نام پژوهشگر: فاطمه آلبوغبیش

کرامات در مثنوی های عرفانی از قرن 6 تا 8 (حدیقه الحقیقه، منطق الطیر و مثنوی معنوی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان خوزستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  فاطمه آلبوغبیش   منوچهر تشکری

کرامات به عنوان اعمال خارق العاده و غیر معمولی که از مردان وارسته الهی سر می زند با آنچه بدان نام "معجزه و واقعه و ارهاص" می دهند، متفاوت است. تفاوت عمده و برجسته ی آن را با معجزه می توان در این دانست که معجزه امر و قدرت و مأموریتی است که خداوند بر عهده ی انبیا می گذارد و ایشان را ملزم به ابلاغ و اجرای آن می کند، مأموریتی حساس که به هیچ وجه، سستی در آن راه ندارد. اما کرامات، موهبت و لطف الهی است که خداوند، آن را شامل حال کسانی می کند که قدرت ایمان و یقین باطنی خویش را به درجه ی کمال رسانده اند. این عارفان و مومنان، کسانی هستند که ظرفیت پذیرش چنین لطفی را دارند. در مقابل کسانی که چنین ظرفیتی ندارند، به وجود چنین قدرتی مغرور می شوند و گرفتار "استدراج" یا همان مهلت خداوند می گردند، مهلتی که اندک ، اندک انسان را به عذاب الهی نزدیک می کند. این پایان نامه به کرامات، استدراج، معجزه، ارهاص، واقعه، مکاشفه و رویا می پردازد و برای هر کدام، تعاریف مختلفی ذکر و تفاوت میان آنها را بیان می کند. در این میان از سخنان بزرگان علم و عرفان، به فراخور مطلب مذکور، استفاده شده است. پس از آن سخن از بیان کرامات در شعر شاعرانی چون سنایی، عطار و مولوی مطرح می شود که اشعار ایشان مشحون از اشاره به این موضوع است اما هر چه در اشعار عطار و مولوی، این مسأله برجسته تر است، بسامد آن، نتایج بدست آمده در حدیقه سنایی کمتر می باشد، به طوری که فقط نمونه های انگشت شماری را می توان در آن یافت.

جایگاه امام زمان(عج) در نظام تکوین با تأکید بر حدیث أمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  فاطمه آلبوغبیش   محمد تقی دیاری بیدگلی

امنیت بخشی در جهان یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع بشری است؛ گرچه که امنیت به این شکل، مربوط به طیف ها و مسائل کوچکی می شود؛ اما باید دانست که بحث امنیت دارای ریشه ای خداوندی است، خداوند در زمین و آسمان واسطه های فیضی را قرار می دهد تا از نابودی مخلوقات خود جلوگیری کند؛ این واسطه های فیض نیز، با انتشار هدایت و رحمت الهی بر کل جهانیان آن ها را به ادامه زندگی سوق می دهند. حدیث امان، روایتی متواتر از امان بخشی نجوم به آسمان و ائمه اطهارb به زمین است؛ این حدیث در حقیقت از ولایت تکوینی امامj پرده برمی دارد و حجت ظاهر و حجت غائب را در این مقام یکسان می انگارد. این مقال از سخن در باب ولایت تکوینی و جایگاه امام معصومj در نظام هستی آغاز می کند و با نگاهی فراگیر به فواید امام غائبf و با بررسی فقه الحدیثیِ روایت امان، سعی بر یافتن شباهت هایی میان نجوم و ائمه j در امان بخشی به آسمان و زمین دارد. این پژوهش در گام بعدی احادیث مشابه را مطرح ساخته و با معرفی حدیث سفینه، حطه، حصن و... امام را با شروطی، امان بخش از آتش جهنم عنوان می کند. این تحقیق درمی یابد که گرچه امام عصر? هم اکنون از موقعیت تشریعی عینی برخوردار نیستند ، اما در جایگاه تکوین ، سیطره و حفاظت کل جهان بشر به ایشان سپرده شده است و حضرت اند که چون اقسام مختلف نجوم ( کواکب‏، بروج، شهاب و طارق و...)از آزار شیاطین جلوگیری می نمایند و راهنمایی همه جانبه انسان را برعهده گرفته اند و ایشان را در جهت تکامل به پیش می برند ؛گرچه گاهی این به مقصود رسیدن به همراهی دوسویه امام و مأموم نیازمند است.