نام پژوهشگر: مسلم قلی پور
حامد حسین هاشمی جعفر یوسفی
در این پژوهش ضمن بررسی مبادی تصوری و تصدیقی صیغه نهی و دلالت آن بر فساد در معاملات و عبادات، به بررسی ارشادی یا مولوی بودن نهی و متعلقات نهی در عبادت و معامله پرداخته و مقتضای اصل اولی در دلالت نهی بر فساد یا غیر آن تبیین گردیده است. نویسنده، تحقیق حاضر را در چهار فصل سامان داده است. در فصل اول تحت عنوان کلیات تحقیق، مبادی تصوریه مسأله و تعریفی از دلالت، اقسام آن، مراد از نهی و اقسام آن، معنای لغوی و اصطلاحی صحت و فساد، معنای عبادت و معامله، مفهوم دلالت نهی بر فساد و مسأله اجتماع امر و نهی را بیان کرده است. در فصل دوم، متعلق نهی در عبادات و دلالت نهی بر فساد در عبادات را شرح و بررسی نموده است. وی در فصل سوم، متعلق نهی در معاملات را بررسی کرده و قائلان به فساد متعلق نهی در معاملات و عدم فساد آن و قائلان به تفصیل در این مسأله (تفصیل بین سبب و مسبب) را بیان می کند. به نظر نویسنده نهی در عبادات یا به خود عمل عبادی تعلق می گیرد که بالاجماع دلالت بر فساد می کند یا به جزء عبادی تعلق می گیرد که مشهور آن را نیز موجب فساد می دانند و یا به شرط عبادت تعلق می گیرد که به نظر مشهور دلالت بر فساد عبادت نمی کند و نهی در معامله نیز اگر ارشاد به شرطیت عملی داشت طبعاً دال بر فساد معامله فاقد شرط خواهد بود وگرنه باید بین نهی از سبب و مسبب تفصیل قائل شد. در فصل چهارم نیز به مقتضای اصل اولی در دلالت نهی بر فساد اشاره شده و دیدگاه های اصولیان معاصر در این زمینه مطرح گردیده است.
محمد صادق کریمی محمد نجفی
در دین اسلام بر اساس آیات، روایات و اجماع، چندهمسری به شرط رعایت عدالت، مجاز بوده، و با توجه به سیره معصومین( مستحب می باشد. از نظر اسلام چندهمسری در ازدواج دائم، محدود به چهار همسر بوده، اما در ازدواج موقت حدی ندارد. اساس "قسم"، شب بوده و از جمله حقوق واجب بر مرد است که فقها بر آن اتفاق دارند. اما در این که قسم مقارن با عقد نکاح یا متوقف بر شروع است، اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا عده ای قائل به مشترک بودن حق قسم بین زن و مرد هستند، و عده دیگر، قسم را حق اختصاصی مرد می دانند. اگر زنی در عقد ازدواج شرط کند که مرد حق ازدواج با دیگری را ندارد، مشهور فقها این شرط را باطل و عقد را صحیح می دانند، اما برخی از علمای معاصر زوج را ملزم به رعایت این شرط کرده اند؛ هرچند در صورت نقض شرط، ازدواج دوم را صحیح شمرده اند. زیادی نسبی زنان در برابر مردان، بالاتر بودن نرخ مرگ و میر مردان و مقاومت بیشتر زنان در مقابل بیماری ها، از جمله ادله ضرورت تعدد زوجات است. عواملی چون عقیم بودن زنان و فرزند طلبی مردان، عذرهای زنانه مثل سردی جنسی قبل و بعد از یائسگی، دوران حمل زنان، عادت ماهیانه و عدم ارضای جنسی مردان نیز تاییدی بر جواز تعدد زوجات می باشد. اما حسادت، پایین آمدن جایگاه زنان در اجتماع، شهوت رانی مردان و جریحه دار شدن عواطف زنان از جمله اشکالاتی است که بر مسأله تعدد زوجات وارد می شود؛ که بیشتر به مشکلات فرهنگی و شخصی برمی گردد تا حکم اسلام. پیامبر اسلام( نیز برای پیشبرد اهداف راستین خود از قبیل تعالیم الهی، تشریع احکام اسلامی، نزدیک کردن قبایل به طرف خود و سامان بخشیدن به زندگی زنان، تن به ازدواج های متعدد داده است. اما چند شوهری از منظر اسلام به دلیل فساد در نسب، مخالفت با طبیعت انسانی و عقیم شدن زنان، حرام است.
محمدرضا امینی احمد قدسی
در این قسمت در صددیم که به آنچه در نوشتار گذشت نگاهی کوتاه و گذرا بیفکنیم در آغاز طی سخن کوتا و مقمه گونه تعریفی از روابط بین الملل سیاست خارجی از منظر لغت اصطلاحی فقهی و حقوقی پرداختیم. سپس به معاهدان بین المللی تعریف معاهدات و نظر اسلام در رابطه با معاهدات ببین المللی بیان شده است.و سپس بر گونه قرار دادهای بین المللی مرور شده است و نظر متفکرین معاصرین و گذشته بیان شده است. از قبیل اتحاد استرداد مجرمین بیانیه پروتکل مقاوله نامه پیمان قرارداد تحت الحمایگی تفاهم نامه قرار داد اصل کامله الوداد کنوانسیون. سپس معاهدات بین المللی در اسلام بحث شده است از قبیل دارالحرب دارالاسلام دارالصلح دارالخراج دارالعهد معاهدین عقد امان عقد هدنه قرارداد ذمه و .... سپس قاعده نفی سبیل از قبیل معنا لغوی نفی سبیل و معنای اصطلاحی نفی سبیل از نظر فقهایی جهان اسلام مورد بحث قرار گرفته است. سپس مفاد قاعده نفی سبیل مستندات قاعده نفی سبیل و تطبیق آن بر مصادیقش مورد توجه قرار گرفته است امور زیر از جمله مصادیق آن به حساب می آید: ازدواج بازن غیر مسلمان استخدام اشتغال در کشورهای غیر مسلمان حق شفعه استرداد مجرمین فروش قرآن به غیر مسلمان و .... بعد از ان تالیف القلوب و تعریف آن از منظر لغویین از منظر علما و فقهایی جهان اسلام اعم از معاصر و گذشته و مفاد اصل تالیف القلوب و مباحث دیگر مرتبط با آن مورد بحث قرار گرفته است.سپس به مباحث مرتبط به جهاد مورد توجه قرار گرفته است. در ارتباط با پناهندگی در ابتدا تعریف از واژه پناهندگی از منظر لغویین و از منظر علما مطالب از این قبیل بحث شده است سپس ماهیت حقوقی پناهندگی در فقه و انواع پناهندگی و حقوق پناهندگان در کشور پذیرنده بیان شده است. سپس حمایت بین المللی از پناهندگان و اعلامیه حقوق بشر و هم چنین احوال شخصیه پناهنده در کشور پذیرنده براساس فقه امامیه و منابع بین المللی و تکالیف پناهنده در کشور پذیرنده براساس فقه امامیه و منابع بین المللی مورد بحث واقع شده است.
محمد باقر رضا مسلم قلی پور
منظور از معیار تمییز حق الله و حق الناس این است که ملاکی ارایه شود تا طبق آن مصادیق آن دو از هم تمییز داده شود و احکام آنها به طور مشخص تبیین گردد و چون در فقه اسلامی مصادیق زیادی از حق الله و حق الناس وجود دارد و در روایات هم احکامی به این عنوان ذکر شده اند و از طرفی مسئله حق الناس یعنی حق انسان در مسایل بین الملی جایگاه تعیین کننده ای دارد لذا مشخص شدن معیار تمییز بین آن دو از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد.2- با نظری گذرا و مطالعه مروری آثار فقهی به دست می آید که پژوهشی تحلیلی مستقلی در این باره انجام نگرفته است و تا جایی که نگارنده تلاش و جستجو کرده غیراز مطالب پراکنده کتابی با مقاله ای در این خصوص نوشته نشده است فقط مقاله ای به قلم آیه الله رضا استادی است که در آن احکام حق الله و حق الناس بیان شده است و البته ایشان بر خلاف نظر نگارنده احکام حق الله و حق الناس را معیار تمییز بین آن دو نمی داند.3- با توجه به مطلب بالا تحقیق درباره معیار تمییز حق الله و حق الناس از کار سخت و پیچیده می باشد و نوشتن در این موضوع به بحث و بررسی بیشتری نیاز دارد.4- رساله حاضر با اذعان به این که چنین پژوهش محدودینمی تواند پاسخ گوی همه سوالات و انتظارات به حق گسترده در این زمینه باشد تنها با انگیزه گشودن روزنه ای به بحث حاضر یا به این میدان گذاشته است. نگارنده اذعان دارد که عنوان حاضر علی رغم مهم بودن و داشتن ثمرات مفید جایش خالی است و بر محققان است که به این مهم پرداخته و این خلا را پر کنند. 5- هدف اصلی رساله حاضر تعریف و تبیین حدود حق الله و حق الناس بررسی تطبیقی مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی و تا حدودی پاسخ به توهم عدم توجه اسلام به حقوق انسانی است.6- در این رساله معیار تمییز به دو قسم تام و غیرتام تقسیم شده است و سپس به بیان معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس از هر دو قسم پرداخته شده است. در بخش معیارهای تام سه معیار ذکر شده است و در بخش غیرتام چهاره معیار آورده شده است. سپس به مصادیق مهم حق الله و حق الناس پرداخته شده است.7- نوشته حاضر در چهار فصل تنظیم گردیده است در فصل اول به کلیات تبیین واژه ها و مفاهیم مربوط به بحث در فصل دوم به تبیین معیارهای تمییز بین حق الله و حق الناس در فصل سوم به مصادیق مهم حق الله و حق الناس در مذاهب اسلامی و در فصل چهارم به جمع بندی و خلاصه مطالب پرداخته شده است.