نام پژوهشگر: نعمتالله صفری
حسین خسروی احمدرضا خضری
با تسلط مسلمانان بر اندلس، به مرور آئین و فرهنگ اسلامی در میان ساکنان آنجا گسترش یافت . با این همه به رغم آنکه اندیشه های مختلف دینی و گرایش های گوناگون مذهبی مجالی برای بروز و ظهور در اندلس (در دوره اسلامی) به دست آوردند، تشیّع در شمار معدود مذاهبی بود که اساساً فرصتی برای بیان مبانی اعتقادی خود به دست نیاورد و به سبب وجود عواملی چند، راه برگسترش و تثبیت اندیشه های شیعی در اندلس بسته شد.پرسش اصلی در این پژوهش آن است که علل و عوامل عدم گسترش و ناپایداری تشیّع در اندلس چه بود و سیاست ها و برنامه های حکمرانان اندلس خاصه امویان چه تأثیری در این موضوع داشته است؟یافته های نگارنده در پاسخ به سوال اصلی تحقیق از این قرار است که: اندلس از زمان فتح تا سرنگونی خلافت اموی در قرطبه ماهیتی اموی داشت که سیاست های خود را بر مبنای نادیده گرفتن حق اهل بیت استوار ساخته بود.امویان با حمایت همه جانبه از مذهب مالکی ، مجال هر گونه فعالیت را از دیگر مذاهب،خاصّه تشیّع سلب کردند.انکار حقایق شیعه و انتساب به یهودیّت و مسیحیّت، مبارزه فراگیر با حکومت های شیعی در خارج از اندلس، نگارش آثاری بر ضد شیعه و اعتقادات آنها و جلوگیری از انتشار هر گونه مطلبی درباره عاشورا، پوشاندن واقعیّات تاریخ تشیّع، تشویق به ردّیه نویسی در مسائل شیعی و سرکوب حرکت ها و قیام های شیعی همگی ازجمله اقدام های حکومت اموی بر ضدّ تشیّع در اندلس بود.این اقدام ها باعث شد تا فعالیت ها و کوشش های پیروان تشیّع در اندلس به گونه ای آشکار محدود شده و شیعیان از بیان باورها و انجام مراسم مذهبی خود باز مانند.تنها پس از برافتادن امویان بود که شیعیان فرصتی هر چند کوتاه به دست آورده،با تأسیس خلافت حمودی توانستند شمّه ای از حضور سیاسی- فرهنگی خود را در اندلس نشان دهند.با این همه به دلیل دور ماندن آنها از مراکز علمی، نهاد ها و عالمان و نظریه پردازان دینی و مذهبی خود، آشنایی چندانی با مبانی فکری اندیشه های کلامی و فلسفی شیعه نداشتند. این پژوهش بر اساس روش تحلیلی و با استفاده از منابع،مآخذ و مطالعات تاریخی صورت گرفت.از این رو پرداختن به علل و عوامل عدم گسترش و زمینه های ناکامی تبلیغات شیعیان در اندلس و نیز علل ناپایداری این مذهب در آن سرزمین موضوعی بدیع و پژوهشی نوآورانه بود که لزوم بررسی و تحلیل منابع تاریخی را ایجاب می کرد.
نوری دونمز محمدعلی رضائی اصفهانی
علوی در لغت به معنای منسوب به علی است و در اصطلاح به کسی گفته می شود که حضرت علی را بر سه خلیفه دیگر ترجیح داده و پیرو آن حضرت است. علویان حدود 8 قرن پیش به سرزمین آناتولی آمدند و الان حدود یک سوم جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند و حدود 20 الی 25 میلیون جمعیت دارند. در تمام مناطق ترکیه علویان زندگی می کنند ولی بیشتر آنها ساکن در غرب و جنوب ترکیه هستند. علویان از حیث ادب و هنر خیلی قوی هستند و از زمانی که به آناتولی آمدند ده ها شاعر برجسته ظهورکرده است که نمونه اشعار ایشان هم اکنون در منابع مربوطه در دسترس است. فشارهای حکومت عثمانی و تضییقات این حکومت بر علویان برای جلوگیری از ترویج عقاید و انجام مراسم و فعالیتهای مذهبی باعث شد که آنها از منابع و ارزشهای خودشان دور بمانند. و اما از زمان تشکیل حکومت جمهوری ترکیه چون تمام مراکز آموزش دینی اعم از مراکز سنی و غیر سنی بسته شد، مراکز علویان نیز تعطیل شد. و این نیز تأثیر بسزایی در دور ماندن آنها از فرهنگ و ارزشهای سنتی خودشان گشته است. علویان از حیث اعتقاد شیعه دوازده امامی هستند. اشعار آنها پر از مدح دوازده امام می باشد.و در ایمان خود خیلی قوی هستند. و اعتقاد به توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد را در کتابهای خودشان ذکر کردند و توضیحاتی داده اند که با اعتقادات امامیه هیچ تفاوتی ندارد. علویان از حیث مذهب فقهی جعفری هستند و در کتابهای خودشان ذکر کرده اندو همبزرگان و دده های آنها بدون استثناء در تحقیقات میدانی ما گفته اند. ولی از جزئیات احکام به خاطر نبودن علماء ناآگاه هستند. اما بعد از انقلاب اسلامی در این زمینه پیشرفت خوبی حاصل کرده اند چون بعد از انقلاب اسلامی کتابهای زیادی ترجمه شده و اینها هم تأثیرات خودش را گذاشته است. علویان به ارزشهای اخلاقی کاملا پایبند هستند. آنها در میان مردم ترکیه با اخلاق و درستی و جوانمردی شناخته میشوند. می توان به مدد تبلیغات درست و تعلیم هر چه بیشتر معارف قرآن و اهل بیت، از نواقص عملی ایشان کاستو ایشان را با گذشته تاریخیشان بیشتر آشنا کرد.