگ هر ملتی در حکم زندگی نامه ی آن ملت است، این باورها و عقاید، نشان دهنده ی فرهنگ مردم هر سرزمین است. در آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران ایرانی، عناصر فرهنگ عامیانه دیده می شود و این نشان از تأثیری است که فرهنگ جامعه بر روی آن ها گذاشته است. آثار داستانی جلال آل احمد نیز، سرشار از عناصر فرهنگ عامیانه است و به خوبی می توان عقاید و باورهای مردم ایران را در آن ها مشاهده نمود. اعتقادات و باورها در داستان های آل احمد، دارای جنبه های دینی و مذهبی، عقاید خرافی، آداب و رسوم اجتماعی، ضرب المثل ها و... است. تمام مواردی که جلال از فرهنگ عامیانه آورده است، باورهایی است که همواره در میان مردم جامعه وجود دارد و این امر نشان از این دارد که آل احمد به فرهنگ جامعه و مردم اجتماع خود، توجّه فراوانی دارد. البته وی گاهی به این افکار و اعتقادات مردم، به دیده-ی انتقاد و طنز می نگرد و هدف او از آوردن برخی عقاید، کوبیدن و نقد آن ها بوده است، بدین منظور که نشان دهد با آن عقاید مخالف است.
امیرسعید حسینی غلامرضا پیروز
غزلیات شمس تبریزی، اثر مولانا جلال الدین محمد بلخی را می توان در زمره ی عالی ترین نمونه های شعر فارسی به شمار آورد. مهم ترین ویژگی این غزل ها موسیقی بکر و بی تکلفی است که به شیوه های مختلف در تمام شعر منتشر می شود. کلمات چرخ زنان از نهان گاه جان شاعر به ظهور می رسند و در همان هیأتِ ناب بدوی، زمخت و تراش نخورده، در کنار هم نظام موسیقایی اثر را می سازند. در این نظام، موسیقی کناری یکی از چهار جلوه ی موسیقی شعر، و قافیه و ردیف به اشکال گوناگون، نمود بارز آن است. در این پژوهش پس از گذری اجمالی بر طرح کلی مسأله و حدود و فرضیات پژوهش و تأمل در مبانی نظری تحقیق و تبیین مرزهای مقبول، به بررسی موسیقی کناری در غزلیات شمس تبریزی و نقش قافیه، به عنوان بخشی از موسیقی کناری، در تداعی معانی و توسعه ی تصاویر و معانی در 205 غزل از غزلیات شمس تبریزی پرداخته شده است. روال تحقیق، مطالعه و بررسی عوامل موسیقی کناری در غزلیات مورد نظر و در نهایت تحلیل آنها در چارچوب نظری بحث بوده است. پس از استخراج و تنظیم داده ها در جداول خاص، ویژگی های قافیه و ردیف از لحاظ آماری مورد بررسی قرارگرفت و سپس با تحلیل یافته ها و نیز واکاوی هنجارگریزی های مولوی در موسیقی کناری، نشان داده شد که مولانا از قافیه و ردیف به اقسام صور در جهت موسیقایی تر کردن غزل بهره برده-است.همچنین براساس طرح هندسی ابیات، الگویی برای بررسی موسیقی کناری در غزل پیشنهاد شد. درباره ی قدرت تداعی قافیه برمبنای رابطه ی مفهومی واژگان، الگوی جدیدی همراه با نمونه های متعدد پیشنهاد گردید. در بررسی مداخله ی ردیف در نقش توسعه بخشی قافیه، از منظری آماری نشان داده شد در غزل های مورد نظر، ردیف از توان قافیه برای توسعه بخشی در مسیر القای منظور شاعر نمی کاهد.
مجتبی بخشی احمد غنی پور ملکشاه
چکیده: از جنبه های بسیار مهم تاریخ اجتماعی ایران، رواج آیین جوانمردی و تشکیل جمعیّت های جوانمردان یا فتیان است. فتوّت یا جوانمردی جریانی است که ریشه در باور های کهن مذهبی و منش اخلاقی ایرانیان دارد. به نظر می رسد که اصل این جریان را بتوان در اندیشه های باستانی ایران و آیین زرتشتی جستجو کرد. جوانمردان یا فتیان، طبقه ای خاص از عامّه در ایران و سایر بلاد اسلامی بوده اند، که بخشندگی و کارسازی و دستگیری از مردم را شعار خویش قرار داده و با آداب و رسوم خاصّی این آیین (فتوّت و جوانمردی) را به کار می بسته اند. سعدی شیرازی، از شاعران، سخنوران و متفکّران پهنه ادب پارسی است که به آیین و رسم جوانمردی چشم داشته و نسبت به آن آگاهی و دلبستگی نشان داده است. او با این اندیشه و آگاهی و تأثیر پذیری از عرفا، نویسندگان و شاعران پیش از خود، آموزه های فتوّت و جوانمردی را به طرزی شیوا در آثار خود بیان داشته است. این رساله، با تکیه بر کلّّیّات سعدی، به تبیین و بررسی «آموزه های فتوّت و جوانمردی» به شیو? تحلیلی، که روش گردآوری آن اطّلاعات کتابخانه ای بوده است، می پردازد. واژه های کلیدی: آموزه های فتوّت (جوانمردی)، کلّیّات سعدی.
نرجس مهربان ظاهری مرتضی محسنی
فریدون مشیری با حضور در طبیعت توانست ذهنیت شعری خویش را با طبیعت درآمیزد و آن را دست آویزی برای تصاویر شعری خود سازد. طبیعت در مراحل سه گانه ی شعر مشیری حضوری زنده و الهام بخش دارد. دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که مضامین اصلی اشعار مشیری در زمینه ی طبیعت با نگاهی نمادین، رمانتیک و فضای اجتماعی و انسانی شاعر مطرح شده است.از عناصر طبیعی مورد توجه مشیری می توان به گل و انواع آن و شب که هر کدام به ترتیب حدود 545 و 425 بار در مجموعه اشعار او به کار رفته است، اشاره کرد. گل و شب در دفتر « تشنه ی طوفان » بیش ترین بسامد را دارد، و واژه ی ابر حدود 70 بار کم ترین بسامد را به خود اختصاص داده است. و بیش ترین بازتاب فکری مشیری نیز در قالب همین تصاویر شب و تیرگی و گل و توصیف معشوق نمود پیدا می کند. در بخش پایانی به نقش طبیعت در شکل گیری شگردهای بلاغی پرداخته شده است. در بررسی طبیعت به عنوان عنصر تصویر ساز این نتیجه به دست آمده که تشخیص در اشعار مشیری بسامد بالایی دارد. هم چنین از انواع استعاره، استعاره ی مکنیه نسبت به استعاره ی مصرحه بیش تر آمده است و در تشبیه، از اضافه ی تشبیهی بیش تر از تشبیه های گسترده استفاده کرده است.
مرضیه علی زاده زواردهی مرتضی محسنی
چکیده سبک به مفهوم روش خاصّ ادراک و بیان افکار با ترکیب کلمات و انتخاب آن ها و طرز تعبیر ویژه است. سبک شناسی در نظم فارسی، با توجه به زبان، دوره ی تاریخی، نگرش نویسنده و موضوع اثر با عنوان ها و شیوه-های مختلفی نام گذاری و تقسیم بندی شده است که شناخت این سبک ها موجب درک درست تر از متون می شود. هرچند سبک به یک اثر ادبی، وجهه ای خاصّ از لحاظ صورت و معنی می دهد؛ به نوبه ی خود به طرز تفکّر گوینده یا نویسنده وابسته است. میرزا محمود فدایی مازندرانی (1200-1280) از مرثیه سرایان و سوگ سرایان بزرگ عاشوراییِ روزگار قاجار و نهضت بازگشت ادبی است. مقتل منظوم فدایی از برجسته ترین مقتل ها و مراثی ادبیات آیینی در زبان فارسی است. فدایی در بلند ترین ترکیب بند خود کوشیده است نوع ادراک خود را نسبت به واقعه ی عاشورا و جان فشانی-های امام حسین (ع) و یاران و خاندان آن حضرت بیان کند. در این پژوهش سه سطح زبانی (آوایی، لغوی، نحوی)، ادبی (استعاره، مجاز، کنایه، تشبیه) و فکری (افکار دینی، مذهبی، اعتقادی) مقتل فدایی مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح زبانی مواردی مانند: کاربردهای خاص واژگان، تکرار های سبکی، صفات، قیدهای تازه، تلفّظ عامیانه، موسیقی و مسایل کلی مربوط به تلفّظ مورد بررسی قرار گرفت که از آن میان موسیقی شعر با 2563 مورد، بالاترین بسامد و تلفّظ های عامیانه با 41 مورد کم ترین بسامد را داشته است. در سطح ادبی مواردی مانند: تشبیه، استعاره، کنایه و مَجاز مورد بررسی قرار گرفت که از آن میان تشبیه با 587 مورد بیش ترین بسامد و مجاز با50 مورد کم ترین بسامد را داشته است. در سطح فکری مواردی مانند: افکار دینی ومذهبی، دهرگرایی، هشدار و تحذیر، تنفّر که موجب لعن و نفرین شده مورد بررسی قرار گرفته است.
سید محسن مهدی نیا چوبی احمد غنی پور ملکشاه
چکیده سنایی غزنوی به شکل گسترده در حوزه ی شعر فارسی، تغییر و تحول ایجاد کرده و این تغییر و تحول و نوآوری هم در حوزه ی ساختاری است و هم در حوزه ی معنایی. این تغییرات تا حدی است که می توان از او به عنوان یک شاعر سنّت شکن و نوآور نام برد. با وجود این که بسیاری از شاعران صاحب سبک در ادب فارسی؛ مانند، مولانا، سعدی، حافظ و دیگران در سرودن غزل های خود به سنایی توجه خاصی داشته اند، امّا در پژوهش های ادبی آن چنان که شایسته جایگاه این شاعر است به او توجه نشده است. بدین سبب، در این رساله بر آن شدیم تا سازوکارهای زیبایی شناسی غزل سنایی را بر اساس نظریه ی ساختارگرایان پراگ تحلیل و تبیین کنیم. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که غزل های سنایی کلّیتی اندام وار دارد و تمامی اجزای سازنده ی آن ها، از کوچک ترین واحد زبانی، واج، تا بزرگ ترین آن ها، جمله، در ایجاد ارتباط و انتقال پیام نقش دارند، آن چنان که با کوچک ترین جابه جایی، کلیّت اندام وار سروده به هم می ریزد و هم چنین مشخص گردید که به کارگیری استعاره های فراوان و گزینش واژه ها در محور جانشینی که مبتنی بر شباهت اند، این غزل ها را به سوی استعاری شدن، سوق داده است. در این رساله کوشش شد تا در هر زمینه، وجه غالب، مشخص و به طور کلی ساختار غزلیات سنایی با توجه به اجزای سازنده ی آن، آشکار شود.
رضا گرزین صنمی احمد غنی پور ملکشاه
«ایهام و انواع آن» از جمله¬ی این صناعاتِ سبک¬ سازند که به کارگیری آن در شعر به حافظ اختصاص ندارد جز این که ایهام در شعر دیگر شاعران با ایهام در شعر حافظ همان قدر فرق و فاصله دارد که شعر او با شعر دیگران. ایهام در شعر دیگران صنعتی از صنایع شعری و حُسنی از محاسن کلامی و حالت و کیفیتی عارض بر شعر محسوب می شود؛ در حالی که در شعر حافظ، روح شعر و کیفیتی جوهری به شمار می رود. در این جستار «ایهام و انواع آن »در غزلهای حافظ مورد بررسی قرارگرفته¬است. اگرچه این صنعت در سبک خراسانی نمونه¬هایی دارد فراوانی آن در سبک عراقی تا جایی است که به کار بردن ایهام و اجتناب از صراحت بیان یکی از ویژگی های مهم ادبی سبک عراقی به شمار می رود. خواجه ی شیراز با آوردن کلمات و عباراتی گوناگون که محتمل معانی و مفاهیم گوناگونی هستند، ذهن خواننده را به معنی و مضمونی بدیع رهنمون می شودو این تنیدگی و مناسبات واژگان دراشعارش تا جایی پیش می رود که گاهی از درون یک ایهام ، ایهامی دیگر می زاید و چه بسا یک ایهام، ذهن خواننده را به ایهام دیگری سوق می دهد که در پی آن به معنی و مفهوم تازه ای دست می یابد بدون آن که به این معنای دوم در مفهوم کلی بیت اشاره ای شده باشد و این اعجاز تا جایی پیش می رودکه گاهی معانی و تفاسیر بسیاری از یک بیت به دست می دهد و ممکن است شما، بارها و بارها بیتی را خوانده باشید تا بتوانید به ایهام آن پی ببرید. فراوانی ایهام و انواع آن دربرخی از غزلیّات حافظ گاهی زیاد و بسیار پیچیده¬ و رسیدن به آن دشوار است و این شگرد وخیال¬پردازی گاه، مرزهای افراط را درمی¬نوردد و به حدّی می رسد که گاه در یک بیت از غزلی بیش از چند ایهام را می¬توان مشاهده کرد.
مرضیه قلی نژاد شورکایی احمد غنی پور ملکشاه
چکیده رهی معیری از شاعران سنت گرای معاصر است که نزدیک به نیم قرن در عرصه شعر و شاعری درخشیده است. شعر رهی ریشه عمیق در سنّت و گذشته دارد و استفاده از واژگان مخفّف به طور گسترده در کلام وی دیده می شود و نیز نحو کلامش سنتی است. رهی در انتخاب واژگان به تناسب آوایی و معنایی اهمیت بسیار می دهد و در سبک ادبی خویش از موسیقی شعر غافل نبوده است و توجه خاص به این بعد شعر دارد. وی با تکرارهای بی شمار نجوای درونی اش را به مخاطب منتقل می سازد. اغلب، شیوه بیان او با تشبیه صورت می گیرد، تشبیه بلیغ به زیبایی در کلام او نشسته است و بهره بردن از عناصر طبیعت به عنوان مشبه به وی را شاعری طبیعت گرا شناسانده است. استعاره مصرحه بسامد بیشتری نسبت به استعاره مکینه دارد و تشبیهات و استعارات و کنایات وی اغلب همان موارد مستعمل ا ست، اما گاهی نوعی تازگی در آن است و نیز از ترکیب های وصفی بسیار بهره می برد که بیشتر حالت عینی و ملموس به اشعار او می بخشد.
محمد فاضلی منش مرتضی محسنی
تصویرشناسی یکی از رشته های فرعی ادبیات تطبیقی است که در قرن نوزدهم در فرانسه تحت تأثیر آرای متفکرانی چون مادام دوستال و هیپولیت تن شکل گرفت در این دانش، تصویر بیگانه در آثار ادبی مورد مطالعه قرار می گیرد. تصاویر از بیگانه در دسته بندی کلی آن به تصاویر باز و بسته بخش می شود. آن چه در تصویرشناسی مورد اهتمام است تصاویر بسته است، چه تصاویر بسته تصاویر عمومیت یافته اند. در تصویرشناسی برخی واژه ها کلیدی هستند، واژه هایی چون: این جا، آن جا ، دیگری و ... . در این دانش مفاهیم اساسی وجود داردکه مهم ترین آنها عبارتند از: کلیشه، الگوی قالبی، پیش داوری، تصویر، بازنمایی، سمبل و افسانه. آثار ادبی بر اساس این مولفه ها بررسی می شوند. در این پایان نامه اشعار سید اشرف الدین گیلانی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی به عنوان شاعرانی که در عصر مشروطه و پس از آن حضور داشتند بر اساس مفاهیم تصویرشناسی مورد بررسی قرارگرفته است. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که در اشعار این سه شاعر، بیگانگان به دو دسته ی نیک و بد تقسیم شده اند، عموماً کشورهای غربی یا اروپایی ( انگلیس و روسیه)، کشورهایی استعمارگر، خون ریز و غاصب تلقّی شده اند، درحالی که کشورهایی چون ترکیه یا عثمانی، پاکستان، هندوستان، آذربایجان و حتی ژاپن کشورهایی مثبت قلمداد شده اند. با این که مباحث مهم سیاسی و اجتماعی، اندیشه هایی وارداتی از غرب به ایران هستند، شاعران فوق از غربیان به نیکی یاد نکرده اند، با این وجود از شخصیت های علمی و فرهنگی بیگانه چون: ادوارد براون، تاگور و کنفوسیوس به نیکی یاد شده است. بیش ترین تصویر منفی از کشورهای بیگانه در شعرهای بهار، عشقی و نسیم شمال به انگلیس و روسیه و مثبت ترین تصویر به کشورهای شرقی و اسلامی اختصاص دارد. هرچند اختلافی از نظر نوع نگاه به دیگری در بین این شاعران دیده می شود. درحالی که سیداشرف الدین بهترین تعابیر را به عنوان مثال، برای اعراب به-کار می برد، عشقی در مقابل دیدگاهی عرب ستیز دارد و همواره از گذشته تاریخی ایران پیش از اسلام و حمله ی اعراب به ایران را یاد می کند. ملک الشعرا اما شاعری ملی - مذهبی است و جامع ترین تصویر ها از بیگانگان، در شعر بهار بازتاب یافته است. واژهای کلیدی: تصویرشناسی، ادبیات مشروطه، سیداشرف الدین گیلانی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی.
فرشته حاجی زاده احمد غنی پور ملکشاه
چکیده ندارد.