نام پژوهشگر: رامین مدنی
صدیقه جعفری ورجوی رامین مدنی
بی شک رسانهها یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ابزار بر تحول در نوع زیستن بشر بودهاند. در دو قرن اخیر، خبرنامهها و روزنامهها و سپس سیستمهای رادیویی و بعد از آن تلویزیون انسان را به نقاط مختلفی از دنیا منتقل میکنند. اگر چهاین اتصال تنها به وسیلهی خبر یا آگاهی از منطقهای از جهان بود اما در واقع بشر را به آرامیبا نحوهها و روشهای دیگر زندگی آشنا کرد بنابراین ظهور و پیشرفت رسانهها در عصر جدید و تأثیر آن در زندگی بشر امروز، امری مهم و تأملبرانگیز است و بنابراین ضرورت پرداختن به آن امری اجتناب ناپذیر است. در این رساله برآنیم تا عمدهترین ویژگیها و پیامدها و تغییرات ایجاد شده توسط رسانهها را بر زندگی بشر و محیط زیست وی دریابیم تا بتوانیم از مزایای آن به بهترین نحو استفاده نموده و راهحلی برای کم کردن معایب آن بیابیم. از جملهی این تحولات و پیامدها، ارتباطات و فعالیتهای متداول حقیقی و واقعی مردم است که با ورود رسانهها به زندگی انسان عمدتاً مجازی میشوند. کار از دور، خرید از دور نمونهی عملی و مصداق فعالیتهایی هستند که ضمن برخی مزایای ارزنده بر ساخت و کالبد فضاها، عرصههای همگانی را دگرگون میسازند و باعث میشوند انسانها روز به روز از هم دورتر شده و تنها گردند. بنابراین باید ضمن رسیدن به یک آگاهی درست در این زمینه، راهکار سنجیدهای را برای حل این مشکل و نزدیک کردن انسانها به همدیگر به کارگرفت. برای این منظور، سعی شده است در رسالهی حاضر، در این زمینه گامیموثر و در حد توان برداشته شود. بهاین منظور سازماندهی پروژه پایگاه اطلاع رسانی برتر با رویکرد تعامل اجتماعی به گونهای است که با توجه به تأثیر رسانهها در کم کردن ارتباطات مردمیدر جهان معاصر به ارائهی طریق برای اصلاح و بهبود روابط میان مردم تلاش میکند. تلاشی که هدف آن پیوستن انسانها به یکدیگر است نه جدایی آنها از هم. به عبارت دیگر هدف مورد نظر در این پروژه پدید آوردن پلهای تازه است نهایجاد دیوارها.
زهرا جوانی رامین مدنی
کمتر فعالیتی را می توان یافت که عاری از هر گونه عامل تهدیدکننده ای باشد؛ از اینرو حفظ و صیانت از انسان به عنوان رسالتی مهم مطرح می گردد و در این بین بخش عمده ای از مواردی که سلامت جسمی و روحی کاربران رابه خطر می اندازد مربوط به شرایط ارگونومی محیطهای کاری و آموزشی می باشد. به نظر می رسد با توجه به اثرات ژرف و تاثیر گذاری که نورپردازی یک فضا بر وِیژگی های جسمانی – روانی کاربران دارد پرداختن به مبحث نور در محیط های کاری و آموزشی کمتر مورد عنایت قرار گرفته است.از این رو پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چه مولفه هایی از نورپردازی تاثیر گذار بر شرایط ارگونومیکی محیط های کاری –آموزشی نظیر مرکز معماری پژوهی است. بدین منظور سعی بر این است تا با دیدگاهی تحلیلی –توصیفی و به کمک روش کتابخانه ای- میدانی به یافته اندوزی و گردآوری اطلاعات در این زمینه پرداخته شود. هدف از این بررسی در زمینه نورپردازی ارگونومیک،تقویت برخی مولفه ها انسانی مطلوب در محیط های کاری – آموزشی از جمله آسایش بصری،رفاه،افزایش میزان رضایت شغلی و کاهش خستگی و نیز افزایش کارایی ، بازده انجام کار و افزایش بهره وری است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از این است برای دستیافتن به نورپردازی با سطح ارگونومیکی بالا در فضاهای کار و آموزش مانند مرکز معماری پژوهی انتخاب شدت نور مناسب با فعالیت های گوناگون و همچنین لحاظ کردن ضرایب سنی کاربران،ارتفاع فضا و نیز ضرایب جذب و انعکاس بدنه های فضا برای دست یافتن به عملکرد بصری مطلوب به نحوی که رضایت شغلی و افزایش بهره وری برای کابران به همراه داشته باشد مهم است.از طرفی توجه به میزان درجه حرارت نورهای متفاوت(cct) با توجه به اثرا ت بیولوژیکی که بر سلامتی افراد و ریتم شبانه روزی بدن دارد در ایجاد حس رفاه و سرزندگی کاربران تاثیر گذار است.انتخاب ابزارهای روشنایی با درجه خیرگی(ugr) و شاخص تجلی رنگ (cri) مناسب برای فعالیت های گوناگون درکاهش خستگی،افزایش آسایش بصری و نیز کارایی موثر است.امکان تنظیم و کنترل نور در فضاهای گوناگون با توجه به نیازها، فعالیت ها وهماهنگی میان نور روز و نور مصنوعی در افزایش بازده کار و کاهش مصرف انرژی تاثیر گذاراست. لحاظ کردن مجموعه عوامل ذکرشده در تعیین سطح فاکتورهای عملکرد بصری، دورنما، آسایش بصری، سرزندگی ، توانمندسازی و در نهایت تعیین میزان ارگونومی نوری فضا تاثیر گذار است. در بخش طراحی نیز ، ایده ای که همزمان تلفیقی از ساختار شهری اصفهان قدیم به دلیل ،تامین بهینه نور فضاها ، ایجاد شرایط زیستی مناسب ،القاء حس تعلق به فضا و .. است و همچنین هندسه گره چینی پنجره ها به دلیل امکان کنترل نور فضا ها ،ایجاد کیفیات فضایی متنوع مد نظر قرار گرفت.با این رویکرد طراحی مجموعه حیاط هایی ملهم از هندسه گره چینی پنجره ها که دورنمایی همانند الگوهای فضایی شهری قدیم فراهم می کرد به عنوان ایده نهایی طراحی شد.
الهام سلطانی دهنوی رامین مدنی
محله ی همت آباد (مفت آباد) یکی از مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان است که ساکنین این محله را مهاجران روستایی و به تبع آن اقشار کم درآمدی تشکیل می دهند که معمولا به شغل های غیر دائمی مشغولند. مغازه های موجود در این محله ی حاشیه نشین شهری، با گذشت زمان رونق گرفته و یک راسته ی تجاری فعال را به وجود آورده اند. حال این راسته ی تجاری، از معضلات و مشکلات زیادی رنج می برد؛ همچون تداخل نظام حرکتی سواره و پیاده و عدم وجود سلسله مراتب دسترسی، اغتشاش و ناموزونی بدنه ها و خط آسمان بدنه ی معابر، اختلاف فاحش و قابل توجه با سایر بافت های مناطق همجوار و همچنین ساختار فرسوده ی مغازه ها که بیان کننده ی ضرورت انجام این تحقیق می باشد. از طرفی با وجود معضلات و مشکلات مطرح شده، در این راسته ی تجاری سرمایه های نهفته ای موجود است که می توان با ارتقای محیطی و سامان دهی آن، این راسته را مورد بهره برداری قرار داد؛ همچون حضور فعال دست فروشان، قیمت پایین زمین، محصولات و ارائه ی خدمات؛ که در این پژوهش سعی بر این است تا در جهت پاسخگویی به نیازهای روستاییان ساکن در این محدوده، این راسته ی فعال و سرزنده، اما نابه سامان را به سامان کرد به گونه ای که همچنان ویژگی های مثبت قبلی همچون ارزان بودن محصول و فضا، سبکی فضا، عدم وجود تشریفات و عرضه ی مستقیم کالا را دارا باشد و بتوان آن را به یک بازارچه ی محله ای و فرامحله ای تبدیل نمود. همچنین با شناسایی سایر نقاط قوت و پتانسیل های زیاد این محدوده، به استفاده ی مناسب و تقویت آن ها و ارتقای محیطی پرداخته تا بتواند با توجه به آمار بالای بیکاری در محدوده، منجر به اشتغال زایی گردد و نیز به بهبود شرایط زندگی، شبکه ی ارتباطی و دسترسی های محله کمک نماید و همچنین پیوند، هماهنگی و ارتباطی مناسب میان این محله و محلات اطراف برقرار گردد.به این ترتیب با یک نگاه مسئولانه، به حفظ و ساماندهی وضع موجود پرداخته و این خیابان را به یک خیابان عابر پیاده ی نیمه وقت تبدیل می نماییم. سپس با طراحی الگوهای رفتاری در طول راسته ی تجاری و بررسی کاربری های موجود و ارائه ی کاربری های مورد نیازو نیز بررسی کاستی های موجود، با استفاده از الگوی بازارهای سنتی ایرانی و نیز در نظر گرفتن نیازهای کاربران و حفظ و ارتقاء وضع موجود، به طراحی این راسته ی تجاری می پردازیم. در این تحقیق توصیفی و میدانی که در راستای بهبود شرایط زندگی و کار در یکی از مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان صورت می گیرد، از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های اینترنتی و نیز مصاحبه، مشاهده و تصویربرداری میدانی، به جمع آوری اطلاعات پیرامون موضوع پرداخته تا در نهایت به راهکارهایی اجرایی و عملی در زمینه ی موضوع طراحی دست یابیم.
سمیه خالقان لاریچه رامین مدنی
یکی از جاده های پرترددایران، جاده اصفهان – یزد می باشد. این راه ترانزیتی به علت عدم وجود محل طراحی شده جهت توقف مسافران و رانندگان دارای معضلات فراوانی است. از سویی دیگر اقتصاد حوزه های زیستی مجاور جاده مانند روستای مزرعه گورت به علت خشکسالی های اخیر استان دارای سیر نزولی در بخش کشاورزی و دامپروری بوده وگرایش به سوی خدمات وصنعت می باشد. عطف توجه به قرارگیری منطقه ی گورت در امتداد مسیر ترانزیتی اصفهان ـ یزد، می تواند باعث یک پایداری مناسب زیستی درمنطقه گردد و نیز در ساماندهی قسمتی از چهره ی نازیبای دروازه شرقی اصفهان نقش به سزایی داشته باشد. توجه به این پتانسیل می تواند ایجاد امکان اشتغال ساکنان بومی منطقه را فراهم سازد. روستای مزرعه گورت دارای بناهای تاریخی باارزشی است ولی متاسفانه معماری بومی این منطقه رو به فراموشی است. یکی از اهداف این رساله احیا دوباره معماری بومی این منطقه در قالب طراحی وساماندهی راسته خدماتی- تجاری روستا می باشد. از جمله سوالات مطرح شده در این رساله: ویژگی های معماری بومی چیست؟ ایده طراحی راسته خدماتی روستاهای حاشیه جاده در قالب توقف گاه های بین جاده ای چیست؟ چگونه می توان از ویژگی های معماری بومی منطقه روستای مزرعه گورت درجهت ارتقا کیفی راسته خدماتی موجود استفاده کرد؟ این رساله تحقیقی-کاربردی است. در این پایان نامه با مطالعه معماری بومی منطقه ونیز ویژگی های بوم آورد روستا اقدام به طراحی وساماندهی راسته تجاری- خدماتی جهت رفع نیاز مسافران ونیز ایجاد اشتغال روستاییان شده است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، مشاهده وبرداشت های میدانی در راسته ی خدماتی موجود ونیز ویژگی های معماری بومی منطقه استفاده شد.
مهسا مختاری رامین مدنی
از سال 1970 دستیابی به اهداف توسعه پایدار به منظور رفع بحران های زیست محیطی، صرفه جویی در مصرف انرژی و ایجاد اقتصادی پایدار، اساس برنامه ریزی و مدیریت در بسیاری از کشورها گردیده است. توجه به این موضوع در بخش معماری به خصوص در بخش ساختمان تأثیر به سزایی در حفظ محیط زیست دارد. تحقیق حاضر شامل دو قسمت است: ابتدا به بررسی معماری پایدار با تمرکز خاص بر روی مبحث نگه داشت انرژی و بازنگری به طراحی فضاهای واسط به منظور مصرف بهینه انرژی پرداخته می شود. سپس با توجه به مسئله و موضوع طرح حاضر و اهمیت نظام بانک داری در اقتصاد کشورها و نیاز به تطبیق آن با نیاز های مالی دنیای مدرن، یک الگوی طراحی برای شعبه مرکزی بانک و ساختمان اداری وابسته ارائه می شود. بدین منظور در ابتدای تحقیق حاضر راهکارهای مصرف بهینه انرژی در بناهای بزرگ از جمله ادارات و بانک و کنترل های اقلیمی مطرح می شود. از ابتدای قرن بیستم در میان راهکارهای موجود برای نگه داشت انرژی در فضای اداری نقش طراحی فضاهای واسط مانند آتریوم، به دلیل جذابیت های معماری در مجموعه های بزرگ اداری پر رنگ گردیده است. در تحقیق حاضر چگونگی افزایش راندمان جذب و ذخیره انرژی خورشیدی توسط آتریوم ها به عنوان یک سامانه ایستا و تهویه و انتقال روشنایی به بخش مرکزی ساختمان به منظور کاهش مصرف انرژی محور بحث قرار گرفته است. چرا که طراحی نامناسب این فضاها نه تنها موجب کاهش مصرف انرژی نمی گردد، بلکه اثر معکوس دارد. توجه به مسئله نگه داشت انرژی در این تحقیق در بستر شعبه مرکزی بانک ملی مطرح می گردد که با توجه به تغییر در نظام بانکداری به علت افزایش اتوماسیون، نیازمند بازنگری به معماری آن است. دستاورد این تحقیق شامل دو قسمت است: قسمت اول به ارائه دستورالعمل های طراحی بانک منطبق با نیاز های دوران معاصر و تئوری های مالی مدرن می پردازد. قسمت دوم راهکارهایی برای افزایش بازده و راندمان انرژی آتریوم بیان می دارد. که شامل بازنگری کالبدی آتریوم در جهت نورگیری و تهویه طبیعی بهتر در فضاهای آتریوم دار و طراحی اصولی این فضاها منطبق بر اقلیم اصفهان در جهت کاهش مصرف انرژی است. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و میدانی است.
بهنام سفیدی رامین مدنی
هدف این رساله طراحی مجتمع مسکونی سراب کرمانشاه، بر پایه اصول پایداری اجتماعی در محیط های مسکونی است با این فرض که توجه به پایداری اجتماعی در مسئله سکونت علاوه بر تامین آسایش افراد در محیط زندگی، مانع بروز بسیاری از مشکلات اجتماعی می گردد. به خصوص در سالهای اخیر با افزایش تقاضای مسکن در جامعه و ساخت بی رویه آن، این مسئله اهمیت خود را بیش از پیش نشان می دهد. در این بین داشتن تعریف صحیحی از سکونت و جنبه های مختلف آن مانند خانه ومحله وکارکردهای آنها با توجه به فرهنگها ونگرشهای حاکم بر جامعه لازم به نظر می رسد. تا با توجه به این تعاریف، اصول صحیحی برای رسیدن به پایداری در مجتمع های مسکونی به کار گرفته شود. از این رو فصل اول به تعریف مفاهیم پایه ای موضوع رساله با تاکید بر جنبه اجتماعی مسکن می پردازد و در ادامه مسئله پایداری با توجه به اهمیت رویکرد فرهنگی، اجتماعی در طراحی محیط مطرح می گردد. و پس از انجام مطالعات فرهنگی و محیطی بر روی بستر طراحی، راهکارهای مناسب معماری برای تحقق اصول پایـداری پیشنـهاد می گردد. نهایتا در فصـل آخر بر مبنـای این راهکارها و نتایج حاصل از آنها روند طراحـی پیش گرفتـه می شود و طرح مورد نظر ارائه می گردد.
نگار صالحی رامین مدنی
در این پژوهش به بررسی چگونگی طراحی مدارس با نورپردازی مناسب و ارگونومیک پرداخته می شود تا آسایش بصری مورد نیاز و ضروری در مدرسه مورد نظر فراهم گردد. یکی از جنبه های مهم برای داشتن یک محیط رضایت بخش ایجاد تعادل در پخش نور است. استفاده از نور طبیعی یکی از راهکارهای مناسب نور پردازی مخصوصا در شهرهای پر تابش ایران همچون اصفهان است. اگر روشنایی نور طبیعی مناسب و قابل استفاده باشد علاوه بر فراهم آمدن محیطی سالمتر، صرفه جویی در مصرف انرژی را به میزان چشمگیری خواهیم داشت. واردکردن نور طبیعی به فضا نیازمند بررسی های دقیق قبل از طراحی است تا نور کافی و با کیفیت مناسب و در جهت اهداف ارگونومی وارد فضا گردد. در نهایت این پژوهش به دنبال آن است که راهکارهایی جهت مساله استفاده از نور طبیعی در مدارس در جهت افزایش راندمان تحصیلی ارائه دهد. یکی دیگر از مسائل این پژوهش استفاده از ساختمان های موجود و بهینه سازی آنها جهت بهتر وارد کردن نور طبیعی به فضا است. سوالی که مطرح است این است که با اضافه و حذف چه اِلمان ها یا کلیات و جزئیاتی می توان نورپردازی یک بنای موجود را با توجه به اهداف گفته شده بهینه ساخت؟ و هدف در نهایت آن است که با بازسازی یک بنای موجود و بهینه سازی نورپردازی آن در جهت اهداف ارگونومیک، آن هم با استفاده از نور روز، مدرسه به محیطی مناسب جهت تحصیل دانش آموزان تبدیل گردد.
حمید جهاندار مینو شفایی
عصر حاضر مدرسه از مهمترین نهادهای اجتماعی فرهنگی و تربیتی است که به منظور تربیت صحیح دانش آموزان در ابعاد روحی، معنوی و جسمانی شکل گرفته است. از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر میزان یادگیری دانش آموزان انگیزش است. از انگیزش به عنوان نیروی محرک و هدایت کننده رفتار یاد می شود. به همین سبب متخصصان حوزه های مختلف علوم انسانی، علوم رفتاری و روانشناسان محیطی مساله انگیزش را به عنوان یک عامل مهم در یادگیری مورد مطالعه قرار داده اند. نتیجه این مطالعات یافتن عوامل مکانی و انسانی مختلفی است که بر میزان انگیزش دانش آموزان تاثیر گذارند. روانشناسان محیطی بر این باورند که بسیاری از ویژگی های کالبدی مکان می تواند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر انگیزش و میزان آن اثر گذارد. این در حالی است که به نظر می رسد که فضاهای آموزشی ایران از لحاظ کیفی، مکانهایی فقیر هستند. به عبارت دیگر این مکان ها به عنوان یک عامل تاثیر گذار بر انگیزش و یادگیری نقش خود را به درستی ایفا نمی نماید. بنابراین نیاز است متخصصان و طراحان محیطی با استفاده از تحقیقات سایر متخصصین حوزه های مختلف به ارائه راهکارهای طراحانه و عملی برای ارتقای کیفیت کالبدی مکان های آموزشی بپردازند. در واقع برای دست یافتن به چنین راهکارهای باید به این سوال پاسخ داد که ایجاد انگیزش از طریق فضای آموزشی از چه جهت دارای اهمیت است؟ عوامل موثر در ارتقای انگیزش دانش آموزان نسبت به محیط دبیرستان کدامند؟ و مهمتر از همه اینکه چگونه محیط کالبدی یک واحد آموزشی می تواند میزان انگیزش را برای استفاده کنندگان افزایش دهد؟ با توجه به حساسیت مقطع متوسطه این مقطع جهت پژوهش انتخاب شد. به لحاظ جغرافیایی محدوده شمال شهر اصفهان به عنوان محدوده تحقیق انتخاب شد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از منابع کتابخانه ای ابعاد و اثرات مساله انگیزش مورد بررسی قرار گرفته و این عوامل مبنای مطالعات میدانی از طریق پرسشنامه قرار گرفت. مطالعات نشان می دهد ایجاد مکان با ویژگی هایی نظیر خوانایی، خاطره انگیزی، هویت، انعطاف پذیری، قلمرو یابی و خلوت گزینی می تواند باعث ایجاد انگیزش در دانش آموزان گردد. هر یک از این ویژگی ها به وسیله عوامل خاص محیطی قابل احصاء است. بنابراین با استفاده از همین عوامل محیطی راهکارهای اولیه جهت دست یابی به ویژگی های محیطی مورد نظر ارائه شد. در نهایت این راهکارها در قالب طراحی یک دبیرستان ارائه شده است. فضاهای آموزشی، ارتقاء انگیزش، طراحی دبیرستان
نسرین پورآقاکوچک رامین مدنی
چکیده ریشه¬ی عمیق مفهوم خانه در فرهنگ هر مرز¬وبوم، بر استخراج الگوهای مسکن از زمینه¬ی فرهنگی هر جامعه صحه می¬گذارد. ارتباط نزدیک خانه و فرهنگ به حدی مورد توجه پژوهشگران و معماران است که برخی خانه را به عنوان یکی از مهم ترین ارکان فضایی حیات جامعه و جلوه¬های فرهنگی آن می دانند. امروزه سیاست¬گذاری در امر طراحی و ساخت مسکن به¬گونه¬ای شده است که طراح با فرهنگ و شیوه¬ی زندگی خانواده¬ای که قرار است در آن خانه ساکن شوند، آشنایی ندارد، بنابراین شناخت فرهنگ آن¬ها به منظور آشنایی با نیازهای قابل تعمیم¬شان ضروری به نظر می¬رسد؛ اما پیچیدگی مساله زمانی آشکار می¬گردد که بین اقوام متفاوت علاوه بر شباهت¬هایی که به واسطه¬ی ایرانی بودنشان وجود دارد، تفاوت¬هایی نیز به دلیل ویژگی¬های خرده¬فرهنگی آنها، به چشم می¬خورد. محدوده¬ی مطالعاتی در پژوهش حاضر شهر جدید بهارستان است که سه قوم اصفهانی- خوزستانی- بختیاری جمعیت غالب آن را تشکیل می¬دهند. خانه¬های طراحی شده برای این اقوام بدون در نظر¬گرفتن ویژگی خرده¬فرهنگی آن¬ها شبیه به یکدیگر بوده و تامین کننده¬ی برخی از نیازهای آن¬ها نیست. بنابراین به منظور آشنایی با ویژگی¬های فرهنگی سه قوم مذکور، پرسشنامه¬هایی را در ارتباط با شیوه¬ی زندگی آن¬ها تهیه و تنظیم نموده، سپس پاسخ¬ها¬ی بدست آمده را دسته¬بندی و بررسی کرده، و در نهایت با تحلیل نتایج حاصل، راهکارهایی عملی برای طراحی مسکن، بر مبنای تفاوت¬ها و شباهت¬های رفتاری اقوام مذکور، ارائه شده است. مهمترین ویژگی که منجر به ایجاد تفاوت در نحوه زندگی خرده¬فرهنگ¬های مختلف می¬شود، میزان درون¬گرایی و برون¬گرایی اقوام متفاوت است که بررسی پرسشنامه¬ها به وضوح نشانگر این موضوع در اقوام مذکور می¬باشد. بررسی¬ها نشان دادندکه اقوام اصفهانی درون¬گرا، اقوام خوزستانی برون¬گرا و اقوام بختیاری در مقایسه با اقوام اصفهانی برون¬گرا و در مقایسه با اقوام خوزستانی درون¬گرا محسوب می-شوند. همین تفاوت ساده در نوع روابط، رفتارها، نحوه زندگی، چیدمان فضایی و در نهایت معماری فضا بسیار تأثیرگذار است، ودر طراحی بدین¬گونه رخ می¬نماید که هر چه میزان برونگرایی بیشتر باشد تفکیک فضایی کاهش یافته و فضاهای بهم پیوسته¬تر می¬شود. بنابر نتایج حاصل از تحقیقات و تحلیل¬ها، برای طراحی پلان دسته¬بندی جدیدی از تقسیم فضاها ارائه گردید که شامل عناصر ثابت و عناصرمنعطف بوده و در فصل طراحی با توجه به شباهت¬های رفتاری، جایگیری عناصر ثابت پلان، شامل دستگاه پله، آسانسور و فضاهای تاسیساتی انجام گرفته و با ایجاد فضاهای پیوسته در بخش خصوصی و عمومی خانه، امکان ایجاد تغییرات بر مبنای نیازهای کاربران با قومیت¬های متفات فراهم شده است. به عبارتی دیگر یک پلان مولد اولیه شکل گرفته که هر قومی پس از وارد شدن به خانه مذکور آن را مطابق با نیازهای خود تغییر خواهد داد. البته شایان ذکر است اقوامی که مدت بیشتری از زمان سکونت آن¬ها در بهارستان می¬گذشت، شیوه¬ی زندگیشان شباهت بیشتری به یکدیگرداشت، بنابراین می¬توان اینگونه نتیجه¬گیری کرد که ویژگی¬های خرده-فرهنگی به مرور زمان و در اثر ارتباط اقوام با یکدیگر کم¬رنگ¬تر خواهند شد.
هاجر کاظمی نایینی رامین مدنی
اکثر شهرهای جدید در پاسخ به نیازهای کمی ناشی از تمرکزگرایی شدید در شهرهای بزرگ و جهت جای دادن سرریز جمعیت آنها پا به عرصه¬ی وجود نهادند. ایجاد شهرهای جدید باعث شد کمیت چنان اولویت یابد که کیفیت محیط زندگی را تقلیل دهد. فقدان حس مکان در شهرهای جدید از مشک?ت پنهانی است که در درازمدت احساس بیریشگی را در ساکنان این محیط¬ها دامن میزند. علاوه بر این در امر طراحی و ساخت شهرهای جدید بگونه¬ای سیاست¬گذاری شده است که طراح با فرهنگ و شیوه زندگی ساکنان آن آشنایی ندارد، بنابراین شناخت فرهنگ آن¬ها به منظور آشنایی با نیاز¬های قابل تعمیم¬شان ضروری بنظر می¬رسد؛ اما پیچیدگی مسئله زمانی آشکار می¬گردد که بین اقوام متفاوت علاوه بر شباهت¬هایی که به واسطه ایرانی بودنشان وجود دارد، تفاوت¬هایی نیز بدلیل ویژگی¬های خرده¬فرهنگی آن¬ها، به¬چشم می¬خورد. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، عرصه نیمه عمومی-نیمه خصوصی محله سروستان در شهر جدید بهارستان می¬باشد که در 15 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده است. عرصه نیمه عمومی-نیمه خصوصی ادامه عرصه خصوصی است. کم توجهی در طراحی این عرصه، تداوم سکونت را از عرصه خصوصی تا عرصه عمومی گسسته است. طراحی درست این عرصه، می¬تواند تداوم زندگی از عرصه خصوصی تا عرصه عمومی را موجب شود.آنچه در این پژوهش و طرح مدنظر است ایجاد و ارتقا تعلق مکانی ساکنان به محله ازطریق توجه به شیوه¬های مختلف زندگی خرده¬فرهنگ¬ها است بگونه¬ای که با ایجاد فضاهایی امکان بروز ویژگیهای منحصر بفرد و فرصت روش¬های مختلف زندگی در عرصه میانه برای ساکنان فراهم شود. برای رسیدن به این هدف در ابتدا به بررسی میزان رضایتمندی و درنتیجه تعلق مکانی ساکنان محله سروستان بوسیله تکمیل پرسشنامه و مصاحبه پرداخته شده¬است. به¬منظور تدوین پرسشنامه، از معیارهای موسسه pps که برای تعیین کیفیت فضای مطلوب شهری بیان کرده¬اند استفاده شده است. این معیارها در قالب 5 گروه دسترسی، آسایش، فعالیت، محیط اجتماعی و تجسم سازماندهی می¬شوند. بدلیل وجود اقوام مختلف بختیاری، اصفهانی و خوزستانی تأثیر قومیت بر روی میزان رضایتمندی و تعلق مکانی سنجیده و در پی آن با مطالعه¬ای دقیق¬تر شباهت¬ها و تفاوت¬های سه قوم مختلف استخراج می¬شود. نتایج نظرات شهروندان با استفاده از نرم¬افزار تحلیل آماری spss مورد ارزیابی قرار می¬گیرد تا میزان کیفیت و مطلوبیت مولفه¬های منتخب به¬دست آید و در پایان بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه راهکارهای طراحی استخراج می¬شوند؛ این راهکارها در گروه دسترسی موارد اتومبیل و جای پارک، معلولان و سالخوردگان و ارتقای کیفیت پیاده راه را شامل می¬شود؛ در گروه آسایش موارد آلودگی صوتی، امنیت و آسایش کودکان و بانوان، امنیت در شب و امنیت سواره و پیاده؛ در گروه فعایت موارد سرزندگی، زندگی پس از غروب، فعالیت¬های ورزشی،فرهنگی، تجاری و دست-فروشان را شامل می شود.همچنین در گروه محیط اجتماعی شامل مواردی در زمینه مزاحمت همسایه¬ها، حفظ حریم، امکان ملاقات رسمی و غیر رسمی و مراسم ملی و مذهبی می¬باشد و در گروه تجسم راهکارهایی در جهت افزایش خوانایی ارائه می¬شود.
سعید دادخواهی عمومی رامین مدنی
خانه به عنوان جایگاهی امن برای زندگی روزمره انسان یکی از مهمترین گونه های معماری محسوب می شود که نقش به سزایی در تقویت روحیه و سلامت جسم، ایفا می کند. با این دیدگاه خانه را باید به گونه ای طراحی نمود که متناسب با نیازها و برطرف کننده خواست های روحی و جسمی فرد باشد و آرامش و آسایش انسان را تأمین کند. هدف این رساله طراحی مسکن برای اقشار کم درآمد در شهر جدید بهارستان است که بر پایه ی کاهش قیمت تمام شده مسکن می باشد به طوری که به سلامت مسکن و کیفیت سکونت، آسیب نرساند. با توجه به اینکه گروهی از مردم جامعه توانایی واستطاعت خرید مسکن با قیمت های بالا را ندارند، باید طرحی نو در الگوی کالبدی مسکن ارائه شود که در آن راهکارهایی از قبیل مسکن با مصالح و تکنولوژی ساخت ارزان، مسکن با ارزش زمین پایین، حداقل کردن فضاهای مورد نیاز، ایجاد فضاهای منعطف، سری سازی و مسکن تدریجی، یا ترکیبی از موارد ذکر شده استفاده گردد ، تا بتواند جوابگوی سکونت این گروه از مردم جامعه باشد . در طراحی این مجموعه حیاط و فضای سبز بسیار مورد توجه بوده است، چرا که فضای سبز علاوه بر تأمین بهداشت محیط مسکونی، نقش مثبتی در سلامت روان ساکنان و حتی شهروندان به عهده دارد. در این طرح علاوه بر تأمین سبزینگی در فضاهای جمعی و طبقات به امنیت و آسایش ، جمع گرایی ، نشاط، پویایی ، تنوع فضایی نیز توجه شده است. در این پژوهش اقشار کم درآمد جامعه به عنوان گروه هدف از سایر گروه ها جدا گردیده است و معماری مناسبی با مساحت مورد نیاز آن افراد ، با احتساب نیازهای اولیه سکونتی و شرایط رفاه نسبی و با توجه به تعداد نفرات متفاوت موجود در یک خانواده ، از یک زوج گرفته تا یک خانواده با تعدد فرزندان دختر و پسر ، بررسی و طراحی گردیده است.
رامین مدنی محمد رازجویان
چکیده ندارد.
رامین مدنی خلیل سرکاری نژاد
مطالعات صحرایی و بررسیهای ساختاری حضور حداقل پنج فاز دگرریختی را در زیر واحد سنگ زمینساختی ملانژ در نی ریز تایید می کند، که به ترتیب با d1، d2، ... و d5 مشخص شده است . فاز دگرریختی d1 با کوتاه شدگی عمود بر گسل اصلی زاگرس و d2 با کشیدگی تقریبا موازی با آن مشخص است . حضور این دو تیپ دگرریختی با جهت عمود بر هم، همگرایی مایل در امتداد گسل اصلی زاگرس را تایید میکند. این همگرایی مایل باعث جابجای راستالغز زاگرس می شود. از آنجا که راستاهای موازی با هم دارای ارزش یکسانند کل خطواره های موازی با گسل اصلی زاگرس دارای مولفه راستالغز راستگرد هستند. چنین وضعیتی، حاکمیت شرایط دگرریختی غیر هم محور را در ناحیه تایید میکند. فازهای دگرریختی d3 و d4 در همین شرایط و در پهنه های برشی حاصل می شوند اما فاز دگرریختی d5 در شرایط کاملا شکنا حاصل شده است . گسلهای معکوس با مولفه راستالغز راستگرد در این فاز دگرریختی ایجاد شده اند. به نظر می رسد که دگرریختی d5 دگرریختی جاری درمنطقه باشد. اکثر عناصر ساختاری یافته شده در صحرا، در شرایط دگرریختی نوردپذیر و در سطوح پایین تر زمین تشکیل می شوند و رسیدن آنها به سطح زمین مستلزم چرخش بسیار زیاد شاخصهای ساختاری است . لذا این شاخصها براس شناسایی محورهای فشارش و کشش ، ارزش ساختاری خود را از دست می دهند. برای رفع این مشکل از سنجنده دقیق دوقلوشدگی در کریستال کلسیت برای شناسایی محورهای فشارش و کشش استفاده شده است . پردازش داده های خام، شامل محورهای دستگاه u-stage با استفاده از برنامه calcstress فشارش و کوتاه شدگی با روند شمال شمالغرب را در اکثر نقاط تایید می کند. احتمالا این کوتاه شدگی از طریق گسلهای امتداد لغز راستگرد با مولفه شیب لغز فشارشی و با روند nw-se اعمال شده است . بنظر می رسد دلیل اصلی برای این جهت کوتاه شدکی انقباض کل سیستم فرورانش زاگرس - مکران از طریق گسل ترانسفورم فسیل میناب باشد.