نام پژوهشگر: رضا برنجکار

تجرد ملائکه در قرآن و حدیث با تاکید بر نهج البلاغه
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1389
  محمد علی صابری   رضا برنجکار

مَلَک به معنای پیغامبر، سفیر و فرستاده است. ملائکه در اصطلاح متکلمین اجسام لطیفی هستند که قادر بر تشکل به اشکال مختلف می باشند و در اصطلاح فلاسفه اسلامی همان عقول مجرده و نفوس فلکیه هستند که ویژگی اجسام را ندارند. جسم/ جسمانی/ مادی, موجودی است که ممتد(دارای ابعاد), متجزی، مکان دار, متغیر و زمانمند است. مجرد/غیر جسمانی/غیر مادی, موجودی است که غیر امتدادی(بدون بعد), غیرمتجزی, غیر متغیر و بدون مکان و زمان است. از آیات قرآن کریم حداقل چند ویژگی برای همه فرشتگان اثبات می شود: 1. داشتن بال 2. نزول و صعود مکانی 3. قابلیت دیده شدن لازمه قطعی هر یک از این سه ویژگی, جسم بودن فرشتگان است. علاوه بر آن چند ویژگی نیز حداقل در مورد عده ای از فرشتگان به دست می آید: 1. استقرار در آسمانها 2. قابلیت تمثل به صورت بشری (تغییر شکل یافتن در عالم خارج) 3. داشتن جوارحی بدنی 4. تغییر و تکامل از عبارات نهج البلاغه ویژگیهای زیر حداقل برای عده ای از فرشتگان اثبات می شود: 1. استقرار در آسمانها 2. صعود و نزول مکانی 3. داشتن جوارحی بدنی 4. تغییر و تکامل 5. داشتن بال از روایات متعدد با اسناد صحیح ویژگیهای زیر برای فرشتگان ثابت می شود: 1. مکان داشتن 2. حرکت مکانی 3. احساسات انفعالی 4. داشتن بال 5. قابلیت دیده شدن 6. قابلیت تمثل (تغییر شکل یافتن در عالم خارج) مطابق آیات و روایات جبرئیل نیز مادی و جسمانی است. نتیجه قطعی مستفاد از آیات و روایات این می شود که همگی فرشتگان مادی و جسمانی اند. محدثین, متکلمین و فقهای بزرگ امامیه مطابق با آیات و روایات, فرشتگان را مادی و جسمانی می دانند اما اهل فلسفه و عرفان بنا بر نظریه صدور یا تجلی, قائل به تجرد فرشتگان از مکان و زمان و اجزاء شدند. نظریه صدور یا تجلی, با عقیده آفرینش در ادیان توحیدی در تضاد است. از لوازم این نظریه سنخیت ذاتی الله و سایر موجودات, و نیز انکار «خلقِ لَا مِن شَیء» و اختیار خداوند می باشد

بررسی تطبیقی قلمرو حجیت عقل در تفسیر وحی بر اساس المیزان و مناهج البیان
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1389
  محمد هادی قهاری کرمانی   رضا برنجکار

چکیده در این پژوهش ضمن نفی دو طیف افراطی (تفسیر به رأی) و تفریطی (ظاهرگرایی و اخباری گری) کاربرد عقل در تفسیر قرآن و تأکید بر صحت تفسیر اجتهادی به عنوان راه اعتدالی بهره گیری از عقل در تفسیر وحی، به بررسی قلمرو و محدود? حجیت و اعتبار عقل در تفسیر اجتهادی قرآن پرداخته ایم؛ زیرا واقعیت آن است که در بین مدافعان تفسیر اجتهادی نیز در مورد حیطه و دایر? حجیت عقل در تفسیر قرآن، اختلاف نظر وجود دارد. از جمله اختلافاتی که در بین مدافعان تفسیر اجتهادی وجود دارد، اختلافی است که بین مفسران وابسته به «مکتب تفکیک» و مخالفان آنها در زمین? قلمرو حجیت عقل در تفسیر وحی می باشد. مکتب تفکیک، به دستگاه معرفتی اطلاق می‏شود که بر تفکیک و جداسازی قرآن، برهان و عرفان(نقل، عقل و کشف) اصرار دارد، و معتقد است این ها سه راه و منبع کسب معرفت اند که محصولات آنها هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته و نباید از داده های هریک از این منابع معرفت زا، برای فهم و تفسیر داده های دو منبع دیگر، بهره جست. در این رساله ضمن تبیین دقیق دیدگاه های مدافعان و مخالفان مکتب تفکیک در زمین? قلمرو حجیت عقل در تفسیر وحی، حتی المقدور دایر? این اختلاف را محدود کرده و با پافشاری بر نقاط اشتراک و اتفاق دو طرف، زمین? تقریب و نزدیک سازی دو نظریه را فراهم ساخته ایم. برای رسیدن به این هدف مهم، به سراغ تفاسیری که در این دو مکتب بر قرآن کریم نگاشته شده رفتیم تا در مقام اثبات و وقوع، بتوانیم قضاوت و داوری منصفانه ای در مورد دیدگاه های طرفین داشته باشیم. از این رو، دو تفسیر گرانسنگ المیزان و مناهج البیان به عنوان مبنای کار قرار گرفت. البته از دیدگاه های صاحب نظران هر دو مکتب نیز بهره برداری شده است که مهم ترین آنها آیت الله جوادی آملی و آیت الله سیّدان می باشند که در حقیقت، به عنوان آین? تمام نمای تفکرات صاحبان المیزان و مناهج البیان مطرح هستند. برای انجام این تحقیق، ابتدا مراد از عقل و گو نه های آن(عقل منبع و عقل مصباح) روشن گردید، و بر اساس آن تفسیر اجتهادی قرآن به سه گون? نقل گرا، عقل گرا و کشف گرا تقسیم بندی شد، و با عنایت به این که کشف و شهود، تخصصاً از موضوع رساله، خارج بود، لذا بحث را در مورد دو گون? نقل گرا و عقل گرا ادامه داده و کل تفسیر المیزان و مناهج البیان مطالعه و مطالبی که مرتبط با قلمرو حجیت عقل در تفسیر وحی بود، جمع آوری گردید. در طی مرحل? فیش برداری روشن شد که نقاط اشتراک دیدگاه های دو مفسر دربار? قلمرو حجیت عقل در تفسیر قرآن، بسیار زیاد و برعکس آن، نقاط اختلافی بسیار اندک است. گزارش فصل های رساله این رساله در شش فصل سامان یافته است. فصل یکم، تحت عنوان کلیات و مبانی به بیان موضوع، هدف، ضرورت، سوالات، فرضیات و پیشین? پژوهش پرداخته شده، و همچنین گزارشی از زندگی نام? علامه طباطبایی و آیت الله ملکی میانجی به اختصار آورده شده است. در فصل دوم به تحلیل مفاهیم مطرح شده در عنوان رساله، یعنی معانی لغوی و اصطلاحی عقل، تفسیر وحجیت از دیدگاه دو مفسر المیزان و مناهج البیان پرداخته شده است. فصل سوم، به بررسی تفسیر اجتهادی و تفسیر عقلی قرآن و دیدگاه های مختلف دربار? آن دو، تخصیص یافته است. در این فصل به چهار مبحث اشاره شده است: در مبحث یکم، تاریخچ? تفسیر اجتهادی و تفسیر عقلی و زمینه های ایجاد آنها تبیین شده است. مبحث دوم به معناشناسی تفسیر اجتهادی و تفسیر عقلی قرآن اختصاص یافته که در آن به دیدگاه دانشمندان دربار? معنای تفسیر اجتهادی و تفسیر عقلی، و نقد و بررسی آنها، و نیز گونه های تفسیر اجتهادی، اعم از نقل گرا و عقل گرا پرداخته شده است. در مبحث سوم دلایل موافقان و مخالفان تفسیر اجتهادی مطرح گردیده است؛ و مبحث چهارم به رابط? تفسیر اجتهادی با تفسیر به رأی- به عنوان مهم ترین آسیب تفسیر اجتهادی- اختصاص یافته است. در فصل چهارم، ضمن بررسی تطبیقی گونه های تفسیر اجتهادی نقل گرا در المیزان و مناهج البیان، به این نتیجه رسیدیم که این دو مفسر در مورد به کارگیری این گونه ها در تفسیر قرآن تردیدی به خود راه نداده و دیدگاه یکسانی دارند. به عبارت دیگر، در هم? انواع این کاربرد عقل در تفسیر وحی، نظر هر دو مفسر با یکدیگر منطبق بوده و اتفاق نظر دارند. فصل پنجم به بررسی تطبیقی گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا در المیزان و مناهج البیان اختصاص یافته است. حاصل این بررسی آن شد که نقاط اشتراک این دو مفسر در این مورد، بیش از نقاط اختلافی ایشان است؛ بنابراین به هدف این پژوهش که همانا تقریب دیدگاه مدافعان و مخالفان مکتب تفکیک در زمین? قلمرو حجیت عقل در تفسیر وحی بود، نایل گردیدیم. فصل ششم و پایانی به مبحث مهم و بحث برانگیز تعارض عقل و نقل اختصاص یافته است. در این فصل، ابتدا محل نزاع دقیقاً روشن شده و سپس راه حلّ های گونه های مختلف تعارض عقل و نقل از دیدگاه صاحبان المیزان و مناهج البیان مطرح، و نقاط اختلاف و اشتراک آنها تبیین گردیده است.

منابع علم امام علیه السلام و پاسخ گوئی به شبهات پیرامون آن
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  مححد تقی شاکر اشتیجه   رضا برنجکار

چکیده: بدون شک امامان شیعه بنابر عقید? شیعه وسنی دارای مرجعیت دینی می باشند، اما شیعه معتقد است مرجعیت دینی و علمی پس از پیامبر تنها در اختیار ایشان می باشد، مهمترین سوالی که در اینجا مطرح می شود چرائی و دلیل این گفتار و ادعا است . شیعه با توجه به نقش امام پس از پیامبر خاتم که نقش هدایتی گسترده ای است و از ظاهر تا باطن جامعه و افراد آن را در بر می گیرد امام را دارای ارتباط و آگاهی از منابع عظیم الهی می داند، و دانش او را فراتر از علم عادی، دارای مجاری و مبادی غیبی و لدنی میداند . قرآن و روایات دلالت بر اثبات دیدگاه اتصال علم امام به خداوند سبحان می نمایند . سرچشمه و منابع علم امام گسترده و متعدد هستند که از مهمترین آنها روح القدس، جامعه ، مصحف فاطمه سلام الله علیها، صحف و کتب انبیاء ، عمود نور ، الف باب ، تحدیث ( نقر و نکت ) ، قرآن ، اسم اعظم می باشند امام بهره مند از روح بلند و مقدسی از جانب خداوند می گردد که این عطی? الهی امام را در انجام وظایف و شئون الهی او و ارتباط با ملکوت و آگاهی از حقایق پنهان و دریافت کامل شریعت محمدی در جهت هدایت رسانی یاری می کند . مطابق رهنمود آیات وروایات علم به احکام و حلال وحرام و همچنین علم به قرآن توسط پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله وسلم به ائمه اطهار منتقل گردیده است، لذا نقش امام نسبت به این علوم، نقشی تبیینی تفسیری و امام شاخصی برای رفع اختلافات و بروز علوم انتقالی از پیامبر می باشد. امام علاوه بر جایگاه کمال بخشی و تحقق بخشیدنِ استمرار ختم نبوت، نقش هدایت خاص یا همان امامت به معنای ویژ? آن را هم بر عهده دارد که این لذا امامت با ختم نبوت نه تنها تعارضی ندارد بلکه لازم? خاتمیت وجود و تبلور امامت می باشد . جایگاه و شان هدایتی مخصوص امام اقتضای علم و آگاهی مناسب با آن را می نماید. روایات ارتباط با ملائکه و طرق دیگر مجاری علم امام را در همین راستا تبیین نموده اند، مسائلی همانند شهود و عرض? اعمال به امام و خبر رسانی روزان? که آیات و روایات بر آن تاکید می کنند از مصادیق جریان این هدایت و نقش امام در آن می باشد. آیات استدلال شده بر نفی علم غیب در قرآن برای انبیاء و ائمه نیز با تمسک به قرائن متصل و منفصل آیات بر نفی علم غیب ذاتی و استقلالی واصیل دلالت می نماید، چرا که از جانب دیگر آیات و شواهد روائی و تاریخی فراوانی بر آگاهی انبیاء و ائمه علیهم السلام از غیب دلالت می کنند . کلید واژه ها : روح ، ملک ، شاهد ، هدایت ، علم غیب ، خاتمیت

زمینه ها و سرچشمه های فکری شیخ صدوق
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  سیدمحسن موسوی   رضا برنجکار

چکیده شیخ صدوق یکی از شخصیت های تأثیرگذار در عرصه ی دین، علم و فرهنگ در قرن چهارم هجری است. عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی متعددی در شکل گیری شخصیت شیخ صدوق موثر بودند. ارتباط شیخ صدوق با حاکمان و سیاست مداران عصر خود به ویژه حاکمان آل بویه و وزیران ایشان و شرایط مهم اجتماعی چون حیرت مردم در عصر غیبت امام و رشد و پراکندگی جمعیتی شیعه از زمینه ها و عامل های تأثیرگذار بر شیخ بوده است. ادیان رایج در قرن چهارم و گفتگوی جاری در میان آنها، علوم رایج در آن عصر و ارتباط صدوق با آن، مسافرت های علمی، کتاب خانه ها و مراکز مهم علمی، مکان های تدریس و تحصیل، خاندان های اهل دانش و خاندان بابویه و نیز وضعیت نگارش های دینی در آن زمان از عوامل فرهنگی ای بود که در سامان دادن شخصیت علمی و فرهنگی شیخ صدوق موثر بوده است. شرایط و عوامل علمی ای که بیشترین نقش را در تکامل شخصیتی شیخ صدوق به عنوان یک عالم دینی داشتند، عبارت است از استادان صدوق، کتاب های مورد مطالعه، اقوال و نظرات عالمان، مکتب های علمی، ونظرات خاص صدوق. در این میان بیشترین سهم از آن استادان مکتب قم است که شیخ صدوق بیشترین بهره را از آنها برده، سپس عالمانی که صدوق محضر آنها را درک کرده، کتاب های ایشان را مطالعه کرده و مخالفت های علمی آنان و نظرات عالمان مکتب های مقابل را پاسخ گفته است.

سازگاری فترت رسولان با استمرار حجت
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  جمال الدین حیدری فطرت   رضا برنجکار

فَترت رسولان مسأله ای است که در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته، ویژگیهای آن در احادیث اهل بیت علیهم السلام مورد تأکید قرار گرفته است. اینکه در دوره یا دوره هایی خاص، خداوند هیچ رسولی را به سوی خلق مبعوث نکرده، حقیقتی است که سوالات، شبهات و مسائلی را تداعی می کند. پذیرش این واقعیت، تعارض ظاهری با بعضی از معارف همچون آیات دالّ بر عمومیت نبوت، روایات مبیّن واقعیت خالی نبودن زمین از حجت همچنین قاعده لطف دارد. پس لازم است سه مطلب اساسی مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد: الف. حقیقت فَترت (یعنی تبیین صحیح و کامل از فترت، با توجه به معنای اصطلاحی و آثار و لوازم و پیامدهای ذکر شده در روایات، برای آن) ؛ ب. تبیین مفصّل واقعیت استمرار حجت در زمین با استناد به آیات قرآن، روایات معصومان (ع) و قاعده لطف؛ ج. حل تنافی ظاهری موجود بین این حقیقت و سه مقوله مذکور. جهت حل این تنافی ظاهری، ناچاریم بحث را در دایره منابع روایی، تفسیری و کلامی پی بگیریم. استفاده از کتب لغت و برخی کتب اصولی و تاریخی نیز در دایره تحقیق قرار می گیرد. این پایان نامه که در چهار فصل تنظیم شده است، ابتدا بحث لغوی و استعمالی واژگان فترت و رسول را پی می گیرد و معنای دقیقی از آن ارائه می دهد. در دومین فصل، تبیین واقعه فترت بر اساس آیات قرآن و روایات دنبال می شود. فصل بعدی که به بحث از استمرار حجت اختصاص یافته، موضوع را در سه محور آیات، روایات و قاعده عقلی مطرح می نماید. آخرین فصل که هدف اصلی از ارائه این نوشتار است، سعی در اثبات سازگاری فترت رسولان و سه مقوله فوق دارد. با تبیینی که از فترت رسل و آیات دالّ بر عمومیت بعثت و روایات خالی نبودن زمین از حجت ارائه می شود، تنافی ظاهری میان آنها برطرف می شود. بدین صورت که آیات قرآن گرچه استمرار وجود فرستادگان الهی را در همه زمان ها را می رساند، ولی دلالت بر وجود انبیا و رسولان در همه زمان ها نمی کند؛ بلکه جانشینان ایشان و امامان نیز می توانند به عنوان رابط فیض الهی، هدایت کننده مردم و حجت الهی ایفای نقش کنند. از دیگر سوی، روایات متعدد بر این مطلب دلالت دارد که زمین هیچگاه از حجت خالی نیست؛ حال، ممکن است رسول، نبی، وصی و یا امام این نقش (حجت) را ایفا نماید. روایات مختلف حاکی از آن است که در دوران های فترت، فرستادگان الهی به سوی خلق گسیل شده اند. ولی در آخرین بخش که بحث در خصوص امکان سازگاری فترت رسولان و قاعده لطف است، علیرغم این که قاعده لطف به عنوان یکی از مبانی کلامی شیعه شهرت یافته است و وجوب آن از مسلمات عقاید شمرده شده، ولی وجوب قاعده لطف (با تقریر مشهوری که از آن ارائه شده) با فترت رسولان که در دسترس نبودن حجج الهی را می رساند، قابل جمع و سازگار نیست. از این رو، با توجه به این که وقوع فترت رسولان الهی با استناد به آیات قرآن و روایات از مسلمات است، می توان وجوب قاعده لطف را زیر سوال برد.

بررسی احادیث معرفت الله بالله
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  محمدسعید عطارنژاد   رضا برنجکار

«شناخت خداوند متعال به خود خدا» که در روایات امامیه با تعبیر «معرفه الله بالله» از آن یاد شده، از دیرباز مورد گفتگوی اندیشمندان عرصه حدیث قرار گرفته است. کاوش در روایات معرفه الله بالله و کنکاش در نسبت و رابطه این اخبار با دیگر احادیث معرفت خدا، چنین می رساند که معرفت خدا تنها به اعطای الهی امکان پذیر است و وجود هر نوع واسطه معرفتی برای آن ذاتاً محال می باشد. این معرفت در دیاری دیگر به انسان ها عطا شده و این میثاق فطری پایه و مایه تذکر و یادآوری خدا در دنیا و اسباب احتجاج خدا بر خلق و بنیاد بسیاری از آموزه های فکری و اعتقادی امامیه است. در طول تاریخ تفکر شیعه، بسته به میزان تأثر عالمان و اندیشمندان از حدیث و خبر یا جریان های فکری و فرهنگی دیگر، نسبت به معنا و مراد این احادیث اظهار نظرها شده و در دوره هایی نیز این اخبار و مبنای مورد اشاره آن از اساس به فراموشی سپرده شده است. از جمع آوری و بازخوانی این اندیشه ها و بررسی میزان تطابق آنها با محتوای احادیث «معرفه الله بالله» می-توان به رواترین، رساترین و نزدیک ترین گفته ها به این احادیث دست یافت. این نگاشته بر همین اساس تنظیم یافته است. تحلیل مفاهیم واژه هایی چون معرفت، ذات و خدا، بررسی تاریخ خداشناسی در فلسفه یونانی، ادیان شرقی، ادیان الهی و نیز در فلسفه و عرفان دینی به ویژه حکمت صدرا، همچنین بحث در اعتبار و دلالت احادیث معرفه الله بالله، بـررسی فضای صدور این روایـات و شناسایی مسأله اصلی و مخاطب اختصاصی این روایـات، پژوهش هایی است که این مجموعه را پر برگ تر کرده است. چنان که در بیان آرا و اقوال بر آن تلاش شده است که تا حد امکان میزان تطابق درونی و انسجام داخلی هر نظریه، نیز مقدار مطابقت آن با آیات و روایات نیز به تصویر کشیده شود. کلید واژه ها: معرفت، الله/ معرفه الله بالله / اعطای معرفت / ادات معرفت / تذکر به خدا / فلسفه، عرفان، ادیان.

بررسی تطبیقی اسما و صفات الهی در مدرسه کوفه و بغداد
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  محمدعلی اسکندری   رضا برنجکار

چکیده از مباحث دامنه دار در تاریخ تفکر اسلام و شیعه در باب توحید، مسأله اسما و صفات الهی است که شناخت آن، نقطه آغازین معرفت به مقام ربوبی است. در تاریخ تفکر شیعه این مسأله دارای جایگاه والایی در مباحث کلامی بوده و در مدرسه های کلامی شیعی به آن پرداخته شده است. از مهمترین مدارس کلامی شیعی، مدرسه کلامی کوفه و مدرسه بغداد است که فعالیت کلامی این دو مدرسه از قرن دوم تا قرن پنجم ادامه داشته و روش و میراث فکری این دو مدرسه بر تفکرات شیعه در ادوار بعدی سایه افکنده است. در مدرسه کوفه معارف از منبع وحیانی دریافت و تحلیل گردیده و عرضه آن بر جامعه اسلامی به شکل عمیق صورت گرفته است. این مدرسه دارای متکلمین شاخصی می باشد که به دلیل معاصرت با ائمه (علیهم السلام) دارای فعالیت علمی پویا و پر حجم و پر محتوا در باب اسما و صفات الهی بوده و به دلیل تحت تأثیر قرآن بودن و دسترسی به ائمه توانسته اند معارف در این زمینه را با تبیین دقیق در فضای کلامی آن روز با رویکرد صحیح عقلانی تحت هدایت ائمه عرضه نمایند و به دلیل مواجه بودن با تفکر تشبیهِ «اهل حدیث» و تعطیلِ «معتزله» به دقایق مساله اسما و صفات پرداخته و از طرفی هم به دلیل عمیق بودن مباحث آنها و سخت بودن فهم و نظریه پردازی در این زمینه باعث اتهام این متکلمین از ناحیه مخالفین به تجسیم و تشبیه و سایر اتهامات گردیده است. در این مدرسه با وجود اصرار و تأکید بر اثبات خالق، توصیف ذات و صفات خدا به دلیل بینونت خالق و مخلوقات و محدودیت های فکری بشر و فراعقلی بودن ذات خدا، ناممکن دانسته شده و معرفت احاطی و معرفت بالکنه نسبت به خدا، خارج از دسترس بشر دانسته شده است و این در حالی است که، امکان توصیف خدا با افعال او و وجود معرفت فطری برای بشر در این مدرسه مورد تآکید قرار گرفته و در این راستا معارف بلندی توسط این متکلمین عرضه شده است.از سوی دیگر متکلمین مدرسه بغداد به دلیل فاصله گرفتن از عصر حضور ائمه (علیهم السلام) و قرار گرفتن در دوره تسلط تفکرات مخالفین بر فضای فکری جامعه اسلامی، به عرضه حداقلی معارف مربوط به اسما و صفات اکتفا نموده و این متکلمین به دلیل عدم پذیرش فضای عمومی جامعه علمی و اجتماع متکلمین معتزلی بصره و بغداد و اشاعره در این شهر، وغلبه نظریه اکتسابی بودن معرفت، به طرح اصل اعتقادات پایه از قبیل چند صفت مهم مانند علم و قدرت و حیات در باب صفات الهی اکتفا نموده و به ذکر برخی تقسیمات برای آن صفات بسنده نموده اند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به دنبال بررسی مبحث اسما و صفات در دو مدرسه کوفه و بغداد می باشد تا به نقاط مشترک هر دو مدرسه در این بحث دست یافته و آن را تبیین نماید تا قرائن و ادله استمرار حرکت کلامی شیعه را آشکار نماید.

روش شناسی کلامی أئمه در رد أنظار مخالف
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1391
  محمد جواد ادرکنی   رضا برنجکار

روشهای بکار گرفته شده در عملیات رد کلامی (نظرات مخالف) از جانب أئمه (علیهم السلام)چیست؟، و اصول حاکم بر این روشها چه بوده است؟ هدف از تحقیق بر پایه جمع آوری این روشها و اصول حاکم بر آن، بازشناسی ابعاد علمی عملی أئمه شیعه (علیهم السلام) در نوع تعامل با مخالفان می باشد، لذا دامنه تحقیق نیز شامل مجموعه أحادیثی است که در آن از این نوع تعامل گزارش شده و با استفاده از إظهارات و تحقیقات علمی عالمان علوم إسلامی به جمع بندی و استخراج روشها از این أحادیث مبادرت شده است. در طول پایان نامه، به دوازده روش إشاره می گردد و گزارشاتی نیز که شاهد بر این روشهاست إرائه خواهد شد، این روشها عبارتند از: رد بر أساس مسلمات دینی، رد پیش فرض نادرست، رد به دلیل عدم رعایت قواعد زبانی در استنباط، رد بر أساس ابداء احتمال، رد ملازمات، رد بر أساس قیاس ذو الحدین، روش نقضی، روش قیاس أولویت، روش تبیین، روش آزمودن، روش پیشگیرانه و روش تشبیه. در بحث از اصول حاکم بر این روشها، فهرستی از این اصول و شرائط ارئه شده است. اصول و شرایطی چون توجه به زمان و مکان و وضعیت مخاطب، و تنظیم سطح رد بر أساس اقتضائات این عوامل که رویکردهائی همچون تدرج در رد و پرهیز از بکارگیری مواد شبهه انگیز بدنبال داشته إرائه گشت، همچنین تأثیر تقیه بر أمر رد در قالب مواردی همچون ممنوعیت موقتی أصحاب از مناظرات و نیز روی آوردن به استفاده از مقبولات خصم تبیین شد. کلید واژه ها در این تحقیق: نفی ملازم، رد، نظر مخالف، نقض، ناسازگاری با مسلمات

بررسی و نقد نظریه فیض فارابی از منظر آیات و روایات
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  سید مسیح شاه چراغ   رضا برنجکار

این پژوهش، به بررسی و نقد نظریه ی فیض و صدور فارابی از منظر آیات و روایات پرداخته است و تلاش شده است تا با عرضه ی این نظریه به محضر آیات و روایات، میزان صحت و سقم آن مشخص گردد. بر اساس تحقیقی که صورت پذیرفته است، فیض نظریه ای است که منشأ و فرآیند پیدایش جهان را توضیح می دهد که در یک طرف آن اصل کامل و متعالی و نیز موجودات نازل تری است که در طی روندی از خداوند ناشی شده اند و در طرف دیگر، حاصل اشراق دفعی و غیر زمانی بین آن دو می باشد. فارابی به عنوان موسس فلسفه ی اسلامی، در طرح نظریه ی فیض خود وامدار فلوطین بوده است. وی تحت تأثیر کتاب اثولوجیا که به گمان وی برگرفته از آثار ارسطو بوده است (در حقیقت برداشتی آزاد از آثار فلوطین می باشد) به تبیین و توضیح این نظریه پرداخته است. فیض فارابی مبتنی بر مولفه هایی است که شاکله ی اصلی این نظریه را تشکیل می دهند. این مولفه ها عبارتند از: فاعلیت وجودی پروردگار که از منظر فارابی و حکمای مشاء فاعلیت بالعنایه است، اراده ی ذاتی پروردگار که همان علم به نظام اصلح می باشد، سنخیت بین علت و معلول، قاعده ی الواحد، ضرورت علیت و مسئله ی نفی واسطه در جریان فیض که مهمترین آن بی زمان بودن آفرینش پروردگار می باشد. از منظر آیات و روایات ما سوی الله خلق شده است و خداوند آن را از غیر شیء آفریده است. بر اساس آموزه ی خلقت، فاعلیت پروردگار، فاعلیت به مشیت و اراده می باشد و تمامی انحاء فاعلیت وجودی و فیضانی نفی شده است. اراده ی پروردگار نیز، اراده ای فعلی است که همان ایجاد و احداث خداوند می باشد. در این دیدگاه خالق و مخلوق دارای تباین ذاتی هستند و هیچ سنخیتی میان آنها وجود ندارد و بر همین اساس، قاعده ی الواحد نیز که مبتنی بر سنخیت علت و معلول می باشد منتفی است. بر اساس دیدگاه نصوص دینی، خداوند به اختیار خویش ما سوی الله را آفریده است و هیچ ضرورتی بر او تحمیل نشده است. در آیات و روایات تأکید شده است که خلقت در بستر زمان شکل نمی پذیرد. زمان یکی از مخلوقات پروردگار است که پس از عدم و نفی صرف آفریده شده است. استعمال کلماتی از قبیل بعد و قبل و... نیز در بیان خلق پس از عدم، به جهت ضیق و تنگنای زبانی است. در نتیجه، نظریه ی فیض فارابی با آموزه ی خلقت ناسازگار می باشد و با دیدگاه آیات و روایات ناهماهنگ است.

اعتبار عقل و نقل در مکتب تفکیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  الهه بانوی   مجتبی بیگلری

تفکیک، نظریّه ای معرفت شناختی در خصوص چگونگی فهم متون دینی است که در آن بر تمایز و جدایی سه روش معرفتی وحی، عقل و کشف تأکید می گردد. این مکتب که هدف خود را گرایش به معارف ناب و خالص دینی به دور از هر گونه التقاط و امتزاج معرّفی می کند، به منظور دست یابی به هدف خویش، اصولی را هم چون استناد شناخت دینی به قرآن و حدیث،عدم پذیرش فلسفه و عرفان، اتّکاء به ظاهر آیات و روایات و ردّ هر گونه تأویل، خودکفایی معرفت دینی و تقدّم وحی در اختلاف میان وحی و عقل فلسفی لازمه ی کار خود قرار داده است. تفکیکیان با تقسیم عقل به دو قسم دفائنی و ابزاری، تنها عقل دفائنی را که به لحاظ هستی شناسی، موجود مجرّد خارجی و قائم بالذّات و به لحاظ معرفت شناسی، نور بالذّات، ظاهر بالذّات و مُظهِرغیر و عین کشف و ظهور بوده است، دارای حجیّت دانسته اند که از نگاه آنان این عقل، نقشی اساسی در جهت وصول به معرفت حقیقی ایفاء می نماید. این دیدگاه برای عقل رایج در حوزه ی علوم، سهمی در شناخت قایل نشده و آن را هادم شریعت دانسته است و علّت آن را مبتنی بودن این عقل بر علم حصولی، خطاپذیری و اختلافی بودن آن گزارش داده است.اصحاب تفکیک، توسّل به قرآن و حدیث را مدار اصلی شناخت معارف الهی معرّفی کرده اند و در ضرورت استناد به اصل مورد نظر به ادلّه ای هم چون خالص بودن تعالیم معصومین (ع) و دور بودن آن از التقاط، خطاناپذیری علوم وحیانی، خودکفایی معرفت دینی، عدم اختلاف در معارف حقّه ی الهی، محدودیّت توان عقل ابزاری و ناتوانی آن از ادراک حقایق استناد جسته اند. واژگان کلیدی: اعتبار، عقل، نقل، حجیّت، مکتب تفکیک

جبر و اختیار از دیدگاه متکلمان برجسته امامیه؛ با تکیه به آراء علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمدحسین جعفری   رضا برنجکار

موضوع مجبور بودن انسان در اعمال خود، یا برخورداری او از اختیار و اراده، در میان متکلمان مسلمان سه رویکرد اساسی را پدید آورده است؛ برخی با استناد به علم و قدرت الهی، انسان را موجودی مجبور و فاقد اختیار دانسته اند؛ جمع دیگری رویکرد تفویض را برگزیده و از آزادی کامل انسان دفاع نموده اند؛ اما شیعیان به تبعیت از امامان معصوم ( هر دو باور را موهوم دانسته و "امر بین الامرین" را مطرح نموده اند. پژوهش حاضر با بررسی دیدگاه متکلمان برجسته امامیه در عصر غیبت، به ویژه علامه طباطبایی و امام خمینی( به این نتیجه رسیده که آن چه معتزله و اشاعره، با اتخاذ رویکرد تفویض با جبر، به آن معتقد هستند نیمی از حقیقت را تشکیل می دهد؛ و درک تمام حقیقت در گرو فهم امر بین الامرین می باشد، که براساس آن، انسان موجودی مختار بوده و هیچ جبری در کار نیست. قرائت و تفسیر پذیرفته شده از این مسأله در پژوهش حاضر آن است که عمل خارجی، امیال و آرزوهای انسان به اراده انسان تعلق دارد، و با تحقق اراده، تحقق عمل خارجی حتمی خواهد بود. البته این مسأله بعد از فراغ از قضا و قدر الهی می باشد؛ زیرا هر پدیده ای در آسمان و زمین، پس از مجموعه ای از مراحل هفت گانه رخ می دهد، و إعمال تقدیر الهی نیز گونه های مختلفی دارد. بنابر این، اصل قدرت و آزادی اراده را خدا به انسان می دهد، و این سرمایه انسانی در طول مالکیت خدا قرار می گیرد. همچنین محدوده اراده انسان و تأثیر آن به صورت های مختلف، محدود و مقید بوده، و این محدودیت از ناحیه گرایش ها، معرفت ها، توانایی های جسمی و شرایط خارجی ایجاد می شود، و پس از این تقدیرات و تحقق مرجحات و بستر عمل، انسان با آزادی کامل، فعل اختیاری خود را اراده می کند. بدین ترتیب، مسئولیت عمل نیز تنها به عهده انسان بوده و ستایش و سرزنش، و کیفر و پاداش آن را دریافت می کند و جبر و تفویض مصطلح با تمام شبهات خود، باطل می شود.

فطری بودن معرفت خدا بر اساس آیه فطرت (آیه 30 سوره مبارکه الروم)
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث - دانشکده الهیات 1392
  محبوبه فاطمی حقیقی   رضا برنجکار

خداشناسی و توحید مهم ترین اصل اعتقادی و اصلی ترین محور معارف دینی است. درباره ی راه های شناخت خدا، متفکران مسلمان شیوه های متفاوتی را مطرح کرده اند. یکی از آنها، راه معرفت فطری است. تاکنون تبیین های متفاوتی از معرفت فطری صورت گرفته است. برای دستیابی به تفسیر و تبیینی صحیح و قابل دفاع از معرفت فطری، واکاوی تفسیر آیه فطرت ضروری می باشد. پژوهش مورد نظر با مراجعه به تفاسیر متعدد فریقین و منابع روایی و آیات مرتبط، چگونگی معرفت فطری را مورد بررسی قرار داده است. پس از ارائه کلیات موضوع مورد بررسی در فصل اول، در فصل دوم به تفسیر آیه فطرت، بیان مصادیق آن و ویژگی های معرفت فطری در روایات پرداخته شده است. در فصل سوم نیز آیات مرتبط با معرفت فطری بررسی شده اند. همچنین در فصل چهارم دیدگاه ها مفسران، متکلمان، عرفا و فلاسفه در باب معرفت خداوند بر اساس سیر تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته است که عبارت اند از: گروهی معرفت خداوند را فعل و صنع او دانسته و انسان را مکلف به اکتساب آن نمی دانند؛ در واقع معتقدند که انسان ها حامل این معرفت به دنیا آمده اند. گروهی معرفت را نظری و کسبی دانسته و انسان را مکلف به کسب آن می دانند. دسته ای دیگر معرفت خداوند را اکتسابی ندانسته، اما معرفت فطری را در حقیقت، معرفت بدیهی عقلی دانسته اند. گروهی دیگر، آیات و روایات مربوط به معرفت فطری را انکار نکردند؛ بلکه تفسیری فلسفی و عرفانی ارائه دادند. دوره معاصر نیز دوره جمع آراء تاریخی در این باب است. یعنی هر چهار رای پیش گفته، نمایندگانی دارد. پژوهش حاضر به نتایج زیر دست یافت: 1 ـ خداوند در عالم ذر خودش را به انسان ها معرفی کرده است و این معرفت اعطایی خدا نخستین معرفت انسان نسبت به اوست و اگر این موهبت توسط خداوند به انسان ها اعطا نشده بود، انسان هیچ گاه قادر به کسب آن نمی بود. 2 ـ شدت و وضوح این معرفت به قدری بوده است که در احادیث با تعابیر ”معاینه“ و ”رویت“ از آن یاد می شود. 3 ـ در احادیث همه ی انسان ها معرفت خداوند را دارا هستند و این معرفت مخصوص گروه خاصی نمی باشد. 4 ـ معرفت خداوند صنع او بوده و اکتسابی نمی باشد و بر عهده مخلوقات نیست که خداوند را بشناسند. راه انحصاری معرفت خداوند، خود اوست. 5 ـ معرفت خداوند خارج از توان بشر دانسته شده و خداوند وسیله ای برای کسب معرفت در انسان قرار نداده و به آن نیز تکلیف نکرده و تنها وظیفه و تکلیف انسان تسلیم در برابر معرفت اعطایی دانسته شده است.

تحلیل رتبه امامت در آیه ابتلا
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1391
  فاطمه خان صنمی   فتح الله نجارزادگان

پژوهش حاضر با توجه به منابع تفسیری فریقین و روایات وارده در تفاسیر اثری و مجامع حدیثی در خصوص تحلیل رتبه ی امامت و مقام والای امام که در آیه ابتلی آمده است به نتایج زیر دست یافت: 1. حضرت ابراهیم(ع) با اینکه پیشتر نبی و رسول بود؛ ، پس از آنکه مراحل سخت و دشوار آزمایش ها و ابتلائات گوناگون الهی را با موفقیت پشت سر گذاشت، به مقام امامت نائل شد، و با تحلیل آیه ی ابتلی به روشنی معلوم می شود که رتبه ی امامت فراتر از نبوت و نظریه همسانی نبوت وامامت که عمدتاً از سوی اندیشوران اهل سنت اقامه شده است ناتمام می باشد. 2. واژه ی امامت در آیه ی شریفه ابتلی معانی متفاوتی پیدا کرده است و مفسران و قرآن پژوه نظر متفاوتی را در این خصوص ارائه داده اند، از جمله: پیشوایی بر همگان و انبیاء، زمامداری و تدبیر جامعه، پیشوایی در هدایت به امر و تفویض دین، که در فصلی جداگانه ـ تحلیل چرایی رابطه ی امامت و نبوت ـ به نقل و نقد این معانی پرداخته شده است. 3. در نهایت پس از نقل و نقد آراء در خصوص چیستی و ماهیت امامت در آیه شریفه ـ هر چند دیدگاه علامه طباطبایی از همگان به واقع نزدیک تر می نمود ـ در عین حال نتوانستیم به نظریه ی روشنی دست یابیم.

حدوث و قدم نفس از منظر قرآن و روایات با بررسی تطبیقی آرای بوعلی، ملاّصدرا و قطب الدّین شیرازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  مرضیه رضوی   محمد مهدی گرجیان

تا آنجا که در حافظه تاریخ فکر بشر می گنجد مسئله حیات نفس و حق حقیقت وجودی او همواره ذهن آدمیان رابه خود مشغول کرده است و همواره از خویش پرسیده اند حقیقت نفس چیست؟آیا از ازل بوده و یا با تولّد انسان لباس وجود بر تن نموده است ؟ پیچیدگی این مسئله و راز آلودگی آن موجب شده حکیمان، متکلّمان، محدّثان، مفسّران و به طورکلّی بسیاری از اندیشمندان در این معرکه عرض اندام کنند. بررسی همه این دیدگاه ها کاری به دشواری خود مسئله است. در این رساله دیدگا ههای سه تن از فیلسوفان مسلمان (ابن سینا، قطب الدین شیرازی و صدرالمتألهین) در باره حدوث یا قدم نفس با آموزه های قرآنی و حدیثی که ناظر به خلقت نفس هستند مورد مقایسه واقع شده است. ابن سینا به عنوان نماینده فلاسفه مشایی به پیروی از ارسطو قائل به حدوث روحانی نفس است. حکمت متعالیه که نماینده آن ملاصدرا می باشد حدوث جسمانی نفس را بیان نموده است. به هر صورت هر دو گروه حدوث نفس را پذیرفته اند. به این معنا که روح قبل از بدن وجود نداشته است. در مقابل، قائلین به قدم یا تقدم نفس بر بدن معتقدند نفس قبل از ورود به این جهان خاکی، در عوالم قبلی نظیر عالم ذر وجود داشته است. از میان فلاسفه مسلمان، نظر قطب الدین شیرازی به عنوان نماینده این دیدگاه مورد کاوش قرار گرفت. وی در این مسئله دیدگاه افلاطونی را اتخاذ نموده است. هر دو دیدگاه بنا بر مبانی خود و استدلال عقلی بر اثبات مدعای خویش، ضمن شاهد آوردن از آیات و روایات، سعی در توجیه آیات و روایات مقابل دارند. برای راست نمایی این ادّعاها آیات و روایاتی که تصریح یا اشاره ای به نفس دا رند جمع آوری گردید و به تناسب موضوع ،خانواده آن ها تشکیل گردید تا از پراکندگی که بر پیچیدگی موضوع می افزاید پرهیز شود. بررسی آیات و روایات هر دو دیدگاه را تأیید می کنند. دیدگاه نگارنده بر این است که قرآن و روایات حدوث نفس را به طور مطلق تأیید می کنند. هر چند بعضی از این شواهد نظیر آیه انشاء (مومنون) موید حدوث جسمانی نفس می باشد. بنا بر این آن دسته از آیات و روایات که ناظر به وجود قبلی نفس می باشند بدون این که در مقابل نظریه حدوث قرار داشته باشد به مرتبه دیگری از وجود نفس اشاره دارند. همان مرتبه ای که تمام موجودات از جمله نفس به وحدت جمعی در علم الهی و عوالم عالیه یا وجود عقلی آن در عالم عقل بدون تش ّ خصات و تمیزات فردی موجودند. به نظر می رسد که در آموزه های دینی تعابیری نظیر خزائن الهی، لوح محفوظ، امّ الکتاب، کتاب مبین و عالم امر، عالم ملکوت یا جبروت ... به این مرتبه وجودی اشاره داشته باشند.

جایگاه ادله نقلی در کشف آموزه های اعتقادی
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  مهدی نصرتیان اهور   رضا برنجکار

استنباط آموزه های اعتقادی، با منابع مختلف همچون عقل و نقل امکان پذیر است. برخی از مسائل علم کلام از حوزه های اختصاصی استنباط عقلی است و برخی دیگر از قلمرو اختصاصی نقل محسوب می شود و بعضی دیگر از جمله مسائل مشترک میان منبع عقل و نقل است. تعیین جایگاه ادله نقلی در کشف و استنباط آموزه های اعتقادی، یکی از دغدغه های مهم در عرصه پژوهش علم کلام است. طبیعتا بحث حاضر، بحث روش شناسی تلقی می شود. به همین جهت نباید انتظار غیر روش شناسی از بحث مذکور داشت. هدف اصلی، تبیین جایگاه، محدوده و قلمرو ادله نقلی در آموزه های اعتقادی است. ادله نقلی با دو کارکرد استقلالی و غیر استقلالی در اعتقادات تاثیرگذار است. در رساله حاضر سعی بر تبیین این دو کارکرد است. به همین جهت برای رساله، چهار فصل در نظرگرفته شده است تا در سایه آن بتوان به حوزه های مختلف این بحث پوشش داد. در فصل اول، بعد از ذکر کلیات، به بحث مفهوم شناسی اشاره شده است. در این بخش به ذکر مفاهیمی همچون: معرفت، دین، عقیده، معرفت دینی، معرفت اعتقادی، عقل، فطرت، دلیل، دلیل عقلی و نقلی، باور و آموزه اشاره شده است. در فصل دوم به مبانی معرفت شناختی حجیت ادله نقلی اعتقادی اشاره شده است. این فصل به منزله اثبات مقتضی برای معرفت بخش بودن ادله نقلی است. بدون بحث حاضر، ورود در تبیین نقش و جایگاه ادله نقلی عبث و بیهوده است. برای اثبات معرفت بخشی ادله نقلی، ابتدا به اثبات واقع نما بودن این ادله اشاره شده است. امری که در صورت عدم اثبات آن، هیچ معرفتی قابل دست یابی از نقل نیست. پس از اثبات واقع نمایی، به کیفیت دسترسی مکلف به واقع و احراز آن اشاره شده است. این امر در ذیل توجیه پذیری ادله نقلی اعتقادی تبیین می گردد. رابطه واقع نمایی و مبحث توجیه به منزله رابطه مقام ثبوت و اثبات است. واقع نمایی به مقام ثبوت و نفس الامر توجه دارد ولی توجیه پذیری به مقام اثبات و علم مکلف به احراز واقع. در تبیین مولفه توجیه پذیری، با رویکرد وثاقت گرایی همراهی شد. امری که در بیشتر تحقیقات معرفت شناختی اولا بسیار کمرنگ بدان پرداخته شده است؛ ثانیا به علت نپرداختن به مولفه های مختلف تاثیرگذار در این مبحث، استقبال آنچنانی از آن صورت نگرفته است و با وجود بکارگیری عملی در تحقیقات، عملا روش دیگری را به عنوان روش متفکران اسلامی معرفی می گردد. در فصل سوم به نقش استقلالی (تعبدی) ادله نقلی اشاره می شود. در این فصل به دو چالش عمده کارکرد تعبدی ادله نقلی اشاره می شود. اولین چالش فراروی ادله نقلی اعتقادی، رخ دادن دور است. تمسک به ادله نقلی اگر در همه محدوده اعتقادات با مشکل دور همراه باشد، قطعا نمی توان آن را منبع استنباط گزاره های اعتقادی دانست. در این رساله اشاره شده است که رخ دور در برخی از اصول مثل اصل اثبات خدا و نبوت قابل قبول است؛ ولی در بسیاری از فروع توحید، فروع نبوت، اصل امامت، عدل و معاد چنین مشکلی وجود ندارد. دومین مشکل پیش روی کاربست ادله نقلی در اعتقادات، بحث بر روی اعتبار یا بی اعتباری ظنون در اعتقادات است. به گمان برخی از متفکران، اکثر ادله نقلی بکارگرفته شده در اعتقادات از جنس ظنون هستند و ظنون را اعتقادات بی ارزش تلقی می کنند و به ناچار سهم نقل از کشف آموزه های اعتقادی را فرومی کاهند. در رساله حاضر به این بحث به صورت مفصل پرداخته شده است؛ زیرا عمده چالش پیش روی ادله نقلی، همین مبحث تلقی می شود. در تبیین اعتبار حجیت ظنون اعتقادی ابتدا می بایست به بحث مقصود اصلی در اعتقادات اشاره شود تا در سایه اتخاذ مبنا در آن، به بحث از ظنون اعتقادی وارد شد. مبحث مقصود اصلی در اعتقادات در کتب کلامی مطرح نشده است و صرفا به صورت پراکنده در مباحث اصول فقه بدان اشاره شده است. پس از اثبات امکان به کارگیری ظنون در اعتقادات، به تعیین محدوده کاربست ادله نقلی در اعتقادات و همچنین شیوه های این کاربست، آسیب های پیش روی بکارگیری ادله نقلی در اعتقادات، گونه های ادله نقلی اعتقادی و تعارض میان معرفت برآمده از ادله نقلی با سایر معارف اشاره شده است. در فصل سوم به کارکرد غیر استقلالی ادله نقلی اشاره شده است. ادله نقلی می توانند در منابع دیگر همچون عقل و فطرت تاثیرگذار باشند. در تبیین تاثیر وحی در عقل، ابتدا به نیازمندی عقل به وحی اشاره و سپس به معناشناسی اثاره پرداخته شد. در نهایت نیز مبحث کیفیت اثاره گری تبیین گردید. وحی با دانش افزایی، بیان لغزشگاههای و آسیب شناسی کاربست عقل در اعتقادات، و بیان محدودیت های عقل در شناخت برخی از امور، دست به اثاره عقول می زند. در تبیین تاثیر وحی بر فطرت، به اقسام فطرت و ادله قرآنی و روایی دال بر وجود فطرت در انسان اشاره شد. سپس به گونه شناسی ادله نقلی ناظر به فطرت و کارکرد توصیه ای آن اشاره گردید. در انتها نیز به شیوه های تذکری وحی پرداخته شد. وحی با تبیین اصل معرفت فطری و موطن و موقف آن، تبیین مفاد پیمان اخذ شده از انسان، آموزش کیفیت دعا کردن، ارائه دین صحیح به بندگان، از بین بردن موانع فطرت و حتی ایجاد حالت های تکوینی التجاء و اضطرار، به تذکر دادن نسبت به معرفت به خدا مبادرت می ورزند.

روش شناسی پاسخ به شبهات اعتقادی در قرآن
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1393
  داوود افقی   رضا برنجکار

چکیده: روش شناسی به عنوان موضوعی جدید و تازه وارد، در عرصه علوم اسلامی مطرح شده است. در حوزه پاسخ به شبهات اعتقادی که بخش مهمی از جنبه دفاعی علم کلام است، نیز می توان به روش شناسی آن پرداخت. دامنه روش شناسی پاسخ به شبهات اعتقادی در این تحقیق، محصور به قرآن کریم است. قرآن به شبهات اعتقادی پاسخ داده و این پاسخ گویی مبتنی بر نظام و الگویی بوده است. الگوی قرآنی پاسخ به شبهات اعتقادی، بیانگر اهداف و ویژگی های پاسخ گویی قرآن به شبهات اعتقادی است. هدف نهایی قرآن از پاسخ به شبهات رساندن انسان او به کمال و رستگاری است، در عین حال استحکام بخشیدن و ایجاد ثبات و پایداری در ایمان و عقاید دینی، حفظ سلامت اعتقادی و درمان بیماری های آن، هدایت و روشنگری، اهداف قریب و درجه اول نسبت به پاسخ گویی قرآن به شبهات اعتقادی محسوب می شوند. در بیانی اجمالی و کلی می توان از «جدال احسن» به عنوان ویژگی اصلی پاسخ های قرآن یاد کرد؛ اما به نحو تفصیلی و با بررسی پاسخ های قرآن، اقناع مخاطب، اهتمام به هدایت، توجه به مخاطب، استحکام و اتقان در عین ساده و روان بودن پاسخ ها، محوریت دلیل و برهان و ارائه پاسخ در فضایی آرام و به دور از تشنج، مهترین ویژگی های الگوی قرآنی پاسخ به شبهات اعتقادی هستند. قرآن کریم از روش های گوناگونی برای پاسخ به شبهات اعتقادی استفاده کرده که در این رساله با بررسی جامع آیات قرآن، بالغ بر 16 روش پاسخ گویی از قرآن استخراج و بیان شده است. برخی از این روش ها(دو مورد)، روش های مقدماتی هستند که به تنهایی نمی توانند به شبهه پاسخ دهند و قرآن آنها را به صورت ترکیبی و به همراه دیگر روش های پاسخ گویی به کار برده است. بقیه روش ها(14 مورد)، روش های اصلی هستند که قرآن آنها را مستقلاً برای پاسخ به شبهات اعتقادی به کار برده است. تنوع روش های پاسخ گویی قرآن به شبهات اعتقادی به دلیل تنوع و گوناگونی موضوعات اعتقادی، شبهات و مخاطبان بوده است. کاربردی سازی الگو و روش های قرآنی پاسخ به شبهات اعتقادی، مبتنی بر شناخت الگویِ قرآنی و روش های آن است. پس از شناخت الگو و روش های قرآنی، اولین شرط و لازمه به کارگیری آنها، شناخت شبهه و دست یابی به درک و تحلیلی صحیح از آن است. در ادامه لازم است بر اساس شناختی که از شبهه حاصل شده، پاسخی دقیق و مناسب برای شبهه تهیه شود، پس از آن باید با رعایت اصول پاسخ گویی و پایبندی به آداب اخلاقی آن، پاسخ مورد نظر را به مخاطب ارائه نمود.

بررسی دیدگاه اسلام درباره نجات اخروی غیر مسلمین (پلورالیسم نجات)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1382
  ارسان بایدمیر   رضا برنجکار

در جواب این سوال که آیا ممکن است کسانی از غیر مسلمین در آخرت به نجات برسد، سه جواب متفاوت وجود دارد. جواب اول می گوید نه خیر ممکن نیست، جواب دوم می گوید آری ممکن است چون ادیان غیر اسلام هم حق هستنند و جواب سوم می گوید ممکن است ولی نه بخاطر حقانیت ادیان دیگر بلکه بخاطر تعذر کسانی از ادیان دیگر و بخاطر استضعاف و قصور. این سه نظریه به ترتیت انحصارگرائی، تکثرگرائی و شمولگرائی نامیده شده است. انحصارگرائی در تاریخ اندیشه اسلامی طرفداران زیادی داشته است. انحصارگرایان برای مدعای خود بوسیله عمومات قرآن و روایات و اجماع استدلال کرده اند، ولی ادعای اجماع آنان پذیرفتنی نیست و عمومات نیز قابل تخصیص و تقیید می باشد. مدعای تکثرگرائی و شمولگرائی در مورد نجات تلاقی دارد و هر دوی آنان فی الجمله از امکان نجات برای غیر مسلمین دفاع می کنند و تنها مبنای آنان با هم فرق دارد. تکثرگرایان و شمولگرایان برای استدلال از عقل، قرآن و روایات استفاده می کنند. از آیات و قرآن کریم استفاده می شود که اعمال نیک پیروان ادیان غیر اسلام در صورتی که معاند نباشند مورد قبول می باشد، و همچنین قرآن تأکید دارد که اعمال نیکوی افراد نیکوکار ضایع نمی شود. در کتب روائی خصوصاَ شیعه تحت عناوینی همچون، مستضعف، المرجون لامر الله، اصحاب الاعراف و من لم یتم علیه الحجه روایاتی آمده است که از مجموع آنان بدست می آید که گروهی بین اهل عذاب و اهل بهشت وجود دارد که آنان کارشان محول به خدایشان است. در این روایات تصریح می شود بر امتناع عذاب بدون حجت. آنچه از مجموع آیات و روایات بدست می آوریم این است که کافر بمعنی کسی که شقاوت اخروی او قطعی است کسی است که کفر او از روی عناد و علی رغم آگاهی باشد.

بررسی آراء کلامی شیخ مجتبی قزوینی و مقایسه آن با آراء علامه طباطبایی
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  علی محزونیه   رضا برنجکار

چکیده: پژوهش پیش رو به بررسی دیدگاه های کلامی شیخ مجتبی قزوینی در مقایسه با آراء کلامی علامه طباطبایی میپردازد. شیخ مجتبی قزوینی از شاگردان موسس مکتب تفیکیک مرحوم میــرزا مهدی اصفهــانی است که شالوده اصلی این مکتب، جداسازی تعالیم وحیانی اسلام، از آموزههای علوم بشری (فلسفه و عرفان) به خاطر تباین این دو از یکدیگر میباشد. همه آراء و اندیشههای کلامی شیخ مجتبی قزوینی در راستای تبیین این مطلب شکل گرفته است. شیخ مجتبی قزوینی دربحث توحید قائل به معرفت فطری بوده و پیامبران را متذکر طریق فطرت دانستهاند. ایشان در بحث صفات الهی قائل به نظریه خود توصیفی خداوند بوده و صفات ثبوتیه را به سلبیه بازگشت داده و در صفات علم وقدرت واراده خداوند اشکالات متعددی را متوجه نظریان فیلسوفان درمورد این صفات دانسته اند. دربحث راهنماشناسی ضمن ذکر ادله عقلی ونقلی درباب نیازمندی بشر به رهبر الهی برای پیامبران به ذکر اوصافی نظیرعصمت وعبودیت واعجاز پرداخته اند و دربحث اثبات نبوت پیامبر اسلام، مهمترین معجزه ایشان را قرآن میدانند ایشان علم وافضلیت وعصمت را ازاوصاف لازم برای جانشینان پیامبر دانسته و با استفاده از آیات قرآن و روایات نبوی به اثبات امامت اهل البیت پرداخته اند. و در بحث معاد قائل به بازگشت روح به جسم عنصری بوده وبه نظریات فیلسوفان درباره معاد اشکالات متعددی را وارد نموده اند. علامه طباطبایی به لحاظ فکری ذیل نحله حکمت صدرایی قرار میگیرد اساس فعالیتهای علمی علامه طباطبایی، تبیین شالوده اساسی این مکتب یعنی هماهنگی بین قرآن، برهان و عرفان است. ایشان در بخشهای مختلف آراء کلامی خود سعی در نشان دادن این مطلب داشته اند.علامه طباطبایی دربحث خداشناسی ضمن قبول معرفت فطری راههای خداشناسی را به سه دسته آفاقی وانفسی وصدیقین تقسیم نموده ودربحث صفات خداوند صفات سلبیه را به ثبوتیه ارجاع داده ونظریه فیلسوفان درباره علم وقدرت را همسو با آموزه های دینی می دانند .ایشان درابطه بانیاز بشر به راهنمای الهی به ذکر دودسته ادله عقلی ونقلی پرداخته ووحی واعجازوعصمت راازاوصاف پیامبران می دانند ایشان بزرگترین معجزه پیامبر اسلام را قرآن کریم دانسته اندمرحوم علامه طباطبایی برای اثبات جانشینی اهل البیت پس از پیامبربه دودسته ادله قرآنی وروائی پرداخته اند ایشان در بحث معاد به نظریه ملحق شدن جسم به روح در جهان آخرت قائل بوده و به بیان ادله عقلی و نقلی در رابطه با اثبات معاد و پاسخ از شبهات مربوط به این موضوع پرداخته اند. در این نوشتار به مقایسه تطبیقی بین اندیشههای کلامی شیخ مجتبی قزوینی و علامه طباطبایی و بیان نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه این دو دانشمند شیعی در مباحث کلامی می پردازیم.

نقش اراده در شکل گیری معرفت با تأکید بر آرای ابن‏ سینا و ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  مصطفی جمالی   رضا برنجکار

یکی از مسائل مهم حوزه معرفت‏شناسی، بررسی تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شکل‏گیری معرفت است که در این مسئله نیز بحث نسبت اراده و معرفت از مهم‏ترین مباحث است؛ برهمین‏اساس موضوع این رساله تحت عنوان بررسی نقش اراده در شکل‏گیری معرفت با نگاهی هستی‏شناسانه انتخاب شد. در نگاه نخست شاید براساس مباحث فلسفی درباره مبادی فعل اختیاری، حکم شود که مبادی فعل اختیاری (تصور، تصدیق و شوق )، خود اختیاری و ارادی نیست؛ ولی با دقت در سایر مباحث فلسفی مرتبط با علم و ادراک می‏توان به این نتیجه رسید که براساس اندیشه سینوی و صدرایی، شکل‏گیری ادراک انسانی ـ چه در حوزه ادارکات جزئی (حسی و خیالی) و چه در حوزه ادراکات کلی ـ فقط محصول انعکاس جبری تصویر واقعیت در ذهن انسان نیست؛ بلکه اراده و اختیار انسان نیز در شکل‏گیری ادراکات تأثیرگذارند. این مسئله در اندیشه صدرایی براساس حرکت جوهری وضوح بیشتری می‏یابد. بنا بر حرکت اشتدادی نفس انسانی و متناسب با سعه وجودی و تکامل انسانی ـ که امری ارادی و اختیاری است ـ درک انسان وضوح و اشتدادی متناسب پیدا می‏کند؛ به‏ویژه در حوزه ادرکات حصولی انسان، این نفس انسانی است که با تکامل جوهری خود و در سایه اتحاد با مبادی عالیه وجود به انشای ادراکات می‏پردازد و مواجهه با واقعیت تنها معد و زمینه‏ساز این انشای ارادی انسان است. با توجه به این زمینه در نگاهی دقیق می‏توان گفت که انسان فقط از طریق قوه نظری خود با واقعیت مواجه نمی‏شود؛ بلکه با همه ابعاد وجودی و قوای خود با عالم واقع مواجه می‏شود. همه قوای انسان در صورتگری از خارج سهم‏تأثیر دارند و ادراک محدود به تأثیر یک‏طرفه خارج در ذهن نیست؛ در عین تأثیرگذاری خارج بر قوای ادراکی انسان، ظرفیت عقلانی انسان، تمایلات انسان، کیف مواجهه انسان با واقعیت در ادراک او حضور دارد؛ ضمن اینکه حضور ابعاد وجودی انسان در شکل‏دهی ادراک نیز یک حضور ارادی است؛ به‏سخن‏دیگر اراده انسان از طریق قوای نفسانی او با عالم واقع مواجه می‏شود و از آن صورتگری می‏کند. به‏نظرمی‏رسد که این تحلیل با مبنای حکمت متعالیه که به اصل «النفس فی وحدتها کل القوی» قائل است، سازگار باشد؛ چراکه نفس با تمام قوا با امر واقع مواجهه دارد. براین‏اساس ادراک، اشراف فاعلی و مبدأ نفوذ و تصرف انسان در امر واقع است؛ البته این حضور فاعلیتی ارادی انسان در ادراکات مختلف به‏شکل یکسان تفسیر نمی‏شود؛ به‏نحوی‏که کمترین حضور اراده انسان در ادراکات حسی جزئی است و در سطحی از ادراکات پایه، اراده انسان از نپذیرفتن این سطح از ادراکات عاجز است؛ ولی حضور اراده انسان در سطوح بعدی ادراکات، اعم از ادراکات کلی و ادراکات مرکب ـ که تبدیل به یک نظریه علمی خاص معطوف به کارآمدی خاص است ـ بسیار پررنگ‏تر می‏شود. با توجه به نقش اراده در شکل‏گیری معرفت، دیگر نمی‏توان در مسئله نظریه صدق در مباحث معرفت‏شناسی، با نگاه رئالیسم صرف، به نظریه کشف تطابقی قائل شد؛ برهمین‏اساس در گام نخست، نظریه «هماهنگی در جهت» و در گام بعد، نظریه «حجیت» به‏عنوان نظریه صدق در ادراک بیان گردیده است. در پایان به بررسی اشکال نسبیت مطلق پرداخته و این نکته تبیین می‏شود که آنچه قابل دفاع نیست، نسبیت مطلق است و ضرورتی نداردکه مطلقاً نسبیت در ادراک را مردود دانست؛ اتفاقاً در دو حوزه عقل عمل و عقل نظر هم می‏توان پایگاه‏های ثابتی ترسیم کرد و در دام نسبیت مطلق دچار نشد.

روش شناسی تبیین اعتقادات در قرآن و حدیث
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1393
  علی عباس آبادی   رضا برنجکار

دانش اعتقادات متکفّل استنباط، تبیین، اثبات و تنظیم آموزه های اعتقادی و نیز رد شبهات و رد مکاتب دیگر است. در این میان، تبیین اعتقادات از اصول ویژه ای پیروی می کند و بر روش هایی استوار است. اصول حاکم بر تبیین خود به چهار دسته تقسیم می شوند و ذیل هر دسته، چند اصل کلی مورد بررسی قرار می گیرند. سپس، روش های تبیین اعتقادات در پنج دسته طرح و بررسی می شوند. در نهایت، نتیجه گیری کلّی و مختصری از مجموعه ی تحقیق به عمل آمده است.

بررسی روش کلامی فاضل مقداد در استنباط و دفاع
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1393
  مهدی سالکی   رضا برنجکار

فاضل مقداد در استنباط آموزه های کلامی از دو منبع عقل و نقل استفاده کرده است. ایشان در استفاده از نقل معتقد است که در مباحثی می توان از نقل بهره برد که صحت نقل متوقف بر آن نباشد. ایشان به وفور از آیات قرآن استفاده می کند و علاوه بر نقل قطعی، خبر واحد را، در صورتی که از لحاظ سندی و دلالی صحیح باشد و مخالفت با عقل نداشته باشد، در مباحث فرعی کلامی معتبر می داند. در روش عقلی؛ ایشان از دو کارکرد منبعی عقل یعنی عقل نظری و عملی، استفاده می کند. پر کاربردترین روش عقل نظری در استنباط آموزه ها، کشف استلزامات، و در عقل عملی، حسن و قبح عقلی می باشد. فاضل مقداد در تبیین، از روش های متعددی همچون تعریف مفردات، ذکر تاریخچه، و برای مباحث عقلی از روش ذکر مثال و محسوس سازی معقولات استفاده می کند.. فاضل مقداد گاهی با توجه به تقدم و تأخر آموزه ها، تنظیم می کند و گاهی به لحاظ ترتیب منطقی. فاضل مقداد در محتوای استدلال از مقدمات عقل نظری و عملی و ادله نقلی و همچنین ترکیب بین این دو استفاده می کند, و در صورت؛ از روش های عمده استدلال مانند انواع قیاس و برهان ذوحدین و برهان سبر و تقسیم بهره می برد. برای پاسخ گویی به شبهات نیز از روش های متعددی مانند رد صورت استدلال شبهه گر و رد مبانی آن استفاده می کند. آخرین مرحله نیز، رد مکاتب معارض است که فاضل مقداد در این مرحله روش هایی را مانند رد لوازم دیدگاه و استفاده از مبانی طرف مقابل و نشان دادن تضاد در آن ها، به کار می گیرد.

حجیت اخبار آحاد در اعتقادات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده اصول الدین 1386
  حمیدرضا مقصودی   عبدالهادی مسعودی

چکیده ندارد.

بررسی تفسیر آیه "الست " از دیدگاه عالمان اهل سنت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1387
  فرناز گودرزی   علی افضلی

چکیده ندارد.

ماهیت عقل از دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی (با تاکید بر شروح آنها بر اصول کافی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1380
  عبدالحسین کافی   محمد ذبیحی

در این نوشتار سعی شده است که برداشتهای ملاصدرا و علامه مجلسی پیرامون مفهوم عقل در روایات کتاب العقل و الجهل اصول کافی ، مورد تحقیق و کاوش قرار گیرد.