نام پژوهشگر: مریم عباس آباد عربی
مریم عباس آباد عربی علیرضا کهنسال
متکلمان و فلاسفه بر این عقیده اند که حیات صفتی است که به خاطر آن صفت، موجود می تواند ادراک و فعل داشته باشد. اما آنان تذکر می دهند که علم و قدرت از نظر مفهومی غیر از مفهوم حیات می باشد. قرآن هم این تشخیص را تأیید کرده و هم چنین در آیات و روایات، فلسفه و کلام، این صفت به خداوند نسبت داده شده است. فلاسفه و متکلمان شیعه صفت حیات را عین ذات خدا می دانند ولی اشاعره آن را زائد بر ذات خدا می دانند و معتزله قائل به نفی صفات اند.در مقایسه میان این آرا نقاط ضعف دیدگاه اشاعره و معترله واستواری دیدگاه متکلمین شیعه و فلاسفه روشن می شود. اکثر متکلمان و فلاسفه، نفس را به سه دسته نباتی و حیوانی و ناطقه تقسیم کرده و آن را مبدأ حیات می دانند ولی در حکمت متعالیه هر موجودی به اندازه ای که از وجود بهره دارد، از حیات نیز برخوردار است. آیات و روایات وجود حیات در جمادات را تأیید می کنند. با پذیرش مبانی حکمت متعالیه ضرورتا باید وجود مرتبه ای از شعور در جمادات را پذیرفت.در علوم جدید نیز به جای تعریف حیات نشانه های حیات در موجودات مانند رشد، تغذیه، تولید مثل و ...بررسی گردیده است.