نام پژوهشگر: امیر گوهررستمی

مقایسه مضامین تأملی در شعر فوزی معلوف و احمد شاملو
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  امیر گوهررستمی   زهرا خسروی ومکانی

یکی از عناصر مهم شعر، اندیشه و تفکر است. هنگامی که اندیشه به صورت ژرف و عمیق درآید، تأمل نامیده می شود و شعری که عنصر اندیشه در آن ژرف باشد، شعر تأملی نام دارد. بنابراین، منظور از شعر تأملی، شعری است که از ژرف اندیشی انسان درباره زندگی و مرگ، انسان و سرنوشت او، هستی، طبیعت، مسائل اجتماعی، عشق و... بحث می کند. به طور کلی شاعران می توانند در بیشتر پدیده ها، با نگاهی تأملی نظر کنند. هر چند تأمل و شعر تأملی در بیشتر دوره ها وجود داشته است اما در دوره معاصر، این نوع از شعر، مجال بیشتری برای رشد داشته و به طور گسترده ای، مطرح گشته است. در ادبیات معاصر عربی، شاعران مکتب مهجر به سرودن شعرهای تاملی مشهور هستند که سرآمد آنان نیز، ایلیا ابوماضی، جُبران خلیل جبران و میخائیل نُعیمه هستند. فوزی معلوف نیز با توجه به اینکه از شاعران مکتب مهجر است، اشعار تاملی زیادی سروده که نمونه بارز آن، قصیده "علی بساط الریح" است. در بین شاعران معاصر پارسی نیز می توان شاعرانی چون نیما، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث را به عنوان شاعران تاملی به حساب آورد. فوزی معلوف و احمد شاملو در تأملات خویش، به مسائل مختلفی از قبیل زندگی و مرگ، روح و جسم، مسائل اجتماعی، وجود و هستی، طبیعت، عشق، خدا و مسائل دینی پردخته اند و دارای نقاط مشترک بسیاری بوده، هر چند در مواردی نیز دیدگاه های این دو شاعر بزرگ، متفاوت از یکدیگر است.