نام پژوهشگر: مصطفی حقانی
مریم فلاحی مصطفی حقانی
آفات خاک زی خسارت قابل توجهی به محصولات کشاورزی وارد می کنند که برای مبارزه با آن ها مقادیر زیادی سموم آفت کش مصرف می گردد و علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین، سلامت انسان، دام و محیط زیست به مخاطره می افتد. امروزه مبارزه ی بیولوژیک به عنوان یک روش مناسب برای حذف یا جایگزینی سموم شیمیایی مطرح است که با توجه به گسترش نماتدهای انگل در حشرات، فصل تازه ای در مبارزه ی بیولوژیک با حشرات گشوده شده است. از مزایای این عوامل می توان به دامنه ی وسیع تأثیر، سرعت بالای تأثیر، سالم بودن برای مهره داران و به ویژه انسان و دام، سالم بودن برای حشرات مفید، آلوده نکردن محیط زیست، عدم ایجاد مقاومت در آفت و سازگاری با اغلب آفت کش ها اشاره کرد. نماتد های بیمارگر حشرات، موجودات ریزی هستند که در کودها و مواد پوسیده داخل خاک آزادانه زندگی می کنند و در جستجوی شکار خود می باشند. این نماتدها در لوله گوارش خود دارای باکتری های هم زیستی می باشند که عامل بروز عفونت خونی و کشتار حشره هستند. نماتد جوان عفونی به عنوان ناقل عمل کرده باکتری را از حشره ای به حشره ی دیگر منتقل می کند. پس از تهاجم به همولمف حشره، نماتد موادی ترشح می کند که سامانه ی ایمنی حشره را از کار می اندازد بدین ترتیب شرایط را برای توسعه ی باکتری فراهم می کند. به منظور بررسی وجود نماتد بیمارگر در استان کهگیلویه و بویر احمد از 62 منطقه استان نمونه برداری انجام گردید و با استفاده از لارو پروانه ی موم خوار بزرگ galleria melonella طعمه گذاری شد. با بهره گیری از تله ی وایت نماتدها از لاشه ی لارو جدا و بر اساس ویژگی های ریخت شناسی و ریخت سنجی و با استفاده از کلیدهای تشخیص و آزمایشات مولکولی و بیوشیمیایی، گونه های steinernema carpocapsae، s. feltiae ، و جنس panagrolaimus sp. و باکتری های همزیست با آن ها مورد شناسایی قرار گرفت که باکتریxenorhabdus برای نماتدهایsteinernema و یک باکتری متعلق به خانواده انتروباکتریاسه برای panagrolaimus مشخص گردید. نماتد s. carpocapsae برای اولین بار از استان کهگیلویه و بویر احمد و نماتد panagrolaimus sp. و توان بیمارگری آن در حشرات برای اولین بار از ایران گزارش می شود.
مرضیه حاتمی علیرضا منفرد
با استقرار دو جعبه حاوی کلنی زنبورهای مخملی (bumblebees) تهیه شده از شرکت کوپرت از گونه ی b. terrestris، در یک گلخانه گوجه فرنگی در شهرستان گچساران، استان کهگیلویه و بویراحمد، در چهار محدوده ی توری کشی شده، هر یک شامل 16 بوته و اندازه گیری صفاتی از قبیل: تعداد گل های تشکیل شده از بدو گلدهی، تعداد گل های ریزش نموده، تعداد میوههای تشکیل شده، اندازهگیری قطر داخلی و خارجی میوههای رسیده، اندازهگیری وزن میوههای رسیده، اندازهگیری تعداد بذر (دانه بندی)، بازدهی محصول در تیمارهای با و بدون گردهافشانی با زنبورهای مخملی و روند تشکیل گل و میوه در طول دوره نمونهبرداری، کارایی زنبورها در گردهافشانی گوجهفرنگی گلخانه ای با روش گردهافشانی سنتی مقایسه شد. مقایسه مقادیر اندازه گیری شده در تیمارهای گردهافشانی شده با زنبور مخملی و به ویژه مقدار بازده محصول، با روش سنتی، در سطح 1% (p<0.01) اختلاف معنی دار نشان داد. تیمارهای آزمایشی به طور میانگین بازده محصول 40 گرم به ازای بوته، تفاوت قطر خارجی میوه به میزان 15میلیمتر و 25 عدد بذر بیشتر نسبت به شاهد تولید نمودند. گرده افشانی توسط زنبور مخملی در ملاقات های انجام شده با گل ها، نتایج بهتری نسبت به عدم استفاده از این زنبور را برای وزن تر، قطر داخلی، قطر خارجی و تعداد بذر تولیدی در گوجه فرنگی داشت. استفاده از زنبور، بدلیل تسریع در گرده افشانی، باعث شده تا گل ها در مدت زمان کمتری به میوه تبدیل شوند. کاهش هزینههای کارگری، صرفهجویی در زمان و کیفیت بالای گردهافشانی در نتیجه ملاقات تمام گل ها توسط زنبورها از مزایای استفاده از این روش و دارای توجیه اقتصادی است.
نازنین آتشی مصطفی حقانی
چکیده: تعدادی از گیاهان بهعنوان منبعی برای استخراج حشرهکشها به طور وسیع مورد استفاده قرار میگیرند. تاکنون اسانس تعداد زیادی از گیاهان بر علیه آفات انباری مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق اثر حشرهکشی اسانس چویلferulago angulata و گندنای کوهی ballota aucheri بر روی حشره کامل rhizopertha dominica (bostrichidae)، شپشه دندانهدار oryzaephilus suranemensis (silvanidae) و شپشه قرمز آرد tribolium castaneum (tenebrionidae) مورد بررسی قرار گرفت. اسانسها با روش تقطیر با آب استخراج شدند. در آزمایشات سمیت تنفسی تمام نتایج دارای اختلاف معنیدار با یکدیگر بودند. بهترین غلظت اسانسدهی چویل، 1 و 2 میکرولیتر پس از 24 ساعت بود که باعث 100 درصد مرگ ومیر حشرات شد. در مقابل گندنای کوهی تنها در غلظتهای بالا, 6 و 8 میکرولیتر , پس از 24 ساعت 100 درصد کشندگی را نشان داد. کمترین مرگ و میر ایجاد شده توسط اسانس گندنای کوهی. 1 میکرولیتر بود که در مدت زمان اسانسدهی 3 ساعت دیده شد. سمیت تنفسی گیاه چویل روی این سوسکها نسبت به گندنای کوهی دوام بیشتری را نشان داد. اسانس چویل تاًثیر بالایی را با lc50 پایینتر نشان داد. میزان lt50 ناشی از مرگ و میر 50? از حشرات کامل مورد آزمایش در غلظتهای مختلف توسط اسانس چویل بهطور معنیداری از اسانس گندنای کوهی بیشتر بود. همچنین مشخص شد که اسانسها بهطور معنیداری اثر دورکنندگی خوبی روی حشرات مورد مطالعه دارند. این نتایج نشان داد که اسانسهای گیاهی مورد مطالعه دارای اثر معنیداری روی شاخصهای تغذیهای شپشه آرد بوده و بیشترین تاًثیر را روی شاخص بازدارندگی تغذیهای دارند. نتایج موجود در این تحقیق نشاندهنده تاًثیر بالای اسانسها بر روی حشرات کامل ذکر شده میباشد.
حمیده شریفی محمد امین سمیع
سفیدبالک پنبه b. tabaci به عنوان یک آفت اقتصادی، دارای دامنه میزبانی وسیع و همه جازی بوده و روی بسیاری از گیاهان کشاورزی از جمله گیاهان گلخانه ای در مناطق معتدل و گرم دنیا گزارش شده است. کارایی عصاره های متانولی گیاهان شاتره (lam.) (fumariaceae) fumaria parviflora و کلپوره teucrium polium (l.) (lamiaceae) و رهاسازی تخم بالتوری سبز chrysoperla carnea (steph.)(neu.: chrysopidae) با آفت کش پی متروزین برای کنترل این آفت در شرایط نیم مزرعه ای مقایسه شد. ابتدا در آزمایش های زیست سنجی lc50 دو عصاره گیاهی و آفت کش پی متروزین برای سفیدبالک پنبه محاسبه شد. در آزمایش اصلی غلظت های تهیه شده از عصاره های گیاهی و آفت کش روی گلدان های حاوی بوته های گوجه فرنگی که داخل قفس های چوبی با پوشش توری حریر قرار داشتند، اسپری شد. همچنین رهاسازی تخم های بالتوری به نسبت 1 به 5 (تخم شکارگر به شکار) داخل محفظه های مقوایی آویخته به بوته های گوجه فرنگی انجام شد. شمارش جمعیت مراحل نابالغ سفیدبالک پنبه در روزهای 1، 2، 3، 4، 5، 7، 11، 15 و 21 پس از اعمال روش های کنترل در تیمارهای سم و عصاره و در روز 11 پس از رهاسازی تخم بالتوری در تیمار بالتوری انجام شد. آزمایش ها در شرایط کنترل شده با دمای 5 ± 25 درجه سلسیوس و رطوبت 5 ± 50 درصد و دوره روشنایی به تاریکی 16 : 8 ساعت انجام گرفت. lc50 عصاره های گیاهی کلپوره و شاتره و آفت کش پی متروزین به ترتیب 629/82، 002/23 و 118/0 میلی گرم بر میلی لیتر به دست آمد. نتایج مقایسه کارایی روش های مختلف کنترل در شرایط نیم مزرعه ای نشان داد کارایی عصاره های گیاهی شاتره و کلپوره، آفت کش پی متروزین و بالتوری سبز به ترتیب در کنترل جمعیت مرحله تخم، 91/86، 51/83، 29/84 و 26/54 درصد در کنترل مرحله پورگی 39/81، 68/79، 05/78 و 40/52 درصد، در کنترل مجموع کل مراحل نابالغ 76/82، 31/77، 12/78 و 99/44 درصد و در کنترل مجموع کل مراحل پورگی 01/83، 07/81، 00/79 و 20/64 درصد بود. بنابراین عصاره ها نیز در مقایسه با آفت کش توانسته اند بر جمعیت مراحل زیستی مختلف این آفت تاثیر گذار باشند. با توجه به نتایج به دست آمده استفاده از عصاره های گیاهی شاتره و کلپوره می تواند به عنوان یک گزینه برای کنترل این آفت مطرح باشد و بررسی های تکمیلی برای شناسایی ترکیبات موثر این گیاهان توجیه پذیر است. همچنین نتایج کارایی عصاره های گیاهی می تواند مقدمه ای برای بررسی های بیشتر عصاره های گیاهی کلپوره و شاتره به عنوان جایگزین سموم شیمیایی در شرایط طبیعی باشد.
انیس ابوطالبیان حبیب الله نوربخش
شته rhopalosiphum padi (l. ) گونه ای پلی فاژ با گسترش جهانی و ناقل اصلی ویروس کوتولگی زرد جو، غلات می باشد. زیست شناسی این شته در دو بخش آزمایشگاهی و مزرعه ای روی گیاه ذرت بررسی شد. در بخش مزرعه، به منظور بررسی تغییرات جمعیت شته از بین 10 مزرعه از مزارع شهرکرد ، 3 مزرعه ذرت (2-1 هکتار) با آلودگی به این شته بررسی و پس از تعیین واحد نمونه برداری (بوته)، 120 نمونه از هر مزرعه، به طور تصادفی انتخاب شد. نمونه برداری ها به طور هفتگی، در دوسال زراعی 1390 و 1391، از اوایل تیرماه تا اواخر فصل رشد ذرت انجام شد. در سال اول شته های بال دار r. padi از اوایل مرداد ماه و تا اوایل مهر و کلنی شته های بی بال بکرزا با جمعیّت بالا، از اواسط شهریور ماه تا اوایل مهر ماه دیده شد. مهاجرت شته ها از مزارع ذرت به مزارع گندم اوایل مهر مشاهده شد. در سال دوم نمونه برداری، اولین شته های بال دار از جمله r. padi اوایل تیر در مزارع ذرت مشاهده شد و از بین سه مزرعه مورد بررسی، فقط یک مزرعه آلودگی به شته ی r. padi را نشان داد. اوج جمعیّت در هفته ی اول مهر مشاهده شد. دشمنان طبیعی aphidius matricariae (haliday)، aphelinus varipes (f?rster)، orius niger و coccinella septempunctata ازروی کلنی این شته، جمع آوری شد. در طی دو سال نمونه برداری شته های metopolophium dirhodum (walker)، r. maidis (fitch)و sitobion avenae (fabricius) از مزارع ذرت شناسایی شد. توزیع فضایی شته r. padi با استفاده از داده های سال اول نمونه برداری و با کمک دو روش نسبت واریانس به میانگین و روش رگرسیونی تیلور برای شته های بی بال بکرزا r. padi از نوع تجمعی بود. در بخش آزمایشگاهی برخی ویژگی های تولید مثلی و پارامتر های جمعیت این شته در 7 دمای ثابت (5/8، 15، 20، 25، 5/27، 29 و c?5/0±31)، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره ی روشنایی 10:14 روی ذرت رقم ksc704 با استفاده از گیاهچه ذرت تعیین شد. علاوه بر این مراحل پیش تولیدمثلی برای دمای ?c 1±12 نیز محاسبه شد. شته ها از مزارع ذرت مرکز تحقیقات شهرکرد جمع آوری شد. مدت زمان لازم جهت سپری شدن دوره ی رشد پیش از بلوغ برای این شته در دماهای 5/8، 15، 12، 20، 25، 5/27 و 29 درجه سلسیوس به ترتیب 407/0±88/17، 1642/0±87/14، 16/0±31/12، 22/0±80/7، 18/0±47/5، 0979/0±64/4 و 0903/0±91/4 روز محاسبه گردید. با افزایش دما 27-5/8 درجه سلسیوس نرخ رشد مراحل نابالغ شته r. padi افزلیش یافت و در دمای 29 درجه کاهش جزئی نشان داد. در دمای 31 درجه سلسیوس رشد جمعیت متوقف شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به طور معناداری تا دمای 25 درجه سلسیوس افزایش یافت. کم ترین و بیش ترین مقدار آن در دماهای 5/8 و 25 درجه سلسیوس به ترتیب 500/0±096/0 و 024/0±268/0 محاسبه گردید. نرخ افزایش متناهی جمعیت با افزایش دما از 5/8 - 25 درجه سلسیوس افزایش یافت مقادیر زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و متوسط طول دوره ی یک نسل (t) با افزایش دما در این محدوده کاهش یافت. آستانه ی پایینی رشد و نمو و ثابت دمایی با استفاده از مدل خطی معمولی با حذف دمای 29 درجه سلسیوس به ترتیب برابر با 89/3 درجه سلسیوس و 82/115 درجه- روز محاسبه گردید. داده های حاصل از آزمایش توسط دو مدل خطی و 9 مدل غیر خطی برازش داده شد تا مدل برتر انتخاب گردد. مدل خطی متداول و مدل های غیر خطی لاکتین-1و لاکتین-2 به دلیل تخمین مقادیر منطقی برای آستانه دمایی پایین، بالا و دمای بهینه و توصیف مناسب تر ارتباط دما در رشد و نمو شته r. padi پذیرفته شد. و به عنوان مدل های برتر برای شبیه سازی رابطه بین رشد و نمو و دما در این شته تعیین گردیدند.
آیت سعادتی محمد عبدالهی
. anisopliae metarhiziumیکی از قارچهای مورد استفاده در کنترل بیولوژیک حشرات است که دارای گسترش جهانی است. در این آزمایش اثر بیماری زایی قارچ anisopliae .m بر روی حشرات کامل لمبه گندم ، شپشه گندم، شپشه دندانه دار و شپشه قرمزآرد مورد ارزیابی قرار گرفت. . انجام آزمایشات در شش دمای 20 ،23، 26، 29، 32 و 35درجه سلسیوس تحت رطوبت نسبی 10±60 انجام گرفت و میزان مرگ و میر آن ها بعد از گذشت 24 ساعت به طور روزانه برای حشرات لمبه گندم، شپشه گندم ، شپشه قرمزآرد و شپشه دندانه دار ثبت شد. انجام آزمایشات در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد
تینا حسینعلی زاده خراسانی حجت اله محمدی
با توجه به رتبه بالای ایران در تولید میوه سیب، لزوم توجه ویژه به آن بیش از پیش احساس می شود. استان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن شرایط آب و هوایی مساعد و اقلیم سردسیری یکی از استان هایی است که در تولید سیب از ظرفیت های قابل توجهی برخوردار است. بنابر منابع گوناگون، سطح زیر کشت سیب در این استان 4400 هکتار، میزان تولید 30 هزار تن و عملکرد نیز 12 تن در هکتار است. کرم سیب از مهم ترین عوامل بازدارنده ی تولید سیب مرغوب و بازارپسند در این استان و حتی در کشور می باشد. در سال های اخیر مبارزه شیمیایی علیه این آفت در استان در بیشتر مواقع کارآمد نبوده و پیامدهای منفی زیادی را به همراه داشته است. یکی از دلایل مهم ناکارآمدی مبارزه شیمیایی، عدم اطلاع دقیق و آگاهی لازم نسبت به زمان مناسب برای سمپاشی می باشد. بنابراین بررسی بیولوژی، فنولوژی و جنبه های دیگر از زندگی این آفت که بتوانند ما را به طرف دقیق ترین زمان مبارزه با آفت هدایت کنند، بسیار ضروری می نماید. در همین راستا، این پژوهش برای بررسی فنولوژی کرم سیب در دو منطقه ی کاکان و دژکرد در دو سال متوالی با استفاده از تله های فرمونی جنسی انجام شد. بدین منظور در هر یک از مناطق مورد مطالعه، یک باغ که عملیات سمپاشی های متعارف توسط کشاورزان بومی در آن انجام می گیرد و یک باغ که هیچگونه عملیات سمپاشی در آن انجام نمی گیرد، انتخاب گردید. از آغاز فروردین تا زمان ناپدید شدن جمعیت در باغ، تله های فرمونی در ارتفاع 2–5/1 متری از سطح زمین در تاج درخت نصب شدند. در سال اول پژوهش، تعویض فرمون ها هر 30 روز و بازدید از آن ها هر هفته یک بار انجام می گرفت. در سال دوم پس از هر 15 روز، فرمون ها جایگزین می گردیدند و هر پنج روز یک بار از تله ها بازدید می شد. پس از هر بازدید تعداد حشرات شکار شده با سایر جزئیات یادداشت می گردیدند. کمینه و بیشینه ی دمای روزانه ی 12 سال (از سال 1380 تا 1391) از اداره کل هواشناسی شهر یاسوج گردآوری و یرای تمام روزهای سال میانگین دمای کمینه و بیشینه محاسبه شد. سپس با استفاده از مدل برونر و همکاران (1982)، نیاز گرمایی موثر در رشد و نمو کرم سیب بر حسب روز - درجه برای تمام روزهای سال محاسبه گردید. با کمک نتایج دو سالانه ی بدست آمده از نمونه برداری ها، نیاز گرمایی محاسبه شده و تلفیق این دو مجموعه، تعداد نسل آفت، دوره بروز هر نسل، دوره ظهور مراحل لاروی در هر نسل، دوره ظهور حشرات کامل در هر نسل و بهترین زمان سمپاشی علیه آفت تخمین زده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش در زیر به طور کوتاه آورده شده است. آفت در منطقه دارای سه نسل بوده است. به طور معمول اواسط اردیبهشت، اولین شکار ثبت گردید که همین رخداد نیز به عنوان بیوفیکس آفت در نظر گرفته شد. سپس نیمه ی دوم اردیبهشت تا اوایل و اواسط خرداد، حشرات کامل نسل زمستان گذران بیرون آمدند و جمعیت قابل توجهی نداشتند. از اواسط تا اواخر خرداد، حشره ای شکار نشد که بیانگر پایان یافتن نسل زمستان گذران بوده است. تنها در یک مورد در سال 1390 در باغ سمپاشی شده در کاکان تا ابتدای مرداد شکاری یادداشت نگردید که این امر بیانگر پدیدار نشدن نسل زمستان گذران در این باغ بوده است. نسل دوم از اواخر خرداد به بعد پدیدار و تا اواسط مرداد ادامه یافت و اوج پرواز آن در هفته ی اول مرداد رخ داد. نسل سوم از اواسط تا اواخر مرداد به بعد پدیدار و در هفته ی اول شهریور به بالاترین میزان رسید. این نسل در اواسط شهریور فروکش کرد، اما همچنان تا اواسط مهر با جمعیت کم و پراکنده وجود داشت و سپس در اواسط مهر ناپدید گشت. براساس مدل برونر و همکاران (1982) هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 250 روز - درجه برسد، نخستین لاروهای نسل دوم پدیدار و زمانی که به 680 روز - درجه برسد همه ی لاروهای این نسل پدیدار خواهند شد. بر همین منوال در هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 810 روز - درجه برسد، نخستین نسل سوم پدیدار و زمانیکه به 1300 روز - درجه برسد همه ی لاروهای این نسل پدیدار خواهند شد. سرانجام هنگامی که نیاز گرمایی محاسبه شده به 1380 روز -درجه برسد، نخستین لاروهای نسل آخر (زمستان گذران) پدیدار خواهد شد. با توجه به ظهور تدریجی لاروها و لزوم مبارزه شیمیایی علیه آنها قبل از ورودشان به میوه، تعیین زمان مبارزه بسیار حیاتی می باشد. یکی از راهکارهای مناسب انجام عملیات سمپاشی هنگام خروج 3 تا 7 درصدی لاروهای هر نسل بر پایه ی محاسبه ی نیاز گرمایی و میزان شکار تله ها می باشد. با توجه به نیاز گرمایی محاسبه شده، این زمان ها کم و بیش هماهنگ با اواخر دهه ی نخست خرداد، اواسط دهه ی سوم تیر و اواسط دهه ی نخست شهریور می باشند.
ساناز آرپناهی مهدی نوری پور
بررسی دیدگاه اعضای نظام اطلاعات کشاورزی نسبت به محصولات ارگانیک؛ مورد بخش مرکزی شهرستان بویر احمد چکیده در سال های اخیر رویکردهای مختلفی در زمینه حفاظت از محیط زیست و کاهش اثرات منفی برنامه های توسعه مد نظر قرار گرفته اند. یکی از این رویکردها، کشاورزی ارگانیک می باشد. کشاورزی ارگانیک به عنوان یک سیستم تولید تلقی می شود که در آن از کود های مصنوعی، آفت-کش ها و تنظیم کننده رشد و افزودنی های خوراکی کمترین استفاده به عمل می آید. در کشور ما، خصوصاً نواحی کمتر توسعه یافته، با توجه به این که به لحاظ جغرافیای طبیعی، سیستم کشاورزی به صورت سنتی و پراکنده در روستاها و در قطعات کوچک پا گرفته و کشاورزی صنعتی بطور کامل استقرار نیافته است، این فرصت فراهم می شود تا از این وضعیت برای تبدیل کشاورزی سنتی و معمول به ارگانیک بدون مصرف هزینه زیاد و تنها با نظارت و هدایت فنی استفاده شود. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه اعضای نظام اطلاعات کشاورزی (محققان، مروجان و کشاورزان) نسبت به محصولات ارگانیک در بخش مرکزی شهرستان بویر احمد انجام شده است. در انجام این پژوهش، از روش پیمایش کمک گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق شامل محققان، مروجان و کشاورزان (مددکاران ترویجی) بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بود که به ترتیب 77، 68 و 72 نفر را شامل شدند. نمونه مورد مطالعه با مراجعه به جدول نمونه گیری تصادفی کرجیسی و مورگان به ترتیب حدود 62 و 55 و 60 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه ای حاوی سوالات باز و بسته بود که روایی آن به روش روایی صوری تأیید شد و پایایی آن نیز با استفاده از آماره آلفای کرونباخ از 553/0 تا 944/0 برای متغیرهای گوناگون بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل های مربوطه نیز از نرم افزارهایی از جمله spss20 استفاده شد. نتایج حاصل از یافته های مربوط به دیدگاه پاسخگویان در مورد محصولات ارگانیک نشان داد که محققان و مروجان از دیدگاه متوسطی نسبت به محصولات ارگانیک برخوردارند. این در حالی است که کشاورزان دیدگاه نسبتاً مطلوبی را نسبت به محصولات ارگانیک دارند. یکی دیگر از موضوعات تأثیرگذار بر دیدگاه پاسخگویان نسبت به کشاورزی ارگانیک، نگرش زیست محیطی آنها می باشد. یافته های مربوط به نگرش زیست محیطی نشان داد که هر سه گروه مورد مطالعه (محقق، مروج و کشاورز) از نگرش زیست محیطی متوسطی برخوردارند. یافته های مربوط به روش عرضه مناسب محصولات ارگانیک نیز حاکی از آن است که محققان، مروجان و کشاورزان، روش عرضه از طریق برچسب های خاص محصولات ارگانیک را به عنوان بهترین روش عرضه انتخاب کردند. یافته های مربوط به مکان عرضه محصولات ارگانیک نیز نشان داد که محققان و کشاورزان عرضه در فروشگاه های خاص و مشخص شده را به عنوان بهترین مکان برای عرضه محصولات ارگانیک انتخاب کردند. اما از نظر مروجان عرضه در میادین میوه و تره بار شهرداری بهترین مکان عرضه این محصولات می باشد. نتایج حاصل از سنجش مهمترین ویژگی های محصولات ارگانیک از نظر پاسخگویان نشان داد که محققان و مروجان ویژگی های طعم و سلامت را به عنوان مهمترین ویژگی به ترتیب در اولویت اول و دوم قرار دادند این در حالی است که کشاورزان سلامت و شکل ظاهری را به عنوان مهمترین ویژگی محصولات ارگانیک انتخاب کردند. یافته های حاصل از اولویت بندی محصولات جهت ارگانیک شدن از دیدگاه پاسخگویان نشان داد که محققان و مروجان در حال حاضر ترجیح می دهند که محصولات دامی در اولویت اول برای ارگانیک شدن قرار گیرند اما کشاورزان تمایل دارند که محصولات باغی در اولویت اول برای ارگانیک شدن قرار گیرند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای دانش کشاورزی ارگانیک، کانال های ارتباطی موثر بر دیدگاه، نگرش زیست محیطی به عنوان مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر دیدگاه، 42 درصد از تغیرات دیدگاه محققان نسبت به محصولات ارگانیک را تبیین نمودند.
زهره علیزاده مصطفی حقانی
بیشترین پوره زایی کل جمعیت شیراز 59/44 پوره روی رقم مارکوزا و کمترین مقدار 78/32 پوره روی رقم کاریسما بود، در صورتی که بیشترین پوره زایی کل جمعیت یاسوج 42/33 پوره روی رقم کاریسما و کمترین مقدار 33/10 پوره روی رقم ورگاسا به دست آمد. جدول زندگی عامل مهمی در تجزیه و تحلیل احتمال بقاء و مرگ و میر در افراد جمعیت است. طبق نتایج این مطالعه، کمترین و بیشترین میزان مرگ و میر مراحل نابالغ جمعیت شیراز به ترتیب 6% روی رقم pax-rgh و 37% روی رقم کاریسما بود و در جمعیت یاسوج نیز به ترتیب 37% روی رقم کادیا و 78% روی رقم مارکوزا تعیین شد. بر این اساس، نرخ مرگ و میر در جمعیت یاسوج به طور معنی داری بیشتر از جمعیت شیراز بوده است. علاوه بر این، بیشترین و کمترین امید به زندگی شته ی جالیز جمعیت شیراز در نخستین روز زندگی به ترتیب 90/17 روز روی رقم مارکوزا و 58/10 روز روی رقم کاریسما بود و در جمعیت یاسوج نیز به ترتیب 47/10 روز روی رقم کادیا و 02/6 روز روی رقم pax-rgh برآورد شد. به منظور محاسبه ی خطای استاندارد پارامترهای رشد جمعیت از روش جک نایف استفاده شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) روی ارقام مختلف فلفل دلمه ای در جمعیت شیراز از 331/0 بر روز روی رقم کاریسما الی 355/0 بر روز روی رقم pax-rgh و در جمعیت یاسوج از 215/0 بر روز روی رقم مارکوزا الی 306/0 بر روز روی رقم کادیا متفاوت بود. در مجموع نرخ ذاتی افزایش جمعیت شیراز بیشتر از جمعیت یاسوج بوده است. بیشترین و کمترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) در جمعیت شیراز به ترتیب 427/1 بر روز روی رقم pax-rgh و 391/1 بر روز روی رقم کاریسما بود و در جمعیت یاسوج به ترتیب 357/1 بر روز روی رقم کادیا و 236/1 بر روز روی رقم مارکوزا برآورد گردید. بیشترین و کمترین مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) در جمعیت شیراز به ترتیب 05/2 روز روی رقم کاریسما و 94/1 روز روی رقم کادیا بود و در جمعیت یاسوج به ترتیب 02/3 روز روی رقم مارکوزا و 17/2 روز روی رقم کاریسما برآورد گردید. نرخ خالص تولید مثل (r0) شته ی جالیز جمعیت شیراز روی ارقام مختلف (کاریسما، کادیا، ورگاسا، مارکوزا و pax rgh) به ترتیب 79/25، 91/32، 12/41، 56/32 و 46/41 نتاج ماده و جمعیت یاسوج به ترتیب 62/22، 43/19، 20/7، 60/6 و 75/5 نتاج ماده برآورد شد. بیشترین و کمترین نرخ ناخالص تولید مثل (grr) شته ی جالیز جمعیت شیراز به ترتیب 53/61 روی رقم مارکوزا و 42/41 نتاج ماده روی رقم کاریسما به دست آمد و روی جمعیت یاسوج به ترتیب 24/39 روی رقم کاریسما و 01/11 نتاج ماده روی رقم ورگاسا برآورد شد. در مجموع، نتایج بررسی ما می تواند اطلاعات با ارزشی در مدیریت تلفیقی شته ی جالیز در گلخانه فراهم آورد.
الهام کرمی حجت اله محمدی
انگور در استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر سطح زیر کشت پس از گردو و سیب جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است. شهرستان دنا قطب تولید انگور این استان محسوب می شود و بخش عمده ی باغ های این شهرستان در شهر سی سخت واقع شده اند. یکی از مهمترین عوامل کاهنده ی کیفیت و کمیت انگور در جهان، کشور و این استان کرم خوشه خوار انگور، lobesia botrana (denis & schiffermüller 1775) می باشد. لارو این آفت با تغذیه ی مستقیم، تنیدن تار، آلوده کردن حبه ها به فضولات و انتشار بیماری های قارچی به محصولات خسارت می زند. علیرغم چندین بار مبارزه شیمیایی در منطقه، به خاطر عدم آگاهی لازم از زمان دقیق مبارزه ی شیمیایی، باز خسارت چشمگیر می باشد. بنابراین بررسی روند تغییرات جمعیت آفت به کمک تله ی فرمونی و سپس تلفیق یافته های حاصل از چنین مطالعاتی با روز-درجه ی موثر در رشد و نمو آفت می تواند ما را در تخمین زمان درست مبارزه ی شیمیایی کمک کند. از همین رو در سه منطقه از سی سخت (اردوگاه، بندان و تل وولی) در دو سال پیاپی (1391 و 1392) از آغاز فروردین تا زمان ناپدید شدن جمعیت شب پره های بالغ، تله های فرمونی در ارتفاع 5/1 متری از سطح زمین در تاج درختان انگور نصب شدند. تله ها هر 15 روز یک بار تعویض و هر 5 روز یک بار بازدید می شدند? و شب پره های به دام افتاده در آن ها یادداشت می گردید. کمینه و بیشینه ی دمای شبانه روزی سی سخت طی این دو سال از اداره ی کل هواشناسی یاسوج گردآوری و برای تمام روز های سال میانگین دماهای کمینه و بیشینه محاسبه شد. سپس با روش یک سینوسی روز-درجه ی موثر در رشد و نمو کرم خوشه خوار انگور برای تمام روز های سال محاسبه گردید. با تلفیق نتایج تعداد نسل آفت، دوره ی ظهور و دینامیسم جمعیت حشرات کامل در هر نسل و بهترین زمان سمپاشی علیه آفت در منطقه تخمین زده شد. نتایج حاصله از این پژوهش برای دو سال به طور جداگانه و تلفیقی در زیر آمده است. سال نخست: آفت سه نسل داشت. اولین شب پره ها در دهه ی دوم فروردین در دامنه ی 41-29 روز-درجه به دام افتادند. ظهور حشرات کامل در سه نسل متوالی به ترتیب از اواسط فروردین تا اواسط دهه ی سوم خرداد، اواخر خرداد تا اواخر دهه ی اول مرداد و از اواسط مرداد تا اوایل مهر بود. دمای موثر در این بازه های زمانی به ترتیب 575-29، 1235-575، 1992-1315 روز-درجه بود. همچنین اوج پرواز در سه نسل به ترتیب اواخر اردیبهشت، نیمه ی اول تیر و اواخر مرداد رخ داد. دمای موثر در این زمان ها به ترتیب 256، 807، 1505 روز-درجه محاسبه گردید. سال دوم: آفت سه نسل داشت. اولین شب پره ها در دهه ی اول فروردین در دامنه ی 66- 49 روز-درجه به دام افتادند. ظهور حشرات کامل در سه نسل متوالی به ترتیب از نیمه ی دهه ی اول فروردین تا دهه ی سوم خرداد، اواخر خرداد تا اواخر دهه ی اول مرداد و از اواسط مرداد تا اوایل مهر بود. دمای موثر در این بازه های زمانی به ترتیب 561-49، 1261-561 و 2008-1338 روز-درجه بود. اوج پرواز در نسل اول به دلیل بارندگی شدید تخمین زده نشد، اما در دو نسل بعدی به ترتیب اوایل تیر و اوایل شهریور بود که دمای موثر در این زمان ها به ترتیب 739 و 1597 روز-درجه محاسبه گردید. همان طور که از یافته های دو سال بر می آید، نتایج هم خوانی بالایی داشتند؛ به طوری که آفت در هر دو سال سه نسل داشت و دوره ی ظهور و اوج پرواز حشرات کامل در نسل های مشابه و دمای موثر محاسبه شده برای این رخداد ها در دو سال بسیار به هم نزدیک بود. بنابر نتایج و اوج های پرواز به دست آمده، زمان مناسب جهت مبارزه با سه نسل این آفت به ترتیب اوایل خرداد، نیمه ی دوم تیر و نیمه ی اول شهریور می باشد.
آزاده دارابی مصطفی حقانی
جدول زندگی و جدول تولید مثلی کنه نیشکر oligonychus sacchari روی سه رقم تجاری cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062 در شرایط آزمایشگاهی و در شرایط دمایی ثابت 1±30 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره روشنایی 16:8 انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که متوسط طول دوره رشد بیش از بلوغ کنه ماده روی سه رقم تجاری نیشکر cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062 به ترتیب برابر با 88/14، 75/12 و 19/15، متوسط طول عمر کنه بالغ ماده 74/10، 94/10 و 06/11، متوسط طول عمر کنه بالغ نر 71/8، 75/8 و 84/8، هر کنه نیشکر ماده به طور متوسط 49/37، 53/20 و 77/17 عدد تخم به ترتیب روی ارقام مذکور قرار می دهد. بر اساس نتایج بدست آمده مشاهده شد کمترین میزان تخم گذاری روی رقم cp 69-1062 می باشد که نشان می دهد این رقم نسبت به خسارت کنه نیشکر مقاوم ترین بوده و رقم cp 48-103 با بیشترین میزان تخم حساس ترین رقم نسبت به خسارت کنه نیشکر می باشد. اطلاعات حاصل از طول دوره رشدی مراحل نابالغ کنه نیشکر، متوسط تخم گذاری کنه نیشکر و طول دوره رشدی کنه نر و ماده بالغ روی سه رقم تجاری نیز محاسبه گردید. با مشاهده اطلاعات مربوط به طول دوره رشدی مراحل نابالغ و بالغ کنه نیشکر روی سه رقم نیشکر مشاهده می نماییم که بین مراحل لارو، پروتونمف، استراحت ??، دئوتونمف، استراحت ???، نر و ماده بالغ بین ارقام مختلف هیچ گونه اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود. حال آن که بین مراحل تخم و استراحت ?، در بین ارقام مختلف نیشکر اختلاف معنی داری وجود دارد. واکنش تابعی کفشدوزک شکارگرstethorus gilvifrons به عنوان مهم ترین شکارگر آن روی تراکم های مختلف تخم و کنه ماده بالغ نیشکر o. sacchari روی سه رقم تجاری نیشکر cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062روی یک قطعه برگ گیاه نیشکر در درون پتری دیش ارزیابی گردید. این آزمایش-ها در آزمایشگاه و در شرایط دمایی ثابت 1±30 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره روشنایی 16:8 انجام گرفت. آزمایشات روی 7 تراکم 2، 4، 8، 16، 32، 64 و 100 روی سه رقم تجاری و در طول 24 ساعت در معرض تغذیه یک کفشدوزک ماده جفت گیری نکرده انجام شد. تعداد طعمه های تغذیه شده برای هر رقم نیشکر پس از 24 ساعت ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که کفشدوزک s. gilvifrons واکنش تابعی نوع سوم را نسبت به مرحله تخم و کنه ماده بالغ نیشکر روی هر سه رقم تجاری نیشکر نشان داده است. پارامترهای قدرت جستجو کفشدوزک s. gilvifrons نسبت به مرحله تخم کنه نیشکر روی سه رقم تجاری نیشکر به ترتیب 00114/0، 00160/0 و 00456/0 و پارامترهای زمان دستیابی روی ارقام تجاری نیشکر به ترتیب 2311/0، 0887/0 و 2335/0 ساعت برآورد شد. همچنین قدرت جستجوی کفشدوزک روی مرحله کنه ماده بالغ روی ارقام تجاری cp 48- 103، cp 57- 614 وcp 69- 1062 ، به-ترتیب 00640/0، 00732/0 و 00686/0 برآورد شد و زمان دستیابی به طعمه برای کفشدوزک s. gilvifronsبه ترتیب 3658/0، 3067/0 و 3497/0 ساعت برآورد شد.
سیده فاطمه رنجبر مصطفی حقانی
گل رز یکی از زیباترین و پرطرفدارترین گل های زینتی جهان، دارای آفات متعددی است که رویش، زیبایی و گلدهی آن را تهدید می کنند و کمیت و کیفیت گل ها را کاهش می دهند. کنه ی تارتن دولکه ای tetranychus urticae (koch) (acari:tetranychidae) یکی از مهم ترین آفات رز می باشد. پارامترهای زیستی کنه ی تارتن دولکه ای و تعیین حساسیت این آفت نسبت به پالیزین روی برخی ارقام تجاری رز (rose sp.) در شرایط آزمایشگاه و در دمای 2±25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد ارزیابی قرار گرفت.مقادیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت این آفت روی ارقام ذکر شده به ترتیب معادل 354/0، 368/0، 380/0، 331/0 و 255/0 بر روز محاسبه شد. رقم یاسی با داشتن بیشترین مقدار rm به عنوان رقم حساس و رقم آوالانژ با داشتن کمترین مقدار rm به عنوان رقم مقاوم نسبت به کنه ی تارتن دولکه ای معرفی شدند.بیشترین میزان درصد تلفات کنه ی ماده ی بالغ روی رقم آوالانژ و کمترین میزان درصد تلفات نیز روی ارقام فول هوس، چری و یاسی ثبت شد. کمترین میزان lc50 و lc95 روی رقم آوالانژ به ترتیب معادل 762/0 و 348/1میلی لیتر بر لیتر و بیشترین میزان، معادل 869/0 و 694/1 میلی لیتر بر لیتر روی رقم یاسی ثبت شده است.