نام پژوهشگر: شهریار عسگری

تاثیر چند رژیم غذایی مصنوعی بر روی برخی از ویژگی های زیستی زنبور trissolcus grandis (thom.) (hym : scelionidae)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  نفیسه حاجی رجبی   عباس ارباب

زنبور پارازیتوئید trissolcus grandis thomsonمهم ترین پارازیتوئید انفرادی تخم سن گندم،eurygaster integriceps puton است که به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کنترل بیولوژیک این آفت مطرح است. تغذیه حشرات کامل زنبورهای پارازیتوئید در دیدگاه حفاظتی و حمایتی و نیز تکثیر انبوه و رهاسازی آن ها در طبیعت در قالب برنامه های کنترل بیولوژیک نقش قابل توجهی دارد. در این تحقیق، اثر غلظت های قندی همراه با آمینواسید پرولین بر طول عمر حشرات کامل نر و ماده، باروری، بارآوری، نسبت جنسی، طول عمر تولیدمثلی، باروری به طول عمر تولیدمثلی و پارامتر تولیدمثلی این زنبور در شرایط آزمایشگاهی (دمای 2±24 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره نوری 16: 8 روشنایی: تاریکی) بررسی شد. آزمایشات به صورت آزمون فاکتوریل سه متغیره شامل درصد قند (صفر، 10، 30، 60)، میزان قند ساکارز نسبت به کمیت های مساوی از قندهای فروکتوز و گلوکز (صفر، 10، 25، 50، 100) و همچنین میزان آمینواسید پرولین (صفر، 2/0، 2، 10 و 20 میلی مول)، در پنج تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. در هر یک از تکرارها یک جفت زنبور نر و ماده هم سن رهاسازی و تا آخرین روز حیاتشان تغذیه شدند. همچنین تخم سن گندم به عنوان میزبان به مقدار کافی جهت تخم ریزی در اختیار حشرات ماده قرار گرفت. نتایج نشان داد ترکیبات قندی تاثیر معنی داری بر میانگین طول عمر زنبورهای ماده و نر، نسبت جنسی، طول عمر تولیدمثلی، باروری به طول عمر تولیدمثلی (001/0p<)، باروری، بارآوری و پارامتر تولیدمثلی (05/0p<) دارند. همچنین تغذیه حشرات کامل با سطوح مختلف پرولین تاثیر معنی داری بر روی باروری (05/0p<)، نسبت جنسی، باروری به طول عمر تولیدمثلی و پارامتر تولیدمثلی (001/0p<) دارد. این نتایج می تواند در بهبود مدیریت تلفیقی سن گندم مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس داده ها، دو رژیم غذایی غلظت قندی 60 درصد ساکارز به همراه 2/0 میلی مول پرولین و غلظت قند 60 درصد (حاوی 30 درصد ساکارز، 15 درصد گلوکز و 15 درصد فروکتوز) به همراه 10 میلی مول پرولین برای تغذیه حشرات کامل پارازیتوئید پیشنهاد می گردد.

بررسی بیولوژی ساقه خوار ذرت sesamia cretica lederer (lepidoptera: noctuidae) در منطقه سمنان و دشمنان طبیعی آن
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  حمید نادری یان   حسن قهاری

ذرت یکی از گیاهان مهم زراعی است که پس از گندم و برنج بیشترین سطح زیر کشت را به خود اختصاص داده است. ساقه خوار ذرت با نام علمی sesamia cretica از خانواده noctuidaeیکی از مهمترین آفات این محصول می باشد،که به عنوان آفت کلیدی ذرت در تمام مناطق ذرت کاری دنیا مطرح می شود. بررسی های انجام شده در رابطه با بیولوژی و دشمنان طبیعی ساقه خوار ذرت در مناطق مختلف استان سمنان طی سال های 1390 و 1391 نشان داد که گونه فعال در مزارع ذرت منطقه سمنان، گونه ی s. cretica می باشد و گونه ی غالب منطقه محسوب می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که گونه ی مزبور در منطقه سمنان دو نسل در سال داشته که فعالیت نسل اول آفت همزمان با شروع کشت ذرت در منطقه از اوایل خرداد با ظهور حشرات کامل شروع و 5/2-2 ماه به طول می انجامد. فعالیت نسل دوم از اوایل مرداد شروع شده و بیشترین فعالیت لاروهای این نسل و خسارت آن ها در ساقه و بلال مشاهده گردید. لاروهای کامل نسل دوم، فرم زمستان گذران آفت را تشکیل داده که درون ساقه های باقی مانده در مزرعه زمستان گذرانی می کنند. خسارت سزامیا در مزارع ذرت شامل تغذیه از برگ و ایجاد سوراخ های چهار ردیفه، تغذیه از جوانه مرکزی، تغذیه از ساقه (که منجر به خروج شیره گیاهی، خاک اره و شکستن ساقه می شود)، تغذیه از بلال و پوسیدگی بلال می باشد. حشرات ماده بوته های جوان دو تا شش برگی را برای تخم ریزی ترجیح دادند. همچنین گیاه ذرت در بین میزبان های دیگر (گندم، سورگوم و بعضی از علف های هرز) به عنوان میزبان ترجیحی آفت تعیین گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، بارندگی، نوع میزبان گیاهی و دشمنان طبیعی در تغییرات جمعیت آفت نقش معنی داری داشتند، به طوری که در سال های خشک و همچنین در بارندگی های شدید و زمستان های سرد تلفات زیادی در فرم های مختلف جمعیت آفت مشاهده شد و در مزارعی که از سموم شیمیایی برای مبارزه استفاده نشده بود، دشمنان طبیعی باعث کنترل معنی دار جمعیت آفات و جلوگیری از خسارت شدید آن ها می شدند. در این پژوهش، دشمنان طبیعی متعددی از مزارع ذرت و مزارع اطراف ذرت کاری ها از مناطق مختلف سمنان جمع آوری و شناسایی گردیدند که به طور کلی 54 گونه از راسته های مختلف شامل 21 گونه از راسته بال غشائیان، 19 گونه از راسته سخت بالپوشان، 13 گونه از راسته دو بالان و یک گونه از راسته بالتوری ها جمع آوری گردیدند.

دموگرافی تریپس غربی گل frankliniella occidentalis pergande (thysanoptera: thripidae) در خیار گلخانه ای و اثر سموم دلتامترین، آبامکتین و اسپینوزاد بر آفت و کنه شکارگر آن amblyseius swirskii athias henroit
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  محمد عشرتی   شهریار عسگری

تریپس غربی گل frankliniella occidentalis pergande (thysanoptera: thripidae) از مهم ترین آفات محصولات گلخانه ای از جمله سبزی و صیفی و گیاهان زینتی در سراسر جهان است و در مقابل طیف وسیعی از آفت کش ها مقاومت نشان داده است. تریپس غربی گل در سال 1380 وارد ایران شد و تا کنون در بسیاری از نقاط کشور گسترش یافته است. ارزیابی پتانسیل آفت کش های مختلف برای مدیریت این آفت از اهمیت بالایی برخودار است. در این تحقیق دموگرافی تریپس غربی گل روی دو رقم رایج خیار گلخانه ای و زمینی ارزیابی شد. آماره های جدول زندگی شامل نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ خالص افزایش جمعیت، متوسط زمان تولید یک نسل به دست آمد. طول دوران قبل از بلوغ در تریپس غربی گل روی رقم خیار گلخانه ای و خیار زمینی به ترتیب 23/0±46/14 و 51/1±49/11 روز محاسبه شد. میانگین طول دوران پیش تخم ریزی کل، برای خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 22/13و 75/14 روز و پیش تخم ریزی، به ترتیب 31/0 و 29/0 روز بود. نرخ ذاتی رشد rm محاسبه شده روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 2063/0 و 1902/0 روز بود. نرخ ذاتی تولد (b) روی رقم گلخانه ای و زمینی در توزیع سنی پایدار به ترتیب 9898/0 و 9912/0 بود. نرخ مرگ و میر یا نرخ ذاتی مرگ (d)، به ترتیب 0102/0 و 0088/0 بود. نسبت نرخ ذاتی تولد به مرگ در دموگرافی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 04/97 و 64/112 به دست آمد. متوسط مدت زمان یک نسل (t) برای تریپس غربی گل در رقم خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 45/20 و 17/21مدت زمان دو برابر شدن (dt) روی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 64/3 و 36/3 روز تخمین زده شد. نرخ ناخالص تولید مثل (grr) و نرخ خالص تولید مثل (r0) روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 02/170- 59/165 و 96/48 - 83/78 پوره به ازای هر ماده در نسل بود. lc50 به دست آمده برای تریپس غربی گل با استفاده از سموم اسپینوزاد، آبامکتین و دلتامترین به ترتیب برابر 612/4، 095/8 و 071/10 میلی گرم بر لیتر به دست آمد که اسپینوزاد در میان این سه حشره کش دارای بالاترین میزان سمیت برای افراد بالغ تریپس غربی گل بود. آزمایش زیست سنجی اسپینوزاد بر کنه شکارگر amblyseius swirskii athias-henroit (acari: phytoseiidae) نیز انجام شد که lc50 به دست آمده برای اسپینوزاد 566/96 میلی گرم ماده موثره بر لیتر یا ppm به دست آمد. دز زیر کشنده ی اسپینوزاد با استفاده از 955/2lc25= میلی گرم بر لیتر یا ppm بر افراد بالغ تریپس غربی گل به انجام رسید. بر این اساس دوره ی افراد بالغ در آزمایش دوز زیرکشنده و شاهد به ترتیب 571/5 و 48/11 روز بود. میانگین کل باروری در افراد ماده بالغ در آزمایش دز زیر کشنده و شاهد به ترتیب 07/22 و 94/69 نتاج بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش های زیست سنجی که میزان سمیت پایین اسپینوزاد نسبت به کنه ی شکارگر را نشان دادند، می توان این حشره کش را یکی از بهترین ابزارها در مدیریت تلفیقی آفات به حساب آورد.

سمیت تنفسی اسانس کاکوتی و سیاه دانه بر شب پره هندی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  رضا موسوی پور   ژینوس رستگار

افزایش روز افزون مشکلات با تدخین شونده های مصنوعی شیمیایی، لزوم تحقیقات برای یافتن روشهای جدید کنترل از جمله شناسایی تدخین شونده های طبیعی گیاهی را آشکار ساخته است.در تحقیق حاضر اثرات تنفسی اسانس های کاکوتی وسیاه دانه روی لارو شب پره هندی مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی میزان lc50 اسانس کاکوتی پس از 24 ساعت اسانس دهی روی لارو 21روزه آفت 0.79 میکرو لیتر بر لیتر هوا بود و lc90 آن2.07 بود و میزان این شاخصها برای اسانس سیاه دانه به ترتیب 14.74 و 41.49 میکرو لیتر بر لیتر هوا بدست آمد. همچنین کمترین دز مربوط به اسانس کاکوتی 0.3 میکرولیتر بر لیتر هوا بود که بر آفت اثر گذار شد و بیشترین دز2 میکرولیتر بر لیتر هوا بود و در خصوص سیاه دانه نیز کمترین دز موثر5 و بیشترین آن 40 میکرولیتر بر لیتر هوا بود. در مجموع بررسی ها نشان داد که این دو اسانس میتوانند به عنوان منابع بیولوژیک موثر جهت حفاظت محصولات انبار شده بکار برده شوند و اسانس کاکوتی سمیت بیشتری دارد.