نام پژوهشگر: حمزه فرهادی نیا
حمزه فرهادی نیا پروین کدیور
چکیده این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین توانایی فضایی و سبک های شناختی(وابسته به زمینه و مستقل از زمینه) با نقش واسطه ای گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیّت و تبیین کارکردهای شناختی نیمکره راست مغز صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگا ههای شهر تهران تشکیل می دهد. از این جامعه تعداد 384 نفر شرکت کننده با روش نمونه گیری احتمالی خوشه ای چند مرحله ای گزینش شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک بُعدی(انحراف از خطی بودن)، کولموگروف-اسمیرنوف(نرمال بودن) و ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی تفکیکی(پاره ای) استفاده شد. به گونه ای که ابتدا همبستگی تفکیکی با کنترل رشته انجام گرفت و سپس همبستگی تفکیکی بین متغیر توانایی فضایی و سبک شناختی مستقل از زمینه در دو گروه با کنترل متغیرهای گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیّت صورت گرفت. در نهایت بر اساس سوالات پژوهش، تنها تفاوت بین توانایی فضایی و گرایش به تفکر انتقادی در گروههای علوم ریاضی در مقایسه با علوم انسانی معنادار گردید. امّا دیگر سوال های پژوهش هیچ کدام بیان گر این نبودند که دانشجویان علوم ریاضی، خلاقیّت، سبک شناختی مستقل از زمینه و توانایی فضایی بیشتر و معناداری نسبت به دانشجویان علوم انسانی دارند.?لذا، هم گام با برخی تحقیقات اخیر که مفروضات مطالعات پیشین(مبنی بر اینکه این متغیرها مفاهیم مرتبط با نیمکره راست مغز هستند) را به چالش کشیدند?در این پژوهش نیز تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید. بنابراین، نتیجه می گیریم که نیمکره های مغز مجزا از یکدیگر کارکردهای شناختی تخصصی ندارند و در تمامی مدّت، هماهنگ با یکدیگر کار می کنند و اطلاعاتی که به یک نیمکره می رسد به سرعت در دسترس نیمکره ی دیگر قرار می گیرد و سرعت این تبادل به گونه ای است که تا دهه های اخیر برخی محقّقان به اشتباه برای هر نیمکره کارکرد ویژه ای قائل بودند. واژگان کلیدی: توانایی فضایی، سبک شناختی، مستقل از زمینه، وابسته به زمینه، تفکر انتقادی، خلاقیّت