نام پژوهشگر: علیرضا دولت خواه

تعامل و تقابل نظریه ی ادبی نیما یوشیج و احمد شاملو در عرصه شعر معاصر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان فارس - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علیرضا دولت خواه   غلامرضا فولادی

سیر تکاملی شعر ایران حاصل تلاش شاعران بزرگی است که بی ادعا و تنها چشم انداز گسترده ای را در پیش روی فرهنگ و ادب این مرز و بوم ترسیم کرده اند. نیما یوشیج نقطه عطف شعر و شاعری در ایران است به گونه ای که در گذرگاه سنت به تجدد قرارگرفته و از این رو مطالعه و بررسی آراء و نظرات او در این باب اهمیت ویژه ای دارد. از سوی دیگر احمد شاملو بدون شک یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین شاگردان نیما و البته شاعران عصر ماست و روند پیدایش شعر سپید او و میزان تأثیرپذیری شاملو از نیما یوشیج از جمله موضوعات درخور تأمّل است. در پژوهش حاضر ضمن مطالعه ی نظرات نیما و شاملو در تعریف شعر و مولّفه های اصلی آن به بررسی جنبه های تعامل و تقابل نظری این دو شاعر بزرگ پرداخته ایم. این پایان نامه با طرح این سوال محوری که آیا شعر سپید شاملو ادامه شعر نیمایی بوده و بر مبنای نظرات او بنیان گذاشته شده است یا خیر، به نتایجی دست یافته که مهم ترین آنها بدین قرار است : 1) اگر مهم ترین عنصر محوری نظریه ی نیما را جایگزین کردن عینیت به جای ذهنیت و حذف متکلم وحده از شعر بدانیم، شاملو در مسیر شاعری خود به این مقوله توجه چندانی نداشته است. 2) نیما علی رغم تأکید فراوان بر عناصر محوری نظریه خود موفق نشده که همه آنها را در اشعار خود پیاده کند. 3) شاملو در ابتدای کار شاعری خود تحت تأثیر فرم شعر نیمایی است و تا اولین شعرهای دفتر "هوای تازه" این امر کاملاً مشهود است. 4) شاملو به تدریج با بهره گیری از آموزه های نیما و همین طور با تأثیرپذیری از شعر غرب و نثر کلاسیک فارسی به زبان و سبک تشخص یافته خود می رسد. او بیشتر بر منطق شعری و بینش شاعرانه تکیه دارد و شعر سپید وی به طور کامل منطبق بر تئوری شعری نیما نیست. واژگان کلیدی: نظریه ادبی، شعر نیمایی، شعر سپید، بینش شاعرانه. ?