نام پژوهشگر: مرتضی بخشیان

بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری در تغییر نگرش به مواد مخدر و افزایش سلامت روان و کاهش شدت اعتیاد در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شیراز
thesis 0 1391
  مرتضی بخشیان   علی دلاور

هدف از پژوهش حاضربررسی اثربخشی درمان شناخت یرفتاری در تغییر نگرش به مواد مخدروافزایش سلامت روان وکاهش شدت اعتیاد درمعتادان مراجعه کننده به مراکزترک اعتیاد شهر شیراز می باشد. بدین منظورازبین معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد نمونه ای شامل 30 نفرطی دو مرحله نمونه گیری (ابتدا 3 مرکز از میان همه مراکز ترک اعتیاد انتخاب شدند و سپس 30 نفر معتاد از این 3 مرکز از طریق نمونه گیری قضاوتی برگزیده شدند) انتخاب شدند. این تعداد باتوجه به ملاکهایی به دوگروه تقریبا مشابه 15 نفری تقسیم شدند سپس بصورت تصادفی یکی به عنوان گروه آزمایش ودیگری بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایشطی 10 جلسه ی یک و نیمساعته تحت درما نشناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکرد. آزمودنیها دردو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون به سیاهه ی نگرش سنج نسبت بهسوء مصرف مواد رحمتی و پرسشنامه ی سلامت عمومی پاسخ گفتند و نیز برای بررسی شدت اعتیاد بوسیله ی شاخص درمان موادافیونی مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره(mancova) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری در تغییرنگرش به موادمخدر (در جهت منفی ساختن نگرش به مواد)وافزایش سلامت روان وکاهش شدت اعتیاد موثراست. همچنین نتایج نشان داد که این درمان روی همه ی این متغیرها بصورت جداگانه تاثیر دارد در حالی که بیشترین تاثیر این درمان بر روی متغیر تغییر نگرش به مواد می باشد. بر این اساس پیشنهاد می شود که پژوهشهای آینده تاثیرات درمان شناختی رفتاری را در مرحله پیگیری نیز بررسی کنند و طرحی پژوهشی برای تعیین تاثیر درمان با توجه به متغیرهایی چون میزان تمایلات، نگرش به مواد مخدر و نرخ پایه ی مصرف روزانه بکارگیری شود. همینطور طرحی پژوهشی که نشان دهد پروتکل درمانی در کدام اجزای نگرش تاثیر بیشتری به بار می آورد می تواند اطلاعات بیشتری در رابطه با تغییر نگرش فراهم نماید. بعلاوه مطالعه ی متغیرهای دیگری چون میزان قرار گرفتن فرد در موقعیت های پرخطر، صفات شخصیتی و یا میزان مشکلات شخصی و خانوادگی و قانونی که می تواند در میزان تاثیر درمان شناختی رفتاری مداخله نماید مفید خواهد بود. همچنین پیشنهاد می شود که طرحی برای مقایسه ی این برنامه ی درمانی با راهبردهای دیگر و اعمال کنترل کامل بر متغیرهای مشتبه کننده از قبیل قرار گرفتن در جو درمانی و حمایتی فراهم شود. از لحاظ کاربردی پیشنهاد می شود که این طرح درمانی در محدوده ی زمانی طولانی تری بکارگیری شود تا فرصت انتقال مهارت های فکری و عملی فراگیری شده در جلسات درمانی، به موقعیت های واقعی زندگی فراهم شود و هینطور طرحی درمانی برای کاربست درمان شناختی رفتاری که سبب کاهش تدریجی و در نهایت قطع دائمی مصرف می شود تهیه شود.