نام پژوهشگر: حمیده السادات حسنی حلم
حمیده السادات حسنی حلم یوسف آرام
هدف از نگارش رساله حاضر، بررسی هنجارگریزی معنایی در اشعار منتخب مثنوی مولانا با ارجاع به مجاز می باشد. برای نیل به این هدف، ابتدا هنجارگریزی معنایی با توجّه به تقسیم بندی لیچ مطرح و سپس، جایگاه طرح این فرآیند بازکاویده شد. این پژوهش از دیدگاه ساختگرایی مورد بررسی قرار گرفته و در تحلیل متن اشعار برگزیده، ویژگی های صوری مورد توجّه قرار گرفته اند. در این پژوهش، طبقه بندی لیچ (1980) از برجسته سازی به عنوان مبانی نظری پژوهش مد نظر قرار گرفته و از نظریات صفوی(1383) و سجودی (1387) در تعدیل این طبقه بندی بهره گرفته شده است. در این پژوهش، هنجارگریزی معنایی به مفهوم تخطّی از معیارهای تعیین کننده هم آیی واژگان و به عبارتی تخطّی از مشخصه های معنایی حاکم بر کاربرد واژگان در زبان معیار یا به تعبیر دیگر، در نقش ارجاعی زبان مدنظر بوده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش در اشعار مولوی، عدم رعایت اصل رسانگی، تأثیر مستقیمی بر بازی دال ها دارد. در اشعار مولوی رمزگان نشانه ها می تواند خواننده را در رویارویی با متن، بر ذهنیّت و تجربه های فردی او و حتّی پیشینه ها و بافت های فرهنگی و اجتماعی نهادینه شده یاری دهد. بر اساس این بررسی، هنجارگریزی معنایی عامل مهمّی در آفرینش شعر است. بر همین اساس، هر چه بسامد وقوع این نوع هنجارگریزی بیش تر باشد، به همان نسبت افق های معنایی گسترده تری در شعر حاصل شده و رسیدن به معنا دیرتر اتفاق می افتد. همچنین، بر اساس این پژوهش می توان دریافت که هنجارگریزی معنایی عامل مهمّی در آفرینش شعر است، بدین مفهوم که هر چه بسامد وقوع این نوع هنجارگریزی بیش تر باشد، به همان نسبت افق های معنایی گسترده تری در شعر حاصل می شود و به تبع آن رسیدن به معنا دیرتر اتفاق می افتد.