موضوع این پژوهش بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر مدیریت استعدادها در(رادیو فرهنگ)می باشد.وهدف از انجام آن شناسایی فرهنگ سازمانی واثر آن در فرایند مدیریت استعداد هاست. در بخش مبانی نظری ، به مفاهیم وتعاریف مربوط به فرهنگ سازمانی و مدیریت استعداد، عوامل زمینه سازمدیریت استعداد در سازمان وخروجی های آن پرداخته شده همچنین تجربیات کشور های مختلف در خصوص مدیریت استعداد مورد توجه قرار گرفته است.جامعه آماری این پژوهش،کلیه مدیران وکارمندان سازمان پیش گفته می باشد .نمونه آماری تحقیق، با استفاده ازفرمول تعیین حجم نمونه در فضای دوجمله ای در جوامع محدود تعیین می شود که با جدول کرجسی و مورگان مطابقت داردو به تعدادصدو چهل دو نفرمی باشد..سپس پرسش نامه ای با توجه به چارچوب فرضیات برابر مدل فرهنگ سازمانی دنیسون ومدل مدیریت استعداد تقی وحیدی وهمکاران بین اعضای نمونه توزیع گردید ودر نهایت با استفاده از داده های جمع آوری شده،فرضیه پژوهش یعنی: فرهنگ سازمانی بر مدیریت استعداد ها تاثیر دارد،مورد آزمون قرار گرفت. جهت بررسی فرضیه های فرعی تحقیق و ارزیابی میزان تأثیر ابعاد متغیر مستقل بر متغیر وابسته از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و نرم افزار spss استفاده گردیده است.نتایج پژوهش نشان داد که هیچ گونه رابطه معنا داری در بین فرضیات مطروحه با مدیریت استعداد در این سازمان وجود ندارد.فلذا جهت تحقیقات آتی پیشنهاد می گردد شاخص های فرهنگ سازمانی اعم از توانمند سازی، تیم گرایی،توسعه قابلیت ها وغیره به تفکیک مورد پژوهش قرار گیرند. واژ ه های کلیدی: فرهنگ سازمانی ، انطبا ق پذیری ، درگیر شدن در کا ر ، رسالت ،سازگاری ،مدیریت استعداد،استعداد.

کاهش ذخایر سوخت¬های فسیلی، افزایش قیمت نفت و آلودگی هوا استفاده از انرژی¬های تجدیدپذیر را گسترش داده است. بیودیزل سوختی جایگزین سوخت¬های فسیلی است که از روغن¬های گیاهی و حیوانی تولید می¬شود. در تحقیق حاضر اثر استفاده از سوپر شارژر بر عملکرد و آلایندگی موتور دیزل، با مخلوط¬های سوختی 0 – 20 – 35 و 50 درصد حجمی بیودیزل و سوخت دیزل، مورد بررسی قرار گرفت. برای تولید بیودیزل خالص از روغن پسماند خوراکی و از واکنش ترانس استریفیکاسیون استفاده شد. آزمایشات بر روی یک موتور تک سیلندر، چهار زمانه، آب خنک و مجهز به سوپر شارژر روتس انجام شد. آزمایشات در قالب یک طرح فاکتوریل بر پایه کاملاً تصادفی انجام شد. متغیرهای مستقل شامل درصد حجمی بیودیزل در چهار سطح (b0-b20-b35-b50)، گشتاور وارده بر موتور در سه سطح ( n.m4 – 2.5 – 1.5) و فشار هوای ورودی در دو سطح (90 و kpa102) می¬باشند. متغیرهای وابسته شامل قدرت خروجی و مصرف سوخت ویژه و میزان انتشار مونواکسید کربن، دی اکسید کربن، اکسیژن و اکسید نیتروژن می¬باشند. نتایج نشان داد که محتوای اکسیژن بیودیزل منجر به افزایش توان تولیدی می¬شود. در این حالت b20 با میانگین افزایش 15.7 درصد، بیشترین توان تولیدی را دارد. همچنین پرخورانی باعث افزایش توان می¬شود. در مقایسه با حالت تنفس طبیعی مخلوط b20 در حالت پرخورانی با میانگین افزایش توان 9.7 درصد، بیشترین توان تولیدی را دارد. در حالت تنفس طبیعی با افزایش نسبت بیودیزل مصرف سوخت ویژه کاهش یافت. مخلوط b50 با میانگین 38 درصد بیشترین کاهش در مصرف سوخت ویژه را دارد. پرخورانی مصرف سوخت ویژه را در b20 و b35 کاهش می¬دهد، اما مصرف سوخت ویژه را در مخلوط¬هایb0 و b50 افزایش می¬دهد. در مقایسه با حالت تنفس طبیعی، پرخورانی موتور دیزل میزان انتشار آلاینده¬های مونواکسید کربن و دی اکسید کربن را کاهش و میزان انتشار اکسیژن خروجی و اکسیدهای نیتروژن را افزایش می¬دهد.

پیشرفت های علمی و تکنولوژیک در حوزه های مختلف و به دنبال آن افزایش بیش از پیش دانش بشری، ضرورت به کارگیری دانش و استعدادهای موجود در سازمان ها را در راستای نیل آن ها به اهاف سازمانی خود دو چندان نموده و پیوند دانش و استعداد را به عنوان دو عنصر ضروری برای کسب مزیت رقابتی ضروری ساخته است. دستیابی به این گونه مزیت رقابتی نه تنها ماندگاری سازمان را در بلندمدت تضمین می نماید، بلکه ارزش هایی در درون سازمان می آفریند که می تواند سازمان را به نام تجاری (برند) موفق در سطح ملی و جهانی تبدیل کند. بنابراین ضرورت دارد که دانش و استعداد در سازمان با استراتژی های سازمانی پیوند خورده و به نحو احسن مدیریت شود تا از این رهگذر ذینفعان شاهد رونق مهم ترین فلسفه وجودی غالب سازمان ها که همانا سودآوری است، باشند. لذا در این تحقیق رابطه بین مدیریت استراتژیک دانش و استراتژی مدیریت استعدادها با سودآوری در شرکت توزیع نیروی برق استان خراسان جنوبی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته و با در نظر گرفتن جامعه آماری 163 نفری پرسنل دارای مدرک فوق دیپلم و بالاتر در شرکت مزبور، تعداد 115 نفر طبق جدول مورگان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده و پرسشنامه میان آنان توزیع گردید و تلاش شد که این تعداد از بین مدیران، کارشناسان، و تکنسین های مجرب انتخاب شوند تا نتیجه به دست آمده مطمئن تر و قابل اعتمادتر باشد. علاوه بر این، برای تجزیه و تحلیل داده‏های این تحقیق از مدل‏یابی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شده و نهایتاً مشخص شد که مدیریت استراتژیک دانش و استراتژی مدیریت استعدادها بر سودآوری شرکت توزیع نیروی برق خراسان جنوبی تأثیر دارد. بنابراین تکیه بر متغیرهای پیش گفته می تواند منجر به سودآوری شرکت شود ضمن این که نتایج اخذ شده برای کلیه شرکت های توزیع نیروی برق در سرتاسر کشور یا جهان قابل استفاده بوده و می تواند صنعت توزیع برق را متحول سازد.

امروزه استفاده از فناوری اطلاعات به صورت گسترده ای در بخش های مختلف سازمانی رونق یافته است. در این شرایط فناوری اطلاعات می تواند نقش یک بازیگر حیاتی را در این زمینه ایفا نماید. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر عملکرد فناوری اطلاعات خدمات معاونت توسعه و مدیریت برنامه ریزی منابع دانشگاه علوم پزشکی ایران بر بهبود کمی و کیفی خدمات ارائه شده می باشد. جامعه آماری این تحقیق را مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ایران تشکیل داده اند. پس از تعیین حجم دقیق جامعه با استفاده از فرمول کوکران در جامعه محدود حجم نمونه تحقیق 214 نفر تعیین شده است. به منظور سنجش متغیر های تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی آن توسط روایی محتوی و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید شده است. پس از توزیع پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات به منظور تحلیل روابط از آزمون های رگرسیونی استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داده است که بین ابعاد رشد و یادگیری، فرآیند های داخلی، مشتری و مالی عملکردی با بهبود کمیت و کیقیت خدمات ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین در بررسی وضعیت شاخص های تحقیق مشخص گردید که از بین شاخص های عملکردی مورد بررسی تنها بعد مالی در سطح بالایی ارزیابی شده است.