نام پژوهشگر: مجتبی الهیان
محمد علی رحیمی مجتبی الهیان
تملک اراضی موات به وسیله احیاء یکی از مسائل فقهی و ذوابعاد اقتصادی در حکومت اسلامی است. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال اساسی است که تملک اراضی موات از طریق احیاء از منظر فقه اهل البیت چه حکمی دارد؟ به دلیل نیاز مبرم جامعه به تبیین و تشریح این موضوع در سراسر این تحقیق ضمن فصول متعدد این فرضیه را به عنوان گمانه اصلی تحقیق دنبال نموده ایم که تملک زمین های موات به وسیله احیاء از دیدگاه فقه اهل البیت با احراز شرایط مقتضی جائز می باشد. زمین در فقه و حقوق اسلامی، بر اساس احکام و آثاری که بر آن مترتب می شود به انواع گوناگونی تقسیم شده، که یکی از آن ها اراضی انفال می باشد. از بارزترین مصادیق اراضی انفال می توان به زمین های موات بالاصاله، زمین های آباد طبیعی و زمین های موات بالعرض اشاره کرد. کسی که طبق شرایط معتبر در باب احیای موات، با یکی از اسباب تملک، بر روی زمین موات کاری انجام دهد، نسبت به آن زمین حق اولویت یا تملک پیدا می کند، و چنین عملی از مشروعیت برخوردار است. عمل احیای اراضی موات، در عصر غیبت امام نیز جایز بوده و بر این اساس، هر کس در این زمان طبق شرایط معتبر از جمله با اذن ولی فقیه، زمین مواتی را احیا کند، مالک آن می شود. البته در روزگار بسط ید حکومت اسلامی، کسی حق احیای اراضی موات یا حیازت زمین های آباد و طبیعی را بدون اجازه دولت اسلامی ندارد، و در صورت ارتکاب نیز مالک آن نمی شود؛ زیرا دولت اسلامی، ولی عام است و تصدی امور جامعه را به عهده دارد. همچنین اراضی آبادی که به خاطر اعراض صاحبان آن ها بایر شده، در اختیار امام و حکومت اسلامی قرار می گیرد؛ زیرا این ملکیت، محدود به مدت عمران و احیا می باشد، و با زوال آن، رابطه مالکیت نیز قطع شده و ملکیت زایل می گردد. به عبارت دیگر، احیاکننده مالک آثار عمران و آبادی زمین است که خود ایجاد نموده، و به تبع آن، مالک زمین نیز می شود؛ اما زمین تنها و بدون عمران و آبادی، مملوک او واقع نمی شود. بدین ترتیب، زمین دایری که مالک آن به بهره برداری از آن نمی پردازد، پس از انقضای مدتی که عرف بیش از آن را نمی پذیرد، اگر به حالت موات درآمده باشد، بنابر نظریه حقیت، زمین از ملک محیی خارج شده، و در اختیار امام قرار می گیرد.