نام پژوهشگر: کبرا روشنفکر

بررسی نظام روایی داستان های کوتاه در ادبیات پایداری لبنان (1982 تا 2006) بر اساس الگوی گریماس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  ناهید نصیحت   کبرا روشنفکر

از رویکردهای روایت شناسی ساختگرا، نشانه ـ معناشناسی ساختارهای داستانی است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا را بررسی می کند. گریماس، بنیانگذار مکتب نشانه شناسی پاریس، با مطرح کردن نظریه معناشناسی روایت، هر داستان را دارای فرایند تحولی و نظام گفتمان روایی می داند که ناشی از کارکردهای کنشی و شَوِشی است. با توجه به این روش، پنج داستان کوتاه پایداری لبنان «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ، قفز فوق الزمن، موسم الهجره الی مقام العنقاء، حبل کالورید و وما تشاوون» نشانه ـ معناشناسی شده و روساخت آنها بر اساس نظام های گفتمانی و ژرف ساخت بر اساس مربع معنایی مورد تحلیل قرار گرفته است. اینگونه بر آنیم تا پاسخی برای این مسئله بیابیم که ساختار روایتی داستان های کوتاه پایداری لبنان، دارای کدام کارکرد گفتمانی است و در کدام دسته از نظام های روایی می گنجد. از آنجا که نشانه ـ معناشناسی در قالب فرایندها و ابعاد مختلف روایی و احساسی مطرح می شود، داستان های مورد مطالعه هم دارای این ویژگی ها بوده و غالبا از نظام های گفتمانی ترکیبی هوشمند و احساسی برخوردارند. داستان های «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ و وما تشاوون» دارای کارکرد کنشی بوده و گفتمان مسلط آنها هوشمند و کنشی است؛ البته در داستان «و ما تشاوون» نظام رخدادی هم دیده می شود. اما گفتمان مسلط در داستان «موسم الهجره الی مقام العنقاء و قفز فوق الزمن» احساسی است. داستان «حبل کالورید» هم مبتنی بر شَوِش بوده و در نظام احساسی می گنجد. بنابراین، در این داستان ها فقط کنش یا شَوِش سازنده ی معنا نیستند؛ بلکه کنش ها و شَوِش ها در جریان معناسازی متن درهم تنیده شده اند. بدین ترتیب هدف رساله، مطالعه ی فرایند معناسازی داستان های پایداری و ویژگی های روایی آنهاست تا علاوه بر اینکه سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکل گیری معنا را به دست آوریم، چگونگی تأثیرگذاری فرایندهای شَوِشی بر فرایند معناسازی را بررسی کنیم.

شیوه‎ی روایی گفته‎های داستانی در ادبیات پایداری فلسطین (بررسی موردی رمان‎های الصبار و باب الساحه نوشته‎ی سحر خلیفه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  نعیمه پراندوجی   کبرا روشنفکر

روایت شناسی به تحقیق و بررسی در زمینه‎ی تحلیل روایت و اشکال آن مانند انواع راوی، استنباط قواعد داخلی انواع ادبی و استخراج نظم حاکم بر آن ها و ساختارهایشان می پردازد. در این علم، برای تحلیل ادبیات داستانی رویکردهای زیادی وجود دارد که رویکرد سبک شناسی یا تحلیل گفته‎های روایی یکی از آن‎ها است. گفته های روایی ابزارِ بیان سخنان و اندیشه ها و بستر مناسبی برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گسترده‎ی هر داستان را تشکیل می دهد؛ "روایت‎گر" باید به گونه ای آن ها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاً با داستان آشنا شود؛ زیرا هر گونه تحلیل روابط پیچیده میان کنش های سخن اشخاص و راویان، مستلزم شناخت شیوه های انتقال گفتار (صدای بیرون) یا اندیشه‎ی (صدای درون) متن است. شیوه های انتقال سخنان و اندیشه‎ها که از رابطه‎ی روایت‎گر با شخصیت های داستانی به دست می آید، به پنج گونه‎ی مستقیم، غیرمستقیم، مستقیم‎آزاد، غیرمستقیم‎آزاد و گزارش روایتی تقسیم می‎شود. پژوهش پیش‎رو به مطالعه‎ی گفته‎های داستانی دو رمان "الصبار" (1967) و "باب الساحه" (1987)، نوشتهی سحر خلیفه می‎پردازد. روش انجام تحقیق توصیفی ـ تحلیلی به همراه استقراء تام از شیوه‎های مختلف بازنمایی سخنان و اندیشه‎های رمان‎ها است. بدین منظور ابتدا شیوه های مختلف بازنمایی گفته های داستانی دو رمان، استخراج و شمارش شده، سپس با کمک جامعه‎ی آماری، بسامد حضور آن ها در هر دو رمان تعیین گشته و در قالب جدول و نموداری ترسیم شده، سپس نحوه‎ی ارائه‎ی سخنان و اندیشه‎ها با ذکر نمونه هایی تحلیل گشته است. در پایان میزان به کارگیری هر یک از شیوه های مختلف بازنمایی سخنان و اندیشه‎های دو رمان، با یکدیگر مقایسه شده و از این رهگذر سبک سحر خلیفه در رمان ها و میزان انحراف سبک وی از معیار تبیین گشته است. یافته های پژوهش گویای آن است که شیوه‎ی سحر خلیفه در به‎کارگیری شیوه‎ی بازنمایی سخنان در دو رمان مشابه است؛ یعنی نویسنده در هر دو رمان، از شیوه‎های سخن مستقیم، گزارش سخنان و سخن مستقیم‎آزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بخش بازنمایی اندیشه‎ها، سبک سحر خلیفه در به کارگیری شیوه‎های مختلف بازنمایی اندیشه‎های دو رمان، اندکی متفاوت است. سحر خلیفه در رمان الصبار از شیوه‎ها‎ی اندیشه‎ی مستقیم، اندیشهی مستقیم آزاد و اندیشهی غیرمستقیم آزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بازنمایی اندیشه‎های رمان "باب الساحه" شیوه‎های گزارش اندیشه، اندیشه‎ی مستقیم و اندیشه‎ی غیرمستقیم‎آزاد بیش‎ترین حضور را دارند. نویسنده در به‎کارگیری هر یک از شیوه‎های مختلف بازنمایی سخنان و اندیشهها موفق عمل نموده و آن‎ها را در جای مناسب خود استفاده نموده است؛ یعنی به‎کارگیری هر یک از تکنیک‎ها برای ترسیم جامعه‎ی فلسطینی در سال‎های 1967 و 1987 کارآمد بوده و سحر خلیفه توانسته است جهان داستان خود را با تمام ویژگی هایش به خواننده منتقل کند. کلید واژه: شیوه‎ی روایی، بازنمایی سخنان، بازنمایی اندیشه‎ها، رمان پایداری فلسطین، سحر خلیفه.

الروایه الإسلامیه فی الأدب العراقی الحدیث (الروایات الاسلامیه لعلیاء الأنصاری نموذجا)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  خاطره احمدی   کبرا روشنفکر

رمان اسلامی از نظر عناصر هنری تفاوتی با رمان معمولی ندارد، و تفاوت شان به مضامین رمان ها بر می گردد، زیرا ادیب اسلامی اندیشه ای را که از ارزش های اسلامی سرچشمه گرفته ودر ذهنش موج می زند در رمان به کار می گیرد. علیا انصاری نویسنده متعهد عراقی است، که شش رمان ودومجموعه داستانی دارد. رمان های وی درمورد زنان ومسائل مربوط به زندگی آن ها می باشد،وی در هر رمان موضوع مهمی را که مربوط به نگرانی ها ومشکلات زنان است مطرح می کند، و در مورد عراق ودرد ها و آرزو ها یش سخن می گوید، در حالی که به اصول اسلامی نیز اشاره می کند. این پژوهش بر اساس روش وصفی_ تحلیلی به بررسی مضامین رمان های «داغ، سرود عشق، چشم-های مادر موسی، علی وعایشه، دیر آمد، وزندگی حرف زد» می پردازد، و سپس عناصر هنری رمان«چشم های مادر موسی» را بررسی می کند.نتایج نشان می دهد که از مهم ترین مضامین ذکر شده در رمان های علیا انصاری مضامین مربوط به زنان و مضامین اسلامی واجتماعی می باشد، پس نویسنده در حالی که در مورد زنان ومسائل مربوط به آنان سخن می گوید، بر روی مشکلات اجتماعی که کشور از آن رنج می برد متمرکز می شود، وهمچنین به ذکر ارزش های اسلامی می پردازد، همچنان که می بینیم که رمان از عناصر هنری مانند شخصیت، پیرنگ، گفتگو، زمان ومکان و...بهره می برد.