نام پژوهشگر: نادر زالی
نادر زالی محمدرضا پورمحمدی
این تحقیق با بهره گیری از رویکردهای مدیریت استراتژیک و آینده پژوهی و با اتکا به مدلهای برنامه ریزی بر پایه سناریو، به بحث در خصوص توسعه آتی استان آذربایجان شرقی براساس سند چشم انداز ملی و نظریه پایه توسعه استان می پردازد. چارچوب نظری تحقیق، پارادایم هنجاری در برنامه ریزی با رویکرد وفادارانه به اسناد بالادستی است. روش های دلفی، تحلیل تاثیرات متقاطع، سناریونویسی و برنامه ریزی پابرجا، ترکیب بسیار جامع و انعطاف پذیری در ارائه روش جدید مطالعات آینده نگاری توسعه منطقه ای ارائه داده است. نرم افزارهای micmac و scenariowizard برای اولین بار در برنامه ریزی توسعه منطقه ای، در این رساله بکار گرفته شده و نتایج بسیار خوب و قابل اطمینانی نیز نشان داده است. در این تحقیق ابتدا 76 عامل موثر بر روند توسعه استان به روش دلفی شناسایی و در مرحله بعد اثرات این عوامل بر همدیگر توسط کارشناسان خبره مورد سنجش قرار گرفت که نتیجه آن شناسایی 14 عامل کلیدی بود. عوامل کلیدی فوق با محورهای 22 گانه نظریه پایه توسعه استان بعنوان سند بالادستی، تطبیق و عوامل مغفول که در نظریه پایه توسعه استان به آنها تاکید شده بود به مجموع عوامل اضافه شد که مجموعاً تعداد عوامل کلیدی به 18 عامل افزایش پیدا کرد. با توجه به ضرورت محدود کردن عوامل جهت سناریونویسی، با تلفیق عوامل با همدیگر، نهایتا 14 عامل نهایی که پوشش دهنده ابعاد مختلف نظریه پایه توسعه استان بودند استخراج گردید. برای عوامل فوق 45 وضعیت ممکن در آینده پیش روی استان تعریف گردید و با تشکیل ماتریس 54× 54 و بهره گیری از دانش کارشناسان توسعه و برنامه ریزی در ارزیابی میزان تاثیرات وقوع هر یک از وضعیت ها بر وقوع یا عدم وقوع وضعیت های دیگر استان، با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریوویزارد، 5 سناریوی با احتمال وقوع بسیار بالا، 19 سناریوی با احتمال وقوع متوسط به بالا و 291 سناریوی با احتمال وقوع پایین و ضعیف استخراج شد که مبنای عمل این رساله، تحلیل 5 سناریوی بسیار قوی و 19 سناریوی با احتمال وقوع متوسط به بالا قرار گرفت. براساس نتایج ارائه شده، در مجموع به نظر می رسد تحقق اهداف نظریه پایه توسعه و سند چشم انداز تا افق 1404 در استان ممکن نیست و در بهترین سناریوی ممکن که سناریوی دوم است، تنها بخشی از اهداف توسعه استان قابل تحقق می باشد و بخش دیگر امکان بروز نخواهد یافت. از مجموع سناریوهای 5 گانه و 19 گانه، تنها 2 سناریو که اتفاقا قوی تر از سایر سناریوها هستند وضعیت استان را در سالهای آتی مطلوب نشان می دهند و در بقیه سناریوها، تحلیل وضعیت ها حاکی از وجود بحران یا شرایط نامطلوب در استان است. نتایج رساله نشان میدهد مدیریت در سطح استان نیازمند آسیب شناسی جدی و ترمیم تفکرمدیریتی در موضوع توسعه و برنامه ریزی است. نگاه برنامه ریزی در حال حاضر نگاه مقطعی و کوتاه مدت است و چشم انداز روشنی در افق استان مورد هدف قرار نگرفته است. این رساله ضمن ارائه راهبردهای کلان و جهت گیریهای اساسی جهت تسهیل تحقق اهداف اسناد بالا دستی، مدیریت های کلیدی در استان را براساس محورهای نظریه پایه توسعه شناسایی و ساختار کلان مدیریتی جدید برای استان ارائه داده است.
سیروس سلطانی محمد مسعود
در تحقیق حاضر سعی شده است، توسعه مناطق شهری شیراز با رویکرد پایداری مورد سنجش قرار گیرد، برای افزایش دقت کار، محدودیت زمان و حجم پروژه تنها بعد کالبدی توسعه مد نظر قرار گرفته است. در این پژوهش که جز پژوهش های کاربردی است با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از مدل تحلیلی تاپسیس میزان پایداری مناطق مختلف شهر نسبت به یکدیگر سنجیده و رتبه بندی می شوند. بدین منظور پس از ارائه چارچوب نظری تحقیق و شناخت شهر، با بهره گیری از منابع معتبر و نظر کارشناسان، 22 شاخص کالبدی تدوین شده و با استفاده از این شاخص ها و مدل تاپسیس رتبه بندی انجام گرفت. نتایج نشان داد که به لحاظ شاخص های توسعه کالبدی، مناطق 1،6 پایدار(برخوردار)، مناطق 2، 8 ناپایدار(محروم) و مناطق 3،4،5،7 نیمه پایدار(نیمه برخوردار) هستند. همچنین با استفاده از تحلیل های آماری به این نتیجه می رسیم که تفاوت ها بین مناطق معنا دار نیست. و همچنین با افزایش فاصله مناطق از مرکز شهر میزان توسعه یافتگی نسبتا افزایش می یابد. این نتایج نشان می دهد که توسعه شهر شیراز به صورت خطی و افقی بوده که باعث شده است مناطق در اطراف منطقه مرکزی و قدیمی شهر به خصوص مناطق موجود در پهنه غرب و شمال غربی منطقه مرکزی شهر، به لحاظ شاخص های کالبدی رشد و توسعه مطلوب تری داشته باشند. در انتها پس از پاسخ به سوال ها و آزمون فرضیه های تحقیق، راهبردها و سیاست هایی در در راستای دستیابی به توسعه کالبدی پایدار به تفکیک مناطق شهر، ارائه می گردد.
سامان ابی زاده مجید زارعی
طراحی شهری فرآیندی است که به شکل دهی فیزیکی بافت های مختلف شهری منجر می شود. و با ساختارگرایی به ایجاد فضاهای شهری متعدد می پردازد.. فرآیند طراحی در محدوده تاریخی شهیدگاه اماکن تجاری، فضاها و چشم اندازها را در برمی گیرد و نهایتا جریانی را به راه می اندازد که به عمران و آبادی شهری کمک می کند.. اصولا در گذشته در انتخاب محل ساخت هر شهر به نکاتی توجه می کردند از جمله واقع بودن بین شاه راهها و مسیر ها،اعتبار بازرگانی داشتن، مرکزیت داشتن نسبت به کل منطقه،سیل گیر نبودن،سخت بودن زمین آن، ضد زلزله بودن و چندین عامل دیگر.شهر اردبیل به دلیل واقع شدن در منطقه ای کوهستانی با اقلیم سرد و نیز داشتن تاریخی پر فراز و نشیب همواره تحت تاثیر عوامل گوناگونی بوده است.عواملی که گاه ویرانگر(حمله مغول،زلزله و...)و گاه سازنده و پویا(دوره صفویه)بوده اند. شهر اردبیل در مسیر تاریخی خود رشد و توسعه متفاوتی داشته است.اما بطور کلی با توجه به نقشه توسعه شهر در دوران مختلف می توان به کلیتی درباره توسعه شهر دست یافت.شواهد و آثار موجود در بافت قدیم و نقشه های گذشته این بافت حکایت از ساختاری ارگانیک و در هم تنیده دارند.بافت قدیم موجود،در قلب شهر واقع شده است و شهر آن را در بر گرفته است.قرار گیری بازار در این بافت و نیز توسعه بقعه شیخ صفی در یک طرف چه از نظر اقتصادی و چه مذهبی،فرهنگی و تاریخی حائز اهمیت است.چرا که بقعه شیخ صفی بعنوان یک قطب نما نه تنها منطقه ای، بلکه ملی و یکی از جاذبه های قوی و مهم توریستی اردبیل است.. اردبیل با اینکه شهر بسیار سنتی است وقدمتی بیش از 1500 سال دارد اما از بافت طراحی شهری سنتی به دور مانده است محله شهید گاه در پشت بقعه شیخ صفی الدین واقع است ولی با این حال کوچه ها ی این مکان با کالبدی نا منظم دارد ودارای خانه های متروکه و فرسوده که حدودا 20 درصد ساختمانهای این مکان بازسازی شده است کیفیت ساختمانهای این کوچه ها نمای زشتی به این مکان داده است. هدف از مطرح نمودن این بحث،حساس شدن نسبت به محیط و یافتن نگاه معنی یاب به پدیده هاست..برای رسیدن به این هدف،ما باید با مبانی مکان مورد نظر آشنا شویم و سیر تاریخی ساخته دست انسان را بدانیم و در طول این دوران نظم موجود در هر مرتبه را بررسی کنیم تا بینش صحیحی برای پا گذاردن به این حوزه را پیدا کنیم،یعنی مقدمه ای برای ورود به این عرصه. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایشی و حضور در محل و اطلاعات میدانی بدست آمده و بکارگیری اطلاعات کتابخانه ای، سامان دهی بافت فرسوده محله شهیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که پژوهش حاضر باید در پی آن باشد تا با نگاه و الهام از گذشته ونه تکرار صرف الگوی کالبدی، فضایی کارا و پویا فراهم آورد و نیاز به رشد و توسعه اقتصادی را با استفاده از پتانسیل ها و امکانات تاریخی و فرهنگی و استفاده بهینه از آن ها بر آورده سازد و علاوه بر آن به کمبود فضاهای جمعی شهری برای تعاملات اجتماعی مردم پاسخ دهد.
سجاد حاتم زاده نادر زالی
با توجه به اهمیت تربیت نیروی انسانی و متخصص برای هر کشور و در راستای اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران، تحقیق حاضر در جهت بهبود فضای آموزشی و پرورشی دانشگاه گیلان با رویکرد مطالعه و باز طراحی طرح جامع وبا نگاه اسناد بالا دستی از جمله: سند چشم انداز بیست ساله، افق برنامه پنجم توسعه، نقشه جامع علمی کشور، آمایش ملی و استانی آموزش عالی تقدیم میگردد. پس از مطالعه سیاست های کلان و اهداف مورد نظر کشور و وزارت علوم تحقیقات فناوری و دانشگاه گیلان، اصول و ضوابط طراحی دانشگاه در جهان و ایران با بررسی نمونه های موردی و نحوه تشکیل فضاهای دانشگاهی استخراج گردید و سپس با شناخت منطقه و اقلیم استان گیلان و شهر رشت ونیز شرایط سایت پردیس مرکزی واقع در کیلومتر 6 جاده رشت - تهران و فضاهای موجود و در دست اقدام دانشگاه گیلان و تجزیه تحلیل سرانه های جمعیتی و کالبدی استاندارد، سرانه مطلوب افق برنامه پنجم توسعه(1394) بدست آمد و در نهایت با بررسی و لکه گذاری فضاهای خالی و نیز تغییراتی در وضع موجود باز طراحی سایت مرکزی با رویکرد طرح جامع انجام گرفته است.
سعید ابراهیمی اصغر شکرگزار
شهرها پدیده ای جدایی ناپذیر از زندگی انسان بوده که هر از چند گاهی به آن بی توجهی و حتی ستم شده است. در چنین محیط پیچیده ای که در اثر ساخت و ساز و دخل و تصرف انسانی به وجود می آید، عوامل محیطی- فرهنگی و غیره از ضروری ترین عواملی هستند که ارتباط انسان و محیط طبیعی را برقرار ساخته و نیاز حیاتی بشر را برای بهره گیری از محیط فراهم می نمایند. موفقیت فضاهای شهری و میزان کارایی آنها بستگی مستقیم به کیفیت آن فضاها دارد و این امر تابع امکانات و تجهیزاتی است که در آن فضاها تعبیه شده است. این تجهیزات باید در جهت نقش و عملکرد فضا بوده و استفاده از آن را تسهیل، راحت و بی خطر گرداند. همین امر است که بحث مربوط به مبلمان شهری را اهمیت می بخشد. این تجهیزات در صورتی که با در نظر گرفتن فاکتورهای هر ناحیه طراحی شوند، می توانند علاوه بر کارکرد اصلی خود، موجب حفظ هویت ویژه هر ناحیه شوند و به شهر انسجام و یکپارچگی بخشند. در این پژوهش سعی می شود که هر یک از عناصر ذکر شده در رساله با توجه به استانداردهای رایج با وضع موجود مورد ارزیابی قرار گیرند. این پژوهش با هدف ساماندهی و بهسازی مبلمان شهری منطقه یک شهر رشت صورت گرفت که با استفاده از مدل تحلیل چند معیاری(mcdm) به بررسی سطح برخورداری و مطلوبیت پنج عنصر از مبلمان شهری در چهار محدوده از منطقه یک رشت پرداختیم. چهار چوب کلی این تحقیق بر اساس تعریف استانداردهای عناصر بود که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. سپس این استانداردها به عنوان معیار در نظر گرفته شدند و برای سنجش میزان مطلوبیت آنها در محدوده مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان اقدام به توزیع پرسشنامه شد. در مرحله بعد تعداد عناصر انتخاب شده در محدوده های مورد مطالعه شمارش شد و بر اساس همین مورد سطح هر کدام از معیارها در تاپسیس فازی تعیین شد. به هر معیار وزن داده شد و با استفاده از مدل تاپسیس فازی، سطح برخورداری محدوده های مورد مطالعه در منطقه یک رشت بدست آمد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که وضعیت مبلمان شهری موجود در محدوده مورد مطالعه با استانداردهای رایج تفاوت بسیاری را چه از نظر ساخت، طراحی، مکانیابی و چه از لحاظ سنخیت با محیط دیده می شود و تقریباً هیچ نظارتی از طرف سازمان های مسئول در این زمینه صورت نمی گیرد.
مریم شریف زاده مهرناز مولوی
فضاهای شهری گره ها و مسیرهایی هستند که ضمن محصور بودن، باید از فعالیت و سرزندگی نسبی هم برخوردار باشند. چنین فضاهایی لزوماً باید دارای ویژگی های خاص فیزیکی و ادراکی باشند تا بتوانند سرزندگی را در خود پدید آورده و حفظ کنند. خیابان به صورت کانالی که برای حرکت اتومبیل است، با مفاهیمی که این مکان به عنوان فضای شهری می تواند داشته باشد، توافق ندارد. ارزش های بصری، کالبدی و عملکردی خیابانی که فقط برای عبور و مرور اتومبیل در نظر گرفته شده، با خیابانی که به سواره و پیاده و یا صرفاً پیاده تعلق دارد، متفاوت است. اما آنچه در ایجاد چنین ارزش هایی نقشی تعیین کننده دارد، وجود انسجام بصری خیابان است. کیفیت کالبدی و بصری بدنه و کف بر کیفیت فضایی کل خیابان، تأثیر به سزایی دارد. جداره های بسیاری از خیابان های شهری نه از لحاظ آسایش اقلیمی و نه از لحاظ زیباشناسی، مطلوب به نظر نمی رسند. متأسفانه با وجود توجه روزافزون به کف سازی و طراحی بدنه و نمای ابنیه حاشیه خیابان و نقش مهمی که می تواند در ایجاد انسجام و بهبود شرایط زندگی شهری روزگار ما داشته باشد، در طراحی شهری معاصر کشور ما، هنوز توجهی در خور و مناسب به آن نشده است. محور کریم خان زند شیراز، یکی از محورهای شاخص شهر شیراز می باشد که اهم امور اقتصادی و فرهنگی در آن جریان دارد. از آنجا که فرسودگی کالبدی بناها و استفاده از مصالح نامناسب به شیوه ای غیر اصولی در کف سازی و نماسازی بدنه خیابان منجر به کاهش کیفیت فضایی و فعالیتی آن شده است، طراحی مجدد و بهسازی کف و بدنه محور به منظور ایجاد انسجام و در نتیجه ارتقا کیفیت و احیای نقش کارکردی محور مزبور، ضروری می نماید. در این پژوهش، با هدف ارائه معیارهای طراحی و بهسازی جهت ایجاد انسجام محورهای شاخص و پس از بررسی و مطالعه مفاهیم مربوطه و تجارب کسب شده در این زمینه، ضمن شناخت ویژگی های موجود محور شاخص کریم خان زند، راهکارهایی برای بازطراحی پیشنهاد می شود که چهارچوبی را برای ارتقای کیفیت منظر شهری در بخشی از شهر ارائه می نماید.
یوسف رحمتی اصغر شکرگزار
پس از شکست راهبرد تخریب و انتقال به مسکن اجتماعی و سایر راهبردها در فاصله دهه¬های 1950 تا 1970، برای حل مسأله¬ اسکان غیررسمی که به موازات گسترش شهرنشینی در قرن بیست و یکم ظهور کرد، رویکرد توانمندسازی در دهه 1980 مطرح شد، این رویکرد، اجتماعات غیررسمی را نه به عنوان یک معضل بلکه به عنوان یک دارایی اجتماعی نگریسته تا توانمندسازی را جایگزین فرهنگ فرهنگ فقر بنماید. این تحقیق با هدف بررسی میزان موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه¬های غیررسمی شهر شیراز، مطالعه موردی محله مهدی¬آباد(کتس¬بس) با استفاده روش¬های متعارف آماری و تحلیل محتوای طرح با نگرشی کمی-کیفی به ارزیابی طرح پرداخته است. پس از استخراج جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 پرسشنامه در بین ساکنین محله مهدی¬آباد و 15 پرسشنامه در بین کارکنان سازمان¬های ذی ربط شهری پر شده و داده¬های بدست آمده در نرم¬افزار تحلیل آماری spss مورد آزمون قرار گرفتند نتایج نشان می¬دهد، فرضیه اول تحقیق مبنی بر پروژه¬محور بودن و عدم اجتماع¬محوری طرح که بر اساس روش تحلیل محتوا در 8 شاخص مورد بررسی مورد سنجش قرار گرفت تأیید شد. در فرضیه دوم تحقیق که با استفاده از آزمون تی تک نمونه¬ای(one sample t-test) مورد سنجش قرار گرفت، میانگین میزان موفقیت خانه محله مهدی¬آباد در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 24.3 بوده و با میانگین مورد انتظار 27 دارای اختلاف میانگین 2.7- می¬باشد و دلیلی بر تأیید فرض خلاف تحقیق، بعبارتی عدم موفقیت خانه محله مهدی¬آباد در اهداف توانمندسازی است. در فرضیه سوم تحقیق نیز میانگین میزان موفقیت کلی طرح در دستیابی به اهداف توانمندسازی در محله مهدی¬آباد، در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 54.43 بوده و با میانگین مورد انتظار 96 دارای اختلاف میانگین 41.57- می¬باشد و دلیلی بر تأیید فرضیه تحقیق، بعبارتی عدم موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی محله مهدی¬آباد در ارتقای شاخص¬های توانمندسازی در محله است. بنابراین آنچه پر واضح است، طرح توانمندسازی محله تا حال حاضر موفق نبوده و مهمترین علل آن وجود نگرش آمرانه در مراحل تهیه، تصویب و اجرا طرح که ناقض مهمترین اصول توانمندسازی یعنی مشارکت¬محوری و نهادسازی و آگاه¬سازی است و نیازمند بازنگری اساسی در طرح جهت بهبود روند اجرای آن و جلوگیری از شکست نهایی آن در پایان دوره 10 ساله طرح می¬باشد.
محمد پورناصرانی نادر زالی
شهرهایی که توانسته اند آوازه و برند ویژه ای در عرصه ارتباطات جهانی کسب کنند، با سرعت و سهولت بیشتری نزد افکار عمومی شناخته می شوند و می توانند در شبکه گسترده جهانی تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند و سهم زیادی از گردشگری، کسب و کار، سرمایه گذاری، احترام و توجه را به خود معطوف دارند. این بدان معناست که شهرهای مطرح هر کدام با توجه به ظرفیت، پیشینه و آینده پیش روی خود، هویت و شهرت خاصی دارند که آنها را از دیگر شهرها متمایز می نماید. بنابراین یکی از مقوله هایی که امروزه دولت ها به آن توجه ویژه ای دارند، بحث برندینگ شهری است، چرا که به عنوان ابزاری قدرتمند به منظور جذب بازدیدکنندگان و سرمایه گذاران است که نتیجه آن رشد و رونق اقتصادی خواهد بود. با توجه به اهمیت موضوع، تحقیق حاضر به بررسی عوامل موثر بر برندسازی شهری در شهر رشت پرداخته است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، شهروندان شهر رشت مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و در ادامه از روش تحلیل رگرسیون چندگانه در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون 4 فرضیه مطرح شده در این تحقیق استفاده گردیده است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و چگونگی اجرا، از نوع همبستگی است. نتایج به دست آمده از آزمون مدل علّی تحقیق نشان داد که چهار عامل جاذبه های معماری و تاریخی، محیط زیست، عوامل فرهنگی و ویژگیهای اقتصادی بر برندسازی شهری تاثیر مثبتی دارند.
سیدرضا آزاده نادر زالی
به منظور شناخت بیشتر خصوصیات ساختار کالبدی نقاط شهری کشور، پژوهش حاضر اقدام به شناسایی الگوهای منطقه ای شکل شهری و نحوه گسترش فیزیکی آن در مناطق بین شهرهای کشور نمود. در این مطالعه شهرهای بالای 5000 نفر که تعداد آن ها بالغ بر 689 شهر می شد، مورد بررسی قرار گرفت. این مطاله دو موضوع مشخص را مورد بررسی قرار داد. یکی الگوهای منطقه ای کلان شکل شهر که در قالب پنج طرح شهری ارگانیک، شطرنجی، شعاعی، خطی و ترکیبی و دیگری الگوهای منطقه ای رشد فیزیکی شهری در قالب دو الگوی کلی پیوسته و ناپیوسته بررسی شد. بخش اصلی داده ها در ارتباط با شکل شهرها و نحوه توسعه فیزیکی آن ها از تصاویر گوگل (google earth pro) کسب گردیده و داده های جمعیتی و اطلاعات محیطی از نتایج سرشماری های عمومی کشور و منابع کتابخانه ای اخذ شده است. تحلیل های منطقه ای در زمینه الگوهای شکل شهری نشان می دهد که این الگوها عمدتاً در سه گروه از شهرهای با فرم ترکیبی، خطی و خطی ـ شطرنجی دسته بندی می شوند. در این چارچوب الگوی غالب شکل شهرها در مناطق البرز جنوبی، مرکزی، خوزستان و منطقه جنوب شرقی به شکل خطی ـ شطرنجی در مناطق آذربایجان، زاگرس، خراسان و فارس به صورت ترکیبی و در منطقه ساحل شمالی الگوی غالب شکل شهرها خطی می باشد. از لحاظ نحوه گسترش فیزیکی مناطق شهری به استثنای دو منطقه ساحل شمالی و جنوب شرقی که بیشتر دارای گسترش فیزیکی ناپیوسته هستند، بقیه مناطق کشور دارای الگوی گسترش فیزیکی پیوسته می باشند. نتیجه تحقیق حاضر همچنن نشان داد که در سطح مناطق یک نوع همگرایی بین شکل شهری با طرح غالب ارگانیک، شطرنجی، شعاعی و ترکیبی با نحوه گسترش فیزیکی پیوسته و شکل شهری با طرح غالب خطی با الگوی رشد فیزیکی ناپیوسته وجود دارد.
مسعود زمانی پور نادر زالی
عصر حاضر عصری است که تحولات سریع، شگفت¬انگیز و کاتالیست¬وار به دلیل پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، تصمیم¬گیری¬های سیاسی دولت¬ها و دیگر عوامل خرد و کلان به شکلی برق¬آسا از راه می¬رسند و تاثیرات عمیق و ساختارشکنی بر روندهای حاکم می¬گذارند. برنامه¬ریزان توسعه منطقه¬ای در این محیط کاملا بی¬ثبات می¬بایستی قابل اتکاترین رویکردها و روش¬ها را برای برنامه-ریزی برگزینند. برنامه¬ریزی سناریو¬مبنا رویکردی است نسبتا نوین در برنامه¬ریزی که بواسطه رصد، کاوش و تحلیل آینده در محیط آینده و در نظر گرفتن تغییرات و انشعابات احتمالی روندهای حاکم و همچنین رصد شگفتی¬سازهای آینده، گستره¬ی وسیعی از آینده¬های ممکن را در اختیار برنامه¬ریز برای سیاست¬گذاری¬های هدفمند، قرار می¬دهد. تمرکز و هدف کلیدی پژوهش حاضر نیز تدوین سناریوهای توسعه استان مازندران برای بخش¬های کلیدی توسعه استان در افق 1410 با رویکرد سیستمی می-باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، براساسماهیت داده ها، کیفی، از نظر روش گردآوری داده¬ها، اسنادی و پیمایشی می-باشد. روش انجام پژوهش بنا به بافت این¬پژوهش و ماهیت داده¬ها از نوع ترکیبی می¬باشد. این تحقیق برای جمع¬آوری داده¬ها عمدتا از روش¬های اسنادی و دلفی استفاده کرده است. همچنین برای تحلیل داده¬ها از تکنیک میک¬مک و همچنین برای تحلیل سناریوها و تدوین آن¬ها برای اولین بار در کشور در حوزه¬ی شهرسازی- برنامه¬ریزی منطقه¬ای از تکنیک مورفولوژیک بوسیله¬ی نرم¬افزار morphol، استفاده کرده است. نتایج تحقیق حاکی از رشد تدریجی قابلیت¬های کلیدی توسعه استان در افق 1410را دارد. سه نتیجه¬ی کاملا بارز و با ¬اهمیت در سناریوهای بومی یافت شده است. یکی آن¬که در هر شش سناریوی اول و قابل اتکا فرض کاهش تدریجی سطح تولیدات باغی بواسطه¬ی تغییرات کاربری اراضی (به خصوص در نواحی غربی) ظاهر شده است که به نوعی یک تهدید جدی و کلیدی برای استان مازندران و به خصوص نواحی متمایل به غرب استان محسوب می¬شود. دیگر نتیجه¬ی مهم، ظهور فرض¬های "رشد بالای 30 درصد مبادلات بندر فریدونکنار و یا ظهور منطقه¬ی آزاد تجاری در جوار این بندر" به عنوان یک شگفتی بسیار تاثیرگذار در توسعه استان که می¬تواند یک قطب قوی توسعه را در نواحی متمایل به مرکز جغرافیایی استان را بوجود آورد و این حاکی از یک فرصت طلایی پیش¬روی فضای توسعه استان مازندران می¬باشد. همچنین در بخش گردشگری نیز در همه-ی شش سناریوی اول قابل اتکا، فرض خوش¬بینانه¬ی "توسعه همه جانبه زیرساخت¬های گردشگری در غرب استان و برداشتن گام-های اولیه برای برندسازی منطقه¬ای در مقیاس فراملی" ظاهر شده است و این مورد نیز نشان از امیدواری بهبود وضعیت توسعه در نواحی غربی استان دارد و یک فرصت طلایی برای توسعه استان در افق برنامه است.
سید حسام میری نادر زالی
فرسودگی بافت یکی از مشکلات اساسی و مهم شهرهای کنونی کشور به خصوص بافتهای مرکزی و محله هایی که در بدو پیدایش شهر جز نطفه اصلی شهر بوده می باشد . بطوریکه این محلات و بافتها به دلیل گذار زمان و عدم توجه به آنها و همچنین با روی آوردن قشر مهاجر به آنها بدلیل ارزان بودن ملک در این قسمتها و توسعه شهر به سمت دیگر دیگر رونق و اهمیت گذشته خود را از دست داده و تبدیل به محلاتی قدیمی و از کار افتاده شده اند که به مکان هایی برای گرد هم آمدن اقشار متوسط و رو به پایین جامعه گردیده است. فرسودگی بافت موجب بروز مشکلاتی در تمامی ابعاد می گردد؛ از بعد کالبدی گرفته تا ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی که نه تنها محله و ساکنین آن را با مشکلاتی حاد روبرو ساخته بلکه محلات اطراف باقرآباد را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. برای بهبود این شرایط با ارائه برنامه ریزی تمهیدات و طرح هایی به افزایش سطح کیفیتهای اجتماعی نظیر سرزندگی،پویایی، هویت، تعاملات اجتماعی و امنیت و مشکلات دیگر کمک گردد. هدف ما از این پژوهش شناسایی و نحوه برخورد با بافت فرسوده به رویکرد توسعه پایدار در محله باقرآباد شهر رشت می باشد. در این محدوده مشکلات فراوان کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی موجب گردیده که ساکنین با کمبود امکانات مختلف روبرو شوند و از سطح زندگی نسبتا پایینی برخوردار شوند. ما با بررسی شرایط موجود و تحلیل آنها به طرق مختلف و ارائه طرح و راه حل ها و ضوابطی به بهبود این شرایط و مشکلات خواهیم پرداخت.
ارسلان توکلی لاهیجانی محمدرضا فاروقی
با نگاهی از آسمان به شهرهای تاریخیمان، تصویری منسجم را به وضوح در آن مشاهده می کنیم . ساختارهایی به هم پیوسته و منسجم که نه تنها در مقیاس های بزرگ بلکه در مقیاس های کوچک نیز با پیوندی قوی و محکم به هم متصل شده است. درحالی که شهرهای مدرن امروزی فاقد چنین ساختارهایی میباشد. ساختار شهرهای امروزی ما قربانی حاشیه نشینی و حومه های پراکنده می باشد و با روند توسعه سریع و اشغال بی رویه اراضی حاشیه شهرها ، انسجام ساختاری ارگانیک میان محیط طبیعی و محیط ساخته شده شهری را بر هم زده شده و سیمایی نامطلوب در بدو ورود به شهر پدید آورده است سیمایی متشکل از لبه های ناخوانا با پیکره های ساختمانی نامتناسب و فرسوده با کاربری های خدماتی سامان نیافته که صرفا در جهت رفع نیازهای کارکردی ساخته شده اند و هیچ سنخیتی با فضاهای با ارزش ورودی شهرهای قدیم ندارند . ورودی شهر یکی از جذاب ترین نقاط شهر و جزء تأثیرگذارترین خاطره های آن شهر است . نخستین تصویر مخاطب از یک شهر در ارزش گذاری بر کیفیت محیطی بطن شهر، از طریق مبادی ورودی آن ایجاد می شود. فضای ورودی شهرها به عنوان مفصل اتصال دهنده فضای طبیعی خارج و فضای مصنوعی داخل شهر و به عنوان برقرار کننده ارتباط میان شهر و پیرامونش از مهمترین فضاهای شهری شهر ها به شمار می آیند بنابراین درک ارتباط منطقی و عملکردی در طراحی شهری در این زمینه موضوعی است که میتواند طراحان شهر، مدیران و مجریان طرح های شهری را به سوی دستیابی اهداف اصلی طراحی شهری سوق دهد و از این رو توجه به حوزه های واسط فضای خارج شهر به فضای داخل شهر بهترین ابزار برای دستیابی به این امر می باشد.
سعید ابراهیمی اصغر شکرگذار
شهرها پدیده ای جدایی ناپذیر از زندگی انسان بوده که هر از چند گاهی به آن بی توجهی و حتی ستم شده است. در چنین محیط پیچیده ای که در اثر ساخت و ساز و دخل و تصرف انسانی به وجود می آید، عوامل محیطی- فرهنگی و غیره از ضروری ترین عواملی هستند که ارتباط انسان و محیط طبیعی را برقرار ساخته و نیاز حیاتی بشر را برای بهره گیری از محیط فراهم می نمایند. موفقیت فضاهای شهری و میزان کارایی آنها بستگی مستقیم به کیفیت آن فضاها دارد و این امر تابع امکانات و تجهیزاتی است که در آن فضاها تعبیه شده است. این تجهیزات باید در جهت نقش و عملکرد فضا بوده و استفاده از آن را تسهیل، راحت و بی خطر گرداند. همین امر است که بحث مربوط به مبلمان شهری را اهمیت می بخشد. این تجهیزات در صورتی که با در نظر گرفتن فاکتورهای هر ناحیه طراحی شوند، می توانند علاوه بر کارکرد اصلی خود، موجب حفظ هویت ویژه هر ناحیه شوند و به شهر انسجام و یکپارچگی بخشند. در این پژوهش سعی می شود که هر یک از عناصر ذکر شده در رساله با توجه به استانداردهای رایج با وضع موجود مورد ارزیابی قرار گیرند. این پژوهش با هدف ساماندهی و بهسازی مبلمان شهری منطقه یک شهر رشت صورت گرفت که با استفاده از مدل تحلیل چند معیاری(mcdm) به بررسی سطح برخورداری و مطلوبیت پنج عنصر از مبلمان شهری در چهار محدوده از منطقه یک رشت پرداختیم. چهار چوب کلی این تحقیق بر اساس تعریف استانداردهای عناصر بود که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. سپس این استانداردها به عنوان معیار در نظر گرفته شدند و برای سنجش میزان مطلوبیت آنها در محدوده مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان اقدام به توزیع پرسشنامه شد. در مرحله بعد تعداد عناصر انتخاب شده در محدوده های مورد مطالعه شمارش شد و بر اساس همین مورد سطح هر کدام از معیارها در تاپسیس فازی تعیین شد. به هر معیار وزن داده شد و با استفاده از مدل تاپسیس فازی، سطح برخورداری محدوده های مورد مطالعه در منطقه یک رشت بدست آمد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که وضعیت مبلمان شهری موجود در محدوده مورد مطالعه با استانداردهای رایج تفاوت بسیاری را چه از نظر ساخت، طراحی، مکان یابی و چه از لحاظ سنخیت با محیط دیده می شود و تقریباً هیچ نظارتی از طرف سازمان های مسئول در این زمینه صورت نمی گیرد.
حمیدرضا نخعی نادر زالی
توجه به تحولات چشم گیری که در عرصه شهرسازی پدید آمده است، ضرورت استفاده از روش های نوین شهرسازی جهت دستیابی به کیفیت کالبدی مطلوب احساس می شود. یکی از عناصر مهم شهر جهت رسیدن به کیفیت کالبدی مطلوب آن توجه به یکی از اجزاء اصلی آن یعنی محله است. محله به دلیل داشتن نقش پایه ای در شکل گیری این کیفیت کالبدی است و در این راستا توجه به طراحی مهمترین جزء آن یعنی مرکز محله احساس می شود. مرکز محله در شهرها توانسته با شناساندن خود به عنوان قلب تپنده محله علاوه بر داشتن عملکرد در سطح خود محله باعث ایجاد پیوندهای محله ای با هم شود. اهمیت تحلیل معیارهای موثر بر طراحی مرکز محله و مبانی نظری آن به دلیل تأثیراتی است که بر طراحی محله گذاشته است. محله جزئی از سازمان فضایی شهر است که در آن روابط افراد به صورت رو در رو می باشد و این رفتارها و تمایلات در مرکز محله به فراوانی یافت می شود در گذشته عنصر اجتناب ناپذیر هر محله، مرکز آن بود که در قلب آن جای می گرفت و عمومی ترین و مردمی ترین فضای آن محسوب می شد که نام آن محله را بر خود داشت. مراکز محله که در داخل محله واقع اند، دارای کاربری شهری متراکم تری هستند. مراکز محله که برای محله های موجود پیشنهاد می شوند، باید با تصویری که ساکنان از مفاهیمی چون (مناسب) و (جذاب) دارند، سازگار باشد. امکان دسترسی به مرکز محله، به میزان ارتباط که می توان بین استفاده از مرکز و جمعیت محله به وجود آورد، بستگی دارد. در این پژوهش محله باقرآباد رشت مورد مطالعه قرار گرفته که به علت داشتن اهمیت زیاد در سطح شهر رشت به عنوان محله مورد نظر انتخاب شده و سعی بر آن است تا با بررسی معیارهای لازم جهت طراحی مناسب مرکز محله و بهبود کیفیت کالبدی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
هژیر میثاقی مشکانی محمدرضا فاروقی
انسان همواره با محیط خود در تعاملی دو سویه قرار داشته است. این ارتباط به گونه ای بوده است که نه تنها خلق کننده محیط های جدید بوده ، بلکه استفاده های نا به جا موجب تخریب آن نیز گشته است. در گذشته در بافت های شهری به خصوص مناطق مسکونی جداره ساختمان ها یکدست بوده و غالبا از دید ناظر پنهان بوده است. اما امروزه به ویژه در بازسازی بافت های کهن و فرسوده به دلیل عدم قرار گیری قطعه بندی های زمین در یک راستا و تحمیل ضوابط نا کار آمد نظام پروخالی ( توده و فضا ) موجب شده است که جبهه های طراحی نشده ساختمانها در معرض دید ناظر قرار گیرند. همچنین قوانین قطعه بندی و پرو خالی برای بافت جدید نیز جهت خلق فضاهایی با کیفیت ادراکی بالا نا کارآمد است در این پژوهش هدف ارائه راهکارهایی جهت ساخت و ساز های جدید در بافت قدیم، جدید و توسعه های جدید بافت مسکونی است که بتواند با استفاده از روابط پرو خالی و قطعه بندی به افزایش کیفیت ادراک کمک کند. از آنجایی که این پژوهش به صورت مطالعه تطبیقی میان بافت جدید و قدیم شهر رشت بوده است، به ارزیابی میزان کیفیت ادراک و عوامل تاثیر گذار بر آن در هر دو بافت پرداخته شده است.در راستای تامین اهداف پژوهش در بخش مبانی نظری از مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شده است و در زمینه گرد آوری اطلاعات از روش پیمایشی بهره گرفته شد. تا در نهایت با ارائه راهنمای طراحی زمینه برای ارائه طرح سه بعدی برای هردو بافت جدید و قدیم فراهم گردید.
منوچهر الماسی نادر زالی
خیابان مشخصه مهم حیطه عمومی است و جاذب کیفیت درخور خود می باشد. بر این اساس، به کیفیت زندگی شهروندانی کمک می کند که در آن ساکن بوده یا تنها از آن عبور می کنند. از نقطه نظر برنامه ریزان و طراحان شهری، خیابان به عنوان یک فضای شهری، باید جوابگوی فعالیت های مختلف شهروندان در فضاهای عمومی باشد. این فعالیت ها می تواند اجباری بوده و کمترین تأثیر را از فضای کالبدی بپذیرد؛ یا فعالیتی باشد که فرد به میل خود انتخاب می کند و یا فعالیتی باشد که متأثر از حضور دیگران در فضای عمومی است. پژوهش حاضر به بررسی موضوع ساماندهی خیابان با معیارهای سرزندگی، امنیت، خاطره انگیزی و انعطاف-پذیری می پردازد. در این راستا نخست به بررسی شرایط موجود پرداخته، سپس به ارائه راه حل و پیشنهادات و سیاستها خواهیم پرداخت.
سارا منصوری بیرجندی نادر زالی
در برنامه ریزی توسعه منطقه ای، شناسایی عدم قطعیت های آینده و فروض بنیادینی که برنامه های بلندمدت بر پایه آن ها شکل گرفته است یکی از مهم ترین زمینه های اصلی در شناسایی مشکلات و چالش های پیش رویِ سندهای توسعه ای است. پسابرنامه ریزی نیز به ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامه ریزی تدوین شده در افق زمانی آینده می پردازد. برنامه ریزی فرض بنیاد (abp) یکی از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیر تهیه کرد. هدف از کاربرد برنامه ریزی بر پایه ی فرض، کاهش تعداد شگفتی های اجتناب پذیر است. این پژوهش بر ارتباط و ارزش هر یک از راهبردها در هر یک از عدم قطعیت های آینده استان تهران در افق 1404 تمرکز شده است و با هدف تصحیح راهبردهای توسعه باند مدت توسعه استان تهران در افق برنامه صورت گرفته است. تحلیل راهبردهای بلندمدت توسعه استان تهران در حوزه مورد مطالعه اقتصادی،اجتماعی،زیست محیطی، فناوری،زیرساخت ها و کلان مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق از نظر نوع تحقیق ترکیبی از روشهای اسنادی و پیمایشی است و از نظر ماهیت براساس روشهای جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با استفاده ترکیبی از مدلهای کمی و کیفی انجام شده است. با توجه به ماهیت این پژوهش، در این تحقیق از روش تصمیم گیری سلسله مراتبی، روش تحلیل اثرات متقابل، روش دلفی، و در تحلیل درون دادها از نرم افزارهای مختلف micmac، expert choice، spss ، بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حوزه اقتصادی در استان دارای راهبردهای آسیب پذیر می باشد. در نتیجه با بهره گیری از روش ربرنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و چشم پوشی هایی که در خصوص توسعه بلند مدت استان تهران وجود دارد را شناسایی و بازبینی نمود.
مسعود کاظمی لیچائی نادر زالی
بافت های قدیمی و فرسوده شهری از مشکلات مهم امروزی مدیران شهرهای قدیمی است. فعالیت نوسازی با هدف افزایش کارآیی و بهره وری، بازگرداندن حیات شهری به بافت می باشد و از طریق نو کردن (renewal)، توان بخشی (rehabilitation)، تجدید حیات (revitalization)، انطباق (adaptation)، دگرگونی (conversion) می گیرد. هدف اصلی از انجام این پژوهش نوسازی فرهنگ محور محله تاریخی ساغریسازان در شهر رشت می باشد. روش انجام تحقیق از نوع پیمایشی و در چارچوب روش های تحلیلی می باشد. در این پژوهش برای بررسی ابعاد اجتماعی و فرهنگی نوسازی محله مورد مطالعه از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. با بهره گیری از این روش پژوهش حاضر شامل سه مرحله اصلی می باشد. مرحله اول به بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی نوسازی محله ساغریسازان اختصاص دارد که این مرحله با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام می شود. مرحله دوم شامل بازطراحی محور تاریخی ساغریسازان می شود که در این مرحله سعی شده از خصوصیات بومی شهر رشت استفاده شود. در مرحله سوم به تحلیل swot و ارائه راهبردهای نوسازی پرداخته می شود.
فاطمه نبی زاده روشن محمدرضا فاروقی
در این پژوهش، سعی شده است راهکار های افزایش کیفیت محیط در واحدهای همسایگی شناسایی شود تا با استفاده از آن رفتارهای شهری و شهروندی مانند (مشارکت، افزایش حس تعلق و حس مکان، خاطره انگیزی، و ماندگاری مکان و ...) در محله ارتقاء یافته، و ساکنان و استفاده کنندگان را به حفظ و ارتقاء ویژگی های اجتماعی در محل تشویق کند. در این راستا برای انجام این پژوهش؛ محله حیرفروشان بابل به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته است. شیوه تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات آن نیز به صورت میدانی و مطالعات کتابخانه ای است، ابزار تحقیق شامل پرسشنامه چک لیست مکان سنجی رابرت کوان، منظر ذهنی کوین لینچ می باشد. برداشت رفتار نیز از طریق فیلم برداری در بازه زمانی تعریف شده مطابق مطالعات سید حسین بحرینی می باشد که در غالب لایه فرم شهری دکتر گلکار بررسی شده اند.
حامد مسیح شرقیان محمدرضا فاروقی
زندگی در بافت های تاریخی محله سرغریسازان رو به فرسایش نهاده و چندی است مشکلات فراوانی برای ساکنان پدیدآمده است. مشکلاتی همچون مسائل و معظلات اجتماعی ،فرهنگی ،اقتصادی و.....که در قالبی از محدودیت امکانات ،تنزل توان مالی افراد ساکن در این بافت ها،سطح نازل کیفیت زندگی ،مشکلات زیست محیطی و...... بروز ظهور یافته است. به تبع این امر وبا افول ارزش های کمی، کیفی و معنوی یک بافت تاریخی ،در بستری تهی از اصالت ناهنجاری های متعداد از جمله بی هویتی ،متولد گردیدو همچون زخمی چرکین که سرباز کردده باشد،سموم موجود در خود را دیگر نواحی پراکیده است. تیعات این اممر،کم رنگ شدن تدریجی و البته گاه ناگهانی ارزش های مستتر در بافت های تاریخی است که در پی آن تعلق ساکنان به بافت و خاطرات آنها نیز رنگ می بازدد و منجر به تهی شدن بافت از ساکنان بومی =و البته متعصب خویش شده است. به نظر می رسد که می توان با کاربست اصول نوشهر گرایی در مراکز محلات قدیمی بافت تاریخی شهرسازی ، آن مراکز را احیاء و فعال کردو اصول و راهبرد طراحی و برنامه ریزی شهری در جنبش نوشهرگرایی قابل انطباق با اصول حاکم بر شکل گیری بافتهای تاریخی ایران است. لذا هدف این تحقیق اصولا در روند بیان مساله، ضروریات تحقیق و نیز فرضیات آن نهفته است که تعیین این اهداف نیز در حقیقت پاسخگویی به سوالات مطرح شده در بیان مساله خواهد بود. کلید واژه : طراحی شهری، نوشهرگرایی،تغییر نقشه و دکور
سید علی سجادی اصل نورالدین عظیمی
برنامه های توسعه برای شکل دهی به ساخت اجتماعی واقعیت آینده کشورها انجام می شود. بخش بسیار مهم این برنامه، مربوط به توسع? منطقه ای است. از این نظر مهم است که هر منطقه با توجه به شرایط حاکم بر آن، از استعدادها و در عین حال محدودیت های برخوردار است که نیازمند برنام? خاص خود است. در شرایط کنونی جهان، دیگر نمی توان با اتکا به شیوه های مدیریت سنتی با بحران ها مقابله کرد و راه حل های عقلانی برای گذر از آن ها پیدا نمود. از این رو، بهره گیری از برنامه استرا تژیک به عنوان یک ضرورت برای کشورها و مناطق مطرح شده است. از آنجا که استان کهگیلویه و بویراحمد از زمان تشکیل تا حال با وجود اینکه دارای پتانسیل رشد و توسعه بوده است ولی به عنوان یک استان توسعه نیافته تلقی می شود، بنابراین هدف کلیدی این تحقیق شناسایی موانع اصلی توسعه این استان می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش از نوع تبینی و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی، بر اساس ماهیت داده ها از نوع پژوهش های کیفی است و جامعه آماری آن شامل مدیران ارشد استان می باشد. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از تلفیق دو روش اسنادی و دلفی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها، نرم افزار micmac و مدل swot و فرآیند تحلیل سلسه مراتبی (ahp) به کار گرفته شد. نتایج حاصل از این تحلیل با توجه به این که پژوهش حاضر از دو بخش کلی تشکیل شده است بیان گر دو نتیجه کاملا بارز می باشد. یکی این که در بخش اول پژوهش، 12 عامل به عنوان موانع اصلی توسعه استان شناخته شده که از این عوامل،6 عامل به عنوان ضعف مدیریت داخلی استان و 3 عامل به عنوان ضعف فرهنگی استان و 3 عامل به عنوان ضعف مدیریت کلان کشور مربوط می شود. با توجه به این موارد دلیل اصلی توسعه نیافتگی استان کهگیلویه و بویراحمد عوامل مدیریتی و فرهنگی می باشد. برای رفع این موانع راهبردهای پیشنهاد شده است. نتیجه مهم دیگر این که یافته های حاصل از بررسی وضع موجود استان نشان می دهد، برخورداری از منابع نفت و گاز و منابع معدنی فراوان، موقعیت جغرافیایی و ارتباطی مناسب بین منطقه ای، بارندگی سالانه مناسب و بهره مندی از منابع آبی زیاد به عنوان مهم ترین نقاط قوت استان و نبود کارخانجات و کارگاه های صنعتی و معدنی، ضعف شدید زیرساخت های لازم در مراکز شهری، ضعف شبکه های ارتباطی و عدم توجه به سکونتگاه های روستایی به عنوان مهم ترین نقاط ضعف استان شناخته شده است. قابلیت توسعه صنعتی و معدنی و صنایع تبدیلی و تکمیلی، امکان ایجاد مبادلات اقتصادی با بنادر حاشیه خلیج فارس، امکان توسعه فعالیت های باغداری، پرورش دام و پروش آبزیان به عنوان مهم ترین فرصت های استان و بیرون ماندن استان از فضای شبکه اقتصادی کشور، عدم شکل گیری ارتباط قوی بین سکونتگاه ها، سطح پایین فناوری و بهره وری، هدر رفت منابع آب های سطحی و نبود بستر امنیتی برای سرمایه گذاران به عنوان مهم ترین تهدیدهای استان شناخته شده است که برای این موارد، راهبردهای پیشنهاد شده است.
فرشید هاشم زاده قلعه جوق نادر زالی
پژوهش حاضر در تلاش است تا با اتخاذ رویکرد استراتژیک، الگوی توسعه استان آذربایجان غربی را ارائه نماید که شامل پنج فصل به شرح زیر می باشد: در فصل اول تحت عنوان کلیات پژوهش، طرح مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و سوالات تحقیق تبیین گشته اند. فصل دوم به تشریح مبانی نظری و هم چنین مرور ادبیات تحقیق اختصاص دارد که ابتدا به بررسی تعاریف و مفاهیم مرتبط با منطقه، برنامه ریزی منطقه ای و نظریه های برنامه ریزی منطقه ای پرداخته و با اشاره به ظهور رویکردهای نوین در برنامه ریزی، ورود برنامه ریزی راهبردی به عرصه برنامه ریزی شهری و منطقه ای مورد بحث قرار می گیرند. نهایتاً مدل مفهومی تحقیق ارائه می شود. فصل سوم شامل روش شناسی تحقیق و معرفی شاخص ها، تکنیک ها و مدل های به کار رفته در پژوهش می باشد. در فصل یافته های پژوهش، با معرفی مختصر منطقه مورد مطالعه، ویژگی های کلی و جهت گیری های توسعه در آذربایجان غربی بررسی و تحلیل شده و با ارائه الگوی منطقه بندی استان، مأموریت ها و وظایف اصلی هر منطقه مبتنی بر نظریه پایه توسعه استان مشخص گردیده اند. نهایتاً در فصل پنجم با استفاده از مدل برنامه ریزی راهبردی، الگوی راهبردی توسعه استان ارائه گردیده است.
نادر زالی فرانک سیف الدینی
تحقیق حاضر بحث ساختار متعادل فضایی و توزیع عادلانه منطقه ای را دنبال می کند و هدف آن تعیین اولویتهای توسعه و سرمایه گذاری از دیدگاه عدالت منطقه ای است. این مطالعه با استفاده از روشهای مختلف سطح بندی توسعه منطقه ای و با استفاده از روشهای پیشرفته آماری، روشی نو در سطح بندی توسعه منطقه ای را ارائه می دهد. این روش بر مبنای تحلیل ممیزی قرار گرفته و متغیرهای وابسته و مستقل آن، از روشهای معمول سطح بندی منطقه ای محاسبه و استخراج شده است. کاربرد روش فوق در قالب مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی و در سه محور توسعه زیربنایی، خدماتی و اجتماعی مناطق صورت گرفته است. متغیرهای مستقل هر بخش از امتیازات روش موریس، ضریب محرومیت، متوسط مجموع داده های استاندارد و فاکتور آنالیز در همان بخش تشکیل شده و متغیر وابسته، یک خوشه بندی فرضی و پیشنهادی اولیه است که در تحلیل ممیزی مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیل ممیزی قادر است براساس امتیازات مناطق، بهترین موقعیت را برای هر منطقه پیدا کند و برحسب آن، امتیازی را برای عضویت آن منطقه در آن خوشه در نظر گیرد این امتیازات توابعی هستند که می توانند به صورت مستقیم برای سطح بندی مورد استفاده قرار گیرند.در این پژوهش ابتدا دیدگاههای نظری مورد بررسی قرار گرفت و سپس تحقیقات موجود در این زمینه مورد بررسی و نقد قرار گرفتند و از تلفیق دیدگاهها و تحقیقات انجام شده روش مناسب تحقیق انتخاب گردید. در مرحله بعد مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی جهت سطح بندی توسعه منطقه ای صورت گرفت. در مطالعه موردی مذکور، بعد از تحلیل نتایج هر بخش، به تحلیل کلی از وضعیت توسعه در استان پرداخته شد و محورهای توسعه فعلی استان شناسایی شدند و در پایان براساس تئوریهای ساختار فضایی منطقه ای به اصلاح ساختار فعلی استان پرداخته شد و استراتژیهای لازم برای تحقق این اصلاح ارائه شدند.