نام پژوهشگر: فریدون تیموری
فریدون تیموری مصطفی یونسی
نقد سلطه و تلاش برای بازگشایی امکان رهایی محتوای اصلی نگرش هایی را تشکیل می دهد که می توان آن ها را نگرش انتقادی نامید. از جمله ی متفکران انتقادی باید به کارل مارکس و میشل فوکو اشاره کرد. مارکس و فوکو با تاکید بر اشکال متفاوتی از سلطه، درک متفاوتی را از مفهوم رهایی ارائه می کنند. مارکس با تاکید بر اهمیت "کار"، در فرایند تحقق رهایی، بر مکانیزم های سلطه ی موجود در جامعه ی سرمایه داری تاکید می کند، و فوکو با تاکید بر اهمیت فردیت و هویت، بر سلطه ی موجود در مکانیزم های قدرت مدرن تاکید می کند، قدرتی که همواره در پیوند با دانش اعمال می شود. این پژوهش ضمن بررسی دیدگاه های متفاوت مارکس و فوکو، این فرض را به آزمون می کشد که از دیدگاه مارکس، رهایی به مفهوم فرارفتن ایجابی از مقوله ی ازخودبیگانگی است، و از دیدگاه فوکو، رهایی به مفهوم تخطی از سوژه شدن به وسیله ی نظام های دانش/قدرت است.