نام پژوهشگر: بهمن بهمنی

اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر سلامت روان (مشکلات درون نمود) نوجوانان نارساخوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  عذرا فرامرزی   نرگس ادیب سرشکی

چکیده: مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر سلامت روان، در چارچوب مطالعات شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان با ناتوانی یادگیری (نارساخوان) دارای پرونده در مراکز درمان اختلالات یادگیری مربوط به سازمان آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. 30 دانش آموز پسر (11تا 13 ساله) به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند سپس به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودسنجی نوجوانان (ysr) و پرسشنامه هوش هیجانی شات (ssri) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه آموزش هوش هیجانی مبتنی بر الگوی بار- آن (1997)، طی 6 هفته شرکت کردند، در پایان آموزش، آزمونهای پیشین برای دومین بار اجرا شدند. نتایج t مستقل نشان داد که هوش هیجانی گروه آزمایش به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد و مشکلات درون نمود در گروه آزمایش به طور معنی داری پایین تر از گروه شاهد بود. بنابراین آموزش هوش هیجانی می تواند در افزایش هوش هیجانی وکاهش مشکلات درون نمود موثر باشد. کلید واژه ها:آموزش هوش هیجانی،سلامت روان، مشکلات درون نمود، نارسا خوانی، نوجوانان نارساخوان.

اثربخشی "آموزش مهارتهای زندگی زناشویی به زنان ماستکتومی شده" بر افزایش رضامندی زناشویی آنها پس از عمل ماستکتومی و همسرانشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  مهدیه باباربیع شهرضا   بهمن بهمنی

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شیوه مداخله تلفیقی "آموزش مهارتهای زندگی زناشویی برای زنان ماستکتومی شده" "بر افزایش رضایتمندی از زندگی زناشویی این گروه از بیماران و نیز تاثیر غیر مستقیم مداخله مذکور بر رضامندی همسرانشان انجام گرفته است. جامعهآماری پژوهش، بیماران مبتلا به سرطان پستان 30 تا 60 ساله ی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین(ع) تهران بود که پس ازجراحی ماستکتومی تحت پرتو درمانی قرار داشته اند. اعضای گروه نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. بیماران هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون به همراه همسرانشان بر اساس مقیاس رضامندی زناشویی انریچ(فرم 40 سوالی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. زنان گروه آزمایش در معرض مداخله تلفیقی "آموزش مهارتهای زندگی زناشویی برای زنان ماستکتومی شده " در قالب دوازده جلسه ی 90 و 120دقیقه ای (دو جلسه در هفته) قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها در پس آزمون، داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس با هدف حذف اثر پیش آزمون بر پس آزمون و تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت گروه ها، از طریق بسته آماری spss 18 پردازش شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان دادکه میانگین رضامندی زناشویی در بیماران مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده پس از اجرای مداخله و همسرانشان، در گروه آزمایش بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده و تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که شیوه ی مداخله ی مورد استفاده بر رضامندی زناشویی زنان ماستکتومی شده و همسرانشان موثر بوده است.

اثربخشی مداخله ی شناختی رفتاری گروهی بر اصلاح تصویر تن و افزایش عزت نفس در زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  احمد ایزدی اجیرلو   بهمن بهمنی

پژوهش حاضر با هدف اصلاح تصویر تن و افزایش عزت نفس بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی از طریق مداخله ی شناختی رفتاری گروهی انجام گرفته است. جامعهآماری پژوهش، بیماران مبتلا به سرطان پستان 30 تا 60 ساله ی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین(ع) تهران بود که پس ازجراحی ماستکتومی تحت پرتو درمانی قرار داشته اند. اعضای گروه نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. اعضای هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون بر اساس مقیاس تصویر تن و روابط هورمز و همکاران و عزت نفس آلیس پوپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض "مداخله ی شناختی رفتاری گروهی" در قالب دوازده جلسه ی 90 دقیقه ای (دو جلسه در هفته) قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها در پس آزمون، داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس با هدف حذف اثر پیش آزمون بر پس آزمون و تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت گروه ها، از طریق بسته آماری spss 18 پردازش شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان دادکه میانگین تصویر تن و عزت نفس در بیماران مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده پس از اجرای مداخله، در گروه آزمایش بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده و تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که شیوه ی مداخله ی مورد استفاده بر اصلاح تصویر تن و افزایش عزت نفس زنان ماستکتومی شده موثر بوده است.

اثربخشی مداخله ی گروهی با رویکرد معنادرمانی بر شادکامی سالمندان بهره‎مند از خدمات مراقبت روزانه آسایشگاه کهریزک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  یوسف عبدولی حسین آبادی   بهمن بهمنی

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله‎ی گروهی با رویکرد معنادرمانی بر افزایش شادکامی سالمندان بهرمند از خدمات مراقبت روزانه بود. روش: این مطالعه به روش آزمایشی پس‎آزمون با گروه کنترل انجام شد. از میان سالمندان مرد مراجعه کننده واجد معیارهای ورود به موسسه خیریه کهریزک، شعبه ی کرج ،24 نفر که از خدمات مراقبت روزانه بهره مند می شدند به روش نمونه‎گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (12نفر) و کنترل(12نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت مداخله‎ی معنادرمانی گروهی قرار گرفت ولی گروه کنترل در طول این مدت درمانی دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس افسردگی- شادکامی( d-hs) بود که پس از انجام مداخله بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از آزمون t استودنت، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته‎های پژوهش نشان داد که مداخله‎ی گروهی با رویکرد معنادرمانی با شادکامی بالاتر در گروه آزمایش همراه و این اختلاف در سطح 1 درصد (p<%1)معنادار بود. نتیجه گیری: مداخله‎ی گروهی با رویکرد معنادرمانی بر افزایش شادکامی سالمندان موثر است. واژه های کلیدی: ، ، شادکامی، افسردگی، سالمند

اثربخشی آموزش مفاهیم واقعیت درمانی بر افزایش امیدواری فرزندان دختر جانبازان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1391
  پروانه پاییزه   بهمن بهمنی

هدف: معلولیت می‎تواند در اثر حوادثی همچون جنگ ایجاد شده باشد، که گاه عضو فعال، ارشد و دلسوز خانواده، یعنی پدر، را متأثر می‎سازد و فرزندان نیز با تأثیرپذیری از این مسئله، دچار مشکلات جدیدی می‎شوند، با توجه به ابعاد روانشناختی جانبازی و تأثیر آن بر خانواده و فرزندان جانبازان، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مفاهیم واقعیت‎درمانی بر افزایش امیدواری فرزندان دختر جانبازان شهر رشت می‎باشد. مواد و روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. گروه نمونه از میان فرزندان دختر جانبازان دبیرستان فاطمه الزهرا (شاهد) رشت در مقطع دوم و سوم دبیرستان براساس نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابتدا پرسش‎نامه افسردگی بک (bdi-ii) اجرا شد و 30 نفر از افرادی که نمره افسردگی در حد خفیف داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در مرحله پیش‎آزمون پرسش‎نامه امیدواری نوجوانان روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8جلسه 90دقیقه‎ای در معرض مداخله آموزش مفاهیم واقعیت‎درمانی قرار گرفت ولی گروه کنترل در طول این مدت از هیچ مداخله رسمی بهرمند نشد. 2هفته پس از اتمام مداخله، پس آزمون با تکمیل دوباره پرسش‎نامه امیدواری نوجوانان در هر دو گروه اجرا گردید. یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته‎ها در سطح 0.01درصد حاکی از تفاوت معنی دار میانگین ها به نفع گروه آزمایش بوده و به این ترتیب فرض صفر رد شده است. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته‎های این پژوهش می‎توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی واقعیت‎درمانی بر افزایش امیدواری فرزندان دختر جانبازان موثر بوده است.

اثر بخشی واقعیت درمانی(تئوری انتخاب)بر خودکارآمدی دختران 18-16 سال دارای پدر معتاد به مواد مخدر که به کلینیک ترک مراجعه کرده اند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  سهیلا ابراهیمی   بهمن بهمنی

چکیده: مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر واقعیت درمانی بر میزان خودکارآمدی نوجوانان دختر دارای پدر معتاد به مواد مخدر انجام پذیرفت. روش: جامعه مورد پژوهش کلیه دختران نوجوان 18-16ساله دارای پدر معتاد به مواد مخدر شهر تهران بود و نمونه شامل 3نفر از دخترانی که پدرانشان به کلینیک های ترک اعتیاد مراجعه کرده اند، بودند. نمونه به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و بر اساس نمونه های در دسترس از میان مراجعه کنندگان به و کلینیک های ترک اعتیاد که دخترانشان حاضر به شرکت در جلسات درمان باشند انتخاب شدند وبا آزمون خودکارآمدی موریس مورد پیش آزمون قرار گرفتند. 7 جلسه واقعیت درمانی برای آنها اجرا شد وچون فرضیه های این پژوهش در چهار چوب طرح های موسوم به مطالعه موردی با استفاده از طرح چند خط پایه پلکانی مورد بررسی قرار گرفته اند ، برای ثبت تغییرات هر دوجلسه از پرسشنامه خودکارآمدی استفاده شد و پس از جلسات درمان پس آزمون وپیگیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در طی تحلیل دیداری نمودارها بر اساس شاخص های آمار توصیفی بعد از اتمام دوره ،مداخله مورد نظر در مورد هر سه آزمودنی اثر بخش بوده است. نتایج: پژوهش حاضر نشان داد که اجرای واقعیت درمانی باعث افزایش خودکارآمدی عمومی مراجعین شده است. کلید واژه ها: واقعیت درمانی،خودکارآمدی، نوجوانی،معتاد

اثربخشی آموزش گروهی غنی سازی ازدواج به سبک اولسون بر رضایتمندی زناشیویی و امید به بهبود رابطه زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و تأثیر غیرمستقیم آن بر همسرانشان.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  کمال اکبری   بهمن بهمنی

: این پژوهش، شبه آزمایشی، به شیوه دو گروهی(گروه کنترل و گروه آزمایش) با پس آزمون انجام گرفت. یک نمونه در دسترس شامل 24 زن مراجعه کننده به مرکز توانبخشی اخوان به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مداخله 8 جلسه دو ساعته به صورت هفته ای دو جلسه برگزار شد و در پایان پرسشنامه های رضایت زناشویی و امید به بهبود رابطه توسط زنان و شوهران(ارسال از طریق زنانشان)تکمیل گردید. برای سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده شد و برای سنجش امید به بهبود رابطه زناشویی از یک مقیاس که در این پژوهش ساخته شد استفاده گردید که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و بر روی نمونه ای 125 نفری 85/0 محاسبه و همبستگی آن با آزمون امید میلر 86/0 به دست آمد. از آزمون t مستقل به منظور بررسی تفاوت میانگین دو گروه استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که مداخله، رضایت زناشویی زنان و شوهران و نیز امید به بهبود رابطه در زنان را افزایش داد، ولی افزایش امید به بهبود رابطه در شوهران معنادار نبود. بحث: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش گروهی غنی سازی ازدواج به سبک اولسون( حتی وقتی شوهران در برنامه حضور ندارند) شیوه ای مناسب برای افزایش رضایت و امید به بهبود رابطه زناشویی است.

شناسایی تجارب مردان مراجعه کننده به مرکز بازتوانی وردیج در جریان درمان اعتیاد به شیشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی 1394
  عباس خزایی   حسن رفیعی

پیش زمینه: درمان اعتیاد به شیشه از جمله دشوارترین درمان‏ها است. طبق منابع علمی بهترین درمان‏ها برای این گروه از معتادان، آن هایی هستند که با نیازهای این افراد سازگار باشند. برای رسیدن به این هدف درک و شناسایی تجارب افراد معتاد به شیشه در جریان ترک، می‏تواند شناخت ارزشمندی از چگونگی تجربه شدن آن روش درمانی و تأثیر ات آن بر بیماران فراهم آورد. هدف این مطالعه شناسایی تجارب معتادین به شیشه در جریان درمان بود. روش : این مطالعه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام گرفت. مکان انجام مطالعه مرکز باز توانی وردی کرج بود. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده در عرصه استفاده شد. برای نمونه‏گیری از روش‏های هدفمند و گلوله برفی استفاده شده و تا اشباع داده ها که تعداد نمونه‏ها به ?? نفر رسید ادامه یافت. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر آن است که تجربیات افراد شرکت‏کننده در این مطالعه به دو طبقه اصلی:?. مسیر درمان و بهبود مشتمل بر ? گام اصلی شامل هفته اول حضور در مرکز_ مشارکت در برنامه های مرکز_ بهبود.2. و عوامل موثر بر موفقیت درمان شامل خصوصیات و نقش تیم درمان _ ویژگی‏های مرکز باز توانی _ مشارکت و نقش یکی از بنیان‏گذارانna _ بازگشت به معنویت_داوطلبانه بودن_ نقش همتایان قابل تقسیم است. نتیجه گیری: با توجه به مقولات استخراج شده از مطالعه، به نظر می‏رسد در طراحی مدل درمانی برای معتادین به شیشه بهتر است به برنامه‏هایی که مسیر درمان و بهبود را شکل می‏دهند و عواملی که به موفقیت این مسیر و کل درمان کمک می‏کنند توجه نمود و از آنجایی که برنامه‏های درمانی مرکز با مدل های موفق دنیا در زمینه درمان اعتیاد به شیشه همسو بود شرکت کنندگان این درمان را مثبت ارزیابی نمودند.

اثربخشی شناخت درمانی معنویت محور بر کاهش علائم افسردگی مادران کودکان مبتلا به سرطان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1392
  آیدا دهخدا   بهمن بهمنی

برخی از مادرانی که کودکانشان به سرطان مبتلا می شوند از افسردگی رنج برده و با بحران های وجودی مواجه خواهند شد که بیشتر آنها جهت مقابله با آن از معنویت و تصوری که از خدا در ذهن خود دارند، بهره می برند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی شناخت درمانی معنویت محور بر کاهش علائم افسردگی مادران کودکان مبتلا به سرطان می باشد. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک آزمودنی از نوع a-b استفاده شده است. جمعیت آماری پژوهش حاضر را مادران مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان کودکان مفید تهران، تشکیل می دهند که از میان آنها سه مادری که کودک زیر 12 سال آنها به انواع سرطان به غیر از تومور مغزی مبتلا بوده، سرطان به بخش دیگری از بدن آنها متاستاز نداده، و خود مادران نیز سابقه بیماری روانپزشکی قبل از ابتلای فرزندشان را نداشته و در زمان غربالگری میزان افسردگی آنها متوسط رو به بالا بوده است را از طریق روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شد و شناخت درمانی معنویت محور با مولفه های شناختی، معنوی و وجودی به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار، متناسب با نیاز های خاص آنها طراحی و اجرا گردید. میزان افسردگی و روند تغییرات با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (bdi-ii)، بررسی گردید. مقایسه نمودار روند نمرات مادران در طی 8 بار تکمیل پرسشنامه (سه خط پایه، سه اندازه گیری در حین اجرا و دو پیگیری) و محاسبه ی درصد بهبودی، نشانگر کاهش نمره در مقیاس افسردگی بود. لذا به نظر می رسد شناخت درمانی معنویت محور توانسته است در بستری شناختی و وجودی، تجربه معنوی را ارتقا و افسردگی را کاهش دهد.

اثربخشی گروه درمانی وجودی بر اضطراب مرضی مرگ در سالمندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  عباس موزیری   بهمن بهمنی

مقدمه: با افزایش جمعیت سالمندی، توجه به فاکتورهای اثرگذار بر کیفیت زندگی آنها بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر گروه درمانی وجودی بر اضطراب مرگ در سالمندان انجام شده است. روش و ابزار: جامع? آماریِ پژوهش، کلی? سالمندان مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران بودند. نمونه گیری این پژوهش مبتنی بر هدف، در دسترس، و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی ها بوده است. 18 آزمودنی، بر مبنای داوطلب بودن شان در دو گروه گواه و آزمایش گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنام? اضطراب مرگ کالت- لستر استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایشی در 12 جلس? 90دقیقه ایِ گروه درمانی وجودی شرکت کردند؛ اما گروه گواه در زمان اجرای آزمایش، مداخله ای دریافت نکرد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: از آزمون تحلیل کوواریانس به منظور آزمون اختلاف میانگین های گروه ها، استفاده شد. یافته ها، نشان دهند? ردشدن فرضیه های پژوهش است. نتیجه گیری: از آنجایی که روان درمانی وجودی یکی از رویکردهای عمقی و تحلیلی-ست، به نظر می رسد نتواند در کوتاه مدت اثربخش باشد؛ بنابراین، با اجتناب از محدودیت های پژوهش پیش رو، پژوهش های بیشتری مورد نیاز است.

اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تلفیق رویکرد وجودگرایی با مدل اولسون بر رضایتمندی زناشویی و کارکرد خانواده زنان ماستکتومی شده و همسرانشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1392
  مایده نقیایی   بهمن بهمنی

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله تلفیقی وجودگرایی و مدل اولسون صورت گرفت . این مطالعه از نوع موردی بوده و تعداد سه زوج بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف وارد مطالعه شدند و هر کدام جداگانه به مدت دوازده جلسه در جلسات زوج درمانی شرکت کردند. در طی جلسات اندازه گیری ها بر اساس پرسشنامه رضایتمندی زناشویی و کارکرد خانواده صورت گرفت. یافته ها حاکی از اثربخشی این مداخله بر رضایتمندی زناشویی و کارکرد خانواده این زوج ها بود.

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  زهرا طیبی رامین   اصغر دادخواه

: مقدمه: شناسایی کم شنوایی کودک، خانوداه را با یک سری بحران روبرو می کند. این مشکل موجب افت کیفیت زندگی والدین این کودکان به ویژه مادران آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا انجام گرفت. روش بررسی: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه، پیش آزمون _ پس آزمون و آزمون پیگیری اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه مادران کودکان کم شنوا شهرستان کرج و از بین مادران دانش آموزان دبستان استثنایی شهداء انتخاب شد. اعضای نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف، از نوع دسترس و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی، با استفاده از تخصیص تصادفی به دو گروه آزمایش ( 15نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. اعضای هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر اساس مقیاس کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض « مداخله معنادرمانی گروهی» در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها پس از جمع آوری به منظور محاسبه میانگین، انحراف معیار، آزمون t و تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار spss16 پردازش شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین کیفیت زندگی در مادران کودکان کم شنوا، پس از اجرای مداخله در گروه آزمایش بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده و تفاوت از لحاظ آماری معنادار است(014/0=p) نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که شیوه مداخله مورد استفاده بر افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان کم شنوا موثر بوده است. کلید واژه ها: کیفیت زندگی، مداخله معنادرمانی گروهی، مادران کودکان کم شنوا.

اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش علایم و نشانه های اختلال اضطراب جدایی کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1392
  فهیمه علیمحمدی   بهمن بهمنی

اختلال اضطراب جدایی (sad) یک وضعیت روانشناختی رایج و ناتوان کننده توام با ترس مفرط، پیشرونده، و مداوم نامتناسب با سن نسبت به جدایی از مراقبت کننده اصلی یا خانه برای کودکان است که در آن کودک اضطراب مفرطی را در رابطه با وقوع یا تصور جدایی از خانه یا از افرادی که عمیقا به لحاظ عاطفی دلبسته آنهاست تجربه می کند. نظر به عوامل خانوادگی مرتبط با مشکلات کودک، تئوری سیستم خانواده نیز بیان می دارد که رشد کودکان نمی تواند مستقل از شخصیت و تعاملات بین فردی دیگر نقش آفرینان در خانواده فهمیده شود و از نقطه نظر این دیدگاه رابطه زناشویی (میان والدین) یکی از موثرترین خرده نظامها و هسته مرکزی کارکرد خانواده است این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی از طریق ارتقا سازگاری زناشویی و افزایش انسجام در رابطه هم والدانه زوج انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده از نوع مطالعه تک موردی یا آزمایش سری های زمانی بوده و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از بین جمعیت خانواده های کودکان مبتلا به اضطراب جدائی که از طرف مهدکودک های منطقه 6 تهران به مراکز مشاوره خصوصی ارجاع داده شده بودند انتخاب و دو خانواده برای شرکت در جلسات زوج درمانی هیجان مدار(eft) گزینش شدند. متغیرهای وابسته با استفاده از پرسشنامه سازگاری زناشویی(das) و مقیاس هم والدگری و پرسشنامه علائم مرضی کودک(csi-iv) در فاصله زمانی قبل از آغاز جلسات، چهار مرتبه در فواصل زمانی معین در حین برگزاری جلسات و بالاخره در پایان مداخله و نیز دو مرتبه در جلسات پیگیری سنجیده شدند. نتایج پژوهش از طریق ترسیم نمودارهای تحلیل روند مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش موید تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان هر دو زوج است.

اثربخشی روان درمانی مثبت گرای گروهی بر افسردگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (m.s)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1393
  طیبه خیاطان   بهمن بهمنی

چکیده مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (ms) یکی از مهم¬ترین و شایع¬ترین بیماری¬های سیستم عصبی مرکزی است که سبب بروز اختلالاتی همچون افسردگی در افراد مبتلا می¬شود. روان¬درمانی مثبت¬گرا نیز یک رویکرد جدید است که می¬تواند در کاهش افسردگی این افراد موثر باشد. با توجه به نبود پژوهش¬های کافی، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روان¬درمانی مثبت¬گرای گروهی در کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام اس بود. مواد و روش¬کار: در این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش¬آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی، تعداد 30 نفر از زنان مبتلا به ام اس دارای افسردگی خفیف تا متوسط به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه گمارش ¬شدند. افراد گروه آزمایش در شش جلسه درمان گروهی 5/1 ساعته به صورت هفتگی شرکت ¬کردند، اما افراد گروه گواه، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان درمان، از هر دو گروه پس¬آزمون به عمل ¬آمد. میزان افسردگی نیز به¬وسیله پرسشنامه افسردگی بک 2 (bdi-ii) سنجیده شد. داده¬ها با استفاده از بسته آماری spss21 تحلیل شدند. یافته¬ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثرات پیش¬آزمون، افسردگی در گروه مداخله نسبت به گروه گواه کاهش بیشتری دارد (001/0>p). همچنین در هر دو زیرمقیاس جسمی- عاطفی و شناختی پرسشنامه افسردگی بک پس از کنترل اثرات پیش¬آزمون، در گروه مداخله نسبت به گروه گواه کاهش بیشتری مشاهده شد که این کاهش از نظر آماری معنادار بود. بحث و نتیجه¬گیری: یافته¬های این پژوهش نشان داد که روان¬درمانی مثبت¬گرا در کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام اس موثر است. از این شیوه درمانی می¬توان در مراکز درمان افراد مبتلا به ام اس به صورت گسترده استفاده کرد.

اثربخشی مشاوره ی شناختی معنویت محور برکاهش دلزدگی وجودی زنان سالمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهرا رحیمی   بهمن بهمنی

مقدمه: سالمندان با مسائل وجودی مانند مرگ، احساس از دست دادن و فقدان زندگی و فرصت های گذشته مواجه می شوند و درگیر چالشی برای معنا بخشی به رویدادهای زندگی شان می گردند[1]. چنانچه افراد نتوانند پس از این از دست دادن معنای زندگی به نحو موثری با آن مواجه شده هسته مرکزی مجموعه نشانگانی شکل می گیرد که در ادبیات مربوطه با عنوان دلزدگی وجودی به آن پرداخته شده است مشاوره ی شناختی معنویت محور می کوشد تا با استفاده از مفاهیم و فنون شناخت درمانی جهت اصلاح انحرافات، خطاها و باورهای شناختی که مانع پرداختن واقع گرا و اصیل به اضطراب های وجودی می شود از طریق تصحیح باورها و تصورات انسان واره افراد از خدا اقدام کند. هدف: هدف این مطالعه، تعیین اثربخشی رویکرد التقاطی مشاوره شناختی معنویت محور بر کاهش دلزدگی وجودی سالمندان است. روش: شرکت کنندگان این پژوهش سه بانوی سالمند بودند که با استفاده از پرسشنامه ی دلزدگی وجودی برای این پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. سپس پرسشنامه ی تحریفات شناختی برای سنجش تحریفات شناختی مرتبط با دلزدگی وجودی، در مورد آنها انجام شد. جامعه ی آماری بانوان سالمند مراجعه کننده به فرهنگسراها بودند و روش نمونه گیری، نمونه گیری دردسترس و هدفمند بود. در این پژوهش از روش تجربی تک آزمودنی با طرح a-b استفاده گردید. پس از تعیین موقعیت خط پایه، مداخله آغاز گردید و ده جلسه مشاوره ی شناختی معنویت محوربه صورت انفرادی برای آنها انجام شد. یک جلسه ی پیگیری شامل اجرای پرسشنامه نیز یک ماه بعد از مداخله اجرا گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، براساس شاخص های آمارتوصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله ی پیگیری نسبت به خط پایه ی مداخله، نشان داد که رویکرد مذکوردرکاهش دلزدگی وجودی سالمندان در دو آزمودنی موثر بوده و در آزمودنی سوم موثر نبوده است.

اثربخشی گشتالت درمانی بر افزایش سازگاری زنان دچار مشکلات سازگاری پس از طلاق (تک موردی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1393
  نسترن جوج   فاطمه شعاعی

با توجه به پیامدهای بالقوه منفی رویداد طلاق بر جنبه های مختلف سازگاری در زندگی زنان مطلقه، این پژوهش در جهت بررسی تاثیر گشتالت درمانی بر افزایش سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه شهر تهران انجام شد. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه استفاده شد. شرکت کننده گان پژوهش با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف و دردسترس انتخاب شدند. جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه دارای مشکلات سازگاری پس از طلاق در منطقه ی غرب تهران در سال 1392، جمعیت آماری آن نیز، کلیه زنان مراجعه کننده به چند سرای محله غرب تهران بود که از بین آنها 3 زن مطلقه که واجد معیارهای ورود بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (fdas) بود که پرسش نامه جمعیت شناختی به آن اضافه شد. هر نمونه در 9 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک بار با محتوای گشتالت درمانی شرکت کردند. داده های حاصل از سنجش های مکرر بوسیله نمودارهای مقایسه روند پردازش شد و در عین حال معناداری بالینی روند داده ها بر اساس فرمول درصد بهبودی محاسبه گردید. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که گشتالت درمانی باعث افزایش سازگاری، ارزش خود، رهایی از رابطه قبلی، اعتماد اجتماعی، خودارزشمندی اجتماعی و کاهش احساسات خشم و نشانگان غم و اندوه در گروه نمونه شد. با توجه به یافته این پژوهش به این نتیجه می توان دست یافت که گشتالت درمانی بر بهبود سازگاری و کاهش پیامدهای منفی پس از طلاق موثر است.

نقش واسطه گری سبک های هویت در رابطه دلبستگی به خدا با بهزیستی روانشناختی در معلمین متأهل: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  احمد نیّری   ژاله رفاهی

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری سبک های هویت در رابطه دلبستگی به خدا با بهزیستی روانشناختی در معلمین متاهل انجام شده است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش عبارت است از کلیه معلمین متأهل زن و مرد شهر مشهد که در سال تحصیلی 92-91 در مقاطع ابتدایی و راهنمایی مشغول به تدریس و همچنین مشغول به تحصیل در پردیس های مختلف دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی بودند. تعداد 330 نفر از جامعه مذکور که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، نمونه مورد مطالعه را تشکیل دادند. در پژوهش حاضر از مقیاس های سبک های هویت برزونسکی، دلبستگی به خدا سیم و لاه و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده گردید. داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف از معیار، ضریب همبستگی) و آمار استنباطی (مدل یابی معادله ساختاری) به کمک نرم افزار spss و amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که سبک هویت اطلاعات مدار و سردرگم دارای نقش واسطه گری معناداری در رابطه دلبستگی به خدا با بهزیستی روانشناختی می باشد. همچنین دلبستگی به خدا بر بهزیستی روانشناختی اثر مستقیم معناداری نیز دارد. در مجموع نتایج پژوهش حاضر تاییدی بر نقش دلبستگی به خدا و سبک های هویت در بهزیستی روانشناختی معلمین متأهل می باشد.

اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان (hiv)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  شیوا فرمانی شهرضا   بهمن بهمنی

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان بود. روش: مطالعه از نوع مطالعات تک موردی با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف بود. سه نفر از زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان که برای مشاوره و درمان پزشکی به مرکز شهید سبزه پرور کرج مراجعه کرده بودند، انتخاب شده و تحت روش مداخله ای شناخت درمانی هستی نگر به مدت ده جلسه فردی نود دقیقه ای قرار گرفتند، و طی 7 بار (2 بار خط پایه، 3 بار مداخله، 2 بار پیگیری) به وسیله ی ابزار نشانگان افت روحیه کیسان (2004) و تحریفات شناختی عبدالله زاده و همکاران (1389) ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی و شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از کاهش قابل ملاحظه نشانگان افت روحیه و افزایش قابل توجه نمرات تحریفات شناختی نسبت به خط پایه بوده و بیش ترین میزان تغییر در جلسه پایان درمان مشاهده شد. در دو جلسه پیگیری نمرات نشانگان افت روحیه نسبت به جلسه آخر درمان افزایش داشت، اما نسبت به خط پایه کاهش چشمگیر بود. در دو جلسه پیگیری مقیاس تحریفات شناختی کاهش نسبت به جلسه آخر درمان مشاهده شد اما نسبت به خط پایه افزایش چشمگیر بود. نتیجه گیری: شناخت درمانی هستی نگر باعث کاهش نشانگان افت روحیه و تحریفات شناختی بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان گردید، در نتیجه این روش مداخله می تواند در کاهش آلام روان شناختی بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان موثر باشد. شناخت درمانی هستی نگر، نشانگان افت روحیه، تحریفات شناختی، ویروس نقص سیستم ایمنی انسان

اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1394
  شفیق مهربان   بهمن بهمنی

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی انجام گرفت. جمعیت آماری این مطالعه زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس ایران در سال 1393 بود، که از بین آنها تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل گمارش شدند. برای سنجش متغیرهای وابسته نیز از پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب بک استفاده شد. گروه آزمایش تحت آموزش مدیریت استرس شناختی رفتاری در قالب 10 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس موثراست. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که برنامه آموزش مدیریت استرس به روش شناختی- رفتاری موجب کاهش اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس می شود. بنابراین این برنامه آموزشی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های هدف قرار گیرد.

اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  منصوره الزامی   بهمن بهمنی

هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی درمان فراشناختی بر کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. در این پژوهش ازطرح تک موردی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در زمان انجام مطالعه تحت درمان تکمیلی پرتو درمانی قرار داشتند. شرکت کنندگان پژوهش با استفاده از روش «نمونه گیری مبتنی بر هدف» از بین بیماران مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران انتخاب شدند. از بین افردی که برای شرکت در جلسات درمانی آمادگی داشتند با توجه به معیارهای ورود و خروج تعداد 3 نفر به مطالعه دعوت شدند. مداخله به مدت 8 جلسه یک ساعته و یک بار در هفته برای هر فرد به صورت جداگانه اجرا شد. برای سنجش آزمودنی ها از پرسشنامه های افسردگی بک، پرسشنامه سبک پاسخ دهی نشخواری و مقیاس باورهای فراشناختی افسردگی استفاده شد. پس از جمع اوری داده ها محاسبه درصد بهبودی نشان داد بیشترین درصد بهبودی در افسردگی برابر با 56% و کمترین درصد 37% می باشد. در نشخوار فکری بیشترین درصد بهبودی 35% و کمترین درصد 21% بوده است. بیشترین درصد بهبودی در مقیاس باورهای فراشناختی نیز 87% و کمترین درصد 58% بوده است. به طور کلی نتایج نشان می دهد که درمان فراشناختی باعث کاهش نمرات افسردگی(در مقیاس بک)، نشخوار فکری و باورهای فراشناختی افسردگی شده است و این اثربخشی برای هر سه آزمودنی در مرحله پیگیری پایدار بوده است. بر اساس این نتایج می توان از درمان فراشناختی برای کاهش افسردگی و نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان استفاده نمود.