نام پژوهشگر: افشار جعفری
رسول ذکری افشار جعفری
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش بنیان های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکول های زیستی از جمله dna، پروتئین ها و لیپیدها می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی سیر و ترکیبات آن بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر فعالیت هوازی و مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر شاخص های خستگی (لاکتات)، آسیب سلولی (کراتین کیناز)، فشار اکسایشی (مالون دی آلدهید)، توان ضداکسایشی، التهابی ( لکوسیت ها) و نیم رخ های زیست شیمیایی (کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین- کلسترول پرچگال و لیپوپروتئین- کلسترول کم چگال) سرمی مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار دواطلب (میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±15% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±42 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (700 میلی گرم دکستروز) و مکمل کپسول سیر(700 میلی گرم) انجام شد. پس از دوره ی 14 روزه ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خونگیری در سه مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از 14 روز مکمل سازی و قبل از دویدن، و در نهایت بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. ظرفیت ضد اکسایشی به صورت frap، مالون دی آلدهید و نیمرخ های لیپیدی به روش طیف سنجی (اسپکتوفتومتری) و تغییرات هماتولوژیک کراتین کیناز، لاکتات توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی و با کمک نرم افزار spss نسخه 15 در سطح معنی داری 0/05 بررسی شد. یافته ها تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه سیر در حالت پایه بر همه ی شاخص ها به غیر از تری گلیسرید و لیپوپروتئین پرچگال تأثیر معنی داری نمی گذارد ( p≥0/05). به علاوه، فعالیت هوازی(30 دقیقه دویدن با اکسیژن مصرفی 75 درصد) باعث افزایش معنی دار لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید و لکوسیت ها و کاهش معنی داری توان ضداکسایشی لیپوپروتئین کم چگال و تری گلیسرید شد( p≤0/05)؛ در حالی که افزایش کلسترول تام و لپیوپروتئین پرچگال پس از انجام فعالیت ورزشی معنی دار نبود( p≥0/05). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید، و لکوسیت ها و هم چنین افت توان ضداکسایشی گروه مکمل سازی سیر پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه دارونما بود( p≤0/05). نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که فعالیت هوازی و مکملسازی کوتاه مدت سیر بر لاکتات، کراتین کیناز، مالوندیآلد یید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، نیم رخ های زیست شیمیایی و لکوسیت های مردان غیر ورزشکار تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی سیر می تواند از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و التهاب ناشی از انجام فعالیت های ورزشی هوازی در مردان غیرورزشکار بکاهد.
لیلا ستارزاده افشار جعفری
با توجه به تناقضات موجود در رابطه با تاثیر فعالیت بدنی منظم بر پاسخ شاخص های التهابی از جمله سیتوکین ها و پروتئین های فاز حاد و نیز تلاش محققان علوم ورزشی درصدد سوق دادن تحقیقات به سوی روش های غیرتهاجمی مانند استفاده از بزاق و با توجه به تحقیقات بسیار اندک در رابطه با اندازه گیری بزاقی شاخص های التهابی در حیطه ی ورزشی، تحقیق حاضر به منظور مقایسه پاسخ های التهابی و هورمون های استرسی سرمی و بزاقی ناشی از فعالیت هوازی وامانده ساز از جمله پروتئین واکنش دهنده ی-c، اینترلوکین-6، اینترلوکین-10، کورتیزول و اپی نفرین گروه ورزشکار و غیرورزشکار انجام شد. تحقیق حاضر به صورت نیمه تجربی دو گروهی پیش-پس آزمون در قالب طرح های عاملی روی هشت مرد دونده استقامتی نخبه(میانگین سنی7/3±1/24 سال، درصد چربی7/2±9% و اکسیژن مصرفی بیشینه 9/4±1/61 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و هشت مرد غیرفعال سالم (میانگین سنی4/3±3/25 سال، درصد چربی4/4±6/14% و اکسیژن مصرفی بیشینه 5±7/39 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)ا انجام شد.تمامی آزمودنی ها در آزمون وامانده ساز بروس شرکت کردند. نمونه های خونی و بزاقی بلافاصله قبل و بعد آزمون جمع آوری شد. اینترلوکین-6 و 10 و کورتیزول و اپی نفرین با استفاده از تکنیک الایزا و پروتئین واکنش دهنده-c با استفاده از روش فتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های تحقیق با استفاده از آزمون کلموگراف-اسمیرنف و روش تحلیل واریانس دو طرفه و پس تعقیبی بونفرونی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss و در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی است فعالیت هوازی وامانده ساز مقادیر پروتئین واکنش دهنده-c، اینترلوکین-6، اینترلوکین-10، کورتیزول و اپی نفرین را هم در سرم و هم در بزاق هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار نسبت به حالت پایه به طور معنی داری افزایش داد. هم چنین، مقایسه مقادیر سرمی و بزاقی حاکی از آن بود که علی رغم پایین بودن سطوح مقادیر بزاقی نسبت به مقادیر سرمی، بین دامنه ی تغییرات سرمی و بزاقی شاخص ها رابطه ی معنی دار وجود دارد. نتایج رابطه سنجی پیرسون برای دامنه تغییرات سرمی و بزاقی اینترلوکین-6 (694/0=r، 003/0<p)، اینترلوکین-10 (621/0=r، 01/0<p)، پروتئین واکنش دهنده-c (902/0=r، 001/0<p)، کورتیزول (889/0=r، 001/0<p) و اپی نفرین (696/0=r، 003/0<p) می باشد. با این حال، آزمون بروس، تنوع بافتی و تفاوت های گروهی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین سهم اثر ممکن در بروز تغییرات معنی داری شاخص های التهابی و هورمون های استرسی می باشند. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که یک جلسه فعالیت وامانده ساز هوازی تاثیر معنی داری بر شاخص های التهابی سرمی و بزاقی مردان ورزشکار و غیرورزشکار دارد.
زهرا عابدی افشار جعفری
چکیده: مقدمه: با توجه به اهمیت تمرینات پلیومتریک در توسعه ی توان انفجاری بازیکنان رشته های ورزشی مختلف بویژه والیبال و تناقضات مرتبط با تأثیر این شیوه ی تمرینی بر تغییرات نامطلوب شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری (doms)، تحقیق حاضر به منظور مقایسه ی تاثیر یک جلسه تمرین پلیومتریک و قدرتی با وزنه بر برخی از شاخص های زیست شیمیایی، التهابی و عملکردی شاخص های doms در دختران والیبالیست انجام شد. روش شناسی: مطالعه ی حاضر به صورت نیمه تجربی با اندازه گیری مکرر روی 14 دختر والیبالیست نخبه ی 17 الی 28 ساله انجام شد. پس از اندازه گیری های پایه (10 روز قبل از شروع مطالعه) و جایگزینی تصادفی آزمودنی ها در دو گروه همگن پلیومتریک (70% ارتفاع پرش بیشینه) و قدرتی با وزنه (70% یک تکرار بیشینه)، طی سه مرحله ی جداگانه (30 دقیقه قبل از انجام تمرین، بلافاصله و 48 ساعت پس از تمرین)، مقادیر قدرت بیشینه ی هم طول، دامنه ی حرکتی عضلات پشت ران، توان عضلات پایین تنه، میزان تورم دور ران و درک کوفتگی به ترتیب با استفاده از دستگاه نیروسنج دیجیتالی، آزمون ولز، پرش سارجنت، متر نواری منعطف و پرسشنامه ی ارزیابی درد تالاگ تعیین شد. فعالیت آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز سرمی نیز با دستگاه اتوآنالیز و تغییرات پروتئین واکنش دهنده ی-c سرمی توسط روش کمی ایمونوتوربیدیمتریک اندازه گیری شد. داده های تحقیق با استفاده از تحلیل واریانس مکرر و پس آزمون بونفرونی در سطح معنی داری پنج درصد و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 15 بررسی شد. یافته های تحقیق: شاخص های عملکردی doms هر دو گروه بلافاصله پس از تمرین به طور معنی دار کاهش یافت و تا 48 ساعت پس از تمرین کمتر از مقادیر اولیه بودند(05/0p?). البته، میزان بازگشت قدرت ایزومتریک جلو و پشت ران و توان عضلانی گروه پلیومتریک پس از 48 ساعت به نسبت گروه قدرتی بیشتر بود. از طرفی، فعالیت کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز سرمی هر دو گروه بلافاصله پس از تمرین به طور معنی دار افزایش پیدا کرد و تا 48 ساعت پس از تمرین همچنان نسبت به مقادیر پایه بالاتر بود(05/0p?). البته، میزان فعالیت لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز 48 ساعته ی هر دو گروه به ترتیب کمتر و بیشتر از مقادیر بلافاصله پس از تمرین بود. شاخص های التهابی نیز بلافاصله و 48 ساعت پس از تمرین به طور معنی دار در هر دو گروه افزایش پیدا کرد(05/0p?). با این حال، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین شاخص های زیست شیمیایی، التهابی و عملکردی مربوط doms ناشی از انجام تمرینات پلیومتریک و قدرتی با وزنه مشاهده نشد(05/0p?). نتیجه گیری: با توجه به برتری تأثیر تمرینات پلیومتریک در افزایش توان و بازگشت سریعتر تغییرات نامطلوب برخی از شاخص های زیست شیمیایی، التهابی و عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری ناشی از انجام این نوع تمرینات، به مربیان و بازیکنان زن رشته ی والیبال توصیه می شود به منظور افزایش توان انفجاری پاها از تمرینات پلیومتریک استفاده نمایند.
علیرضا رستمی افشار جعفری
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش بنیان های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکول های زیستی می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی کوآنزیمq 10 بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر فعالیت هوازی و مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم q10 بر ظرفیت ضداکسایشی تام، آسیب سلولی (کراتین کیناز)، فشار اکسایشی (مالون دی آلدهید) سرمی مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار(میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دکستروز) و مکمل کپسول کوآنزیم q10(5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ) انجام شد. پس از دوره ی 14 روزه ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خون گیری در سه مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از 14 روز مکمل سازی و قبل از دویدن، و در نهایت بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. ظرفیت ضد اکسایشی تام به صورت واکنش توانایی احیا کنندگی آهن، مالون دی آلدهید و نیم رخ های زیست شیمیایی به روش اسپکتوفتومتری و تغییرات هماتولوژیک کراتین کیناز، لاکتات توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار spss17 آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و t مستقل در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد(05/0p?). یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه کوآنزیمq 10 در حالت پایه بر همه ی شاخص ها به غیر از ظرفیت ضداکسایشی تام، تری گلیسرید، لیپوپروتئین-کلسترول کم چگال تأثیر معنی داری نمی گذارد(05/0p?). به علاوه، فعالیت هوازی باعث افزایش معنی دار لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید و لکوسیت ها و کاهش معنی داری توان ضداکسایشی، کلسترول تام، لیپوپروتئین -کلسترول کم چگال و تری گلیسرید شد(05/0p?)؛ هم چنین افزایش لپیوپروتئین -کلسترول پرچگال پس از انجام فعالیت ورزشی در گروه مکمل معنی دار بود(05/0p?). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید، و هم چنین افت توان ضداکسایشی گروه مکمل سازی کوآنزیمq10 پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). ولی لکوسیت های دو گره تفاوت معنی داری بعد از فعالیت هوازی نداشتند(05/0p?). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که فعالیت هوازی و مکملسازی کوتاه مدت کوآنزیمq 10 بر لاکتات، کراتین کیناز، مالوندیآلد هید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، نیم رخ های زیست شیمیایی و گلوکز تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی کوآنزیمq 10 می تواند از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و آسیب سلولی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی هوازی در مردان غیرورزشکار بکاهد.
مهرنوش شقاقی سراسکانرود غلامرضا دهقان
چکیده مطالعات نشان می دهد که، ورزشهای درمانده ساز عامل ایجاد استرس اکسایشی در بدن می باشند. استفاده از تمرینات منظم وتغذیه آنتی اکسیدانی قبل از رقابتهای ورزشی، استرس اکسایشی ناشی از ورزشهای شدید را کاهش می دهد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر عصاره متانولی دارچین به صورت مستقل و همراه با تمرینات منظم بر تقلیل شاخصهای استرس اکسایشی ناشی از یک جلسه ورزش درمانده ساز در رتهای نر می باشد. برای مطالعه in vivo ،30 سر موش صحرایی نر در محدوده وزنی300-200 گرم به صورت تصادفی در پنج گروه قرار گرفتند. گروه کنترل (c): بدون دریافت مکمل و بدون اجرای برنامه ورزشی؛ گروه ورزش درمانده ساز(e): اجرای یک جلسه ورزش درمانده ساز؛ گروه تمرین(et): اجرای تمرینات منظم به مدت 10 هفته + یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه؛ گروه مکمل(es): دریافت عصاره به مدت 10 هفته + اجرای یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه؛ گروه توام(ets): اجرای تمرینات منظم همراه با دریافت عصاره به مدت 10 هفته + یک جلسه ورزش درمانده ساز درآخرین جلسه. در پایان دوره تیمار، خونگیری از حیوانات و نمونه برداری از بافت ماهیچه سولئوس آنها انجام شد. و سپس فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی موجود در گلبولهای قرمز و ماهیچه سولئوس، غلظت سرمی mda و غلظت آن در بافت ماهیچه ای، میزان tac سرمی، تیول تام (sh-) سرم و سطح سرمی پروفایل لیپیدی به روش اسپکتروفتومتری سنجیده شد. فعالیت آنزیم gpx و sod موجود در گلبول قرمز در گروه توام نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/0p<). ورزش درمانده ساز نیز منجر به افزایش معنی دار در فعالیت آنزیم gpxگلبول قرمز و sodماهیچه سولئوس نسبت به حالت پایه شد(05/0p<). تمرینات منظم منجر به افزایش معنی دار کاتالاز موجود در گلبول قرمز و gpx بافت ماهیچه ای نسبت به گروه ورزش درمانده ساز شد(05/0p< ). افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز بافت ماهیچه ای در گروه تمرین و توام نسبت به گروههای کنترل و ورزش درمانده ساز معنی دار بود (01/0p<). ورزش درمانده ساز منجر به افزایش غلظت mda موجود در سرم و بافت ماهیچه ای و کاهش tsh نسبت به حالت پایه شد (05/0p<). کاهش غلظت سرمی مالون دی آلدهید و افزایش tsh سرمی درگروههای تمرین، مکمل و توام نسبت به گروه ورزش درمانده ساز معنی دار بود(01/0p<). افزایش معنی دار پتانسیل تام آنتی اکسیدانی سرمی(tac) در گروههای توام و تمرین و مکمل نسبت به گروه کنترل و گروه ورزش درمانده ساز مشاهده شد (01/0p<). کاهش غلظت سرمی کلسترول توتال وldl در گروههای ورزش درمانده ساز، مکمل و توام، نسبت به گروه کنترل معنی دار بود (01/0 p<). در گروه تمرین نیز نسبت به گروه کنترل معنی داری در کاهش غلظت سرمی کلسترول توتال(05/0p<) و ldl (01/0 p<)مشاهده شد. افزایش معنی دار در غلظت سرمی hdl درگروههای ورزش درمانده ساز نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (01/0p<). سطح سرمی متغیر مذکور در گروه تمرین و توام نیز نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرد (05/0p<) . نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که تمرینات هوازی منظم همراه با مصرف عصاره دارچین قبل از یک جلسه رقابت ورزشی درمانده ساز استرس اکسایشی را کاهش می دهد. ورزش و دارچین با بهبود وضعیت پروفایل لیپیدی خون نیز، میتواند از بروز بیماریهای قلبی در افراد جلوگیری کنند. کلید واژه: استرس اکسایشی، عصاره پوسته دارچین، تمرین هوازی، ورزش درمانده ساز، پروفایل لیپیدی
جواد نیک خرد افشار جعفری
مقدمه: کوفتگی عضلانی حالتی ناخوشایند همراه با درد در عضلات اسکلتی است که عمدتاً متعاقب فعالیت عضلانی پر فشار برونگرا و یا غیر معمول ایجاد می شود. این پاسخ به ویژه در افرادی که قبلاً به فعالیت بدنی عادت نکرده اند قطعی است. از طرفی، یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب کوفتگی عضلانی تأخیری استفاده از مکمل های ضدالتهابی و ضداکسایشی خوراکی است. طبق شواهد موجود، کافئین نیز ماده ای است که هم خاصیت ضد التهابی و هم خاصیت ضد اکسایندگی دارد. با این حال، در رابطه با اثرات ضدالتهابی و ضداکسایشی کافئین و ترکیبات آن بر کوفتگی عضلانی تأخیری ناشی از انجام فعالیت های برون گرا مطالعات کمی صورت گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر دویدن سرازیری و مکمل سازی کوتاه مدت کافئین بر برخی از شاخص های عملکردی، زیست شیمیایی و التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری در مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار دواطلب (میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±13% و اکسیژن مصرفی بیشینه 2±49 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (5 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن دکستروز) و مکمل کپسول کافئین(5 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) انجام شد. پس از مکمل دهی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوار گردان با 65% اکسیژن مصرفی بیشینه، با شیب5/8- درجه و به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خون گیری درچهار مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از مکمل سازی و قبل از دویدن، بلافاصله پس از قرارداد ورزشی و در نهایت 24 ساعت پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. پروتئین واکنشگر-c با روش کمی ایمونوتوربیدیمتریک و شمارش لکوسیت ها توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرم افزار spss نسخه 17در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه کافئین در حالت پایه بر هیچ یک از شاخص های اندازه گیری شده در این تحقیق تأثیر معنی داری نمی گذارد(05/0p?). به علاوه، دویدن سرازیری باعث کاهش معنی دار شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی و افزایش معنی دار کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران شد(05/0p?). شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری فقط در 24 ساعت پس از دویدن سرازیری در گروه مکمل کافئین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). هم چنین، دامنه ی افزایش کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران متعاقب دویدن سرازیری در گروه مکمل کافئین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که دویدن سرازیری و مکمل دهی کوتاه مدت کافئین بر شاخص های عملکردی، زیست شیمیایی و التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی کافئین از افت شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری و هم چنین از افزایش نسبی کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران متعاقب دویدن سرازیری در مردان غیرورزشکار جلوگیری می کند.
منصور آقایی افشار جعفری
مقدمه: در سال های اخیر علاقه مندی به سنگ نوردی به عنوان یک رشته ی مهیج و پرطرفدار به نحو چشمگیری افزایش یافته است. براساس برخی از نتایج، فعالیت ورزشی سنگین مانند سنگ نوردی ممکن است با بروز فشار اکسایشی موجبات صدمه به ماکرومولکولهای بدن و اختلال در بدن را فراهم نماید. یکی از موثرترین راه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی سنگین مانند سنگ نوردی، استفاده از مکمل های ضد اکسایشی مانند کوآنزیم q10 است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی این ماده ی غذایی بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر یک جلسه تمرین و مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم q10 بر مالون دی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و کراتین کینازتام سرمی مردان سنگ نورد انجام شد. روش شناسی: 20 مرد سنگ نورد داوطلب (میانگین سنی3±21 سال، درصد چربی10/2±14/6 و اکسیژن مصرفی بیشینه15/4±38/52 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به طور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه 10 نفره مکمل کوآنزیم q10 (5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) و شبه دارو (5/2 میلی گرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) تقسیم شدند. همه ی آزمودنی ها پس از 14 روز مکمل سازی در یک قرارداد تمرینی سنگ نوردی(با شدت 65% توان هوازی) که شامل صعود 9 مسیر بر روی دیواره مصنوعی بود، شرکت نمودند. خون گیری درسه مرحله: 1- حالت پایه (قبل از مکمل سازی 14 روزه)، 2- پس از مکمل سازی(قبل از تمرین) 3- بلافاصله پس از قرارداد تمرینی انجام شد. شاخص های مالون دی آلدهید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، کراتین کیناز تام سرمی، تعداد لکوسیت های خون محیطی و لاکتات پلاسما هر دو گروه طی این سه مرحله اندازه گیری شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرم افزار spss 17 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه مکمل کوآنزیم q10در حالت پایه بر ظرفیت ضداکسایشی تام و لاکتات پلاسما تأثیر معنی داری می گذارد(05/0p<). به علاوه، یک جلسه تمرین سنگ نوردی باعث افزایش معنی دار در مالون دی آلدهید، کراتین کیناز تام سرم و لکوسیت های خون محیطی شد(05/0p<). به طوری که مکمل سازی با کوآنزیمq10 توانست از افزایش دامنه ی مالون دی آلدهید، لکوسیت های خون محیطی و هم چنین افت توان ضداکسایشی تام جلوگیری به عمل آورد(05/0p<). از طرفی، لاکتات پلاسما و کراتین کیناز تام سرمی دو گروه تفاوت معنی داری پس از یک جلسه تمرین سنگ نوردی نداشت(05/0p>). نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان داد که یک جلسه تمرین سنگ نوردی و مکملسازی کوتاه مدت کوآنزیمq-10 بر لاکتات پلاسما و ظرفیت ضد اکسایشی تام سرمی پایه مردان سنگ نورد تأثیر دارد. هم چنین، مکمل سازی توانست از افت توان ضداکسایشی تام و افزایش دامنه ی مالون دی آلدهید سرم و لکوسیت های خون محیطی ممانعت به عمل آورد. بنابراین، براساس نتایج مطالعه ی حاضر، مکمل سازی14 روزه کوآنزیمq 10 ممکن است از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و آسیب سلولی ناشی از انجام تمرینات سنگ نوردی در مردان سنگ نوردی بکاهد.
کیوان گدرونی افشار جعفری
چکیده: مقدمه: برای توسعه ی توان جسمانی تمریناتی مانند قدرتی با وزنه و پلایومتریک پیشنهاد شده اند. البته، مطالعات متناقض اندکی به تاثیر این نوع تمرینات بر تغییرات ناخوشایند شاخص های مختلف کوفتگی عضلانی تاخیری اشاره دارند. به علاوه، به دلیل اهمیت این نوع از تمرینات ورزشی در توسعه ی توان انفجاری عضلانی در ورزش هایی مانند تکواندو، این تحقیق با هدف مقایسه ی اثرات یک جلسه تمرین قدرتی با وزنه و پلایومتریک بر برخی از شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری در مردان تکواندوکا انجام شد. روش شناسی: 20 مرد تکواندوکا به طور تصادفی در دو گروه قدرتی با وزنه (تعداد: 10 نفر، میانگین سن 4/1± 6/25 سال، وزن 8/2±9/64 و اکسیژن مصرفی بیشینه 48/3±80/52 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه) و پلایومتریک (تعداد: 10 نفر، میانگین سن 8/1±7/25 سال، وزن 1/2±2/65 کیلوگرم و اکسیژن مصرفی بیشینه 11/4±52/53 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه) جایگزین و شدند. گروه قدرتی با وزنه تمرین جلوپا و پرس پا با دستگاه ( 70% یک تکرار بیشینه) و گروه پلایومتریک تمرین پرش عمقی و پرش جانبی (70% ارتفاع بیشینه پرش) تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. علاوه بر اندازه گیری ها در حالت پایه (10 روز قبل از مطالعه)، شاخص های زیست شیمیایی (کراتین کیناز تام سرمی)، التهابی (تعداد کل لکوسیت های خون محیطی، پروتئین واکنشگر-c سرمی، تورم ران، درک کوفتگی) و عملکردی (انعطاف پذیری پشت و پایین تنه، قدرت هم طول پشت و جلوی ران پا، توان عضلانی) کوفتگی عضلانی تاخیری هر دو گروه طی سه مرحله (30 دقیقه قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین) اندازه گیری شد. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار از طریق تحلیل واریانس (anova) با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری (05/0p<) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تغییرات 24 ساعته شاخص های زیست شیمیایی، التهابی و عملکردی کوفتگی عضلانی تاخیری هردو گروه معنی داری بود(05/0p<). به طوری که، هر دو نوع تمرین قدرتی با وزنه و پلایومتریک سبب افزایش معنی دار فعالیت آنزیم کراتین کیناز تام سرمی، تعداد کل لکوسیت های خون محیطی و پروتئین واکنشگر-c، تورم ران، درک کوفتگی شد(05/0p<). به علاوه، هر دو نوع تمرین با سهم اثر یکسان باعث کاهش معنی دار شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی تاخیری (انعطاف پذیری عضلات پشت و پایین تنه، قدرت هم طول عضلات پایین تنه، اوج توان عضلانی) شد(05/0p<). به طوری که، دامنه تغییرات دو گروه تفاوت معنی داری نداشت و در تغییرات این شاخص ها بین دو گروه پلایومتریک و قدرتی با وزنه تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0p<). بحث و نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نشان داد که یک جلسه تمرین قدرتی با وزنه و پلایومتریک سبب ایجاد کوفتگی عضلانی تاخیری در مردان تکواندوکا می شود، و تاثیر تمرین پلایومتریک بر کوفتگی عضلانی تاخیری مشابه تمرین قدرتی با وزنه است.
علی ضرغامی خامنه افشار جعفری
مقدمه: کوفتگی عضلانی تأخیری پدیده ای ناخوشایند همراه با تورم، درد، حساسیت و سفتی در عضلات اسکلتی است که حدوداً 24 الی 48 ساعت پس از فعالیت های بدنی پرفشار، برونگرا و یا غیرمعمول ایجاد می گردد. از طرفی، یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب کوفتگی عضلانی تأخیری استفاده از مکمل های ضدالتهابی و ضداکسایشی خوراکی است. با این حال، نتایج تعدادی از مطالعات محدود و متناقض پیشنهاد می کنند که کافئین به عنوان یک مکمل تغذیه ای ضدالتهابی رایج دارای تأثیرات معکوسی روی احساس درد و کاهش علائم کوفتگی عضلانی تأخیری ناشی از انجام فعالیت های شدید و برونگرا داراست. هرچند، نتایج قطعی درباره ی تأثیر مصرف مکمل های کافئینی در تعامل با تمرینات شدید برونگرا وجود ندارد. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین و انجام یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز بر برخی از شاخص های عملکردی، زیست شیمیایی و التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری در مردان والیبالیست انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 30 مرد والیبالیست نخبه (با میانگین سنی 45/1?47/21 سال، درصد چربی 11/3?47/10% و شاخص تودهی بدنی 26/1?15/23 کیلوگرم بر مجذور متر) انجام شد. برای این منظور، آزمودنی ها به طور تصادفی در گروه های همگن مکمل یک (با 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کافئین)، مکمل دو (با 9 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کافئین) و دارونما (6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دکستروز) جایگزین شدند. همه ی آزمودنی ها پس از دریافت مکمل یا دارونما در یک قرارداد تمرین مقاومتی با وزنه شامل (هفت ایستگاه قدرتی با 80 درصد یک تکرار بیشینه تا حد واماند گی با سه نوبت در هر ایستگاه) شرکت نمودند. خونگیری در سه مرحله (قبل و 45 دقیقه بعد از مکمل سازی و 24 ساعت بعد از قرارداد ورزشی) انجام شد. شاخص های عملکردی (انعطاف پذیری عضلات پشت و پایین تنه، قدرت هم طول بیشینه ی عضلات پنجه ی دست و پایین تنه و میزان توان اوج پایین تنه)، شاخص های زیست شیمیایی (کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، آلانین آمینوترانسفراز و آسپارات آمینو ترانسفراز سرمی) و التهابی (لکوسیت های خون محیطی، عامل نکروز دهنده ی توموری آلفای سرم، پروتئین واکنشگر-c سرم، تورم دور ران و ادراک درد عضلانی) در هر سه گروه طی این سه مرحله اندازه گیری شد. شاخص های زیست شیمیایی سرمی و تعداد لکوسیتهای خون محیطی به ترتیب با استفاده از اسپکتوفتومتر و اتوآنالایزر تعیین شدند. شاخص های التهابی سرم-عامل نکروز توموری آلفا و پروتئین واکنشگر-c به ترتیب با استفاده از روش های الایزا و ایمونوتوربیدیمتریک اندازه گیری شدند. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر و تعقیبی بونفرونی با کمک نرم افزار spss/pasw تحت ویندوز نسخه ی 19 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین منجر به افزایش معنی دار شاخص های عملکردی در حالت پایه شد (05/0p<). هرچند، مصرف مقادیر مختلف کافئین هیچ تأثیری بر شاخص های زیست شیمیایی در حالت پایه نداشت؛ در حالی که مصرف کافئین منجر به افزایش معنی دار شاخص های التهابی در حالت پایه شد (05/0p<). از طرفی، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین شاخص های عملکردی و زیست شیمیایی در سه گروه 24 ساعت پس از فعالیت وجود نداشت (05/0p>)؛ در حالی که پاسخ التهابی ناشی از ورزش در گروه های مصرف کننده ی مکمل کمتر از گروه شبه دارو بود (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج حاضر حاکی است که مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین(6 و 9 میلی گرم در وزن بدن) از پاسخ های التهابی نامطلوب ناشی از انجام تمرین مقاومتی (لکوسیتوز، عامل نکروز دهنده ی توموری آلفای سرم، پروتئین واکنشگر-c سرم، تورم دور ران و ادراک درد عضلانی) در مردان والیبالیست جلوگیری می کند.
ابوالفضل جهانگرد محمد رضا حامدی نیا
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش رادیکال های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکولهای زیستی از جمله پروتئین ها،dna و لیپیدها می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نا مطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی از قبیل سیر است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی سیر و ترکیبات آن بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات اندکی صورت گرفته است. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر دویدن وامانده ساز شاتل ران و مکمل سازی کوتاه مدت (14 روزه ی) عصاره ی سیر بر ظرفیت ضداکسایشی تام(tac) سرم و شاخص فشاراکسایشی (مالون دی آلدئید mda) و آسیب سلولی (کراتین کیناز ck) سرمی مردان فوتبالیست انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور روی 30 مرد فوتبالیست (میانگین سنی 45/1±8/20 سال، اکسیژن مصرفی بیشینه 4/5±2/67 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه و شاخص توده ی بدن 34/1±5/21 کیلوگرم/مترمربع) در 3 گروه تصادفی و همگن، دارونما (نشاسته) و مکمل قرص سیر در دو دوز مختلف (1200 و 2400 میلی گرم در روز) انجام شد. قبل و بعد از دوره ی مکمل سازی، آزمودنی ها در دویدن وامانده ساز شاتل ران شرکت نمودند. خونگیری در چهار مرحله (حالت پایه و متعاقب آزمون شاتل ران قبل و بعد از دوره ی مکمل سازی) انجام شد. ظرفیت ضداکسایشی به روش frap، مالون دی آلدئید و کراتین کیناز به روش طیف سنجی (اسپکتروفتومتری) اندازه گیری گردید. داده های حاصل با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و یکطرفه و سپس تعقیبی بونفرونی و توکی و با کمک نرم افزار spss نسخه ی 17 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: با بررسی نتایج تحقیق مشخص شد که یک وهله دویدن وامانده ساز شاتل ران باعث کاهش معنی دار tac و افزایش معنی دارmda و ck سرمی مردان فوتبالیست می شود. از طرفی، مکمل سازی کوتاه مدت (14 روزه ی) عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز باعث افزایش tac و کاهش mda و ck سرمی مردان فوتبالیست در حالت پایه شد. همچنین، مکمل سازی 14 روزه ی عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز باعث شد mda و ck سرمی مردان فوتبالیست متعاقب آزمون وامانده ساز شاتل ران به صورت معنی داری افزایش نداشته باشد، اما نتوانست از کاهش معنی دار tac جلوگیری نماید. از طرفی، کاهش tac در گروه های مکمل سازی عصاره ی سیر با مقادیر مختلف 1200 و 2400 میلی گرم در روز به صورت معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود. همچنین، هیچ اختلاف معنی داری در حالت پایه و متعاقب فعالیت وامانده ساز شاتل ران بین دو گروه مکمل سیر در هیچ یک از شاخص های مورد مطالعه دیده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که مکمل سازی 14 روزه ی عصاره ی سیر می تواند باعث افزایش tac سرم و کاهش mda و ck سرم مردان فوتبالیست در حالت پایه شود و همچنین این مکمل سازی می تواند از افت توان ضداکسایشی و آسیب های فشار اکسایشی ناشی از انجام دویدن وامانده ساز شاتل ران جلوگیری نماید. واژه های کلیدی: استرس اکسایشی، مالون دی آلدئید، مردان ورزشکار، ظرفیت ضداکسایشی
امید راضی افشار جعفری
دوچرخه سواری جاده به عنوان یک نوع خاصی از فعالیت استقامتی می تواند در بهبود سلامت فیزیولوژیکی و کاهش فشار موثر باشد. به طوری که، بسیاری از پزشکان دوچرخه سواری را به علت اثرات فراوانی که بر سلامتی دارد به بیماران خود تجویز می کنند. دوچرخه سواری رقابتی جاده، ورزش سنگینی است که نیازمند توان هوازی و بی هوازی است. به عبارت دیگر دوچرخه سواری در سطح رقابتی نیازمند دوچرخه سوارانی است که توانایی تولید برون ده توان نسبتا بالایی در مدت زمان کوتاه در آغاز و پایان مسابقه هستند. با این حال، فعالیت نسبتأ سنگین مانند دوچرخه سواری ممکن است از طریق افزایش فشار مکانیکی- متابولیکی موجب اختلال در تعادل زیستی سلول و در نتیجه افت ظرفیت های عملکرد یا خستگی و پیامدهای بعدی آن شود. محققین معتقدند که با استفاده از برخی مکمل های خوراکی می توان از بروز این پدیده ها جلوگیری کرده و یا دست کم به پایین ترین میزان ممکن برساند. تحقیقات متعددی و متناقضی در رابطه با مکمل های ضداکسایشی، ضدالتهابی و نیروزا از جمله یوبی کینون (کوآنزیم q10) در رشته های مختلف و در بیماران صورت پذیرفته است. با این حال، با توجه با عدم دسترسی به نتایج قطعی و تناقضات موجود، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت (14 روزه) یوبی کینون بر پاسخ برخی شاخص های زیست شیمیایی و نیمرخ های لیپیدی خون محیطی مردان دوچرخه سوار متعاقب یک جلسه تمرین نسبتأ شدید انجام شد. روش شناسی: 14 مرد دوچرخه سوار داوطلب (میانگین سنی 2±1/20سال، درصد چربی 6/0±7/5% و اکسیژن مصرفی بیشینه 7/3±7/66 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به طور تصادفی و دوسویه کور در دو گروه مکمل کوآنزیم q10 (7 نفر) و شبه دارو (7 نفر) تقسیم شدند. سپس هریک از آزمودنی ها روزانه 5 میلی گرم کوآنزیم به ازای هر کیلوگرم ورزن بدن به مدت 14 روز متوالی (دو هفته) دریافت کردند. گروه کوآنزیم کپسول های حاوی یوبی کینون و گروه شبه دارو بسته های حاوی دکستروز را دریافت کردند. آزمودنی ها هر یک از کپسول ها را پس از صبحانه و قبل از تمرین مصرف کردند. در طول مدت دو هفته آزمودنی ها پس از دو ساعت از مصرف کپسول ها به تمرین های برنامه ریزی شده با شدت های متوسط و بالا می پرداختند. با این حال، آخرین روز از دو هفته تمرینات اردویی همراه با تمرین با شدت مسابقه ای با درک شدت بالاتر از 17 بود. خون گیری در سه مرحله: 1- حالت پایه (قبل از قرارداد مکمل و تمرین)، 2- بعد مکمل دهی و قبل تمرین، 3- بعد مکمل دهی و بعد تمرین(18 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرینی انجام شد. شاخص های خستگی (لاکتات)، زیست شیمیایی (کراتین کیناز تام و لاکتات دهیدروژناز سرمی)، نیمرخ های لیپیدی (تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول-لیپوپروتئین پرچگال، نسبت کلسترول تام/کلسترول-لیپوپروتئین پرچگال و کلسترول-لیپوپروتئین کم چگال) در هر دو گروه طی این سه مرحله اندازه گیری شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرم افزار spss در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: یک جلسه فعالیت هوازی شدید موجب افزایش معنی دار در شاخص های لاکتات مویرگی، کراتین کیناز تام و لاکتات دهیدروژناز سرم و کاهش در تری گلیسرید سرمی شد. از طرفی، فعالیت بر میزان کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز پایه تاثیر معنی داری داشت. در حالی که پاسخ ناشی از فعالیت شاخص های کلسترول تام، کلسترول-لیپوپروتئین پرچگال، نسبت کلسترول تام/کلسترول-لیپوپروتئین پرچگال و کلسترول-لیپوپروتئین کم چگال در هر دو گروه معنی دار نبود. از طرفی، تغییرات فزاینده کراتین کیناز تام، لاکتات دهیدروژناز در گروه کوآنزیم به طور معنی داری پایین تر از گروه شبه دارو بود. با این حال، تفاوت معنی داری بین دیگر شاخص های نیمرخ لیپیدی به استثنای تری گلیسرید که در گروه کوآنزیم روند روبه کاهشی را طی می کند، وجود ندارد. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان داد مکمل دهی کوتاه مدت کوآنزیم q10 (5 میلی گرم/هر کیلوگرم از وزن بدن در روز به مدت 14 روز) پس از یک جلسه تمرین فعالیت هوازی شدید باعث کاهش آثار نامطلوب برخی از شاخص های آسیب سلولی(کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز) و خستگی (لاکتات) در مردان دوچرخه سوار می شود. بنابراین، بر طبق نتایج مطالعه ی حاضر، مکمل دهی کوتاه مدت کوآنزیم q10 ممکن است میزان خستگی و آسیب سلولی را به دنبال تمرین فعالیت دوچرخه سواری کاهش دهد.
مهدیه عبدالله پور افشار جعفری
چکیده: گرایش رو به رشد مردم به ورزش به علل مختلف از یکسو و نیاز به مصرف کالاها و خدمات ورزشی از سوی دیگر، اهمیت امکانات و زیرساخت های استاندارد ورزشی را دو چندان کرده است. جهت بررسی وضعیت ایمنی اماکن ورزشی و مدیریت درست آن، آشنایی با معیارها و استانداردهای جهانی و تعیین میزان تفاوت ها و سعی در برطرف کردن آن ها از حیث متغیرهای مربوط به وضعیت ایمنی، مدیریت، امکانات و فضای موجود بسیار مهم و امری اساسی است. شنا به عنوان یک رشته ی ورزشی موثر در تأمین سلامت جسمی وروانی انسان، بدلیل نشاط آور و روح بخش بودن آن برای شناگر و تماشاچی در تمام مدتی که انجام می شود، از پرطرفدارترین ورزش ها دربین مردم است. ازاین رو، استخرهای شنا ازجذابیت ویژه ای در بین گروه های سنی مختلف از هر دو جنس برخوردارند. علیرغم جذابیت خاص این رشته ی ورزشی، متأسفانه گاهی اوقات شاهد عواقب ناگواری در استخرها هستیم که به دلیل ضعف در مدیریت ساخت و یا بهره-برداری از این اماکن است. لذا به همین علت هدف تحقیق حاضر تعیین وضعیت استخرهای شنای شهر تبریز از جنبه های تأسیساتی، خدماتی و بهداشتی است. روش تحقیق از نوع توصیفی میدانی است که با استفاده از پرسشنامه و فهرست بازبینه (چک لیست) محقق ساخته با روایی قابل قبول و اعتبار 92 درصد و انجام آزمایشات فیزیکو شیمیایی و باکتریولوژی آب استخرها انجام گرفت. جامعه تحقیق استخرهای شنای سرپوشیده فعال شهر تبریز با تعداد 40 استخر است که با استفاده از نرم افزار stat tools تحت وب، تعداد11 استخر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. پرسشنامه ها بین مدیران استخرهای مورد بررسی توزیع و چک لیست ها توسط محقق با حضور در استخرها و در مقایسه با استانداردها تکمیل گردید و آزمایشات مذکور توسط اساتید دانشکده بهداشت و تغذیه تبریز انجام گرفت. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون t تک نمونه ای در سطح معناداری کمتر از 05/0، هم چنین آزمون t مستقل برای تعیین اختلاف شاخص-های مورد نظر بین استخرهای دولتی و خصوصی استفاده شد. بر اساس یافته ها وضعیت سازه و فضای استخر، کیفیت آب، وضعیت کارکنان، امکانات تأسیساتی و وضعیت امکانات بهداشتی شهر تبریز در حد استاندارد و وضعیت امکانات رفاهی-خدماتی در حد متوسط استاندارد می باشد. در بررسی کیفیت آب مشخص شد مقدار میانگین کلر باقی مانده (5/1 میلی گرم در لیتر ) وph (5/7) و تعداد کلی فرم های مدفوعی (صفر عدد در 100 میلی لیتر) مطابق با استانداردها می باشند ولی میانگین دمای آب (78/28 درجه سانتی گراد) بالاتر از مقدار استاندارد آن می باشد.
مصطفی آرمان فر افشار جعفری
هدف: ورزش منظم برای بهبود سلامت و طول عمر بسیار موثر است. با این حال، شواهد قوی وجود دارد که در دراز مدت تمرین استقامتی بیش از حد مانند بلند و وسط راه دور در حال اجرا ممکن است باعث استرس اکسیداتیو و آسیب به سیستم های مختلف بیولوژیکی گردد. علاوه بر این، در برخی از مطالعات نشان داده است که مصرف مکمل کوآنزیم q10 است یک راه برای غلبه بر استرس اکسیداتیو ناشی از ورزش است. با این حال، هیچ مطالعه جامع وجود دارد در مورد تاثیر این مکمل بر روی تغییرات نشانگرهای زیستی در دوندگان مسافت های متوسط??. بنابراین، این مطالعه به منظور شناسایی اثر مکمل q10 حاد و کوتاه مدت انجام نشده است. هدف این مطالعه بررسی شاخص های استرس اکسیداتیو ناشی از ورزش، التهابی و بیوشیمیایی در خون محیطی مرد دونده میان مسافت است.
فرناز فخری افشار جعفری
با توجه به نقش ورزش، به عنوان یک پدیده ی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در دنیای کنونی و همچنین پتانسیل قوی آن در توسعه ی جوامع، تحقیقات مختلفی در مورد عوامل موثر بر توسعه و عملکرد ورزشی کشورهای مختلف در رقابت های مهم از جمله المپیک و جام های جهانی انجام گرفته که هر کدام با استفاده از عوامل موثر مدل هایی را ارائه داده اند. در این تحقیق عوامل موثر بر میزان توسعه و عملکرد ورزش قهرمانی در ایران، با توجه به متغیرهای مستقلی از جمله جمعیت، تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، نرخ باسوادی، آب و هوا و ضریب جینی؛ و مدال های کسب شده به عنوان متغیر وابسته در عملکرد ورزشی، و درجه ی توسعه یافتگی به عنوان متغیر وابسته در توسعه ی ورزش قهرمانی، بررسی شدند. ابتدا با 13 شاخص انتخابی از طریق تحلیل عاملی، میزان توسعه یافتگی ورزش قهرمانی استان ها مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش حاضر، از مجموع 30 استان کشور، به غیر از استان های تهران، مازندران، گیلان، خراسان رضوی و اصفهان که همواره طی چهار سال توسعه یافته بوده اند، سایر استان ها در زمره ی استان های نیمه توسعه یافته و یا توسعه نیافته قرار دارند. همچنین با توجه به درجه ی توسعه یافتگی سال های 85 و 88، رشد نسبی استان های، محاسبه گردید که بر این اساس 22 استان کشور رشد مثبت معنی دار داشتند. یافته های تحقیق، حاکی از موثر بودن تولید ناخالص داخلی، جمعیت، امید به زندگی و نرخ باسوادی بر توسعه و عملکرد ورزش قهرمانی، می باشد. همچنین برای استخراج معادله ی رگرسیونی، جهت پیش بینی میزان توسعه و عملکرد استان ها در سال های آتی، تأثیر همزمان عوامل موثر سنجیده شد، که جمعیت، تولید ناخالص داخلی و امید به زندگی به عنوان پیش بینی کننده های قوی میزان توسعه و تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، آب و هوا و ضریب جینی به عنوان عوامل موثر بر عملکرد ورزش قهرمانی مشخص گردیدند. از طرفی، نتایج دیگر نشان دادند که میزان توسعه یافتگی ورزش قهرمانی استان ها بر عملکرد ورزشی آن ها موثر می باشد و همچنین دو عامل تولید ناخالص داخلی و امید به زندگی به عنوان اجزای توسعه ی انسانی به طور مشترک بر میزان و توسعه و عملکرد ورزش قهرمانی موثر می باشند. همچنین با توجه به عوامل اثرگذار بر عملکرد ورزش قهرمانی، به عنوان ظرفیت های استانی به ارزیابی عملکرد استان ها با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها، پرداخته شد. نتایج نشان از ناکارایی 86.7 درصدی استان های کشور از لحاظ ورزش قهرمانی طی چهار سال داشت. همچنین استان های کشور در سال 88، نسبت به سال 85، از لحاظ کارآیی ورش قهرمانی، رشد نسبی معنی دار داشتند. بنابراین می-توان گفت که با روند فعلی، وضعیت مدال آوری کشور، بدون در نظر گرفتن ظرفیت های موجود در استان ها، در عرصه های بین المللی همچنان متکی به ظهور تک ستاره ها خواهد بود.
آزاده ناصری افشار جعفری
زمینه و هدف: با توجه به نگرانی های مرتبط با اثرات بالقوه سمّی، مخرب و جانبی مکمل دهی کراتین (cr)، مطالعه ی حاضر به منظور تعیین تأثیر بارگیری کراتین منوهیدرات همراه با یک هفته تمرین مقاومتی بیشینه بر فرمالدهید ادراری و برخی از آنزیم های سرمی مردان کشتی گیر انجام شد. روش شناسی: در قالب یک طرح نیمه تجربی دو سویه کور، 27 کشتی گیر مرد سالم داوطلب (با سن 26-18 سال و 12-8 درصد چربی بدن) به طور تصادفی در سه گروه همگن جایگزین شدند: کراتین با تمرین (cr+t)، کراتین بدون تمرین (cr-t)، و دارونمای با تمرین(pl+t). هر یک از شرکت کنندگان، 300 میلی گرم در روز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کراتین منوهیدرات یا دارونمای مالتودکسترین دریافت می کردند. همه آزمودنی ها (به غیر از گروه کراتین بدون تمرین) طی دوره مکمل دهی، در یک برنامه ی یک هفته ای مقاومتی بیشینه (سه روز در هفته، هفت ایستگاه در روز، سه دوره ی 9-6 تایی با شدت 85-80 درصد یک تکرار بیشینه [1rm]) شرکت کردند. نمونه های ادراری و خون سیاهرگی طی مدت 24-18 ساعت قبل و بعد از اولین و آخرین جلسه تمرین مقاومتی (یا دوره مکمل دهی) تهیه شد. فرمالدهید ادرار و آنزیم های سرمی [کراتین کیناز تام(ck)، لاکتات دهیدروژناز(ldh)، آلانین آمینوترانسفراز(alt) و آسپارات آمینوترانسفراز(ast)] به ترتیب با استفاده از کروماتوگرافی گازی -طیف سنجی جرمی و دستگاه اتوآنالایزر تعیین شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از روش تحلیل واریانس مکرر در سطح معنی داری پنج درصد بررسی شد. یافته ها: پاسخ افزایشی فرمالدهید ادراری گروه های کراتین با تمرین و بدون تمرین به طور معنی دار بیشتر از گروه دارونما بود(05/0p<). با این حال، میزان پاسخ در دامنه ی طبیعی فرمالدهید ادراری افراد سالم بود. به علاوه، تغییرات آنزیم های سرمی هر سه گروه معنی دار نبود (05/0p>). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاضر، می توان نتیجه گرفت که بارگیری کراتین منوهیدرات (300 میلی گرم در روز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت هفت روز متوالی) همراه با یک هفته تمرین مقاومتی، هیچ گونه اثر سمّی در مردان کشتی گیر سالم ندارد. با این حال، تا روشن شدن قطعی اثرات سمّی یا مخرب این مکمل دهی، بایستی احتیاط های لازم در رابطه با مصرف کراتین مورد ملاحظه قرار بگیرد.
فرزانه ترابی نهاد فریبا عسکریان
همچنان که ورزش رو به جهانی شدن است، تولیدات ورزشی در سطح ملی و بین المللی به فروش می رسند. برای فروش بیشتر کالاهای ورزشی به مصرف کنندگان ورزشی، مشخصه های خرید مورد مهمی در تحقیقات بازاریابی ورزشی به شمار می آید. این بدان معناست که مصرف کنندگان ورزشی سبک تصمیم گیری منحصر به فردی در هنگام خرید دارند. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مصرف کنندگان، انواع گوناگونی از حساسیت های خرید دارند که مربوط به عواملی مانند کیفیت، مد، نام تجاری، سرگرمی، سردرگرمی و عادت هنگام خرید می باشد. بنابراین، سبک تصمیم گیری مصرف کننده موضوع مهمی برای بررسی است تا انگیزه ها و رفتارهای خرید مصرف کنندگان، به ویژه در بازار کالاهای ورزشی شناسایی و درک شود. بر اساس علایق مختلف مصرف کنندگان به هنگام خرید، چهارچوب مفهومی به کار برده شده در این مطالعه برای تعیین سبک های تصمیم گیری خرید کالاهای ورزشی در مصرف کنندگان شهر تبریز، توسط اسپرولز و کندال (1986) طراحی شده است. طرح پژوهشی حاضر، از نوع توصیفی بوده و به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل مصرف کنندگان کالاهای ورزشی بالای 18 سال در سطح شهر تبریز می باشد که 385 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی انتخاب شده اند. با استفاده از تحلیل عاملی پرسشنامه با روایی و پایایی قابل قبول و برگرفته از پرسشنامه استاندارد سبک مصرف کننده آماده و برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. از آمار توصیفی برای توصیف داده ها و ویژگی های جمعیت شناختی نمونه در قالب جداول و نمودارها استفاده شد و از آمار استنباطی)تحلیل عاملی، کلموگروف-اسمیرنف، فریدمن، یومن-ویتنی، کروسکال- والیس) در سطح معنی-داری پنج درصد برای پاسخگویی به فرضیه های تحقیق استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد سه سبک تصمیم گیری نوگرایی و مدگرایی، ایده آل گرایی و لذت گرایی در مصرف کنندگان کالاهای ورزشی شهر تبریز وجود دارد و موثرترین عامل در تصمیم گیری خرید آنها مدگرایی و نوگرایی می باشد. همچنین مردان نسبت به زنان نوگراتر بودند و افراد شاغل با حقوق متغیر ایده آل گراتر بودند و نیز درآمد خانواده با سبک نوگرایی و درآمد شخصی با سبک لذت گرایی ارتباط دارند، همچنین بین سن، تحصیلات و ورزشکار بودن یا نبودن مصرف کنندگان و سبک تصمیم گیری آنان تفاوتی مشاهده نشد. شناسایی عوامل موثر بر تصمیم خرید می تواند برای مدیران بازاریابی ورزشی، تولیدکنندگان و فروشندگان کالاهای ورزشی برای توسعه اقتصادی در زمینه کالاهای ورزشی و افزایش فروش و رضایت مشتریان مفید واقع شود.
فرید اعتمادیان افشار جعفری
کراتین منوهیدرات به عنوان یک مکمل تغذیه ای در افزایش عملکرد ورزشی، بین ورزشکاران و محبوبیت گسترده ای دارد. با این حال اخیرا نگرانی های درباره ی برخی از اثرات مصرف کوتاه مدت و بلند مدت کراتین برای سلامتی وجود دارد. از طرفی بعضی از مطالعات به تازگی پیشنهاد داده اند که بارگیری کراتین ممکن است اثرات نامطلوب کوفتگی عضلانی تاخیری ناشی از فعالیت ورزشی برونگرا را کاهش دهد از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر دویدن در سرازیری و بارگیری مکمل کراتین منوهیدرات بر شاخص های زیست شیمیای، التهابی و عملکردی کوفتگی عضلانی تاخیری در مردان کوهنوردی انجام شد. روش شناسی: 20 مرد کوهنورد داوطلب (میانگین سنی 82/1+ 5/24 سال درصد چربی 96/1/+42/10% و اکسیژن مصرفی پیشینه 36/2/+ 56/53 میلی لیتر /کیلوگرم دقیقه) به طور تصادفی و دو سویه کور در دو گروه کراتین (10 نفر) و شبه دارو (10 نفر) تقسیم شدند. سپس هر یک از آزمودنی ها 20 بسته مکمل شامل 3% گرم در روز به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در چهار نوبت باری پنج روز متوالی دریافت کردند. گروه کراتین بسته های محتوی کراتین و گروه شبه دارو بسته های دارای دکستروز را دریافت کردند. آزمودنی ها هر یک از بسته ها را همراه با 250 میلی لیتر آب میوه سیب با غلظت 8% کربوهیدرات مصرف کردند. پس از دوره ی بارگیری همه ی آزمودنی ها در یک قرارداداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوارگردان با 6% اکسیژن مصرفی کردند. پس از دوره ی بارگیری همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوارگردان با 65% اکسیژن مصرفی بیشییه شیب 15-درصد و مدت 30 دقیقه قرارداد ورزشی4-24 ساعت پس از قرارداد ورزشی انجام شد. شاخص های زیست شیمیایی (کراتین کیناز نام سرمی) التهابی (تعداد لکوسیت های خون محیطی، ایترلوکین شش و پروتیین واکنشگر c سرم همراه با احساس دردر و دور ران ) و عملکردی (قدرت هم طول بیشینه، اوج توان و انعطاف پذیری پایین تنه) هر دو گروه طی این چهار مرحله اندازه گیری شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پس تعقیبی بونفرونی و نی مستقل با کمک نرم افزار spss در سطح معنی داری 5% بررسی شد. یافته های تحقیق: 30 دقیقیه دویدن در سرازیری باعث افزایش معنی دار در شاخص های احساس درد، کراتین کیناز تام و پروتیین واکنشگر c در سرم می شود. در حالی که تغییرات 24 ساعته ی قدرت هم طول پیشینه لوج توان و انعطاف پذیری پایین تنه در هر دو گروه معنی دار نبود. از طرفی تغییرات اینترلوکین شش پروتیین واکنشگر c- و کارتین کنیاز تام در سرم گروه گراتین به طور معنی داری پایین تر از گروه معنی دار نبود. از طرفی تغییرات اینترلوکین شش پروتیین واکنشگر c- و کراتین کیناز تام در سرم گروه کراتین به طور معنی داری پایین تر از گروه شبه دارو بود. با این حال تفاوت معنی داری بین دیگر شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری مورد مطالعه در 24 ساعت پس از فعالیت دویدن سرازیری مردان کوهنورد وجود ندارد. نتیجه گری: یافته های این تحقیق نشان داد بارگیری کراتین (3% گرم در روز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن برای پنج روز متوالی ) پس از نیم ساعت دویدن سرازیری با 65% توان هوازی و شیب 15- درصد باعث کاهش آثار نا مطلوب برخی از شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری (انترلوکین شش، پروتیین واکنشگر c-و فعالیت کراتین کیناز نام سرم) در مردان کوهنورد می شود. بنابراین بر طبق نتایج مطالعه حاضر بارگیری کراتین ممکن است میزان التهاب و آسیب سلولی را به دنبال فعالیت دویدن در سرازیری کاهش دهد.
علیرضا اسفندیاری نژاد محمدرضا اسد
زمینه و هدف: با توجه به ابهامات مرتبط با ارکسینa و چاقی ، پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر هشت هفته تمرین hiit ( تمرین تناوبی با شدت بالا ) بر سطوح پلاسمائی ارکسینa، در پسران نوجوان چاق انجام شد. مواد و روش ها: در قالب طرح نیمه تجربی، دوسویه کور، 26 پسر چاق سالم و غیر فعال ( میانگین سنی 72/0 ± 74/15 با صدک bmi مساوی یا بالاتر از 95 درصد و نمایه توده بدن 27/2 ± 4/28 ) به صورت تصادفی، در دو گروه همگن، کنترل و تجربی جایگزین شدند. گروه تمرین، در هشت هفته تمرین تناوبی(7-4 دوره دویدن 30 ثانیه ای با شدت 95-90% ضربان قلب ذخیره و دو دقیقه فواصل استراحتی شامل دویدن با ?5 - 50 % ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته ) شرکت کردند. سطوح پلاسمائی ارکسینa، کلسترول تام، ldl، hdl، تری گلیسرید و شاخص های تن سنجی و اکسیژن مصرفی بیشینه، قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اندازه گیری شدند. داده ها بصورت میانگین ± انحراف استاندارد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/0> p بررسی شد. یافته ها: انجام تمرین های hiit ضمن کاهش معنی دار تری گلیسرید و شاخص های تن سنجی مانند درصد چربی، نمایه توده بدن و نسبت محیط کمر به لگن، افزایش معنی دار vo2max را به همراه داشت ( 05/0> p ). با این حال، در سطوح پلاسمائی ارکسینa، ldl، hdl و کلسترول تام در گروه کنترل و گروه تمرین، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (05/0<p). نتیجه گیری: هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بدون تغییر سطوح ارکسینa و کلسترول تام و کلسترول کم چگال و پر چگال در بهبود ترکیب بدن پسران نوجوان چاق نقش دارد. با این حال با در نظر گرفتن برخی محدودیت های اثرگذار و غیر قابل کنترل، از جمله خواب، تغذیه، تغییرات ناشی از بلوغ و ... برای رسیدن به نتایج قطعی تر، انجام تحقیقات دیگر ضروری است.
فضه محمد حسنی محمدرضا اسد
زمینه و هدف: با توجه به ابهامات مرتبط با ارکسینa و چاقی، پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر سطوح پلاسمایی ارکسینa در پسران نوجوان چاق انجام شد. مواد و روش ها: در قالب طرح نیمه تجربی، دو سویه کور، 23 پسر چاق سالم و غیر فعال (میانگین سنی 62/0 ± 33/15، صدک bmi مساوی یا بالاتر از 95 درصد، نمایه توده بدن 11/2 ± 5/28 ) به طور تصادفی در دو گروه همگن، کنترل و تجربی جایگزین شدند. گروه تمرین، در هشت هفته تمرین استقامتی(40-25 دقیقه دویدن در روز با شدت 85-65 % ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته ) شرکت کردند. سطوح پلاسمایی ارکسینa، کلسترول تام، تری گلیسرید، ldl، hdl، و شاخص های تن سنجی و اکسیژن مصرفی بیشینه، قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. داده ها بصورت میانگین ± انحراف استاندارد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/0>p بررسی شد. یافته ها: انجام تمرین های استقامتی ضمن کاهش معنی دار شاخص های تن سنجی مانند درصد چربی، نمایه توده بدن و نسبت محیط کمر به لگن، افزایش معنی دار vo2max را به همراه داشت (05/0>p). با این حال، در سطوح پلاسمایی ارکسینa و نیمرخ لیپیدی ( کلسترول تام، ldl، hdl، تری گلیسرید ) گروه کنترل و تمرین، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (05/0<p). نتیجه گیری: هشت هفته تمرین استقامتی بدون تغییر سطوح ارکسینa و نیمرخ لیپیدی در بهبود ترکیب بدن پسران نوجوان چاق نقش دارد. با این حال با در نظر گرفتن برخی محدودیت های اثرگذار و غیر قابل کنترل، از جمله خواب، تغذیه، تغییرات ناشی از بلوغ و ... از طرف دیگر ابهامات مرتبط با ارکسینa و چاقی، پیشنهاد می شود در درمان چاقی تا انجام مطالعات بعدی، تنها به انجام تمرین استقامتی خاص و یکنواخت اکتفا ننموده، از فعالیت های ورزشی استقامتی متنوع و دلخواه افراد چاق استفاده نمایند.
مژگان راهنما جواد وکیلی
تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر چهار هفته مکمل دهی عناب همراه با تمرین هوازی بر برخی عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان چاق غیرفعال انجام شد. بدین منظور، 20 زن چاق غیرفعال داوطلب شرکت در این تحقیق شدند و به طور تصادفی در دو گروه عناب+تمرین و دارونما+تمرین قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت 4 هفته تمرین هوازی شامل 30 دقیقه پیاده روی با شدت 50 تا 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه را سه روز در هفته اجرا کردند. در این 4 هفته آزمودنی های گروه عناب+تمرین، روزانه 150 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پودر میوه عناب و آزمودنی های گروه دارونما+تمرین، روزانه 130 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پودر گلوکز با طعم عناب را مصرف کردند. نتایج نشان داد میوه عناب می تواند به عنوان مکمل گیاهی اثربخش به همراه تمرین هوازی در بهبود حساسیت به انسولین و پیشگیری از دیابت نوع 2 در زنان چاق غیرفعال توصیه شود.
فریبا آقایی افشار جعفری
چکیده ندارد.
حسن پوررضی افشار جعفری
چکیده ندارد.
فاطمه نقی زاده دیزج حمید آقاعلی نژاد
چکیده ندارد.
جعفرصادق محمدزاده وحید ساری صراف
چکیده ندارد.
اکرم آمقانی افشار جعفری
چکیده ندارد.
افشار جعفری عباس صاحبقدم لطفی
یافته های تحقیق نشان می دهد که فعالیت آنزیم های سرمی دراثر فعالیت جسمانی شدید و طولانی مدت افزایش پیدا می کند. اما باید توجه داشت که دامنه اختلافات در افراد آماده کمتر از افراد تمرین نکرده است. این موضوع احتمالا به علت تطابق ها و سازگاریهای ایجاد شده در افراد آماده می باشد. ( افزایش 68درصد فعالیت ldh در حالت استراحت ، در افرادی که در برنامه آمادگی جسمانی شرکت داشتند). مصرف محلول 5/2درصد سوکروز یک ساعت قبل از فعالیت در این مطالعه به دلیل بالا بردن فعالیت ldh و کاستن فعالیت ald مفید واقع نشد.