نام پژوهشگر: حسین عبدی بنمار
محمد شیری حسین عبدی بنمار
دو آزمایش با هدف بررسی تغذیه منابع کربوهیدراتی با سرعت تخمیر متفاوت بر عملکرد تولید مثلی گوسفندان نژاد مغانی و بزهای خلخالی تحت چرا گردید. در آزمایش اول، تعداد 60 راس میش نژاد مغانی در قالب طرح کاملا تصادفی به چهار گروه تغذیه ای شامل 1) بدون تغذیه مکمل (شاهد) و 2) تغذیه روزانه 500 گرم دانه جو، 3) تغذیه روزانه 500 گرم مخلوط کنسانتره ای و 4) تغذیه روزانه 500 گرم دانه ذرت تقسیم شدند و هر گروه از جیره از روز هفتم الی چهاردهم برنامه همزمان سازی فحلی به عنوان مکمل تغذیه ای کوتاه مدت دریافت کردند. مخلوط کنسانتره حاوی دانه جو آسیاب شده و نشاسته با نسبت 1 به 1 بود. برنامه همزمان سازی با سیدرگذاری (cidr) انجام شده و میش ها با اسپرم های گوسفند نژاد رومانوف با روش لاپاراسکوپی تلقیح مصنوعی شدند. در آزمایش دوم، تعداد 45 راس بز نژاد خلخالی در قالب طرح کاملا تصادفی به سه گروه تغذیه ای شامل 1) بدون تغذیه مکمل (شاهد) و تغذیه روزانه 500 گرم دانه کامل جو، و 3) تغذیه روزانه 500 گرم مخلوط کنسانتره ای تقسیم و هر گروه از جیره از روز هفتم الی شانزدهم برنامه همزمان سازی فحلی به عنوان مکمل تغذیه ای کوتاه مدت تغذیه شدند. برنامه همزمان سازی با سیدرگذاری (cidr) انجام شده و بزها به صورت طبیعی جفتگیری کردند. میزان باروری میش ها در گروه اول 47 درصد، گروه دوم 60 درصد، گروه سوم 67 درصد و گروه چهارم 53 درصد بود. تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی از نظر بروز فحلی پس از همزمان سازی و بازگشت به فحلی پس از تلقیح، شاخص بره-زایی، شاخص تزاید گله و درصد دو قلوزایی زایی وجود نداشت. غلظت گلوکز خون میش ها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت گلوکز در روز چهاردهم پس از 7 روز تغذیه بین گروه شاهد و گروه های تغذیه شده معنی دار بود (05/0> p). غلظت اوره خون میش ها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت اوره خون میش ها در روز چهاردهم معنی دار بود (05/0p <). میزان باروری بزهادر گروه اول 73 درصد، گروه دوم 80 درصد و گروه سوم 80 درصد بود. تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی از نظر بروز فحلی پس از همزمان سازی و بازگشت به فحلی پس از تلقیح، شاخص بزغاله زایی، شاخص تزاید گله و درصد دو قلوزایی زایی وجود نداشت. غلظت گلوکز خون بزها در روز صفر بین گروه های تیماری معنی دار نبود. اما غلظت گلوکز در روز چهاردهم بین گروه شاهد و گروه های تغذیه شده معنی دار بود (05/0p<). غلظت اوره خون در روز صفر، روز هفتم و شانزدهم بین گروه های تیماری معنی دار نبود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اگرچه سرعت تخمیر مکمل تغذیه ای بر عملکرد تولید مثلی میش های نژاد مغانی و بزهای نژاد خلخالی تاثیر معنی داری نداشت. اما بر غلظت گلوکز و اوره خون تاثیر مثبتی داشته که می تواند نشان دهنده تاثیر مثبت بر متابولیسم انرژی دامها باشد.
ژیلا زند بهمن نوید شاد
مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف گیاه دارویی ترخون بر عملکرد رشد، صفات لاشه، سیستم ایمنی و جمعیت میکروبی ایلئوم با استفاده از 432 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: جیره بدون افزودنی ( شاهد)، جیره حاوی 0/5 درصد گیاه ترخون، جیره حاوی 1 درصد گیاه ترخون و جیره حاوی 5/1 درصد گیاه ترخون. عملکرد جوجه ها در مراحل مختلف و در پایان دوره آزمایش ثبت شد. در روز 34 آزمایش، خونگیری از ورید بال جهت اندازه گیری عیار پادتن بر علیه نیوکاسل و آنفولانزا انجام گرفت. در روز 38 پرورش به دو پرنده از هر تکرار محلول رقیق شده 0/5 درصد srbc به میزان 2/5میلی لیتر تزریق گردید و یک هفته بعد نمونه خون از طریق ورید بال تهیه شد و سپس سطوح تیتر آنتی بادی علیه srbc و مقدار ایمنوگلوبولینm و ایمنوگلوبولین g در سرم تعیین شد. در پایان دوره از هر تکرار 2 قطعه پرنده (نر وماده) کشتار و محتویات ایلئومی از آن ها جمع آوری شد همچنین وزن قطعاتی مانند سینه، ران ها، چربی حفره شکمی، کبد، قلب، طحال و بورس فابریسیوس تعیین شد. نتایج نشان داد که استفاده از گیاه ترخون در همه سطوح، بدون تاثیر معنی دار بر مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک پرنده ها را در دوره پایانی پرورش به طور معنی داری بهبود بخشید(0/05>p ). وزن قلب در پرنده های تغذیه شده با جیره های حاوی ترخون در مقایسه با جیره شاهد کاهش یافت (0/05> p). جیره حاوی 1/5 درصد گیاه ترخون تولید آنتی بادی ایمنوگلوبولین m سرم را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. مکمل کردن جیره با هر کدام از سطوح گیاه ترخون در مقایسه با تیمار شاهد باعث کاهش معنی دار جمعیت اشریشیا کلی جوجه ها شد. نتایج حاضر حاکی از آن است که گیاه ترخون با کاهش جمعیت میکروبی مضر دستگاه گوارش موجب بهبود عملکرد رشد آن ها می شود. با توجه به یافته های این پژوهش سطح بهینه مصرف 1 درصد می باشد
نازنین حنیفه زاده حسین عبدی بنمار
مطالعه حاضر به منظور بررسی اقتصادی و عملکردی جیره¬های سنتی مورد استفاده در تغذیه بره¬های پرواری مغانی در استان اردبیل طراحی گردید. این آزمایش با استفاده از 12 رأس بره نر مغانی در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 3 جیره آزمایشی به مدت 2 ماه انجام گردید. در این پژوهش جیره¬های غذایی که دامداران استان به صورت سنتی از آنها در تغذیه بره¬های پرواری استفاده می¬کنند با یک جیره غذایی متوازن ارزیابی شدند. جیره¬های غذایی شامل 1) جیره غذایی یونجه و جو با نسبت 2 به 1، 2) کشت مخلوط ماشک-جو ، 3) جیره غذایی تنظیم شده توسط نرم افزار cncps گوسفندی (version 1.0.20) شامل یونجه و کنسانتره با نسبت 2 به 1 بود. مصرف ماده خشک بره¬ها در طول دوره آزمایشی تحت تاثیر جیره¬ها قرار نگرفت با این حال، افزایش وزن روزانه بره¬های تغذیه شده با جیره 3 نسبت به بره¬های تغذیه شده با جیره 1 و 2 تفاوت معنی¬داری را نشان داد (05/0>p). جیره های آزمایشی اثر معنی¬داری بر غلظت گلوکز خون داشتند (05/0>p) بطوریکه بیشترین غلظت گلوکز مربوط به بره¬های تغذیه شده با جیره 3 بود. تفاوت معنی¬داری در مقادیر غلظت اوره، کلسترول، تری¬گلیسیرید، پروتئین کل و آلبومین سرم خون بره¬های تغذیه شده با جیره¬های آزمایشی وجود نداشت. بیشترین ضریب تبدیل غذایی و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی ، مربوط به بره¬های تغذیه شده با جیره 3 بود. هزینه تولید هر کیلوگرم وزن زنده و سود خالص حاصل از تولید هر کیلوگرم وزن زنده در هر گروه اختلاف معنی¬داری را نشان داد (05/0>p) بطوریکه جیره های 2 و 3 به ترتیب کم هزینه¬ترین و پر هزینه¬ترین جیره¬ها در این آزمایش بودند. اگرچه عملکرد اقتصادی جیره¬های شماره 1 و 3 تفاوت معنی¬داری با یکدیگر نداشتند ولی با توجه به عملکرد پرواری بهتر جیره 3، می¬توان چنین پیشنهاد کرد که کشاورزان با استفاده از پتانسیل گیاهی منطقه و نیز با استاندارد کردن اجزای جیره بر اساس جداول احتیاجات غذایی می¬توانند بهترین عملکرد را با کمترین هزینه داشته باشند. نتایج بدست آمده نشان می¬دهد که استفاده از جیره¬های تنظیم شده در تغذیه بره¬های نر پرواری مغانی می¬تواند به بهبود عملکرد این دام¬ها منجر شود و تغذیه جیره¬های سنتی هدرروی پتانسیل تولیدی را در پی دارد.
معصومه فکری میر داریوش شکوری
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر خیساندن دانه سورگوم و اثر آنزیم فیتاز جیره بر عملکرد رشد، مورفولوژی روده کوچک، قابلیت هضم ایلئومی مواد مغذی و خاکستر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با ترتیب آزمایش های فاکتوریل 2×2 در 4 تکرار و به مدت 42 روز اجرا شد. فاکتور اول فرآوری سورگوم در دو سطح عدم فرآوری و خیساندن و فاکتور دوم آنزیم فیتاز در دو سطح عدم استفاده و استفاده در جیره بودند. مطابق یافته ها، طی دوره آزمایشی مصرف خوراک جوجه ها تحت تأثیر آنزیم فیتاز (001/0p<) و مخصوصاً در جیره حاوی سورگوم خیسانده شده (01/0p<) افزایش نشان داد. افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی جوجه ها نیز در اثر افزودن آنزیم فیتاز بهبود یافت (001/0p<). خیساندن سورگوم هم بدون تأثیر بر مصرف خوراک موجب افزایش وزن و کاهش ضریب تبدیل غذایی جوجه های تغذیه شده گردید (01/0p<). خیساندن سورگوم افزایش معنی دارph شیرابه گوارشی سنگدان را در پی داشت (05/0p<). قابلیت هضم چربی در اثر افزودن آنزیم فیتاز (05/0p<) و خیساندن سورگوم (001/0p<) افزایش یافت. بیشترین بهبود در قابلیت هضم چربی در اثر افزودن آنزیم فیتاز به جیره حاوی سورگوم خیسانده شده مشاهده شد (01/0p<). خیساندن سورگوم افزایش وزن نسبی چربی حفره شکمی و کاهش وزن نسبی طحال جوجه ها را موجب شد (05/0p<). چربی حفره شکمی در اثر آنزیم فیتاز کاهش نشان داد (05/0p<). افزودن آنزیم فیتاز به جیره حاوی سورگوم فرآوری نشده کاهش و به جیره حاوی سورگوم خیسانده شده افزایش وزن نسبی پانکراس جوجه های تغذیه شده را موجب گردید (01/0p<). افزودن فیتاز به جیره به افزایش عمق کریپت ژژنوم (05/0p<) و خیساندن سورگوم به کاهش عمق کریپت ژژنوم (05/0p<) و افزایش نسبت ارتفاع ویلی به عمق کریپت (05/0p<) منجر شد. ارتفاع (001/0p<) و سطح (01/0p<) ویلی های ژژنومی جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی سورگوم خیسانده شده در اثر مکمل آنزیم فیتاز افزایش نشان داد. فیتاز مصرفی افزایش درصد خاکستر استخوان درشت نی (001/0p<) جوجه های تغذیه شده با هر دو جیره حاوی سورگوم فرآوری نشده و خیسانده شده (01/0p<) را به دنبال داشت. خیساندن سورگوم با افزایش قابلیت هضم چربی و نسبت ارتفاع ویلی به عمق کریپت بهبود عملکرد رشد جوجه ها را نشان داد. فیتاز مصرفی نیز با کاهش ذخیره چربی، افزایش قابلیت هضم چربی و افزایش محتوی خاک
مهدی یک کلام بهمن نوید شاد
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر استفاده از پری بیوتیک (فرمکتو) در جیره جوجه های گوشتی در دو سطح تراکم گله شامل تراکم بالا و ترکم پایین بر صفات تولیدی، عملکرد رشد ، میکروفلور روده و راندمان اقتصادی بود. این آزمایش با استفاده از 936 قطعه جوجه یکروزه سویه راس (308) در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2با 4 تیمار، 4 تکرار بطور کاملا تصادفی به مدت 59 روز انجام گردید. گروههای تراکم پایین با جیره حاوی و بدون پری بیوتیک به تعداد 10پرنده در هر متر مربع و گروه تراکم بالا با جیره حاوی و بدون پری بیوتیک به تعداد 16پرنده در هر متر مربع مورد ارزیابی قرار گرفتند . نتایج حاصله نشان داد که سرعت رشد جوجه های گوشتی طی دوره پرورش تحت تاثیر مصرف پری بیوتیک فرمکتو قرار نگرفت (05/0≤p). اما اثر تراکم گله بر میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی معنی دار بود بطوریکه در گروه با تراکم گله پایین میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بالاتری مشاهده گردید (05/0 >p). اثر متقابل مشاهده شده بین مصرف مکمل پری بیوتیکی و تراکم گله نیز از نظر آماری معنی دار نبود (05/0≤p) . مصرف پری بیوتیک اثر محسوسی بر قیمت تمام شده هر کیوگرم افزایش وزن نداشت اما نگهداری جوجه ها در تراکم بالاتر منجر افزایش 17 درصدی در سود خالص حاصل از هر کیلوگرم وزن جوجه های گوشتی شد. همچنین استفاده از پری بیوتیک در جیره¬ها یا تراکم گله اثری بر سطوح تیتر آنتی بادی علیه srbc ، igm، بیماری نیوکاسل و آنفولانزا ایجاد ننمود. (05/0≤p). تنها مورد معنی دار مربوط به سطح بالاتر igg در اثر مصرف فرمکتو است (05/0 >p). مصرف فرمکتو بطور معنی داری جمعیت لاکتوباسیلوس ها و همچنین اشریشیا کلی را افزایش داده است (05/0 >p).
بیژن نویدگبلو حسین عبدی بنمار
بقولات ایرانی با توجه به ماهیت لگومینوزی آن ها احتمال می رود همانند سایر دانه های لگومینه از تجزیه پذیری بیشتری در شکمبه برخوردار باشند زیرا اکثر گروه های پروتئینی لگوم ها گلوبولین و آلبومین بیشتری دارند. بنابراین استفاده آن ها را در نشخوارکنندگان پرتولید محدود می نماید زیرا پروتئین محلول و قابل تجزیه زیادتری دارند (یو و همکاران، 2002). علاوه بر این دانه های بقولات و یا لگومینه ها حاوی ترکیبات ضد تغذیه ای هستند که بسته به نوع دانه و شرایط فنولوژیکی، اثرات متفاوتی در بدن دام خواهند داشت (ماکار، 2004). روش های فرآوری مختلفی جهت کاهش تجزیه پذیری و از بین بردن عوامل ضد تغذیه ای در دانه های لگومینه توسعه و ارائه شده است (آذرفر و همکاران، 2008). هدف اولیه در روش های مختلف فرآوری فراهم آوردن امکان دسترسی آنزیم های میکروبی به محتوی آندوسپرم دانه و افزایش میزان گوارش پذیری دانه تغذیه شده به حیوان است (یانگ و همکاران، 2000). افزایش قابلیت استفاده و کاهش هدر رفت پروتئین و بهبود ارزش غذایی خوراک ها در اثر فرآوری مشاهده شده است (خلیل وند و همکاران، 1389). فرآوری مواد خوراکی مصرفی دام می تواند باعث بروز برخی تغییرات فیزیکی و شیمیایی در بافت های بدن آن ها شود. روش فرآوری مطلوب آن است که نتیجه آن نزدیک به حداکثر ضریب هضمی باشد و تجاوز از آن میزان می تواند موجب اختلال در جریان هضم شود. فرآوری تأثیر زیادی در اسیدیته شکمبه داشته به طوری که با آردی کردن زیاد دانه های غلات باعث افزایش نرخ تخمیر در شکمبه و در نتیجه اسیدوز می شود. با این حال ممکن است فرآوری مواد خوراکی به منظور کاهش هزینه حمل و نقل، افزایش بازده از طریق خوش خوراک تر شدن و افزایش قابلیت هضم انجام گیرد. بسیاری از روش های فرآوری، بازده غذایی را افزایش می دهد و مواد سمی ضد تغذیه ای در خوراک را خنثی می کنند. بنابراین ضرورت فرآوری با توجه به جثه دام فرق می کند. در دام های کوچک عبور دانه به صورت کامل از شکمبه آن ها به طرف خارج مشکل است ولی از شکمبه نشخوارکنندگان بزرگ به راحتی صورت می گیرد (سیف دواتی، 2012). هر یک از روش های فرآوری با مزایا و معایبی همراه است و انتخاب روش مناسب از بین روش های موجود برای افزایش میزان دسترسی و حداقل کردن خطر ابتلا به بیماری های متابولیک مستلزم مقایسه این فرآوری ها در شرایط یکسان است. آنزیم های صنعتی به طور گسترده ای به عنوان افزودنی در جیره های غذایی استفاده شده که سبب افزایش راندمان استفاده از خوراک ها به واسطه افزایش تجزیه دیواره ی سلولی و هیدرولیز سلولز و زایلان به قند (اینهور، 1990 ؛ کمبل و همکاران، 1992) و نیز کاهش تولید آلاینده ها شده است (کمبل و همکاران، 1992). آنزیم ها باعث کاهش اثرات مضر ترکیبات ضد تغذیه ای در جذب مواد غذایی و میکروارگانیسم های شکمبه می شوند (کمبل و همکاران، 1992). بر خلاف تک معده ای ها، نشخوارکنندگان سطح وسیعی از آنزیم های میکروبی در شکمبه تولید می کنند که این آنزیم ها نقش مهمی در مراحل هضم بازی می کنند. اکثر میکروارگانیسم های شکمبه با تولید آنزیم سبب هضم فیبر و دیواره ی سلولی گیاهان در شکمبه می شوند (فورسبرگ و همکاران، 1992). با این وجود استفاده از مکمل های آنزیمی در جیره غذایی نشخوارکنندگان سبب افزایش وزن روزانه می شود (بیوچمین و همکاران، 1996). هزینه قابل توجه تولید محصولات آنزیمی تجاری سبب شده که محققین به فکر استفاده از محصولات آنزیمی غیر تجاری در مقیاس بزرگ جهت افزودن بر مواد خوراکی هستند (چیسون و همکاران، 1996). شکمبه ساز و کاری بسیار تخصصی جهت تسهیل در ذخیره سازی مواد خوراکی و پردازش میکروبی با کیفیت بالا را داراست (هانگیت، 1988). تجزیه و استفاده از مواد گیاهی مصرف شده توسط آنزیم های میکروبی نشخوارکنندگان صورت می گیرد (فورسبرگ و همکاران، 1992). دسترسی آنزیم های میکروبی جهت هضم مواد مغذی گیاهان تا حد زیادی به ویژگی های فیزیکی گیاهان وابسته است. شروع عمل نشخوار و ترشح بزاق توسط حیوان دسترسی آنزیم های میکروبی را جهت هضم افزایش می دهد. اکوسیستم شکمبه شامل جمعیت متنوعی از باکتری های بی هوازی، قارچ و پروتوزوآ می باشد که این جمعیت میکروبی با تولید آنزیم سبب هضم مواد فیبری در شکمبه می شوند (اسلینگر و همکاران، 1996). جمعیت میکروبی شکمبه یک منبع غنی و دست نخورده از آنزیم ها با پتانسیل فوق العاده ای برای کاربردهای صنعتی است. فعالیت آنزیم های موجود در شکمبه متنوع بوده که سبب تجزیه دیواره سلولی خوراک می شود. وجود آنزیم ها مخصوصاً آنزیم های فیبرولیتیک در شکمبه ناشی از تنوع جمعیت میکروبی شکمبه می باشد (دورنر و همکاران، 1990؛ یانک و همکاران، 1995). هضم بهتر و بهینه مواد خوراکی در شکمبه نیاز به فعالیت هماهنگ بیشتر آنزیم ها دارد. شکمبه به عنوان یک منبع خاص از آنزیم ها به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است (اسلینگر و همکاران، 1996). فرآوری خوراک با مایع شکمبه فرآوری شده می تواند به دلیل عدم مصرف مواد شیمیایی، توجیه اقتصادی و سهولت استفاده، در دامداری های کشور دارای کاربرد باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر فرآوری بقولات خام با مایع شکمبه ای به عنوان منبع آنزیمی بر قابلیت هضم و تولید گاز تحت شرایط آزمایشگاهی انجام شد تا از نتایج این تحقیق و پژوهش بتوان به صورت بهینه در تغذیه و افزایش راندمان تولید دام استفاده کرد.
محمد شاهی فرزاد میرزایی آقجه قشلاق
این پژوهش با استفاده از 32 رأس بره از نژاد قزل در قالب طرح کاملا تصادفی با4 تیمار و8 تکرار (بره) در هر تیمار انجام خواهد شد. 1) تیمار شاهد شامل دسترسی آزاد به چرای مرتعی 2) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 150 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره 3) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 250 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره 4) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 350 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره. شد.کنسانتره شامل مواد خوراکی جو، سبوس گندم، سویا، گاودانه و همچنین افزودنی هایی شامل دی کلسیم فسفات، جوش شیرین، نمک و مکمل معدنی و ویتامینه خواهد بود. به منظور بررسی تاثیر جیره های مصرفی بر روی غلظت برخی متابولیت های خونی از قبیل گلوکز، ، نیتروژن اوره ای خون (bun)، کلسترول،تری گلیسیرید، آلبومین، خون بره ها، به صورت ماهانه طی 2 مرحله از تمامی بره ها 3 ساعت پس از مصرف خوراک از رگ گردنی، خونگیری به عمل خواهد آمد و سپس با استفاده از کیت های تجاری غلظت ها تعیین خواهد شد. در طی دوره پروار مصرف ماده خشک با اندازه گیری روزانه اختلاف وزن خوراک توزیع شده با خوراک مصرف نشده در آن روز محاسبه خواهد شد. به منظور تعیین افزایش وزن روزانه، بره ها هر دو هفته یک بار قبل از دسترسی به آب و خوراک توزین خواهند شد. بیومتری به صورت ماهانه از نقاط مختلف بدن حیوان نیز انجام خواهد شد. مصرف علوفه مرتعی با نمونه برداری توسط پلات از مرتع و به دست آوردن بیومس مرتع انجام خواهد شد. میزان مصرف علوفه مرتعی از طریق روش تعیین نیتروژن مدفوعی انجام خواهد شد ( پریپولی و همکاران، 2001)
شهروز دستوری جمال سیف دواتی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر سطوح مختلف گاودانه در خوراک آغازین بر عملکرد، مصرف خوراک، مصرف شیر، خصوصیات رشدی و فراسنجه های خونی بره های شیرخوار مغانی بود. این پژوهش با استفاده از تعداد 50 راس بره نر شیرخوار تک قلو از نژاد مغانی (میانگین سنی 1±5 روزه و میانگین وزنی اولیه 77/0 ± 56/4 کیلوگرم) انجام گردید. بره ها بر اساس وزن زنده گروه بندی شدند و به طور تصادفی در یکی از 5 گروه آزمایشی (یک گروه شاهد و 4 گروه دریافت کننده خوراک آغازین حاوی سطوح صفر، 9، 18 و 27 درصد گاودانه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی تخصیص داده شدند. مصرف خوراک، عملکرد بره ها، مصرف شیر و میزان رشد بره ها تا سن 90 روزگی ثبت گردید. اثر افزودن گاودانه به خوراک بر میانگین مصرف خوراک بره ها در کل دوره معنی دار نبود (05/0<p). در بره های تغذیه شده با خوراک های آغازین حاوی سطوح مختلف گاودانه تفاوت افزایش وزن روزانه معنی دار بود (01/0>p)، به طوری که بیشترین افزایش وزن روزانه در خوراک دارای 18 درصد گاودانه مشاهده شد. اثر افزودن گاودانه به خوراک بر خصوصیات رشدی بره ها معنی دار بود و بهترین خصوصیات رشدی در خوراک دارای 18 درصد گاودانه مشاهده شد. همچنین مصرف شیر بره های گروه شاهد به طور معنی دار بیشتر از بره های دریافت کننده خوراک آغازین حاوی سطوح مختلف گاودانه بود (01/0>p). اثر افزودن گاودانه در خوراک آغازین بره ها اثر معنی داری بر میزان گلوکز، پروتئین کل و تری گلیسیرید خون نداشت (05/0<p). در حالی که بر روی آلبومین، کلسترول و اوره خون اثر معنی دار بود و موجب افزایش این مقادیر در خون بره ها گردید (01/0>p). بر اساس نتایج بدست آمده تغذیه گاودانه به عنوان یک مکمل پروتئینی در خوراک آغازین بره های شیرخوار تا 18 درصد موجب بهبود عملکرد رشدی می گردد.