نام پژوهشگر: سحر مکرم کشتیبان
سحر مکرم کشتیبان جواد اسحاقی راد
در کشور ما جنگل های حوزه رویش زاگرس از منابع مهم بیولوژیکی محسوب می شوند ولی در دهه های اخیر در معرض شدیدترین دخالت ها قرار داشته و توان تولیدی خود را از دست داده اند. در سال های اخیر، در بین اکولوژیست ها و مدیران منابع طبیعی جهان توجه زیادی به ارتباط بین بهره-برداری سنتی جنگل و تنوع گونه ای معطوف گردیده است و محققان معتقد اند به منظور جلوگیری از تخریب بایستی به روش هایی متوسل شد که باعث حفظ تنوع زیستی گیاهان شوند. به همین منظور قبل از هر چیزی بایستی به شناسایی تنوع زیستی گونه ها در منطقه و عوامل تاثیرگذار بر آن پرداخت شود، بنابراین هدف این پژوهش بررسی و شناخت تاثیر بهره برداری سنتی و تخریب ناشی از آن بر تنوع گونه های چوبی در طبقات مختلف ارتفاعی در جنگل بلوط سردشت می باشد. به همین منظور دو توده جنگلی تخریب یافته و کمتر دست خورده با شرایط فیزیولوژیکی و اکولوژیکی مشابه انتخاب شد.30 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 1000 مترمربع در یک شبکه آماربرداری با ابعاد 50×50 متر در دو منطقه پیاده گردید. در داخل هر قطعه نمونه مشخصه هایی از قبیل نوع، فراوانی، مساحت تاج (قطر بزرگ و کوچک)، قطردرختان بالای 5/7 سانتی متر، تعداد جست های موجود، تعداد پایه های سرشاخه زنی شده، قطع شده به تفکیک طبقات ارتفاعی 25/0-0 ، 5/2-25/0 ، 10-5/2 متر و بیش از 10 متر مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است در توده تخریب یافته به دلیل شاخه زاد بودن توده هر جست گروه به عنوان یک پایه درختی در نظر گرفته شده است. جهت برداشت مشخصات مربوط به زادآوری 5 میکروپلات با ابعاد 5/1×5/1 متر در داخل هر پلات پیاده شد. همچنین بر منظور بررسی خاک منطقه به صورت تصادفی از هر توده 3 نمونه خاکی از دو عمق 10-0 و 30-10 سانتی متر برداشت گردید. نتایج نشان داد که دو توده مورد بررسی از نظر مشخصات کمی و کیفی تفاوت چشمگیری داشته اند به گونه ای که فراوانی پایه های درختی به شکل معنی داری در توده تخریب یافته کمتر از توده کمتر دست خورده بوده است. همچنین این امر در مورد توزیع درختان در طبقات قطری مختلف و میانگین قطر و ارتفاع و نیز میزان تاج پوشش درختان صادق بوده است. همچنین نتایج نشان داد که تخریب ناشی از بهره برداری سنتی باعث ایجاد تغییرات در خصوصیات خاکی و کاهش چشمگیر خصوصیات معرف حاصلخیزی خاک ها در مناطق تخریب یافته گردیده است. همچنین بین میانگین شاخص های تنوع گونه ای به جز شاخص یکنواختی گونه ای به شکل کلی و به تفکیک لایه های مختلف ارتفاعی اختلاف معنی داری وجود دارد. همانند شاخص های تنوع گونه ای، شاخص های تنوع عمودی نیز در بین دو توده اختلاف چشمگیری دارند به گونه ای که شاخص تغییریافته شانون وینر، شاخص تغییریافته سیمپسون و شاخص همگنی رویشگاه در بین دو توده کمتر دست خورده و تخریب یافته از نظر آماری اختلاف معنی داری دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل خوشه ای و آنالیز تطبیقی قوس گیری شده (dca)، پوشش گیاهان چوبی توده های مورد مطالعه در دو گروه اکولوژیک مجزا قرار می گیرند. قرار گرفتن پلات های دو توده در گروه های مجزا نشان می دهد که علی رغم مشابه بودن شرایط فیزیوگرافی و اکولوژیکی دو توده به سبب وجود فاکتورهای بهره برداری سنتی در توده تخریب یافته ترکیب گیاهی متفاوتی در آن به وجود آمده است. با توجه به همبستگی بالای محور اول dca با فاکتورهای تخریبی نظیر قطع، سرشاخه زنی، چرای-دام، تعداد جست و نیز با فاکتورهای کمی مانند سطح مقطع و تعداد پایه می توان به این نتیجه رسید که این فاکتورها در تفکیک گروه های اکولوژیک تاثیرگذار بوده اند، بنابراین می توان دریافت که بهره-برداری سنتی حاکم در توده تخریب یافته باعث به وجود آمدن پوشش گیاهی متفاوت در آن شده است. به طور کلی، تخریب ناشی از بهره برداری سنتی جنگل بر مشخصه های کمی و کیفی و تنوع گونه ای جنگل تاثیرگذار است و ساختار توده را به سمت توده های جنگلی تک آشکوبه هدایت می کند.