نام پژوهشگر: محمد مهدی مشکاتی
مریم فخرالدینی محمد مهدی مشکاتی
علم شناسی فلسفی، نگاهی وجودشناسانه به علم است که در آن، مباحث مربوط به علم، عالم و معلوم از آن حیث که وجود دارند، مورد بررسی قرار می گیرند. این نوع رویکرد به مسأله ی علم، در فلسفه ی ملاصدرا که مبتنی بر اصالت وجود است، جایگاه ویژه ای دارد و باعث شده که نظر صدرا در مسائل متعدد حوزه ی علم، متفاوت از فلاسفه ی پیش از او باشد. در این پایان نامه با بررسی تعریف علم و اقسام آن از نگاه ملاصدرا تلاش شده است مبانی فلسفی صدرا که در ارائه ی نظرات او نقش داشته اند، روشن شود. ملاصدرا براساس تعریف خود از علم و اقسام آن، تمام هستی را دارای شعور و ادراک معرفی می کند و حتی علم در جسمانیات را ثابت می نماید. علاوه بر مبانی هستی شناسی ملاصدرا، مبانی انسان شناسی او نیز تفاوتی عمده با سایرین دارد و صدرا براساس شناخت خود از نفس انسان و رابطه اش با علم، تبیین جدیدی از نحوه ی پیدایش ادراکات مختلف در نفس ارائه می دهد. همچنین نظرات ملاصدرا در حوزه ی علم، او را در تبیین علم خداوند به ماسوا، معرفت انسان به خداوند و اثبات غایتمندی هستی و سریان عشق در همه ی مراتب آن یاری نموده است؛ مسائلی که بی شک، حل نمودن آن ها بدون بهره گیری از ابداعات صدرالمتألهین در حوزه ی هستی شناسی علم، بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد. البته پس از بررسی نظرات ملاصدرا در مسائل وجودشناسانه ی علم و مباحث معرفت شناختی، بخصوص در رابطه با وجود ذهنی ، تصور و تصدیق و کلیات، به نظر می رسد با وجود ابتکارات ملاصدرا در این مسائل نمی توان انتظار داشت که نگاه وجودشناسانه ی ملاصدرا تأثیر بسزایی در رویکرد معرفت شناسی او داشته باشد، زیرا براساس تفاوت نوع نگاه در این دو حوزه، رویکرد ملاصدرا نیز به مسائل مذکور مطابق با جایگاه بحث و با توجه کامل به این تفاوت ها بوده است. اگر چه توجه به همین حیثیت های متفاوت علم از جهت وجود یا حکایتگری اش، خود، عامل ابتکارات ملاصدرا در مسائل مذکور بوده است.
سمانه بیدقی محمد مهدی مشکاتی
انسان امروز با پشت سر گذاشتن قرنهای متمادی و ایجاد مکتب ها و ایدئولوژی ها و تفکرات مختلف،گرچه به پیشرفت های چشم گیری دست یافته، اما در حل بحران و چالشهای روحی خویش چندان موفق نبوده است. این امر بر آمده از جداسازی معرفت به انسان و حیات او از وجه قدسی آن و به فراموشی سپردن دیدگاه ماورایی و الهی نسبت به انسان و هستی است. این پژوهش به دنبال بررسی بحران های امروزی انسان معاصر و علل آن از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری است. از آنجا که بسیاری بحرانهای معرفتی امروز ناشی از نا آگاهی از ماهیت حقیقی و ابعاد مختلف موجودیت انسان است، لذا در این مطالعه ابتدا به تبیین و تعریف انسان از دیدگاه ایشان با تشریح مقوله های مطرح در حوزه ابعاد وجودی انسان و استعدادهای او و تاکید بر ایجاد وحدت و اعتدال میان این ابعاد گسترده پرداخته شده است. سپس با آگاهی از چگونگی وجوه مختلف انسان، بحرانهایی که انسان متجدد را دگرگون کرده، از جمله از خودبیگانگی ها و مسائل مطرح در حیات طبیعی محض تشریح شده، و ارائه راه حلهایی در مورد این بحرانها در قالب ریشه یابی این مسائل مورد بحث قرار گرفته است. آنچه درصدد آن هستیم یافتن علت اصلی خود فراموشی انسان و بی ارزش شدن حیات انسانی در مقابل نمودهای متنوع حیات طبیعی محض است که موجب شده با غوطه ور شدن در حیات طبیعی محض، حیات متعالی و انسانی دچار رکود و بحران های امروزی شود. در نهایت با بیان قلمروی ماورایی حیات پس از دو قلمروی فردیت و طبیعت، آن را به عنوان عامل تفسیر و معناداری زندگی دانسته و در پی آن به طرح ایده آل به عنوان هدف والای زندگی نام برده شده و اصول و ارزش های حیات انسان و آنچه او از رسالت برای شناخت و دگرگون ساختن خویش بر عهده دارد، بیان شده است. علامه جعفری معتقد است که تعریف انسان دارای ابعاد گسترده و مختصات نامحدود است که جریان اصلی و قانونی آنها رو به کمال برین در بی نهایت می باشد. از این رو بیان تمام حقیقت وجودی انسان، به جهت ماهیت ماورایی آن ناممکن است و هر چند از تعریف کاملی از حقیقت انسان ناتوانیم، اما همین در نظر گرفتن جنبه ی ماورایی انسان ما را در شناسایی او هدایت خواهد کرد. نگرش علامه در مورد ضعف های اساسی و بحرانهای انسان، به عامل اصلی « از خود بیگانگی» بر می گردد که در ضعف آگاهی های حقیقی و ضعف اراده برای حرکت، خلاصه می شود. نتایج تحقیق در بررسی بحرانها، به صورت ریشه یابی از عوامل ایجاد بحرانهای انسانی ارائه شده است و در پایان برای تکمیل مباحث، تفسیری که علامه از حیات انسانی دارد، با توجه به قلمرو ماورایی حیات و اصول اساسی حیات انسانی مورد بحث قرار گرفته است.
زهره قربانی محمد مهدی مشکاتی
چکیده حکمت صدرایی بر چند اصل بنا شده است، یکی از مهمترین آنها، تشکیک در وجود است . صدرالمتالهین بواسطه این اصل، به توجیه کثرات موجود در جهان می پردازد، این نگاه تشکیکی صدرا به حقایق وجودی بر دیدگاه های معرفت شناسانه وی نیز تاثیر بسزایی داشته، به گونه ای که صدرا بسیاری از ابتکارات خویش را در این حوزه، مدیون نگاه هستی شناسانه اش به وجود است. صدرالمتالهین در حوزه شناخت، در مباحث معرفت شناسی ادراک وهمچنین هستی شناسی ادراک، صاحب ابتکارات فراوانی است وی گام های بلندتری نسبت به فلاسفه قبل از خود برداشته است و به جرات می توان گفت؛ یکی از مهمترین اصولی که نقش برجسته ای در این میان داشته، مبحث تشکیک در وجود است، این مساله در مباحثی همچون اتحاد عاقل ومعقول، وجود ذهنی وحل معضلات آن و به تبع آن تطابق ذهن وعین که از مباحث مهم معرفت شناسی است و مساله وجود کلی ونحوه حصول آن، تاثیر بسزایی داشته و به ملاصدرا کمک کرده است تا بتواند ابتکارات شایانی در این حوزه داشته باشد. کلید واژه: تشکیک وجود، اصالت وجود ،ماهیت، علم، کثرت.