نام پژوهشگر: کیوان زاهدی
فیضیه فخاریان کیوان زاهدی
پژوهش حاضر بر آن است تا ساختار روایت را در روایت های شخصی نوشتاری که در دو موضوع ترس و شجاعت توسط زبان آموزان ایرانی سطح پیشرفت? زبان انگلیسی، گویش وران زبان فارسی، و گویش وران زبان انگلیسی آمریکایی نوشته شده اند را با استفاده از ساختار روایی لباف (1972) و مقوله های ارزیابی شیرو (2003) بررسی کند. اهداف این پژوهش آن است که (1) تحقق طبقه بندی های لباف و شیرو را مورد بررسی قرار دهد و تفاوت ها و شباهت ها را در آرایش روایت شخصی در دو زبان بیابد؛ (2) تفاوت ها و شباهت-های یافت شده را با دلیل توضیح دهد؛ (3) چگونگی انتقال این مقوله ها را از یکی از زبان ها به دیگری مورد تحقیق و بررسی قرار دهد؛ (4) چگونگی تحقق این مقوله ها را در دو موضوعی که از نظر معناشناختی در تقابلند، یعنی ترس و شجاعت، مورد مشاهده قرار دهد و تفاوت ها و شباهت های ایجادشده را توضیح دهد. 80 روایت در موضوع ترس و 80 روایت در موضوع شجاعت که توسط 20 زبان-آموز ایرانی سطح پیشرفت? زبان انگلیسی، 20 گویش ور زبان فارسی، و 20 گویش ور زبان انگلیسی آمریکایی، که همگی دانشجو بودند، نوشته شده اند، جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که گرچه کلان– ساختارهای لباف و مقوله های ارزیابی شیرو در روایت های 3 گروه به اثبات رسیده است، اما تفاوت های چشمگیری در برجستگی و پراکندگی مقوله هایی همچون چکیده، پایان، شناخت، حالت بدنی، نقل قول مستقیم، و نقل قول غیر مستقیم و همچنین بند های ارزیابی بین دو زبان وجود دارد. تفاوت ها در چارچوب عمل گرایی میان فرهنگی توجیه شده اند، و مقوله-های ارزیابی جدیدی همچون عقیده و نقل قول به خود ارائه گردیده است. یافته های حاصل از بررسی انتقال اثبات می کند که روایت های ترس و شجاعت زبان آموز ایرانی سطح پیشرفت? زبان انگلیسی در هر دو زبان تحت تأثیر زبان اول و زبان دوم قرار دارد و انتقال به شکل دو سویه رخ می دهد. تحلیل داده ها نشان می دهد که بند های ارزیابی در معرض انتقال از زبان اول قرار دارد، مقوله های چکیده، پایان، و شناخت مستعد انتقال از زبان دوم هستند، و مقوله های نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم تحت تأثیر انتقال دو- سویه قرار دارند. نتایج حاصل از مقایس? روایت های ترس و شجاعت از نقطه نظر ساختار روایی لباف آشکار می سازد که هیچ گونه تفاوت معنادار آماری در فراوانی و ترتیب مقوله های روایی وجود ندارد. یافته های بدست آمده از مقایس? روایت های ترس و شجاعت با استفاده از زبان ارزیابی شیرو بر این دلالت دارد که فراوانی بند های ارزیابی و مقوله های شناخت، درک، حالت بدنی، نقل قول مستقیم، و نقل قول غیر مستقیم در دو موضوع تفاوت معنادار آماری دارند.
زهرا ساغری کیوان زاهدی
موضوع مورد بحث این پژوهش وجود عناصری جدا از محمول و موضوع های آن است. افزوده ها عناصری هستند که به لحاظ نحوی در تقابل با موضوع قرار می گیرند و اجباری برای حضور در سطح جمله ندارند. اما بررسی های گوناگون نشان داده است که حتی افزوده ها دارای محدودیت هایی برای حضورند. به عبارت دیگر اگرچه افزوده از لحاظ نحوی مقید نیست اما با توجه به مناسبات معنایی و کلامی جمله به دو دسته ی افزوده ی مقید(اجباری) و افزوده ی غیرمقید (آزاد) تقسیم می گردد. حال این سوال مطرح می شود که «چه عنصری این محدودیت را بر افزوده اعمال می کند؟» مدل نظری این پژوهش دستور نقش و ارجاع است با پژوهش کیفی وتحلیلی- توصیفی انجام شده مشخص شد که عوامل نحوی، معنایی و کاربردشناختی در اجباری یا اختیاری بودن افزوده ها دخیل هستند. مولفه های معنایی هر محمول و ویژگی های ساخت واژگانی آن هم چون وجه، ]±پایان پذیری [، ]±آغازین[، ]±لحظه ای[، شبکه ی تتایی و... در اجباری بودن برخی از افزوده ها دخالت دارند. براساس آزمونهای رایج در دستور نقش و ارجاع هر محمول دسته بندی می شود و چنانچه در سطح جمله یکی از مولفه های معنایی توسط سازه ای اقناع نشود جمله نامعنا خواهد بود. از سوی دیگر عوامل فرامتنی چون ساخت اطلاعی، تأکید، عنوان جدید ومبتدا و... در اجباری شدن افزوده ها دخیل اند. ساخت اطلاعی در این پژوهش با الگوی پرینس و تأکید، عنوان جدید ومبتدا در نظریات لمبرکت بررسی شده است.
عاطفه سبزعلی کیوان زاهدی
کلین(1995) معتقد است یکی از اساسی ترین عناصر معنایی فعل، نمود می باشد که مانند زمان مقله ای است دستوری و بر این اساس او نمود را "نظام درونی یک موقعیت" می داند.نمود در زبان شناسی به دو حوزه مجزا ارجاع داده می شود، نمود درونی و نمود بیرونی. نمود درونی یک محمول متاثر از موضوع درونی می باشد در حالیکه نمود بیرونی این تاثیرپذیری را از موضوع درونی ندارد و نیز دارای ظهور واژگانی است. نمود درونی در محمول یک رویداد را نشان می دهد، محمولی که رویداد با نقطه پایانی را را نشان می دهد، نهایت پذیر است و محمولی که رویداد بدون نقطه پایان را نشان می دهد، نهایت ناپذیر. کامری(1976) بیان می کند تنها بر اساس افعال نمی توان موقعیتی را به نهایت پذیر و نهایت ناپذیر تقسیم کرد بلکه تشخیص این موقعیت ها به کمک افعال بهعلاوه وابسته های آنها انجام می شود و نقش وابسته ها در این تقسیم بندی بسیار پررنگ است. جاناتان مک دونالد(2008) دزر اثر خود با تحلیل برخی از وابسته های فعلی به بررسی تاثیر آنها بر نهایت پذیری پرداخته و در نتیجه حوزه تعبیر نمودی را در زبان انگلیسی ارائه کرده است. از این رو در پژوهش حاضر برآن شدیم تا با مروری بر بررسی های اخیر پیرامون تعبیر نمودی و نمود نهالیت (نا)پذیری بر اساس طرح ارائه شده توسط مک دونالد (2008) به بررسی تاثیر افزوده و متمم بر تعبیر نمودی نهایت (نا)پذیری در زبان فارسی بپردازیم. در جمع آوری داده ها از کار دبیر مقدم(1376) و طبیب زاده(1385) بهره بردیم و با جایگزینی انواع اسم و قید به ترتیب در جایگاه موضوع بیرونی و درونی و افزوده به بررسی متمم و افزوده بر تعبیر نمودی پرداختیم. در این پژوهش نشان داده می شود 1-وجود مفعول پذیرنده افزایشی در جایگاه متمم جملات با محمول نهایت ناپذیر را به نهایت پذیر تبدیل می کند. درنتیجه قائل به وجود گروه نمود در زبان فارسی می شویم. 2- وجود گروه هدف و ظرف زمان در جایاه افزوده بر تعبیر نمودی نهایت ناپذیر جمله تناثیر گذاشته و تعبیر نهایت پذیر ارائه می دهد. 3- موضوع بیرونی در جایگاه متمم و در نقش فاعل تاثیری بر تعبیر نمودی نهایت (نا)پذیری جمله ندارد.
سحر خادم پور ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
فریبا سهیلی کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
فاطمه مولایی فرد ابوالقاسم اسماعیل پور
چکیده ندارد.
آنیتا بازیان کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
عطیه عیاردولابی کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
فرشته رحیم زاده کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
مریم صالحی کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
ساحل خوشبخت قهفرخی کیوان زاهدی
چکیده ندارد.
فاطمه نصیری خوانساری مهین ناز میردهقان
چکیده ندارد.
کیوان زاهدی عزت الله نادری
-1 با توجه به نقش و اهمیت برنامه ریزی در انجام بهینه امور، لزوم عنایت بیشتر مدیریت آموزش و ترویج در تهیه و تنظیم برنامه های مدون که در آن اصول بنیادین برنامه ریزی آموزشی مستتر باشد و نیز طی مراحل برنامه ریزی آموزشی در تدوین اینگونه برنامه ها آشکار میشود. -2 برای تدوین چنین برنامه هایی لزوم تربیت پرسنل آموزش دیده و برنامه ریز در ستاد اداره آموزش و ترویج مشخص است . -3 ارزشیابی را مرکز آموزش قلمداد نموده اند، چرا که بدون ارزشیابی امکان برنامه ریزی صحیح نیز مقدور نخواهد بود، لذا ایجاد واحد ارزشیابی آموزشی در ستاد اداره آموزش و ترویج و نیز تدوین یک نظام مشخص و معین ارزشیابی دوره ها و روشهای آموزشی ضروری بنظر می رسد. -4 لازم است بمنظور اجرای با کیفیت برونامه ها، مدیریت ترویج برای مواد آموزشی در زمینه آب و خاک - زراعت و ماشین آلات و هر شهرستان، نیروهای آموزشگر مشخصی را گزینش نماید تا بتواند با انجام دوره هایی، مهارتهای ارتباطی را به آنان آموزش دهد. -5 از آنجا که مددکاران ترویجی بعنوان نماینده مخاطبان دوره های آموزشی ترویج می توانند نقش مهمی را در برنامه ریزی داشته باشند لازم است با ایجاد و تشکیل دوره های توجیهی آنان را از وظائف و نقش خودآگاه ساخت .
کیوان زاهدی محمد دبیرمقدم
رساله حاضر برآنست تا با مروری بر بررسی های اخیر انجام گرفته بر ساخت فعل مرکب در زبان فارسی با استفاده از چارچوب نظری کمینه گرایی اشتقاقی چامسکیایی و همچنین طرح کلی ارائه شده توسط باورز (1993) تحلیلی جدید از این ساخت در زبان فارسی ارائه نماید.