نام پژوهشگر: حبیب‌الله آقابخشی

بررسی نظام ارزشی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عوامل موثر بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1388
  مهدی بدیعی   حبیب الله آقابخشی

توجه همیشگی به نیازها و ارزش های نیروی انسانی که مهمترین سرمایه در جهت رسیدن به پویایی و بالندگی در سازمان شناخته می شوند، از ضرورت های جدی محسوب می شود. انتخاب کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان جامعه آماری به این دلیل حائز اهمیت است که این کارکنان در مجموع تشکیل دهنده شخصیت حقوقی عمده ترین و اصلی ترین هدایتگر فرهنگی جامعه و کانال ارتباطی فعالان عرصه فرهنگ با آحاد جامعه هستند و ارتقاء ارزش ها در کارکنان این وزارتخانه به حفظ تعادل در آنها و مراجعانشان و در نهایت سطح وسیع تر جامعه یاری می رساند. در کنار هدف اصلی پژوهش که شناخت نظام ارزشی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به اهداف فرعی نظیر ارتباط نظام ارزشی هم در کلّیت و هم در چگونگی آرایش خرده نظام های ارزشی با عواملی نظیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی، میزان دینداری، وضعیت تأهل و جنسیت نیز پرداخته شده است. همچنین به سئوال آیا انگاره ارزشی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به زن با پایگاه اقتصادی-اجتماعی آنها رابطه دارد؟ نیز پاسخ داده شده است. به منظور انجام پژوهش حاضر از میان کلیه کارکنان ستادی(مرکزی) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعداد 122 نفر به شیوه نمونه گیری سیستماتیک برگزیده شده اند. روش پژوهش اخیر تلفیقی از روش های پیمایشی و همبستگی است و اطلاعات به وسیله پرسشنامه جمع آوری گردیده است. برخی از نتایج پژوهش اخیر از این قرار است: 1- نظام ارزشی کارکنان، به ترتیب سطوحی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در خود جای داده است. 2- بر طبق نتایج آزمون های آماری رابطه معناداری میان نظام ارزشی کارکنان (در کلیت و تمامیت) با متغیرهایی نظیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها، وضعیت تأهل و جنسیت مشاهده نگردید. اما میزان دینداری کارکنان با کلیت نظام ارزشی آنها ارتباطی معنادار دارد. 3-با توجه به نتایج آزمون های آماری در مقایسه خرده نظام های ارزشی همنام تفاوت میانگین های خرده نظام ارزشی اجتماعی بر حسب جنسیت و همچنین خرده نظام ارزشی فرهنگی بر حسب وضعیت تأهل معنی دار است. 4- در برش عمودی وجود رابطه میان خرده نظام های نظام ارزشی کارکنان و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده آنها از رسانه های ارتباط جمعی، میزان دینداری، جنسیت و وضعیت تأهل تأیید گردید؛ زیرا بنابر نتایج حاصله خرده نظام های ارزشی چهارگانه کارکنان وزارتخانه مورد بحث در ساختن کلیت نظام ارزشی آنها، ارتباطی سیستماتیک و معنادار دارند و هرگونه تحول ارزشی در اجزاء نظام تغییر در سایر اجزاء و در نهایت کل نظام را در پی خواهد داشت. 5- از لحاظ انگاره ارزشی نسبت به زن، کارکنان بیشترین اهمیت را به نقش های خانوادگی زن یعنی «همسر خوبی بودن» و «مادر خوبی بودن» داده اند و پس از آن «مذهبی بودن»، «تحصیلکرده بودن»، «پوشیدن چادر در اماکن عمومی» و «کارکردن بیرون منزل» به ترتیب از اهمیت بیشتر برخوردار بوده است. همچنین ارتباط معناداری میان انگاره ارزشی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی کارکنان مشاهده نگردید.

بررسی اثربخشی مداخلات شناختی-رفتاری گروهی برروی کاهش اختلالات روان شناختی زنان معتاد مصرف کننده شیشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  خدیجه تفعلی ماسوله   مهرانگیز شعاع کاظمی

پژوهش حاضر با هدف شناخت اثربخشی مداخلات شناختی- رفتاری گروهی برکاهش اختلالات روان شناختی در مددجویان معتاد زن مصرف کننده شیشه مستقر در مرکز اقامتی ترک اعتیاد جمعیت تولد دوباره تهران صورت گرفته است سوال اصلی پژوهش حاضر بدین شرح می باشد:(آیا مداخلات شناختی – رفتاری گروهی بر کاهش اختلالات روان شناختی زنان معتاد مصرف کنند? شیشه موثر است؟) جامعه پژوهش شامل کلیه زنان (35-20) ساله مصرف کننده شیشه در مرکز اقامتی ترک اعتیاد تولد دوباره بوده ونمونه پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (12 زن) و گروه کنترل (12 زن) به صورت تصادفی جایگزین و مورد مطالعه قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی بااستفاده از گروه کنترل بود که در این طرح اعضای گروه آزمایش، 11 جلسه تحت روان درمانی شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند و اعضای گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی (ghq) و فرم کوتاه 71 سوالی پرسشنامه mmpi بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در بین افراد گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید.آزمون های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی(میانگین،انحراف استاندارد و واریانس)وآمار استنباطی(tبرای گروه های مستقل )بود.داده های پیش آزمون- پس آزمون حاکی از تفاوت معنادار زیر مقیاسها در سطح p<0/001است

بررسی نگرش جوانان به مواد اعتیاد آور و عوامل موثر بر آن: جوانان 18 تا 29 سال شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  شورش لطفی   محمد زاهدی اصل

این پژوهش به منظور سنجش نگرش جوانان (18 تا 29 سال) به مواد اعتیادآور شایع در ایران و شناسایی عوامل موثر بر آن، صورت گرفت. در این راستا از یک سو با مصاحبه با متخصصین و شناسایی 5 ماده ی «کرک، تریاک، شیشه، حشیش، ترامادول» به عنوان مواد اعتیادآوری که در حال حاضر در ایران بیشتر مورد مصرف قرار می گیرند، جهت سنجش نوع نگرش جوانان به این مواد، و از سوی دیگر با در نظر گرفتن چارچوبی تلفیقی از نظریات مانهایم، زایونک، بندورا، جسر، کرچ و کرچفیلد و بالاکی، اوتینگ و بوویس و فیش باین و آجزین، 8 فرضیه در نظر گرفته و به بررسی و آزمون این فرضیات، جهت شناسایی عوامل شکل دهنده نگرش در جامعه مورد مطالعه پرداختیم. تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق نیز اسنادی و پیمایشی است. به همین منظور تعداد 400 جوان(دختر و پسر) 18 تا 29 ساله ی ساکن در تهران، بصورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و براساس تقسیم بندی تهران به پنج دسته ی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز، با استفاده از پرسشنامه ای که به همین منظور تنظیم شده بود، مورد آزمون قرار گرفتند. کلیه داده ها با استفاده از آزمونهای پیرسون و آزمون های ناپارامتریک کروسکال والیس تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بعد شناختی و بعد احساسی و بعد آمادگی به عمل جوانان به ماده ی تریاک بیشتر از دیگر مواد می باشد و نگرش خیلی ضعیفی به ماده ی کرک دارند، همچنین در تبیین فرضیات بدست آمد که توانمندی خانواده، نوع برخورد اعضای خانواده با مواد، نوع برخورد دوستان با مواد، مصرف مواد توسط اعضای خانواده و مصرف مواد توسط دوستان، در شکل دهی به نوع نگرش جوانان به مواد اعتیادآور تأثیر دارند و پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده و وابستگی فرد به دوستان در شکل دهی به نوع نگرش جوانان به مواد اعتیادآور تأثیری ندارند. همچنین طی نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون بدست آمد که گروه دوستان بیشتر از گروه خانواده در شکل دهی به نوع نگرش جوانان به مواد اعتیادآور تأثیر دارند. در نهایت، بنابر نتایج این پژوهش برنامه های پیشگیری باید به گونه ای تنظیم شوند که از یک سو به ارتقا سلامتی و توانمندی ها و بهبود روابط و ارتباط متقابل خانواده و دوستان بپردازد و از سوی دیگر رشد تواناییهای فردی و رشد مهارتهای زندگی و افزایش درک و آگاهی جوانان از مواد را شامل شود.

بررسی وضعیت خانوادگی والدین کودک آزار و عوامل مرتبط با آن ( مطالعه موردی: والدین کودک آزار شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  اسماعیل صفری   حسین یحیی زاده پیر سرایی

چکیده: در حال حاضر گستردگی پدیده کودک آزاری موضوعی جهانی بوده و موجب نگرانی فراوانی شده است. کودکان ممکن است تحت فشارهای شدید روحی و هیجانی قرار گیرند، مورد ضرب و شتم والدین واقع شوند، به قتل برسند و یا فروخته شوند و متأسفانه تقریباً در سراسر جهان هنوز تنبیه بدنی کودکان به عنوان یک روش انضباطی در خانواده رایج است و گاهی کانون خانواده آن ها را حمایت می کند باتوجه به این که خانواده محیطی طبیعی برای رشد و سلامت کودکان وکلیه اعضای خانواده است، و دارای بیشترین توان برای حمایت از کودکان و همچنین تأمین امنیت جسمی وعاطفی آنان می باشد، با این حال طبق بررسی های متعدد بیشترین موارد سوء رفتار و آزار کودکان در کانون خانواده اتفاق افتاده است. روش پژوهش از نوع اکتشافی- توصیفی و از روش پیمایشی استفاده شده است، جامعه آماری والدین کودک آزار شهرتهران که توسط مراجع قانونی یا مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران شناسایی شده اند می باشند، از روش نمونه گیری در دسترس به منظور جمع آوری داده ها استقاده شده است، در پایان توانستیم با 126 نفر از والدین کودک آزار مصاحبه به عمل آوریم، روایی سوالات پرسشنامه از طریق مصاحبه با والدین کودک آزار و نظرات اساتید صاحب نظر بدست آمده و پایایی آن با استفاده از پایلوت پرسشنامه در بین 30 نفر از افراد جامعه آماری که ضریب آلفای کرونباخ به میزان بیشتر از70 درصد بدست آمد. برای سنجش فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان دادند که رابطه معناداری بین تمام متغیرهای مستقل: تجربه خشونت والدین کودک آزار درکودکی، انزوای اجتماعی والدین کودک آزار، نا آگاهی والدین کودک آزار از توانایی ها و مراحل رشد کودک، عدم نظارت اجتماعی برخانواده (والدین کودک آزار) و تأثیر آن برخشونت علیه کودکان خود(متغیر وابسته) وجود دارد و متغیرهای مستقل توانستند به میزان 17 درصد متغیر وابسته را تبیین کنند. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که توجه به موضوع کودک آزاری و پیشگیری و مداخله موثر می تواند از تکرار چرخه خشونت در خانواده جلوگیری نماید و برنقش آگاه سازی والدین از توانایی ها و مراحل رشد کودک و روش های تربیت صحیح و دور از خشونت در خانواده تأکید نمود، سیستم حمایتی و نظارتی کشور نیز باید با درنظر گرفتن حقوق مستقل برای کودک جدای از والدینش، کنترل بیشتری برخانواده داشته باشد و از بروز صدمات جدی بر کودک جلوگیری نمایند.

عوامل فرهنگی موثر بر اعتیاد جوانان شهر سنندج درسال 1389 (مقایسه دو گروه معتاد وغیر معتاد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  حمزه امینی مارابی   حبیب الله آقابخشی

این رساله به بررسی عوامل فرهنگی موثر بر اعتیاد جوانان شهر سنندج با مقایسه دو گروه معتاد و غیر معتاد درسال 1389پرداخته است . جامعه آماری این پژوهش کلیه جوانان معتاد و غیر معتاد 15-29 شهر سنندج است (جوانان معتاد کسانی بوده اند که حداقل به یکی از انواع مواد اعتیاد داشته و در زندان و کانون اصلاح و تربیت به سر می برده و یا جهت درمان به مراکز ترک اعتیاد و بیمارستان قدس در سال 1389 مراجعه نموده اند)، 260 نفر(130 جوان معتاد و 130 جوان غیر معتاد) به عنوان نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعیین شدند؛ نمونه جوانان غیر معتاد بر اساس متغیرهای جنس، سن و تحصیلات همتا شدند، از روش پیمایشی و شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب استفاده شده است. با تأکید بر نظریه های فشار اجتماعی، خرده فرهنگی، برچسب، یادگیری اجتماعی و کنترل اجتماعی و بررسی پیشینه تجربی تحقیق، چهارچوب نظری تدوین شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که بعد از برآورد اعتبار و پایایی ( از طریق آلفای کرونباخ) در بین پاسخگویان توزیع گردید. بعد از تکمیل پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss16 ضرایب آماری متناسب با نوع متغیرها ( آزمون ها ی t ، و کراسکال والیس ) محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در قسمت تجریه تحلیل داده ها این نتایج به دست آمد : نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که میزان احساس بی هنجاری جوانان معتاد بیشتر از جوانان غیر معتاد است؛ میزان پایبندی دینی جوانان معتادکمتر از جوانان غیر معتاد است؛ میزان معاشرت جوانان معتاد با افراد بزهکار در مقایسه با جوانان غیرمعتاد بیشتر است؛ میزان دسترسی جوانان معتاد به مواد مخدر بیشتر از جوانان غیر معتاد است؛ پایگاه اقتصادی / اجتماعی خانواده جوانان معتاد پایین تر از جوانان غیر معتاد است؛وگرایش جوانان معتاد به رفتارهای ضد اجتماعی بیشتر از جوانان غیر معتاد است.بنابراین نتیجه کلی این است که با توجه به تفاوت معنی دار تمام متغیرهای تحقیق بین دو گروه معتاد و غیر معتاد؛ متغیرهای مذکور می تواند در اعتیاد جوانان نقش داشته باشد.

برسی اثرات اعتیاد سرپرست خانواده( پدر) بر کارکردهای خانواده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  مریم محسن پور   عزت الله سام آرام

پژوهش حاضر از جمله تحقیقات پیمایشی و ازمطالعات تبیینی-مقایسه‏ای است که سعی دارد رابطه اعتیاد پدر خانواده را با چگونگی کارکردهای خانواده در شهرستان اردکان بررسی کند. از این رو سعی کرده است به این سوال پاسخ دهد که آیا اعتیاد پدر خانواده بر کارکردهای خانواده تأثیر دارد یا خیر؟ در این پژوهش اطلاعات توسط پرسشنامه گردآوری شده است و به علت کم بودن حجم نمونه ها ، از روش تمام شماری در نمونه گیری استفاده شده است ، نمونه های این پژوهش را همسران مردان معتادی که به کلینیکهای ترک اعتیاد اردکان مراجعه می کنند تشکیل می دهند. و حجم نمونه ها دو جمعیت آماری تقریباً همسان 50 نفری تحت عنوان گروه اصلی ( دارای شوهر معتاد) و گروه مقایسه ( دارای شوهر غیر معتاد)است که پرسشنامه ها توسط این افراد تکمیل گردیده است. این پژوهش در دوسطح توصیفی و تبیینی انجام گردیده است که از جداول فراوانی دو بعدی برای توصیف متغیرها بهره گرفته شده است. و برای تبیین و آزمون چگونگی رابطه میان متغیر مستقل و متغیرهای وابسته از آماره های میانگین و انحراف استاندارد و برای نشان دادن معناداری تفاوت بین دو گروه اصلی و مقایسه از آزمون t استفاده شده است. در نهایت یافته های بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که اعتیاد سرپرست (پدر ) خانواده بر کارکردهای خانواده تأثیر دارد.

تاثیر مداخله مددکاری اجتماعی در حل اختلاف خانواده(نمونه موردی:کلانتریهای شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  فرهاد جلیلیان   حبیب الله آقابخشی

: در سالهای اخیر اختلاف خانوادگی افزایش یافته، اما برای کاهش این اختلاف ها چاره ای اندیشیده نشده است. تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، شامل چند تحقیق کمی در زمینه عوامل موثر بر اختلاف خانوادگی است؛ که به افزایش آگاهی در زمینه عوامل موثر بر آن منجر می شود، اما برای کاهش و یا حل اختلاف خانوادگی قابل استفاده نیست. نظر به اینکه در کلانتریهای شهر تهران واحدهای مددکاری اجتماعی دایر شده است، و در این واحدها به منظور حل اختلاف مراجعین از روش میانجیگری استفاده شد؛ تحقیق حاضر با هدف تعیین تفاوت بین تاثیر مداخله مددکاری اجتماعی بر حل اختلاف خانوادگی مراجعه کنندگان، بر اساس تعداد جلسه های شرکت در دوره حل اختلاف پرداخته است. و به این منظور در این تحقیق از تئوری حل اختلاف غیر قضایی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده است. در این نظریه مددکار اجتماعی با استفاده از نقش میانجی، با بکار گیری روشهای میانجی گری، و با مشارکت همسران، به کاهش و در نهایت حل انواع مختلف اختلاف خانوادگی، از جمله: اختلاف ناشی از خشونت خانگی، اعتیاد همسر، دخالت اطرافیان، بی توجهی عاطفی-ارتباطی، اشتغال زن می پردازد. بنابراین مداخله مددکاری اجتماعی، به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده و تاثیر آن بر روی متغیر وابسته (اختلاف خانوادگی) اندازه گیری و آزمون شده است. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری، همسران مراجعه کننده به واحد مددکاری اجتماعی کلانتریهای شهر تهران است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده و بر حسب جامعه اماری، تعداد 108 نفر از بین جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شده اند. پس از انتخاب نمونه با استفاده از تکنیک پرسشنامه، در دو مرحله، مرحله اول( نوع سنجی اختلاف) و مرحله دوم(سنجش تاثیر مداخله مددکاری اجتماعی بر اساس تعداد جلسه های مشارکت همسران) پس از یک دوره یک ماهه حل اختلاف، اطلاعات نمونه جمع آوری و نهایتاً با استفاده از آماره های میانگین، نما، مد نمونه مورد مطالعه و نوع اختلاف آن توصیف شده و سپس با استفاده از آماره های استنباطی از جمله uمان ویتنی و z داده های بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایجبدست آمده، مشخص شد که مداخله مددکاری اجتماعی، بر اساس تعداد جلسه های مشارکت مراجعه کنندگان در دوره حل اختلاف، بر سه نوع اختلاف خشونت خانگی، اعتیاد همسر و دخالت اطرافیان تاثیرگذار بوده و موجب کاهش آنها شده است، اما بر اختلاف ناشی از بی توجهی عاطفی-ارتباطی و اشتغال زن تاثیری نداشته و به کاهش آنها منجر نشده است. از جمله پیشنهادهای تحقیق حاضر انجام پژوهش کیفی در این زمینه و پیش بینی مراکزی مستقل تحت عنوان حل اختلاف غیر قضایی، با محوریت مداخله مددکاری اجتماعی(نقش میانجی و مداخله در بحران) به منظور کاهش و در نهایت حل اختلاف خانواده.

شناخت رابطه شبکه اجتماعی با اقدام به خودکشی زنان(شهرستان اسلام آباد غرب-1391)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  اکرم بانو جلیلیان   حبیب الله آقابخشی

مسائل اجتماعی تابعی از عوامل مختلفی می باشند، پدیده اجتماعی اقدام به خودکشی نیز از این امر مستثنا نیست و از عوامل مختلفی تأثیر می پذیرد که یکی از این عوامل شبکه اجتماعی می باشد. ترکیب شبکه های شخصی شامل اعضای خانواده، خویشاوندان، همسایگان، دوستان و همکاران است. چنانچه افراد نتوانند از کارکرد حمایتی شبکه اجتماعی خود استفاده کنند و ارتباط مناسبی با اعضای شبکه خود نداشته باشند در شرایط بحرانی بسیار آسیب پذیر می شوند و احتمال اقدام به خودکشی در آنان افزایش می یابد. پایان نامه حاضر پژوهشی با عنوان " شناخت رابطه شبکه اجتماعی با اقدام به خودکشی زنان (شهرستان اسلام آباد غرب- 1391)" است. با استفاده از نظریات مربوط به شبکه اجتماعی و دیدگاه های مختلف در مورد خودکشی که در چارچوب نظری مطرح شده بود، مدل نظری و فرضیات ارائه گردید. در فرضیات این پژوهش احتمال رابطه میان شبکه اجتماعی، اندازه شبکه، حمایت متقابل، فراوانی تماس و میزان صمیمیت با اقدام به خودکشی عنوان شده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع مقایسه علی و تلفیقی از روش کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه ساختمند می باشد که با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته طراحی شده است. در این تحقیق برای نمونه گیری از تمام شماری استفاده می کنیم، زیرا جامعه آماری این پژوهش یعنی تعداد زنانی که در شهرستان اسلام آباد غرب در شش ماهه نخست سال 1391 اقدام به خودکشی کرده اند 60 نفر می باشد. از آنجا که در این پژوهش از شیوه ی مقایسه استفاده شده است، 60 زن که تا کنون اقدام به خودکشی نداشته اند (گروه مقایسه) از جهت مولفه های محل سکونت (شهر یا روستا)، وضعیت تأهل، و تحصیلات با 60 زن اقدام به خودکشی کننده (گروه اصلی) همتا شده اند وشبکه اجتماعی این دو گروه مورد مقایسه قرار گرفته است. بنابراین کل حجم نمونه در این پژوهش 120 نفر می باشد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss به آزمون فرضیات پرداخته شد.خلاصه ای از نتایج تحقیق به شرح زیر است:بین شبکه اجتماعی، حمایت متقابل، فراوانی تماس و میزان صمیمیت با اقدام به خودکشی ارتباط معنی داری وجود دارد و شدت رابطه نیز بالا است. بین اندازه شبکه . اقدام به خودکشی نیز رابطه معنی داری وجود دارد ولی شدت رابطه خیلی ضعیف است.در پایان نیز برپایه نتایج به دست آمده پیشنهادات پژوهشگر برای پیشگیری از بروز پدیده اقدام به خودکشی مطرح گردید. واژگان کلیدی: اقدام به خودکشی،شبکه اجتماعی،حمایت متقابل،اندازه شبکه،فراوانی تماس و میزان صمیمیت.

بررسی میزان سلامت اجتماعی و عوامل موثر بر آن در میان زنان سرپرست خانوار و زنان غیرسرپرست خانوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  محمود رمضانی   حسین یحیی زاده

تحقیق حاضر به بررسی میزان سلامت اجتماعی و عوامل موثر بر آن در میان زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست خانوار در شهر قروه، استان کردستان می پردازد. پس از مطالعه و بررسی مبانی نظری مرتبط همچون: سلامت اجتماعی کییز، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی وبر، باورهای دینی گلاک و استارک و مهارت-های ارتباطی واتزیک و تکمیل پرسشنامه توسط افراد مورد مطالعه که شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر قروه که تعداد آنها 92 نفر بوده و به صورت سرشماری در نظر گرفته شدند و همچنین 92 نفر از زنان غیر سرپرست خانوار ساکن همان شهر که به صورت تصادفی انتخاب گردیدند که درکل حجم نمونه 184 نفر بوده است و به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل یافته های این تحقیق با استفاده از نرم افزار spss نشان داد که از لحاظ میزان سلامت اجتماعی و ابعاد آن (که شامل پنج بعد است) در میان زنان سرپرست خانوار و زنان غیرسرپرست، تفاوت معنادار وجود دارد. در خصوص بررسی عوامل موثر، آزمون فرضیه ها نشان داد که بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و باورهای دینی با میزان سلامت اجتماعی در هر دو گروه رابطه معنادار وجود ندارد اما بین مهارت های ارتباطی و میزان سلامت اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد و همچنین از لحاظ تأثیر پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، باورهای دینی (بعد اعتقادی) و مهارت های ارتباطی بر میزان سلامت اجتماعی بین زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل نتایج بیان کننده این واقعیت است که میزان سلامت اجتماعی زنان غیر سرپرست خانوار به مراتب بیشتر از زنان سرپرست خانوار بوده و مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل موثر مورد بررسی بیشترین اثرگذاری را برمیزان سلامت اجتماعی در هر دو گروه داشته است.

وضعیت نظامهای حمایت اجتماعی افراد آزاد شده از زندان و رابطه آن با گرایششان به تکرار جرم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  محمد راجعیان   محمد زاهدی اصل

زندان، اصلی ترین مجازات جهان امروز است. در کنار ضرورت توجه به افزایش نرخ ورودی زندان های کشور، توجه به افرادی که از این زندان ها خارج می گردند نیز بسیار حائز اهمیت است. عوامل متعددی در ارتکاب مجدد به جرم افراد آزاد شده از زندان دخیل هستند، اما یکی از مهمترین این عوامل را می بایست در وضعیت نظام های حمایت های اجتماعی این افراد جستجو کرد. تحقیق حاضر، براساس روش پیمایش و با اجرای پرسشنامه محقق ساخته به بررسی وضعیت نظام های حمایت اجتماعی افراد آزاد شده از زندان پرداخته و رابطه آن را با گرایش به تکرار جرم مورد آزمون قرار داده است. نتایج بدست آمده از نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان می دهند که بین وضعیت نظام های حمایت اجتماعی افراد آزاد شده از زندان با افزایش یا کاهش گرایش به تکرار جرم آن ها رابطه وجود دارد. بطوری که، هر چقدر افراد آزاد شده از زندان، از نظام های حمایت اجتماعی مطلوب تری برخوردار باشند و ساختار حمایتی این نظام ها انسجام و پیوستگی بیشتری داشته باشد و عملکرد حمایتی آن ها کارآمدتر باشد، به همان نسبت گرایش به تکرار جرم در این افراد کاهش می یابد. همچنین، بین پیوستگی اجتماعی و التزام اجتماعی با گرایش این افراد به تکرار جرم نیز رابطه وجود دارد. بطوری که، هر چقدر پیوستگی و التزام اجتماعی بیشتری در بین افراد آزاد شده از زندان وجود داشته باشد گرایش آنان به تکرار جرم کاهش می یابد و با کاهش این پیوستگی و التزام اجتماعی گرایش آنان نیز افزایش می یابد. بنابراین، هر گونه مداخله اجتماعی در بهبود وضعیت نظام های حمایتی و همچنین، افزایش پیوستگی و التزام اجتماعی افراد زندانی در پروسه آزادی آنان از زندان و به ویژه، پس از رهایی از زندان می تواند موجبات کاهش نرخ تکرار جرم را در بین این افراد فراهم سازد. بر این اساس، مددکاران اجتماعی می توانند براساس الگوی حمایتی خاص خود و با انجام مداخله های حرفه ای لازم نقش به سزایی را در این زمینه ایفا نمایند.

اثربخشی آموزش مولفه های سرزندگی بر تغییر رفتار مادران خانواده های درهم تنیده با رویکرد ساختاری مینوچین (93-1392)
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  طاهره سادات رضائی   مهرانگیز شعاع کاظمی

چکیده تحقیق حاضر با هدف شناخت اثربخشی آموزش مؤلفه¬های سرزندگی بر تغییر رفتار مادران خانواده¬های درهم¬تنیده با رویکرد ساختاری مینوچین تدوین گردید. در این پژوهش از طرح تحقیق شبه آزمایشی به روش پیش¬آزمون و پس¬آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه¬ی مورد تحقیق، کلیه¬ی مادران دارای دختر در سن دبستان بود. این پژوهش با احتساب ریزش، با 8 نفر آزمودنی صورت گرفت. ابزار کار پژوهش، مقیاس سرزندگی و پرسشنامه¬ی مرزهای ارتباطی خانواده (frq) بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار بودند. آزمودنی¬ها طی 8 جلسه¬ی 90 دقیقه¬ای، آموزش مؤلفه¬های سرزندگی را دریافت نمودند. تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار آماری spss نشان داد، بر اساس فرمول ضریب¬همبستگی پیرسون، سرزندگی و درهم¬تنیدگی دارای همبستگی 0.889- می¬باشند. آموزش سرزندگی در سطح معناداری =0.05α سبب کاهش درهم¬تنیدگی آزمودنی¬ها شد. نتایج نشان داد که آموزش سرزندگی با t=3.885 و df=14سبب ارتقاء سرزندگی آزمودنی¬ها شد. علاوه بر این نتایج تحلیل واریانس نشان داد که با f=23.243 در سطح معناداری =0.05α، اختلاف میانگین سرزندگی در مقاطع تحصیلی مختلف معنی¬دار است. نتایج پژوهش نشان داد که با آموزش مؤلفه¬های سرزندگی و شفاف¬سازی ویژگی¬های خانواده-ی سالم، می¬توان از میزان درهم¬تنیدگی خانواده¬ها کاسته و اعضای خانواده را به سمت سلامت سوق داد.

زمینه های بروز خشونت در نوجوانان پسر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  زینب اژیراک   طلعت اله یاری

ورود به دوره نوجوانی و گذر از آن و سپس رسیدن به جوانی و سنین باروری و شکوفایی در همه نوجوانان به یک شکل تجربه نمی شود و گاهی همراه با ناهنجاری هایی اتفاق می افتد.خشونت یکی از مسائل و ناهنجاری هایی است که باعث اختلال در روند رشد و بالندگی فرد می شود و خشونت در نوجوانان باعث می شود که فرد نتواند به خوبی دوره بالندگی و آمادگی برای سنین باروری و بهره وری را پشت سر بگذارد. تحقیق حاضر با رویکرد کیفی به مساله خشونت در نوجوانان پسر پرداخته است و در تبیین نظری موضوع علاوه بر تاریخ و فلسفه از نظریات جامعه شناسانی مانند دورکیم، دارندورف، کالینز موضوع خشونت از نظر جامعه شناسی تبیین شده است. فروید، بندورا و دالردروانشناسانی هستند که موضوع خشونت را بررسی کرده اند. روش تحقیق این پژوهش از دیدگاه کنش متقابل نمادین استفاده کرده است و مقولات مهمی که در مصاحبه ها به آن رسیده شده عبارتند از: خشونت در مدرسه، خشونت پلیس، خشونت علیه خود، خشونت رسانه ای، خشونت به مثابه ارزشی مردانه،تبعیض و خشونت های رسانه ای و خشونت های قومی ـ نژادی و فقر. یک مساله مهم که در این پژوهش به آن پرداخته شد و توسط نوجوانان مشارکت کننده در آن مطرح شد این بود که خشونت نه به عنوان یک واکنش و غریزه و عملی غیرارادی، بلکه به عنوان یک راهبرد آگاهانه و هوشمندانه برای بقا و حفظ خود توسط این نوجوانان مورد استفاده قرار می گیرد. در پایان پیشنهادات کاربردی از قبیل لزوم افزایش و گسترش برنامه ها و امکانات ورزشی برای نوجوانان، لزوم نظارت بر مدارس توسط مددکاران اجتماعی و بکارگیری آنها در نظام آموزش پرورش و ضرورت حضور مددکاران اجنماعی در مدارس مورد تاکید قرار می گیرد. کلید واژه ها: خشونت، ارزشهای مردانه، پسر، نوجوان، بروز، زمینه

«بررسی تطبیقی عمکلرد خانواده های جوانان معتاد مراجعه کننده به جمعیت آفتاب و جوانان غیر معتاد»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1386
  جمانه بوکان   احمد حسینی حاج بکنده ای

چکیده ندارد.

بررسی مشکلات اجتماعی خانوادگی و روانی مادران همراه کودکان مبتلا به بیماری قلبی بستری شده در بیمارستان و عوامل موثر بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1381
  طاهره امامی   حسن پاشا شریفی

هدف از این تحقیق ، بررسی مشکلات اجتماعی، خانوادگی و روانی مادران همراه کودکان بیمار خود و عوامل موثر بر آن است.

بررسی انگیزه های نیکوکاران از مشارکت در مراکز توانبخشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1379
  محمدرضا شهبازی   حبیب الله آقابخشی

این تحقیق با هدف شناسایی انگیزه های نیکوکاران از مشارکتشان در مراکز توانبخشی شکل گرفت. مشارکت های مردمی در اینگونه مراکز از اهمیت بسزائی برخوردار است تا آنجائی که فقدان و یا کاهش آن موجب اختلال در امور مراکز می شود. بنابراین احساس میگردید که شناسائی این عاملها و پرداختن به آنها در تقویت و افزایش مشارکت های مردمی موثر باشد. بنابراین سه سوال پژوهشی مورد بررسی عبارتند از: 1- آیا بین انگیزه های فرهنگی-مذهبی و نوع مشارکت نیکوکاران ارتباط معنی داری وجود دارد؟2- آیا بین انگیزه های اجتماعی و نوع مشارکت نیکوکاران ارتباط معنی داری وجود دارد؟3- آیا بین انگیزه های اقتصادی و نوع مشارکت نیکوکاران ارتباط معنی داری وجود ندارد؟- به منظور بررسی انگیزه های فرهنگی-مذهبی، شاخص های مذهبی بیشتر مورد توجه قرار داده شد. این شاخص ها عبارت بودند از: پاداش اخروی، کاهش عذاب الهی، آمرزش گناهان، صدقه، زکات، نذورات، شکرانه سلامت و عضویت در گروههای مذهبی، اجتماعی و بشردوستانه.- در بررسی انگیزه های اجتماعی، شاخص ها عبارت بودند از: قشر اجتماعی، احترام اجتماعی، اعتبار اجتماعی، داشتن فرزند معلول- و انگیزه های اقتصادی عبارت بودند از: اشتغال و کاریابی، جایگزینی مالیات، رهائی از اجناس مازاد و کسب درآمد و دریافت هدیه جامعه آماری تحقیق شامل نیکوکاران منطقه شمال تهران بود. متشکل از 8000 نفر نیکوکار که در سال 1378 حداقل در یکی از مراکز توانبخشی بهزیستی منطقه شمال مشارکت داشته اند. 171 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی براساس تخصیص مراکز منطقه شمال انتخاب گردید. و از طریق پرسشنامه جمع آوری اطلاعات صورت پذیرفت. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از برنامه ‏‎spss‎‏ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله سوال های پژوهشی را مورد تائید قرار نداد.