نام پژوهشگر: حکیمه تاجی رستمی

بررسی و مقایسه شخصیت ها در رمان جنگ و صلح اثر لئوتولستوی و رمان زمین سوخته اثر احمد محمود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حکیمه تاجی رستمی   اسماعیل صادقی

واژه ی «شخصیت» در ادبیات داستانی معادل واژه ی «character» در زبان لاتین و در روان شناسی معادل واژه ی «persona» است. که در تحلیل شخصیت های داستان این اصطلاح در هر دو معنا و کاربرد خود مورد توجّه است؛ زیرا شخصیت ها استعاره ای برای ذات و طبیعت بشر هستند و همان طور که هر کدام از اشخاص واقعی دارای ویژگی های روحی و روانی هستند، انسان های غیر واقعی داستان نیز می توانند دارای این ویژگی ها باشند؛ ضمن این که شخصیت های داستانی را بهتر از انسان های واقعی و افرادی که با آن ها در ارتباط هستیم، می توان شناخت. به دلیل اهمیت شخصیت و شخصیت پردازی در ادبیات داستانی، این رساله به بررسی دو مقوله ی ذکر شده در رمان روسی «جنگ و صلح» اثر لئوتولستوی و رمان ایرانی «زمین سوخته» اثر احمد محمود می پردازد. در بیان دیدگاه هر دو نویسنده نیز به پرسش های ذیل پاسخ داده می شود: هر دو نویسنده از چه روش هایی برای معرفی شخصیت ها استفاده کرده اند؟ با توجّه به کنش ها و گفت و گوی شخصیت ها، ویژگی های فردی و روحی آن ها چیست؟ جامع هستند یا ساده؟ پویا هستند یا ایستا؟ و.... از نظر شخصیت پردازی در یک نگاه کلی، هر دو نویسنده از هر دو شیوه ی شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم در معرفی شخصیت های رمان استفاده کرده اند. اغلب شخصیت های رمان «جنگ و صلح» از طبقه ی اشراف هستند. این رمان بیشتر از یک شخصیت اصلی دارد. شخصیت های اصلی رمان پویا و جامع می باشند. اکثر شخصیت های فرعی آن دارای شخصیت نوعی و نماینده ی تیپ خاصی از افراد در جامعه می باشند. رمان زمین سوخته از شخصیت های کمتری نسبت به رمان جنگ و صلح برخوردار است. شخصیت ها ایستا هستند و بیشتر نویسنده سعی کرده است، تیپ های مختلف افراد را در زمان جنگ به تصویر بکشد به همین دلیل بیشتر شخصیت ها نوعی ونشان دهنده طبقه خاصی از مردم در اجتماع هستند. در کل می توان گفت لئوتولستوی در پردازش و معرفی شخصیت ها و استفاده از شیوه های شخصیت پردازی و هم چنین جذب خواننده در دنبال کردن رویدادهای داستان نسبت به احمد محمود در رمان زمین سوخته موفق تر عمل کرده است.