نام پژوهشگر: سعید عباسی
صبا فدوی سعید عباسی
به منظور شناسایی قارچ های کلاهک دار در شهرستان کرمانشاه، طی سال های 89-88 از نقاط مختلف این منطقه بازدید به عمل آمده و در مجموع 94 نمونه جمع آوری گردید. برای هر نمونه چندین تصویر با دوربین دیجیتال در محیط طبیعی تهیه شده و مشخصات اکولوژیکی منطقه جمع آوری ثبت گردید. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه صفات ماکروسکوپی قارچ های جمع آوری شده به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ثبت گردید. به منظور تعیین نقش اسپوری، از هر نمونه یک کلاهک از پایه جدا شده و پس از قرار گرفتن روی یک تکه کاغذ سفید یا سیاه، به مدت چند ساعت یک ظرف مناسب شیشه ای بر روی آن قرار داده شد. شناسایی نمونه ها با استفاده از منابع استاندارد و بر اساس خصوصیات ماکروسکوپی (شامل شکل کلاهک و پایه، وجود یا عدم وجود فنجانک و حلقه، نحوه اتصال تیغه به پایه، نقش اسپوری و...) و ویژگی های میکروسکوپی (شامل وجود یا عدم وجود قوس اتصال، شکل و نوع ریسه ها، شکل، اندازه و رنگ بازیدیوسپورها، شکل، اندازه و محل قرارگیری سیستیدیوم ها، شکل و تعداد استریگماهای بازیدیوم ها و غیره) صورت گرفت. پس از انجام بررسی های اولیه، نمونه ها بر روی دستگاه خشک کن در معرض هوای گرم، خشک شدند. سپس به منظور حذف آفات احتمالی (حشرات و کنه های پارازیت) که در فرایند خشک کردن حذف نشده اند، نمونه های قارچی خشک شده، داخل پاکت های کاغذی گذاشته شده و به مدت حداقل یک هفته در فریزر، در دمای ?? -درجه سانتی گراد قرار داده شدند. نمونه ها، سپس جهت نگهداری در کیسه های پلاستیکی زیپ دار قرار داده شدند و از نمونه های جمع آوری شده از هر منطقه جغرافیایی ضمن تخصیص کد هرباریومی یک نمونه در هرباریوم قارچ های ایران واقع در موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل، از 94 نمونه قارچی جمع آوری شده، 20 جنس و 36 گونه شناسایی گردید که 97 درصد آن ها به راسته agaricales تعلق داشتند. از بین نمونه های جمع آوری شده 12 گونه شامل: agrocybe ochrace, coprinopsis vermiculife, inocybe griseovelata, inocybe subnudipes, inocybe terrifera, leucoagaricus carneifolius, marasmius hybridus, psathyrella spadicea, coprinellus radians, stropharia coronilla, entoloma griseorubellum, و psilocybe atrobrunnea برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند. گونه های شناسایی شده در 11 تیره جای گرفتند، که تیره psathyrellaceae با 8 گونه، دارای بیشترین تنوع در میان تیره ها بود و گونه lentinus tigrinus با 17 نمونه جمع آوری شده، گونه غالب مناطق مورد مطالعه شناخته شد. با توجه به مطالعه صورت گرفته، یک سوم آرایه های شناسایی شده در این تحقیق برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند که این نمایانگر ناشناخته بودن پوشش قارچی استان کرمانشاه و ضرورت توجه بیشتر به شناسایی قارچ های آگاریک در این منطقه است.
سعید عباسی محمد سیروس پاکباز
چکیده: نظر به اهمیت خاک در پروژه های عمرانی از قبیل زیر سازی جاده ها، خاک ریزی ها، کانال های آبیاری و سازه های مرتبط با آن ها و غیره، بهسازی خاک جهت بهبود خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آن مدت های طولانی مورد علاقه متخصصین ژئوتکنیک بوده است. در این خصوص روش های مختلفی از جمله مخلوط کردن خاک با مصالح دیگر مانند آهک یا سیمان مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه مخلوط کردن خاک، تنها با آهک یا سیمان ممکن است خصوصیات ژئوتکنیکی لازم برای اجرای پروژه را در بر نداشته باشد، لذا امروز علاوه بر این مصالح از مصالح و مواد افزودنی دیگر مانند میکروسیلیس و یا مواد پلیمری استفاده می شود. در این تحقیق تاثیر افزودن پودر لاستیک های فرسوده و دوده صنعتی بر خصوصیات مکانیکی و مقاومتی خاک های ماسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. خاک در نسبت های اختلاط مختلف به صورت غیر همزمان با مقادیر 0، 10، 20، 30 و 40 درصد وزنی پودر لاستیک و مقادیر 0، 1، 2، 3، 4 و 6 درصد وزنی دوده کربنی ترکیب شده و سپس در دستگاه برش مستقیم، مورد آزمایش قرار گرفت. برخی از مهمترین نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزودن پودر لاستیک موجب کاهش مقاومت برشی خاک گشته در حالی که افزودن دوده صنعتی موجب افزایش مقاومت برشی خاک می گردد. درصد بهینه دوده برای دستیابی به بیشترین مقاومت برشی در عین اقتصادی بودن آن، %3 اعلام گردید.
آسیه زارع خفری سعید عباسی
سفیدک پودری خیار، ناشی از قارچ podosphaera xanthii (syn. sphaerotheca fuliginea) و لکه موجی گوجه فرنگی که توسط قارچ alternaria solani ایجاد می شود، دو بیماری شایع و مخر ب این محصولات در سراسر جهان محسوب می شوند. کنترل بیماری های یادشده عمدتاً متکی به کاربرد قارچ کش هاست. لیکن با توجه به تبعات سوء زیست محیطی ناشی از کاربرد آفت کش ها، جایگزینی این ترکیبات شیمیایی با روش های مدیریتی کم خطر ضروری به نظر می رسد. در این میان، عصاره های گیاهی به عنوان یک آفت کش طبیعی، جایگزین مناسبی به نظر می رسند. از این رو، در این مطالعه، عصاره ی متانولی 101 گونه ی گیاهی استخراج گردید که از این میان، عصاره ی 24 گونه ی گیاهی در شرایط گلخانه ای علیه سفیدک پودری خیار و عصاره ی متانولی 100 گونه گیاهی در شرایط آزمایشگاهی بر اساس روش دیسک کاغذی به مقدار 5 میلی گرم بر هر دیسک، علیه قارچ a. solani، عامل بیماری لکه موجی گوجه فرنگی بررسی شد. به منظور بررسی تأثیر عصاره های خام گیاهی در مهار بیماری سفیدک پودری، عصاره متانولی 24 گونه گیاهی به نسبت 50 میلی گرم در میلی لیتر، در مرحله ی دو برگی، با کمک یک افشانه دستی روی سطح برگ ها پاشیده شد. بعد از گذشت 24 ساعت، گیاهان مورد آزمایش با سوسپانسیونی از کنیدی های جوان p. xanthii به غلظت 104×1 اسپور در میلی لیتر مایه زنی شدند. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار به اجرا درآمد. ارزیابی شدت آلودگی 12 روز بعد از مایه زنی و بر اساس تعداد کنیدی تولید شده در سطح برگ صورت گرفت و عصاره های گیاهی منتخب مجدداً در قالب آزمایش جدید مورد ارزیابی قرار گرفتند. در آزمون دوم، تعداد 9 عصاره گیاهی که در آزمون قبلی تأثیر چشمگیری در مهار بیماری سفیدک پودری نشان داده بودند، مجدداً در قالب یک آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر پایه ی نتایج آزمایش، از مجموع 24 عصاره ی گیاهی، شش عصاره شدت بیماری را درحد چشمگیری کاهش دادند. در این میان، عصاره ی متانولی میخک هندی، کاج و چویر به ترتیب با اثر بازدارندگی به نسبت 87، 86 و 84 درصد موثرترین عصاره های گیاهی در مهار سفیدک پودری خیار شناخته شدند. اثر بازدارندگی عصاره ی متانولی حاصل از 100 گونه ی گیاهی بر روی رشد میسلیومی قارچ a. solani با استفاده از روش دیسک کاغذی و با استفاده از 5 میلی گرم عصاره بر هر دیسک کاغذی، در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار، مورد بررسی قرار گرفت. عصاره متانولی گیاه موسیر که در میان عصاره های مورد آزمایش اثر قابل توجهی در مهار رشد میسلیومی a. solani نشان داده بود، انتخاب گردید و وجود مواد موثره ی ضدقارچی در اندام های مختلف آن به تفکیک مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، عصاره اندام های مختلف گیاه شامل برگ، ساقه، گل آذین و کورم به صورت جداگانه استحصال گردید و اثر بازدارندگی آن بر رشد قارچ a. solani مورد بررسی قرار گرفت. اجزای عصاره ی کورم موسیر که بیشترین اثر بازدارندگی را علیه a. solani نشان داده بود، با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی گردیده و خواص ضد قارچی ترکیبات موجود در هر باند بررسی شد. بر اساس نتایج حاصل، فقط یک باند حاصل از tlc با rf معادل 41/0 دارای اثر بازدارندگی علیه قارچ a. solani بود.
مرجان عمرانپور سعید عباسی
گیاهان دارویی همواره به عنوان یکی از مهم ترین منابع ترکیبات فعال زیستی مورد توجه بوده اند. ترکیبات فعال (متابولیت های ثانویه) موجود در این گیاهان، مسئول خاصیت ضد میکروبی آن ها می باشند. این ترکیبات همچنین در دفاع از گیاهان در برابر آفات و عوامل بیماری زای گیاهی موثرند. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر ضدقارچی عصاره های گیاهی به منظور مهار بیماری زنگ سفید خاجیان به اجرا درآمد. به این منظور ابتدا عصاره خالص 47 نمونه گیاهی با استفاده از متانول بدست آمد. اثرات ضدقارچی عصاره ها با مخلوط کردن عصاره های گیاهی با سوسپانسیون زئوسپورانژهای albugo candida (106×1 اسپور/میلی لیتر) در سه غلظت مختلف 250، 100 و 50 پی پی ام بررسی شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار و دو مشاهده در هر واحد آزمایش انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که از بین 47 گونه گیاهی سه گیاه سماق، آناگالیس و ازگیل در غلظت 50 پی پی ام کاملاً مانع از رهایش زئوسپور از زئوسپورانژهای a.candida شدند. سپس سه گیاه انتخاب گردیده و اجزاء عصاره با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی شدند. براساس نتایج حاصل از کروماتوگرافی و اثرات بازدارندگی شان ترکیبات موجود در 0065/0rf=، 039/0rf= و 104/0rf= به ترتیب در باند های 1، 2 و 3 از عصاره متانولی آناگالیس و 97/0 rf=در باند 8 از عصاره متانولی برگ ازگیل و 014/0 rf=در باند 1 از عصاره متانولی سماق بیشترین اثر بازدارندگی را روی آزادسازی زئوسپورهای a.candida نشان دادند. در نهایت در آزمایش مزرعه ای، اثر عصاره متانولی گیاهان ازگیل، آناگالیس و سماق همراه با مانکوزب به عنوان شاهد مثبت در مهار بیماری زنگ سفید شاهی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد عصاره متانولی گیاه ازگیل در غلظت 10000 پی پی ام بیشترین اثر (0/100%) را در مهار بیماری مربوطه داشته است. از عصاره متانولی برگ ازگیل بارگذاری شده با نانوذرات آهن و مس جهت بررسی اثر بازدارندگی شان روی رهایش زئوسپورها در 4 غلظت مختلف استفاده شد. نتایج نشان داد که عصاره برگ ازگیل باردار شده با نانوذرات مس در غلظت 50 پی پی ام اثر ضدقارچی بالاتری نسبت به عصاره برگ ازگیل و عصاره برگ ازگیل باردار شده با نانوذرات آهن دارد. لذاترکیب عصاره ازگیل در قالب نانو ذرات باردارشده با فلز مس احتمالاً بتواند کنترل موثری بر تکثیر و شیوع این بیماری در مزارع شاهی داشته باشد.
سمیرا قاسمی صحبت بهرامی نژاد
امروزه به دلیل بروز برخی مشکلات ناشی از استفاده ی بی رویه از سموم شیمیایی در سامانه های کشاورزی، گرایش زیادی به استفاده از پتانسیل مواد بیولوژیکی نظیر متابولیت های گیاهی در راستای کنترل بیماری های گیاهی ایجاد شده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر ضد قارچی عصاره های گیاهی به منظور مهار بیماری مرگ گیاهچه ی کدوییان به اجرا در آمد. به این منظور ابتدا اثرات ضد قارچی سه نوع عصاره ی اتانولی، متانولی و آبی حاصل از 37 گونه ی گیاهی علیه عوامل مرگ گیاهچه شامل گونه های pythium aphanidermatum، phytophthora drechsleri، rhizoctonia solani و macrophomina phaseolina بر اساس روش دیسک کاغذی به مقدار 5 میلی گرم بر هر دیسک بررسی شد. در مرحله ی بعد از بین گیاهان مورد مطالعه دو گیاه تلخه (acroptilon repens) و شیرین بیان (glycyrrhiza glabra) انتخاب گردیده و عصاره ی خام برگ، گل و ریشه ی این گیاهان به تفکیک با استفاده از پنج نوع حلال مختلف شامل آب مقطر استریل، اتانول، متانول، کلروفرم و استون استحصال گردید. سپس اثر ضد قارچی عصاره های حاصل به دو روش دیسک کاغذی و اختلاط با محیط کشت مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت عصاره ی اتانولی تلخه که در بین عصاره های مورد مطالعه بیشترین اثر بازدارندگی را علیه مهمترین عوامل مرگ گیاهچه؛گونه های p. aphanidermatum و p. drechsleri؛ نشان داده بود انتخاب گردیده و اجزای عصاره با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی و اثرات بازدارندگی هر کروماتوگرام علیه قارچ های فوق بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک عصاره ی اتانولی برگ تلخه، ترکیبات موجود در 89/0= rfبا رنگ باند سیاه بیشترین اثر بازدارندگی را روی رشد دو قارچ فوق نشان دادند. در مطالعات گلخانه ای اثر عصاره ی اتانولی گیاه تلخه در مهار بیماری مرگ گیاهچه ی خیار ناشی از گونه های p. drechsleri و p. aphanidermatum به ترتیب در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمون t با هشت تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد اختلاط یک تا یک و نیم گرم عصاره ی خشک اتانولی تلخه با هزار گرم خاک می تواند مرگ گیاهچه ی ناشی از p. drechsleri در حدود60 درصد مهار کند. همچنین اندود نمودن بذر خیار با عصاره ی مذکور به نسبت حدود ده درصد بیماری مرگ گیاهچه ناشی از p. aphanidermatum را تقریباً 50 درصد مهار نمود. بنابراین می توان از پتانسیل اثرات ضد میکروبی گیاه شیرین بیان و تلخه برای پیشبرد اهداف کنترل زیستی در زمینه ی به حداقل رساندن مصرف سموم شیمیایی و استفاده ی هر چه بیشتر از ترکیبات طبیعی بهره برد.
پری مریخی صحبت بهرامی نژاد
در سال های اخیر بحث امکان کنترل زیستی بیمارگرهای خاکزاد مورد توجه جدی محققین قرار گرفته است که از آن جمله می-توان به باکتری های آنتاگونیست به خصوص سودومونادهای فلورسنت و باسیلوس ها در کنترل بیمارگر های قارچی و باکتریایی ریشه گیاهان زراعی اشاره کرد. میکروارگانیسم-هایی که در ناحیه فرا ریشه گیاهان زندگی می کنند گزینه مناسبی برای استفاده در روش های کنترل زیستی هستند زیرا فرا ریشه خط مقدم دفاعی ریشه ها علیه بیمارگر های خاکزاد می باشد. در این تحقیق 121 جدایه باکتری از خاک فرا ریشه گندم در مزارع شهرستان کرمانشاه جدا سازی گردید. قابلیت آنتاگونیستی باکتریایی علیه var. tritici gaeumannomyces graminis به روش کشت متقابل مورد ارزیابی قرار گرفت. 20 جدایه باکتریایی که هاله بازدارندگی بیش از 10 میلی متر ایجاد کردند به عنوان جدایه برتر برای مطالعات بعدی انتخاب شد. هیچ کدام از جدایه های سودوموناد فلورسنت تاثیر قابل قبولی روی کنترل بیماری نداشتند. مکانیسم آنتاگونیستی جدایه های باسیلوس از نظر تأثیر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی، ترکیبات فرار، تولید بیوفیلم و حلالیت فسفات مورد بررسی قرار گرفت. فعال ترین آن ها از نظر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب جدایه های 1، 2، 4، 6، 9، 11، 12، 15، 16، 17، 18 بودند، در حالی که جدایه 19 از لحاظ عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب تنها توانست 50 و 10 درصد رشد پرگنه ggt را کاهش دهد. با استفاده از خاک سترون در شرایط گلخانه تأثیر آغشته سازی بذور به جدایه های باکتریایی روی پوسیدگی ریشه ناشی از ggt و شاخص های رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. جدایه 9 در افزایش وزن خشک در حضور بیمارگر بیشترین تأثیر را داشت، اگرچه هیچ یک از جدایه های باکتری نتوانستند به طور کامل از بیماری تحت شرایط گلخانه ممانعت نمایند ولی جدایه 15 بیماری را بیش از 80% کنترل نمود. نتایج نشان می دهد که توانایی کنترل زیستی جدایه 15 نه تنها منجر به کاهش بیماری می شود بلکه رشد گیاه را نیز تحریک می کند. در مجموع بر اساس نتایج آزمایشگاهی و گلخانه ای، جدایه شماره 15 می تواند از تمام لحاظ به عنوان جدایه ای موفق در سیستم های تولید کشاورزی پایدار به کار گرفته شوند.
صدیقه محمدی کهنه شهری مهیار شیخ الاسلامی
بیماری پاخوره که عامل آن gaeumannomyces graminis (sacc.) arx & oliver می باشد، مخرب ترین بیماری ریشه ی غلات در سراسر جهان است. این بیماری از نقاط مختلف ایران از جمله کرمانشاه نیز گزارش شده است. در این تحقیق طی فصل زراعی 89-88 حدود 3426 نمونه ی آلوده که علائم خوشه سفیدی و سر سفیدی نشان می دادند از 307 مزرعه گندم و جو در نقاط مختلف استان کرمانشاه جمع آوری گردید. پس از کشت و جداسازی، قارچ بیمارگر در نمونه های جمع آوری شده از 139 مزرعه گندم و جو شناسایی گردیدند که بیانگر شیوع بیماری پاخوره گندم در حدود نیمی از مزارع بازدید شده می باشد. از بین جدایه های به دست آمده 97 جدایه g. graminis با توزیع جغرافیایی مناسب جهت مطالعات بعدی انتخاب گردید. آزمون بیماری زایی جدایه های مذکور روی گندم و یولاف در شرایط اتاقک رشد مورد ارزیابی قرار گرفت. به استناد نتایج حاصل تمامی جدایه ها روی گندم بیماری زا بوده ولی قادر به ایجاد بیماری در یولاف نبودند، از این رو، همه ی جدایه ها به عنوان واریته ی g. graminis. var. tritici شناخته شدند. به منظور ارزیابی مقاومت ارقام گندم، 63 رقم گندم با مخلوطی از چهار جدایه منتخب g. graminis. var. tritici مایه زنی شده و مقاومت آن ها در شرایط اتاقک رشد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف از لحاظ درصد کاهش صفات به علت آلودگی به قارچ مورد مطالعه اختلاف بسیار معنی دار وجود دارد. برای بررسی واکنش ارقام گندم نسبت به عامل بیماری پاخوره در شرایط مزرعه از 20 رقم رایج در استان کرمانشاه استفاده گردید. کاشت ارقام طی سال زراعی 91-90 در پلات هایی به ابعاد طول یک متر و عرض50 سانتی متر صورت گرفت. صفات مختلفی شامل عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، وزن هزار دانه، وزن تر ریشه، وزن تر اندام هوایی، وزن تر کل، وزن خشک ریشه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک کل، درصد آلودگی ریشه، تعداد پنجه در بوته و تعداد دانه درخوشه مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که سه رقم از رقام مورد ارزیابی به خوشه نرفتند، ارزیابی نهایی برخی صفات برای 17 رقم صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که رقم زرین، مرودشت، افلاک، پارسی، dn-11 و دنا متحمل و ارقام شهریار، توس، بهرنگ و سیوند حساس می باشند. در این مطالعه، شاخص های مختلف تنش شامل شاخص حساسیت به تنش ssi، شاخص تحمل تنش sti، شاخص عملکرد yiو میانگین هارمونیک ham محاسبه گردید. بر اساس شاخص های مذکور، ارقام مرودشت، پارسی، dn-11، افلاک و زرین را می توان به عنوان ارقام متحمل معرفی نمود. همچنین ارقام بهرنگ، آذر 2، شهریار و توس به عنوان ارقام حساس شناخته شدند.
مریم یوسفوند کیانوش چقامیرزا
بیماری پاخوره که عامل آن gaeumannomyces graminis (sacc.) arx & oliver می باشد، مخرب ترین بیماری ریشه ی غلات در سراسر جهان است. این بیماری از نقاط مختلف ایران از جمله کرمانشاه نیز گزارش شده است. در این تحقیق طی فصل زراعی 89-88 حدود 3426 نمونه ی آلوده که علائم خوشه سفیدی و سر سفیدی نشان می دادند از 307 مزرعه گندم و جو در نقاط مختلف استان کرمانشاه جمع آوری گردید. پس از کشت و خالص سازی، قارچ های بیمارگر در نمونه های جمع آوری شده از 139 مزرعه گندم و جو شناسایی گردیدند که بیانگر شیوع بیماری پاخوره گندم در حدود نیمی از مزارع بازدید شده می باشد. از بین جدایه های به دست آمده 97 جدایه g. graminis با توزیع جغرافیایی مناسب جهت مطالعات بعدی انتخاب گردید. آزمون بیماری زایی جدایه های مذکور روی گندم و یولاف در شرایط اتاقک رشد مورد ارزیابی قرار گرفت. به استناد نتایج حاصل تمامی جدایه ها روی گندم بیماری زا بوده ولی قادر به ایجاد بیماری در یولاف نبودند، از این رو، همه ی جدایه ها به عنوان g. graminis.var. tritici شناخته شدند. به منظور حصول اطمینان از تشخیص صحیح جدایه های به دست آمده از دو جفت آغازگر شامل ns5: gga-rp, ns5: ggt-rp برای شناسایی و تفکیک واریته های بیمارگر استفاده شد. از بین 97 جدایه ی مذکور، 84 جدایه با تولید یک باند bp400 برای آغازگرهای ns5: gga-rp و یک باند bp 410 برای آغازگرهای ns5: ggt-rp به عنوان g. graminis. var. tritici شناسایی شدند، اما 13 جدایه هیچگونه باندی تولید نکردند. به منظور مطالعه ی تنوع ژنتیکی جدایه های g. graminis.var. tritici ، 60 جدایه بر اساس موقعیت جغرافیایی انتخاب گردید و تنوع ژنتیکی آن ها با استفاده از نشانگرهای rapd و issr مورد بررسی قرار گرفت. از بین 20 آغازگر rapd و 20 آغازگر issr هر یک 15 آغازگر که چند شکلی بیش تری نشان دادند انتخاب گردیده و برای ارزیابی تنوع ژنتیکی مورد استفاده قرار گرفتند. میزان چند شکلی حاصل از آغازگرrapd, issr و ترکیب دو نشانگر 100% بود. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل برای نشانگر های rapd-issr, issr, rapd به ترتیب بر اساس روش هایmedian, wpgma , compelet با استفاده از ضریب تشابه جاکارد صورت گرفت. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از نشانگرهای rapd، issr و ترکیب دو نشانگر، جدایه ها را به ترتیب به هشت، شش و پنج گروه در بهترین نقطه برش تقسیم بندی کرد، اما هیچ ارتباط روشن و واضحی بین گروه بندی خوشه ای و منشأ جغرافیایی وجود نداشت. نتایج نشان دادند که نشانگرهای rapd و issr نشانگرهای مناسبی برای بررسی مطالعات تنوع ژنتیکی در جدایه های g. graminis.var. tritici هستند، اما به دلیل ارتباط نزدیک تر نشانگر rapd با منشأ جغرافیایی نشانگر مناسب تری به نظر می رسد.
کامران پریزاد عباس شهرآبادی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی آزمایشگاهی نشست دینامیکی آسفالتین بر روی مغزه در فرآیند تخلیه طبیعی می باشد. در قسمت آزمایشات که با نمونه های واقعی سنگ و سیال و تحت دما و فشار مخزن انجام شده است، اثر کاهش فشار، میزان دبی نفت تزریقی به مغزه و همچنین غلظت اولیه آسفالتین موجود در نفت در ایجاد نشست آسفالتین بر روی مغزه را مورد بررسی قرار داده و نهایتا کاهش نفوذپذیری و تخلخل مورد بررسی قرار گرفته است. در این آزمایشات از سه نوع نفت مختلف از مخازن نفتی ایران که حاوی درصدهای متفاوتی از آسفالتین در خود می باشند استفاده شده است. نتایج دو آزمایش ابتدایی نفت های محتوی آسفالتین پایین که در دبی ثابت نفت تزریقی و در سه مرحله فشاری انجام شده است نشان می دهد که تنها با کاهش فشار در نزدیکی نقطه حباب مخزن شاهد ایجاد نشست آسفالتین بر روی مغزه خواهیم بود و مکانیزم کاهش نفوذپذیری مغزه از نوع رسوب سطحی ذرات و انسداد گلوگاه می باشد. همچنین با استفاده از روش ip143 میزان آسفالتین نفت خروجی از مغزه را بدست آورده و با نوشتن موازنه جرم به محاسبه کاهش تخلخل مغزه پرداختیم. در آزمایش سوم که بر روی نفت سنگین تر با محتوی آسفالتین بیشتر انجام شده است علاوه بر پارامتر کاهش فشار به بررسی نقش دبی نفت تزریقی به مغزه در ایجاد نشست آسفالتین پرداخته شده است.
کاوه خانلری عباس شهرآبادی
رسوب آسفالتین در دوران تخلیه طبیعی و ازیاد برداشت نفت یک مشکل جدی محسوب می شود؛ زیرا می تواند باعث آسیب دیدگی سازند شود. به منظور تهیه ی یک استراتژی پیشگیری قابل قبول، نیاز است تا مکانیسم های رسوب آسفالتین و پارامترهای تأثیرگذار بر آن آشکار شوند. از این رو انجام آزمایشات گوناگون تخلیه طبیعی و فرآیندهای ازیاد برداشت بر روی مغزه لازم به نظر می رسد. در این تحقیق اثر تزریق گاز طبیعی بر پدیده تشکیل رسوب آسفالتین و تغییر خواص عمده مغزه مورد بررسی قرار گرفته است. دو مغزه ماسه سنگی با اندازه های مختلف انتخاب شده اند. دو نوع نفت مورد استفاده در این آزمایشات نفت زنده از مخازن دریایی ایران می باشد. همچنین فشار نیز در دو حالت بررسی شده است. در آزمایشات برای اندازه گیری کاهش نفوذپذیری مغزه در طول آزمایش، با استفاده از افت فشارها در فاصله ابتدا و انتهای مغزه و رابطه دارسی، میزان نفوذپذیری در قبل و بعد از تزریق گاز محاسبه می شود. با توجه به در دسترس نبودن نمونه نفت زنده با آسفالتین بالا، تنها در تعدادی از آزمایشات به ازای هر pv تزریقی، از سیال تزریقی نمونه گیری و با روش ip-143 میزان آسفالتین هر نمونه مشخص شد. به کمک معادلات موازنه جرم، کاهش تخلخل مغزه محاسبه می شود و بر حسب pv تزریقی رسم شده است. رابطه توانی بین نفوذپذیری آسیب دیده و تخلخل مغزه آسیب دیده در تست ها بدست آمده است. همچنین تغییرات نسبت نفت به گاز خروجی برحسب حجم گاز تزریقی، تغییرات فاکتور بازیابی برحسب حجم گاز تزریقی، میزان افت فشار برحسب حجم گاز تزریقی، تغییرات میزان آب کاهش نیافتنی برحسب حجم گاز تزریقی نیز بررسی می شود.
سعید عباسی محمدرضا شکیبا
اثر سطوح مختلف آبیاری و مالچ کلشی گندم روی صفات مورفوفیزیولوژیک دو رقم لوبیا در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار پیاده گردید. فاکتور اول دو سطح آبیاری (1i، 2i: به ترتیب آبیاری بعد از 60 و 120 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a)، فاکتور دوم دو سطح مالچ (1m: شاهد و 2m: دو تن در هکتار مالچ کلشی گندم) و فاکتور سوم دو رقم لوبیا قرمز (رقم اختر با تیپ بوته ای و رقم ناز با تیپ رونده) می باشد. نتایج نشان داد که ارتفاع بوته، تعداد برگ و توسعه عرضی بوته در هر دو رقم لوبیا تحت تیمار آبیاریi2 کاهش یافتند که در تیمار دارای مالچ این کاهش شدت کمتری داشت. ارتفاع بوته رقم اختر بیشتر از رقم ناز بود، ولی تعداد برگ و توسعه عرضی بوته در رقم ناز بالاتر بود. تحت i2زاویه برگ در هر دو رقم افزایش معنی-داری پیدا کرد. حضور مالچ در مرحله رویشی بر زاویه برگ تاثیری نداشت ولی در مراحل تشکیل نیام و پرشدن دانه در تیمار دارای مالچ نسبت به شاهد به طور معنی داری کمتر بود. زاویه برگ در هر سه مرحله رشدی در رقم اختر بیشتر از رقم ناز بود. مقدار آب نسبی برگ (rwc) و پتانسیل آبی برگ (w?) در هر دو رقم در سطح اول آبیاری نسبت به آبیاری سطح دوم بیشتر بود. کاربرد مالچ نیز به طور معنی داری rwc و w? را افزایش داد. از نظر پتانسیل آبی برگ بین دو رقم تفاوتی وجود نداشت، ولی رقم اختر به طور معنی داری دارای مقدار آب نسبی برگ بیشتری بود. شاخص کلروفیل برگ در هر سه مرحله گل دهی، تشکیل نیام و پرشدن دانه تحت تاثیر سطوح مالچ قرار نگرفت. تحت تیمار آبیاری i2 میانگین شاخص کلروفیل برگ (spad) در هر سه مرحله اندازه گیری نسبت به تیمار i1 به طور معنی داری کاهش یافت. این اختلاف در طول دوره رشد افزایش یافت، به طوری که این کاهش در سه مرحله به ترتیب 6، 5/6 و 5/10 درصد بود. تحتi2 شاخص سطح برگ (lai) و سطح ویژه برگ (sla) کاهش و در مقابل وزن ویژه برگ (slw) افزایش یافت. lai و sla در رقم اختر به طور معنی داری بیشتر از رقم ناز بود ولی slw در رقم ناز بالاتر بود. تاثیر فاکتور مالچ بر ویژگی های برگ (lai،sla و slw) معنی دار نبود. دمای کانوپی از هیچ کدام از فاکتورها متاثر نشد. تحت i2، دمای برگ افزایش معنی داری پیدا کرد. حضور مالچ به طور معنی داری از افزایش دمای برگ و دمای سطح خاک زیر مالچ جلوگیری نمود. دمای برگ در رقم اختر به طور معنی داری کمتر از رقم ناز بود. سطوح مالچ بر میزان نور در کانوپی هر دو رقم لوبیا تاثیر نداشت. تحت i2 هم میزان نور دریافتی و نیز ضریب خاموشی نور به طور معنی داری کمتر بود. از نظر میزان نور دریافتی بین دو رقم تفاوت معنی داری وجود نداشت، ولی ضریب خاموشی نور در رقم ناز به طور معنی داری بیشتر از رقم اختر بود. تنش کم آبی منجر به کاهش معنی دار عملکرد دانه در واحد سطح گردید، ولی استفاده از مالچ میزان افت عملکرد را کاهش داد. رقم اختر با کاربرد مالچ کلشی و تحت آبیاری معمول (i1) بالاترین عملکرد دانه، و رقم ناز بدون کاربرد مالچ و تحت تنش خشکی (i2) پایین ترین عملکرد دانه را داشتند. رقم اختر در هر دو سطح تنش خشکی و آبیاری معمول و هم چنین در هر دو سطح مالچ نسبت به رقم ناز دارای عملکرد دانه بیشتری بود.
سعید عباسی جلال الدین سلطانی کاشفی
چکیده هنرمندان سنتی گذشته ایران همواره با ترسیم نقشمایه های سنتی با زبان رمز و تمثیل به دنبال نمایان ساختن دنیای روحانی بودند که با عالم مادی و محسوس متفاوت باشد. هنر سنتی ایران پلی میان عوالم مادی با عوالم قدسی است، از این روست که این هنر، نگاه احترام برانگیز و مشتاقانه بسیاری از هنرمندان معاصر را به تخیل و تعقل هنری پدیدآورندگان این گونه آثار، معطوف می دارد. چنانچه بسیاری از نقاشان معاصر به دنبال برقراری گفتگو با میراث و سنت های هنری گذشته خود هستند. هدف این پژوهش شناخت و بررسی و مکاشفه هنر سنتی و آراء متفکران سنت گرا است، که افق وسیع تری از این هنر والا را در برابر دیدگان ما گسترده می کند و با تبیین مفاهیم سنت، هویت، تزیین و رویکردهای تحلیلی امروزی آثار هنری، مرزبندی آثار نقاشان معاصر در استفاده صحیح از اصول سنت مشخص می گردد. در ادامه این سوال مطرح می شود، آیا نقاشان معاصر ایران با بازخوانی صحیح زبان نقشمایه های سنتی در آثار هنری خود، توانسته اند جایگاه این نقوش را حفظ کنند و اعتلاء ببخشند؟ تحقیق پیرامون این بحث، مبتنی بر این فرضیه است که نقشمایه های سنتی گذشته در نقاشی معاصر- در بیشتر موارد- با شناخت صحیح از منشاء و مبداء این نقوش و در جایگاه اصلی خویش همراه نبوده و برداشتی ناقص از اصول سنت و گاه خارج از آن، صورت گرفته است. به عنوان یافته و نتیجه این تحقیق؛ آنچه موجب نوآوری و یافتن امکانات بیانی غنی تری می گردد، درک مبانی نظری و سیره ی هنرمندان سنتی و تحقیق لازم در این عرصه می باشد. در این پایان نامه ابتدا داده ها و اطلاعات به روش کتابخانه ای، جمع آوری گردیده، سپس با روش توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: نقاشی معاصر ایران، نقشمایه های سنتی، سنت، هویت، تزیین.
سعید عباسی علی اصغر قدیمی
نیاز به محیط زیستی پاک در کنار افزایش تقاضا برای انرژی مصرفی در جوامع بشری، باعث احساس نیاز به گسترش روز افزون استفاده از انرژی منابع تجدیدپذیر مانند انرژی خورشید و باد شده است. در میان این نوع منابع تولید پراکنده استفاده مناسب از انرژی خورشیدی می تواند بین این افزایش تقاضا و تولید پاک تعادل ایجاد نماید. از آنجا که شبکه قدرت یک شبکه پویاست و با تاثیر پذیری از شرایط محیطی غیر قابل پیش بینی می باشد، اتصال منابع تولید پراکنده به آن توسط مبدل، نیاز به رسیدگی امنیتی و کنترل کیفیتی خواهد داشت. چرا که با رخداد هر نامتعادلی ولتاژ در شبکه، توان تزریقی این مبدل ها و در پی آن ولتاژ سمت dc مبدل دچار نوسانات شدید خواهد شد. در این پایان نامه هدف بهبود عملکرد کنترل جریان تزریقی اینورتر اتصال سلول خورشیدی به شبکه قدرت با هدف کنترل توان با استفاده از کنترل جریان تناسبی-رزونانسی پیشرفته می باشد، زمانی که خطایی در شبکه رخ داده و ولتاژ شبکه قدرت تحت تاثیر آن نامتعادل شده باشد. برای این منظور کنترل جریان تناسبی-رزونانسی پیشرفته با وظیفه ردیابی جریان مرجع، روش mppt پیشرفته برای دریافت بیشترین توان از pv و سیستم سنکرون ساز دقیق fll که سازگار با نامتعادلی ست، طراحی می شوند. در نهایت برای کنترل توان تزریقی به شبکه نامتعادل، چهار روش جهت تولید جریان مرجع مناسب برای ورودی کنترل جریان ارائه شده است. علاوه بر این روشی سه مرحله ای برای طراحی فیلتر lcl و همچنین روشی برای بدست آوردن بهره های حلقه کنترل جریان pi و pr مطرح شده است. در نهایت با شبیه سازی سیستم های متعارف و ارائه شده به صورت جداگانه در نرم افزار matlab/simulink® و مقایسه عملکرد آنها، روش ارائه شده، ارزیابی و صحت عملکرد آن مورد بررسی قرار گرفته است.
مریم قدم خیر سعید عباسی
بیماری پاخوره که عامل آن gaeumannomyces graminis (sacc) arx and olivier می باشد، یکی از مخرب ترین بیماری های ریشه ی غلات در سراسر جهان است. این قارچ اغلب در خاک های قلیایی و تا حدی خنثی، غیر حاصل خیز و فاقد زه کشی مناسب شدت دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تغذیه ی معدنی بر وقوع بیماری پاخوره و میزان پیشرفت آن بود. بدین منظور اثر سه عنصر غذایی پر مصرف (نیتروژن، فسفر و گوگرد) و سه عنصر غذایی کم مصرف (روی، آهن و مس) بر اساس سه شاخص درصد ریشه های آلوده، میزان پیشرفت آلودگی روی ساقه و وزن خشک اندام هوایی روی بیماری پاخوره گندم مورد بررسی قرار گرفت. در کود گوگرد علاوه بر مصرف ساده ی آن، انکوباسیون دو ماهه و ترکیب آن با باکتری اکسید کننده ی گوگرد تیوباسیلوس نیز مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه ی خاک مورد آزمایش نشان داد این خاک آهکی بوده و از ph نسبتاً قلیایی برخوردار است. میزان دسترسی نیتروژن و عنصر روی آن مناسب بود، ولی از نظر عناصر آهن، مس و تا حدودی فسفر ضعیف بود. از بین منابع نیتروژن مورد استفاده، سولفات آمونیوم بیشترین اثر را در کنترل بیماری داشت و درصد ریشه های آلوده را از 90 به حدود 40 درصد کاهش داد. با مصرف سطح پایین این کود پیشرفت علائم روی طوقه به میزان قابل توجهی مهار شد. سولفات آمونیوم تنها منبع نیتروژنی بود که رشد گیاه را به صورت قابل توجه ای زیاد کرد. دو کود اوره و نیترات کلسیم نیز تا حدودی میزان بیماری را کم کردند ولی اثر چندانی روی بهبود رشد نداشتند. کود سوپرفسفات تریپل قادر بود درصد ریشه های آلوده را بیش از 50 درصد کاهش دهد. گسترش علائم روی طوقه نیز با افزایش سطوح فسفات به صورت تابعی خطی کاهش پیدا می کرد. علاوه بر کنترل بیماری این کود وزن خشک بوته را نیز دو برابر کرد. از میان انواع گوگرد مورد آزمون فقط کاربرد هم زمان آن با تیوباسیلوس توانست بیماری را کاهش دهد. در این تیمارها بیماری از 87 به 45 درصد کاهش یافت و میزان پیشرفت علائم روی طوقه نیز به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد به نحوی که در بالاترین سطح کاربرد گوگرد توسعه ی علائم بیش از 50 درصد کاهش یافت. کاربرد هم زمان گوگرد و تیوباسیلوس باعث بهبود رشد گیاه نیز شد. از بین عناصر ریزمغذی، آهن بیشترین اثر را در کاهش بیماری داشت و درصد آلودگی را از 89 به 53 درصد کاهش داد. با افزودن آهن به خاک پیشرفت علائم هم به طور قابل توجهی کاهش یافت. علاوه بر این آهن وزن خشک بوته را نیز از 78/0 به 3/1 گرم افزایش داد. بعد از آهن دو کود سولفات روی و سولفات مس در درجات بعدی اهمیت قرار گرفتند و درصد بیماری را به ترتیب تا 57 و 64 درصد کاهش دادند. در این مطالعه بررسی شاخص های مختلف نشان داد که کاربرد عناصر غذایی با بهبود کیفیت وضعیت تغذیه ای گیاه میزبان باعث افزایش مقاومت به بیماری های قارچی و افزایش عملکرد محصول در حد قابل قبول می گردد.
فرشته سعید سرو بابایی سعید عباسی
پاخوره گندم با عامل gaeumannomyces graminis (sacc) von arx and olivier، یکی ازبیماری های مهم ریشه گندم در تمام نقاط جهان است. از روش های موثر در کنترل این بیماری، استفاده از عوامل هم ستیز و مدیریت تغذیه میزبان را می توان نام برد. در این پژوهش سعی بر این بود تا دو روش مرسوم و توصیه شده مدیریت تغذیه و مهار زیستی به صورت تلفیقی به کار برده شوند و اثر و تقابل آن ها در مهار بیماری پاخوره مورد ارزیابی قرار گیرد. ابتدا میزان فراهمی عناصر غذایی در خاک مورد ارزیابی، مورد بررسی قرار گرفت ومشخص شد که این خاک قلیایی و آهکی بوده و در عناصر آهن، مس و تا حدودی فسفر با کمبود مواجه است. بر اساس نتایج تجزیه خاک و بررسی منابع موجود، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظت های مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. از بین کلکسیون باکتری های هم ستیز نیز بر اساس غربال اولیه روی بیماری مذکور، سویه urb1 انتخاب شد. اثر ترکیبی عناصر غذایی و باکتری هم ستیز روی سه صفت رشدی طول اندام هوایی، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی و دو صفت بیماری زایی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی ساقه ارزیابی شد. عنصر نیتروژن در اولین سطح به کار رفته ی خود، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد و پیشرفت علائم روی طوقه را به نصف رساند. در بیش تر موارد اثر این عنصر روی صفات رشدی گیاهان آلوده معنی دار نشد. در عدم حضور بیمارگر، نیتروژن نه تنها رشد را افزایش نداد بلکه در برخی موارد باعث کاهش آن شد. از میان عناصر مورد ارزیابی فسفر بیش ترین اثر را درمهار بیماری ایفا کرد. افزایش کود فسفره، به صورت خطی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی طوقه را کاهش می داد. باکتری این اثر را افزایش می داد به نحوی که حتی در کم ترین سطح فسفر باعث مهار کامل علائم روی طوقه می شد. اثر متقابل باکتری و فسفر باعث بهبود صفات رشدی گندم به ویژه وزن خشک ریشه و اندام هوایی می شد. عنصر آهن نیز نقش مهمی در کنترل بیماری داشت و در اولین سطح به کار رفته، بیماری را از 5/60 درصد به حدود 46 درصد می رساند. این عنصر تعامل مثبتی با باکتری هم ستیز داشت به نحوی که کاربرد باکتری با سطح اول کود (3/1 میلی گرم) میزان پیشرفت علائم روی طوقه را به صفر می رساند. گیاهان آلوده ی تیمار شده با باکتری و عنصر آهن بیش از 50 درصد افزایش وزن خشک نشان دادند. در تیمارهای فاقد قارچ بیمارگر، تعامل عنصر آهن و باکتری به شدت باعث افزایش وزن خشک ریشه می شد و آن را از 16/0 گرم به 3/0 گرم می رساند. خاک مورد آزمایش کمبود عنصر روی نداشت ولی با این حال این عنصر به ویژه در تعامل با باکتری آنتاگونیست قادر بود میزان علائم بیماری را کاهش دهد. البته این کاهش علائم کمتر از آنی بود که در مورد آهن گزارش شد. عنصر روی به تنهایی نقش چندانی در بهبود صفات رشدی گندم نداشت ولی تعامل آن با باکتری در افزایش این صفات به ویژه وزن خشک ریشه موثر بود. عنصر مس نیز تا حدودی قادر بود علائم بیماری را کاهش دهد و بیش ترین اثر از سطح دو به بعد این عنصر دیده می شد. این عنصر به تنهایی طول اندام هوایی و وزن خشک ریشه را کاهش می داد. عنصر مس اثر متقابل مثبتی با باکتری هم ستیز در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع می توان گفت اکثر عناصر به غیر نیتروژن رشد گیاه را بهبود می بخشیدند و میزان این اثر با فراهمی این عناصر در خاک مورد آزمایش مرتبط بود. افزودن باکتری هم ستیز به این مجموعه نه تنها رشد گیاه را افزایش می داد، بلکه در برخی موارد اثر منفی برخی عناصر را تعدیل می کرد. به نظر می رسد مدیریت مواد غذایی خاک در کنار کاربرد باکتری های هم ستیز می تواند رهیافتی امیدبخش در مهار بیماری پاخوره غلات باشد.
لیلا صیدی کیانوش چقامیرزا
بیماری برق زدگی نخود با عامل .ascochyta rabiei (pass.) labr، مهم ترین بیماری نخود در تمام مناطق کشت این محصول در سطح جهان می باشد، که هر ساله خسارت هنگفتی به کشاورزان تحمیل می نماید. در استان کرمانشاه نیز این بیماری یکی از عوامل زیستی خسارت زا در مزارع نخود بوده و در صورت تداوم شرایط محیطی مساعد جهت توسعه ی بیماری، وقوع اپیدمی و نابودی محصول را می تواند به دنبال داشته باشد. در زمینه ی مهار بیماری استفاده از ارقام مقاوم به عنوان موثرترین راهکار مدیریتی، در راستای پیشگیری و مهار بیماری مورد توجه می باشد. در این مطالعه، طی بازدید از مزارع نخود استان کرمانشاه تعداد 23 نمونه ی گیاهی آلوده به بیماری برق زدگی جمع آوری گردید. پس از جداسازی بیمارگر از بافت های آلوده ی گیاهی، خالص سازی جدایه های قارچی به روش تک اسپور صورت گرفته و 23 جدایه ی خالص سازی شده از نظر شدت بیماریزایی روی رقم حساس بیونیج مورد ارزیابی قرار گرفتند. نهایتاً جدایه ی ar8 با اختصاص بالاترین درجه ی آلودگی به خود، به عنوان جدایه ی پرآزار شناسایی گردیده و در آزمون ارزیابی مقاومت مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه تعداد 70 لاین نخود متشکل از دو تیپ بذری کابلی و دسی و دو رقم جم و ilc482 در شرایط گل خانه از نظر مقاومت به بیماری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی بروز صفت حساسیت بالا در اغلب لاین های مورد آزمون بوده به-طوری که تنها دو لاین 69 و 81 با تیپ بذری کابلی به عنوان لاین های مقاوم و نیز لاین های 1، 12، 20، 58، 83، 91، 92، 97 و f4 دارای مقاومت متوسط نسبت به بیمارگر شناسایی گردیدند. به منظور مقایسه ی روش های مختلف ارزیابی مقاومت و بررسی اعتبار روش ارزیابی مقاومت در شرایط آزمایشگاهی شش لاین با درجات مختلف مقاومت به ascochyta rabiei تحت شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرارگرفتند. سطوح مقاومت لاین های مذکور از طریق تعیین شدت آلودگی روی برگ های بریده در ظروف پیرکس به ابعاد 30×20 سانتی متر در سطح محیط کشت آب- آگار بررسی شد. در این ارزیابی دو صفت درصد برگچه های آلوده و تعداد لکه های آلوده در هر برگ مورد بررسی قرارگرفت. بر اساس نتایج حاصل، سطوح مقاومت لاین ها در این آزمایش همبستگی معنی داری با ارزیابی گل خانه ای داشت که نشانگر اعتبار این روش برای ارزیابی مقاومت نسبت به ascochyta rabiei می-باشد.
بهمن گرامی نسب صمد جمالی
استان کرمانشاه یکی از مهم ترین مناطق کشت نخود در کشور می باشد. هرچند، بیماری برق زدگی به عنوان مهم ترین بیماری این محصول در کشور به حساب می آید، اما وقوع این بیماری در مزارع نامنظم است، حال آن که، بیماری های مخرب پژمردگی و پوسیدگی ریشه نخود به طور معمول، همه ساله و در تمامی مزارع نخود بروز می یابد، تا کنون عوامل مختلف قارچی از جمله گونه های مختلفfusariumبهخصوصfusarium oxysporum وfusarium solani، rhizoctonia solani، macrophomina phaseolina، pythium ultimum، phytophthora drechsleri و phoma medicaginisبه عنوان عوامل بوته میری و پژمردگی نخود معرفی شده اند، با این حال، همچنان ابهامات زیادی در مورد جایگاه تاکسونومیکی و بیماریزایی برخی از این گونه های قارچی وجود دارد. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی گونه های قارچی مسبب پژمردگی، زردی و پوسیدگی ریشه در استان کرمانشاه، شناسایی گونه ی غالب و تعیین میزان شیوع بیماری در مناطق مختلف استان به اجرا در آمد. به این منظور، طی فصل زراعی 91، از اردیبهشت تا خردادماه، 130 مزرعه نخود در مناطق مختلف کشت محصول در استان کرمانشاه مورد بازدید قرار گرفته و از هر مزرعه، حداقل 10 نمونه ی مشکوک به بیماری به منظور جداسازی بیمارگر مورد استفاده قرار گرفت. جدایه های قارچی به دست آمده مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس خصوصیات ماکروسکوپی و میکروسکوپیهشت گونه ی قارچی شاملfusarium oxysporoum، f. solani،f. proliferatum، f. equiseti،f. verticillioides،f. culmorum،macrophomina phaseolinaوrhizoctonia solaniشناسایی گردید. با توجه به فراوانی جدایه های قارچی جداسازی شده متعلق به گونه هایf. oxysporumوf. solaniاز بین جدایه های متعدد با ویژگی های ریخت شناختی مشابه، فقط یک جدایه از هر مزرعه انتخاب شده و جهت مطالعات بیشتر مورد استفاده قرار گرفت. جدایه های منتخبf. oxysporumوf. solaniو کلیه جدایه های سایر گونه های قارچی، در آزمون بیماریزایی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمون بیماریزایی نشان داد که به استثنایگونه ها یf. verticillioidesوf. culmorumسایر گونه ها بیماریزا شناخته شدند. همچنین ارزیابی شدت بیماری نشان داد که جدایه هایf. oxysporumوf. solaniاز شدت بیماریزایی بیشتری برخوردار بوده و عوامل اصلی زردی و پژمردگی و پوسیدگی ریشه نخود محسوب می شوند.
حامد والائی امیر جواد مرادلو
ایمنی و هزینه ساخت کشتی ها و زیردریایی ها سالیان زیادی است که مشغله ذهنی طراحان در این زمینه بوده است. انفجار زیر آب (undex) و اثر آن بر سازه های ثابت، غوطه ور و شناور یکی از مسائل مهم و استراتژیک در مهندسی بوده و پایداری و مقاومت در برابر آن از نکات کلیدی در طراحی ناوگان دریایی به شمار می آید. بنابراین همواره بایستی به دنبال ابداع روش هایی به منظور کاهش هزینه های طراحی و تولید کشتی ها و زیردریایی ها در کنار حفظ استحکام مناسب آنها بود. به منظور طراحی بهینه و مناسب بایستی عوامل تخریب و مد های مخرب توسط انجام آزمایش بررسی گردد که متاسفانه علاوه بر صرف هزینه های گزاف دارای مخاطرات خاص خود بوده همچنین محدودیت استفاده از مدل فقط برای یک بار را دارا می باشد. استفاده از روش تحلیل عددی توسط برنامه های کامپیوتری ابزاری برای مطالعه در زمینه انفجارهای زیر آبی میدان دور و میدان نزدیک می باشد که امکان مدل سازی، بررسی رفتار دینامیکی و خرابی بر روی کشتی ها و زیر دریایی ها و عوامل موثر در آنها را فراهم می سازد. مطالعه حاضر به بررسی رفتار دینامیکی غیر خطی سازه استوانه ای فولادی یک زیردریایی با مصالح همگن تحت اثر انفجار زیر آب به روش المان محدود در برنامه abaqus تمرکز نموده است. در ابتدای کار صحت سنجی بر روی یک مدل معتبر و بهینه سازی شده انجام یافته است. در ادامه نیز سازه تحت بارگذاری موج ضربه ای و افزودن بار حباب گاز بر آن تحلیل شده همچنین اثر فاصله انفجار و جرم ماده منفجره نیز به عنوان دو پارامتر مهم انفجار بررسی گردیده است. به طور خلاصه طبق نتایج تحقیق در صورت نصف شدن فاصله انفجار، فشار بیشینه بیش از دوبرابر می گردد همچنین با افزایش جرم ماده منفجره در فاصله انفجار ثابت، تغییرات فشار بیشینه نسبت به حالت قبلی کمتر است. همچنین مطابق تحلیل های انجام شده تاثیر کاهش حدفاصل انفجار در مقایسه با افزایش وزن ماده منفجره بیشتر می باشد. در صورت افزودن بار حباب به بار موج ضربه ای، تغییر مکان صلب سازه در جهت انفجار بیشتر شده و تغییر شکل بیشینه در هر دو حالت بارگذاری تفاوت قابل توجهی دارند در حالی که بار حباب تاثیر در تغییر شکل طولی استوانه ندارد. زمان وقوع و اتمام پدیده کاویتاسیون برای هر دو حالت بارگذاری یکسان است. سازه به حد خرابی نرسیده و بیشترین کرنش های پلاستیک در جناحین رخ می دهد.
نگین کولانی مطلق امین صادقی
گیاهان دارویی همواره به عنوان یکی از مهم ترین منابع ترکیبات فعال زیستی مورد توجه بوده اند. ترکیبات فعال (متابولیت های ثانویه) موجود در این گیاهان، مسئول خاصیت ضد میکروبی آن ها می-باشند. این ترکیبات همچنین در دفاع از گیاهان در برابر آفات و عوامل بیماری زای گیاهی موثرند. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر ضد باکتریایی عصاره های گیاهی در کنترل باکتری erwinia amylovora عامل بیماری آتشک درختان میوه دانه دار به اجرا در آمد. به این منظور ابتدا عصاره خالص 70 نمونه گیاهی با استفاده از حلال متانول، علیه باکتری e. amylovora بر اساس روش دیسک کاغذی به مقدار 5 میلی گرم بر هر دیسک بررسی شد. در مرحله ی بعد از بین گیاهان مورد مطالعه سه گیاه انار (punica granatum)، موسیر (allium hirtifolium) و اکالیپتوس (eucalyptus sp.) انتخاب گردید و عصاره خام این گیاهان با استفاده از سه نوع حلال مختلف شامل آب مقطر استریل، اتانول و متانول استحصال گردید. سپس اثر ضد باکتریایی عصاره های حاصل به روش دیسک کاغذی مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت عصاره متانولی گیاهان مذکور که بیشترین اثر بازدارندگی را علیه باکتری e. amylovora نشان داده بود انتخاب گردیده و اجزای این عصاره ها با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک جداسازی و اثرات بازدارندگی هر کروماتوگرام علیه باکتری فوق بررسی گردید. براساس نتایج حاصل از کروماتوگرافی و اثرات بازدارندگی شان ترکیبات موجود در 0rf = در باند 1از عصاره متانولی انار و 45/0 rf =در باند 4 از عصاره متانولی موسیر و 0rf =، 11/0rf= و 73/0rf = به ترتیب در باند های 1، 2 و 5 از عصاره متانولی اکالیپتوس بیشترین اثر بازدارندگی را روی باکتری e. amylovora نشان دادند. در نهایت اثر عصاره متانولی گیاهان منتخب در مهار باکتری e. amylovora در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی میوه سیب مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد عصاره متانولی موسیر دارای بیشترین اثر بازدارندگی بر علیه باکتری فوق می باشد. گیاه موسیر برای انجام آزمایشات تکمیلی انتخاب گردید و اجزای موجود در آن با استفاده از فلش کروماتوگرافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد باند های 10 و 11 عامل اثر بازدارندگی این گیاه می باشند.
سعید عباسی امین میرزا بروجردیان
ایمنی از حوزه¬هایی است که توجه و آگاهی روز افزونی را توسط مهندسان ترافیک به خود اختصاص داده است. توسعه شهرنشینی باعث افزایش وسایل نقلیه و به تبع آن تصادفات شده است. آمار تصادفات نشان می دهد که تقاطع ها یکی از پر حادثه ترین نقاط هستند به طوری که 50 درصد کل تصادفات و 25 درصد تلفات انسانی در تقاطع ها اتفاق می افتد. دلایل متعددی وجود دارد که نشان می¬دهد استفاده از آمار تصادفات، ابزار چندان مناسبی جهت ارزیابی ایمنی نیست. در سال-های اخیر، استفاده از شاخص¬های تداخل ترافیکی رشد چشمگیری داشته است. تداخل ترافیکی به عنوان " وضعیتی قابل مشاهده که دو یا چند کاربر راه در زمان و مکان به یکدیگر برسند به طوری که ریسک برخورد وجود داشته باشد و حرکات آن ها بدون تغییر باقی بماند " تعریف شده است. به منظور استفاده از این شاخص¬ها نیاز به اطلاعات کاربران راه اعم از سرعت، مختصات و جهت حرکت می¬باشد که در این پژوهش این داده¬ها، با استفاده از تحلیل ویدئویی بدست آمده اند. یکی از مهمترین مسائل در تقاطعات، شناسایی و تعیین حرکات و مناطق پر خطر در تقاطع می¬باشد. با شناسایی ریسک خطر هر ناحیه تشخیص مناطق پر خطر به راحتی صورت می¬گیرد و با استفاده از اطلاعات حاصل از آن، تصمیم¬گیری برای ارتقا ایمنی تقاطع انجام می¬شود. به عنوان مطالعه موردی چهارراه بدون چراغ تقاطع وصال شیرازی- بزرگمهر در تهران انتخاب شد. با استفاده از شاخص زمان تا تصادف مناطق پر¬خطر تقاطع شناسایی شد. از دیگر کارهای انجام شده در این پژوهش ارایه مدلهای پیشبینی تعداد تداخلات بحرانی با استفاده از نرخ جریان حرکات میباشد. مدلهای رگرسیون خطی برای هر نوع تداخل و با دادههای سه بازه زمانی مختلف ساخته شدند. این مدلها کمک بسیار زیادی به پیشبینی ریسک خطر تقاطعاتی که اطلاعات کافی از آنها در دست نیست میکند. نتایج ارزیابی¬ها، حاکی از آن است، ناحیه ورود مسیر فرعی به مسیر اصلی را پرخطرترین ناحیه، به دلیل تداخل حرکت راستگرد از مسیر فرعی با حرکت مستقیم از مسیر اصلی و حرکت چپگرد از مسیر فرعی با حرکت مستقیم از مسیر اصلی نشان می¬دهد. ریسک خطر تداخل حرکت راستگرد از مسیر فرعی با حرکت مستقیم از مسیر اصلی (1/245) حدود 8 برابر میانگین احتمال خطر کلیه حرکات میباشد و دلیل اصلی بالا رفتن ریسک خطر تقاطع میباشد.
سعید عباسی محمد محمدپور عمران
ارزش گذاری را می توان وجه مشترک تمام فعالیتهای مالی دانست. سرمایه گذاری، تأمین مالی و انجام امور مالی شرکتی هر یک به گونه ای ارزش گذاری را بخشی از فرآیند عملیاتی و اجرائی خود در نظر می گیرند. اهمیت مبحث تا بدان جاست که در بیشتر دانشگاه های معتبر رشته ای در مقطع کارشناسی ارشد با عنوان ارزش گذاری ایجاد گردیده است. با توجه به ناکارآمدی رویکردهای سنتی بخصوص در شرایط عدم قطعیت و وجود فرصتها و اختیارات، اهمیت ارزش گذاری با رویکردی جدید و کارا مانند اختیارات طبیعی مشخص می گردد. این پژوهش بر آن است تا با آشنا کردن خوانندگان با مفاهیم ومدل های ارزش گذاری گامی در جهت فهم بهتر از موضوع برداشته و با ارائه ی مطالب کاربردی، مقدمات به کارگیری مطالب ارائه شده را مهیا نماید. هدف پایان نامه، بررسی مختصر روش های سنتی مورد استفاده در ارزش گذاری شرکت ها و انتخاب سهام شرکت ها و همچنین معرفی رویکرد اختیارات طبیعی به عنوان روش جدید در این حوزه می باشد. در پژوهش حاضر روش تحقیق بصورت کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی می باشد. یعنی روش تحقیق در این پایان نامه بررسی و تحلیل تحقیقات انجام شده (مرور ادبیات) و شناخت روش های موجود (سنتی و مدرن) و توجه به نتایج این روش ها و معرفی روش جدید با تکیه بر برطرف کردن اشکالات روش های سنتی با استفاده از ابزارهای نظریه اختیارات طبیعی نظیر مبانی مهندسی مالی، مفاهیم مرتبط با درخت های تصمیم و مدل بلک-شولز است و تعیین اعتبار نیز با پیاده سازی اختیارات طبیعی برای سنگ آهن گلگهر سیرجان صورت گرفته است. در این راستا برای بهره مندی از مزایای روش دو جمله ای و بلک-شولز و با توجه به محدودیت روش بلک-شولز برای اختیارات آمریکایی از روش بلک استفاده شده است. فرمول نویسی ها در نرم افزار اکسل صورت گرفت و برای تحلیل حساسیت نیز از همین ابزار استفاده شد. در پیاده سازی روش مدرن اختیارات طبیعی برای سنگ آهن گلگهر سیرجان، کارآیی روش مشخص گردید و نتایج تحلیل حساسیت، نحوه تاثیرگذاری پارامترهای گوناگون بر ارزش اختیارات را نشان داد. یکی از نتایج اصلی تحلیل حساسیت میزان تاثیر گذاری عدم قطعیت بر کاربرد اختیارات طبیعی بود. تحلیل حساسیت نشان داد هر چقدر میزان عدم قطعیت بیشتر و محیط پویاتر باشد روش اختیارات طبیعی کارآتر و موثرتر خواهد بود. به طور خلاصه اختیارات طبیعی، ارزش گذاری شرکت ها و قیمت سهام را منطقی تر انجام داده، با خارج ساختن پروژه ها از حالت متکی بر پیش بینی بودن، چشم انداز جدیدی، متکی بر منطق فراهم می کند.
رضا نوری مطلق عباس شهرآبادی
بهبود بازیافت نفت از طریق تنظیم ترکیب یونی و شوری آب تزریقی بعنوان یک روش جدید بازیافت نفت شناخته شده است. در سال های اخیر، تحقیقات گسترده بر روی سیستم سنگ/نفت/آب نمک نشان داده است که تزریق آب با شوری پایین تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی بازیافت نفت از مخازن ماسه سنگی دارد. اگرچه پتانسیل این روش در مورد مخازن کربناته مورد بررسی قرار نگرفته، اما برخی مطالعات، مخازن کربناته را از تاثیر این روش مستثنی کرده اند. در این پایان نامه سعی بر آن شده است تا پتانسیل اثر این روش در کربناته مورد بررسی قرار گیرد. آزمایش های این رساله از طریق دو روش مطالعاتی سلول آشام و سیلاب زنی انجام شده است. در روش اول به بررسی اثر کاهش شوری آب تزریقی در فرآیند آشام خودبه خودی مخازن کربناته شکافدار پرداخته شده است. در این مرحله با کاهش شوری آب آشام بازیافت نفت را محاسبه کرده و صحت آن با آزمایش های پتانسیل زتا، زاویه تماس و کشش سطحی مورد بررسی قرار گرفته است. میزان بازیافت بدست آمده برای آب های سازند، دریا، دریا یک بار رقیق شده، دریا 10 بار رقیق شده بترتیب برابر 07/10، 11/15، 05/18 و %04/16 شده است. در بخش دوم، ابتدا به مطالعه اثر کاهش شوری در آزمایش های سیلاب زنی پرداخته که در تزریق حالت ثانویه مقدار بازیافت آب های سازند، دریا و دریا 10 بار رقیق شده بترتیب برابر 3/37، 55 و %61 می باشد. در ادامه، تزریق را به حالت ثالثیه برای هر کدام از آزمایش های فوق برده که افزایش ازدیاد برداشت برای آب سازند بترتیب با تزریق آب دریا، دریا یک بار رقیق شده و 10 بار رقیق شده برابر با 86/11، 67/12 و صفر درصد بدست آمده، در تزریق حالت ثالثیه بعد از آب دریا، آب دریا یک بار رقیق شده ، آب دریا 10 بار رقیق شده و آب دریا 20 بار رقیق شده تزریق شده است که افزایش بازیافت آنها بترتیب برابر با 15/18 ، 82/7 و صفر درصد می باشد. در تزریق حالت ثالثیه بعد از آب دریا 10 بار رقیق شده تنها آب دریا 20 بار رقیق شده در حالت ثالثیه تزریق می شود که هیچ گونه افزایش بازیافتی دیده نشد. در ادامه مطالعات بخش دوم به بررسی اثر ترکیب یونی آب تزریقی پرداخته تا اثر یون های غیرفعال سدیم و کلرید و همچنین اثر یون پتانسیل زا سولفات بررسی گردد. در این تحقیق از سه آب هوشمند ssw4so4، ssw0nacl و ssw0nacl-4so4 استفاده شده که بازیافت نهایی آنها بترتیب برابر با 33/61، 19/69 و %78 بدست آمده است. صحت تمامی نتایج بدست آمده از طریق آزمایش های پتانسیل زتا، زاویه تماس و کشش سطحی مورد بررسی قرار گرفته است.
سعید عباسی جعفر قاسمی ورنامخواستی
ویژگی های متعدد و منحصر به فرد گاز طبیعی نسبت به دیگر فرآورده های نفتی باعث ایجاد جایگاه ویژه و قابل توجهی در سبد انرژی مصرف کنندگان جهان شده و کسب درآمدهای ارزی برای کشور از طریق صدور این کالای استراتژیک، بر جذابیت آن می افزاید. هدف این تحقیق ارائه مدلی جهت پیش بینی قیمت گازطبیعی با استفاده از شبکه های عصبی و منطق فازی با دقت بالا و قابل قبول می باشد. برای مدل سازی با روش های شبکه های عصبی در این تحقیق، شبکه های mlp با یک و دو لایه پنهان و شبکه عصبی rbf مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر آن مدل شبکه عصبی- فازی نیز مورد استفاده قرار گرفت که هر کدام به ترتیب با 92/0، 95/0، 96/0 و 97/0 دقت قادر به پیش بینی قیمت گاز بوده اند. متغیرهای تاثیرگذار در این تحقیق، قیمت نفت خام، قیمت نفت حرارتی، دمای هوا، تولید و مصرف گاز طبیعی و قیمت آتی نفت و گاز طبیعی انتخاب شده اند. با توجه به شاخص های سنجش مدل بهترین نتیجه توسط مدل شبکه عصبی- فازی با دقت 97% حاصل گردید. همچنین، عوامل تاثیرگذار بر قیمت گاز طبیعی بازار آمریکا مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد قیمت آتی گاز طبیعی، قیمت نفت حرارتی و دمای هوا بیشترین تاثیرگذاری بر روی قیمت گاز را داشته اند.
سودابه محمدی صحبت بهرامی نژاد
مطالعه¬ی حاضر با هدف بررسی اثر ضد قارچی 18 عصاره¬ی گیاهی در مهار بیماری زنگ سفید شاهی به اجرا درآمد. به این منظور آزمایشی در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سال¬های 1392 و 1393 در سه تکرار اجرا شد. در هر دو سال اثر مهارکنندگی عصاره¬های متانولی گیاهی در میکروپلات¬های مزرعه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه مورد ارزیابی قرار گرفت. با ظهور اولین برگ¬های حقیقی اولین عصاره¬پاشی با محلول 5000 پی. پی. ام. عصاره صورت گرفت و دو مرحله¬ی دیگر عصاره¬پاشی با فاصله¬ی زمانی 7 الی 10 روز با همان غلظت اولیه تکرار گردید. ارزیابی اثر عصاره¬ها بر اساس درصد وقوع بیماری صورت گرفت. در آزمایش سال اول گونه¬های آناگالیس، سماق، شیرین بیان، گل راعی و میخک هندی به¬طور کامل از آلودگی کرت¬ها به بیماری زنگ سفید جلوگیری نمودند. در آزمایش سال دوم فقط دو گونه¬ی سماق و شیرین بیان به¬طور صد در صد از آلودگی گیاه جلوگیری نمودند. از بین گیاهان مورد آزمایش، شش گیاه انتخاب شده و در آزمایش سوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این آزمایش دو گونه¬ی سماق (rhus coriaria) و شیرین بیان (glycyrrhiza glabra) بدون تفاوت معنی دار با مانکوزب بیشترین تأثیر را در کنترل بیماری نشان دادند. بررسی تأثیر اجزای عصاره¬های سماق (rhus coriaria) و شیرین بیان (glycyrrhiza glabra) در کنترل این بیماری و شناسایی جزء یا اجزای موثر در مطالعات بعدی ضروری به نظر می¬رسد.
مجید قرایی سعید عباسی
مخمرها دارای اهمیت اکولوژیکی، صنعتی و اقتصادی زیادی هستند. شناسایی مخمرها اساس و ضرورت اولیه برای تمام این کاربردهاست. هدف از این تحقیق جدا سازی مخمرها از منابع غذایی، خاک، گیاه و میوه ها از مناطق مختلف استان کرمانشاه، شناسایی مورفولوژیکی و مولکولی مخمرها، فیلوژنی، پراکنش و بررسی اثر هم ستیزی آن ها علیه بیمارگر عامل بیماری کپک خاکستری در استان کرمانشاه بود. نمونه برداری از مواد غذایی شامل ترشی جات، خیارشور، مربا، دوغ پنیر و از اندام های 20 گونه گیاهی و خاک های بکر از نقاط مختلف استان کرمانشاه صورت گرفت. از مواد غذایی 39 جدایه، از اندام های گیاهی 35 جدایه و از خاک 28 جدایه مخمری جداسازی گردید. کل جدایه های مخمری جداسازی شده 102 عدد بود که در کلکسیون بخش گیاه پزشکی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی نگه داری شدند. بررسی پراکنش مخمرها در نقشه ژئورفرنس با استفاده از نرم افزار gis نشان داد که تعداد مخمرهای بازیدیومیستی در خاک پراکنش و فراوانی بیشتری نسبت به مخمرهای آسکومیستی دارند. نتایج آنالیز تطبیق متعارفی نشان داد که همبستگی معنی داری بین پارامترهای محیطی و ارتفاع از سطح دریا با پراکنش مخمرها دارد، به طوری که گونه های مخمری آسکومیستی در خاک هایی با درصد شن بیشتر یافت می شوند. از میان پارامترهایی محیطی اندازه گیری شده شامل پ. هاش، ارتفاع از سطح دریا، طول و عرض جغرافیایی، بافت خاک، نمک محلول در خاک، اندازه گیری شده ارتفاع از سطح دریا بیشترین تاثیر را در پراکنش مخمرها داشت. بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و مولکولی 25 گونه از مخمرها شامل meyerozyma guilliermondii، pichia galeiformis، p. kudriavzevii، galactomyces candidum، issatchenkia orientalis، saccharomyces cerevisiae، zygoascus meyerae، g. geotrichum و دو نمونه در حد جنس geotrichum sp. از مواد غذایی و گونه های rhodotorula mucilaginosa، candida boidinii، c. parapsilosis و دو نمونه در حد جنس pichia sp. و metschnikowia sp. از اندام های گیاهی و گونه های rhodosporidium toruloides، trichosporon coremiiforme، cryptococcus uzbekistanensis، c. catenulata ، m. guillermondii و یک نمونه در حد جنس lecythophora sp. شناسایی شدند. گونه های pichia galeiformis، p. kudriavzevii، issatchenkia orientalis، zygoascus meyerae، g. geotrichum، candida boidinii، rhodosporidium toruloides و c. catenulata برای فلور قارچی ایران جدید و اولین بار گزارش می شوند. بر اساس آنالیز فیلوژنتیکی اکثر گونه ها با درست نمایی بالا (100-90%) در تبار خود نسبت به گونه های مرجع قرار گرفتند. آنالیز فیلوژنتیکی جنس lecythophora sp. بر اساس ناحیه d1/d2 زیر واحد بزرگ ریبوزومی نشان داد که این جدایه در هیچ یک از آرایه های گونه ای مورد مقایسه قرار نگرفتند و به احتمال زیاد گونه جدید می باشد. از بین گونه های شناسایی شده بر اساس منابع، هفت گونه قابلیت صنعتی و سه گونه پتانسیل بیماری زایی در انسان را داشتند.
سعید عباسی جمال عسگری
امروزه جی پی اس به عنوان ابزاری برای مطالعه ی اتمسفر مطرح است. از طریق این سیستم می توان به بررسی یونسفر و تروپسفر پرداخت، زیرا الکترون های آزاد در یونسفر و بخار آب و گازهای خشک در تروپسفر، امواج جی پی اس را تحت تاثیر قرار می دهند. از این رو می توان توسط شبکه ای از ایستگاه های دائم، به توموگرافی چگالی الکترون های آزاد یا محتوای کلی الکترون در یونسفر و بخار آب در تروپسفر پرداخت. اما با توجه به وجود اطلاعات مداری و تصحیحات ساعت دقیق ماهواره ها، تنها از طریق یک گیرنده و با هزینه ی کمتر نیز می توان این پارامترها را برآورد کرد. از این رو در این پایان نامه، به بررسی اتمسفر تنها با استفاده از یک گیرنده ی جی پی اس پرداخته شده است. در این پایان نامه از داده های ایستگاه دائم جی پی اس مستقر در دانشگاه علوم پایه ی زنجان به همراه داده های هواشناسی اندازه گیری شده در دانشگاه علوم پایه و ایستگاه اداره ی هواشناسی زنجان در بازه ی زمانی اول ژانویه ی 2011 تا 20 جولای 2014 استفاده شد. برای بررسی اولیه ی مشاهدات و به دست آوردن نتایج اولیه، پردازش این داده ها ابتدا در نرم افزار برخط csrs-ppp که نیاز به تنظیمات خاصی ندارد، انجام شد. سپس برای انجام پایان نامه از نرم افزار علمی برنیز استفاده شد. در نرم افزار برنیز، از طریق حل معادلات مشاهدات غیرتفاضلی ترکیب خطی یونسفر آزاد برای مشاهدات کد و فاز، پارامتر تاخیر تروپسفری کل برآورد شد. با استفاده از داده های فشار اندازه گیری شده نیز تاخیر تروپسفری خشک محاسبه شد. با کم کردن تاخیر تروپسفری خشک از تاخیر تروپسفری کل، پارامتر تاخیر تروپسفری تر به دست آمد. سپس با استفاده از داده های دمای اندازه گیری شده به همراه تاخیر تروپسفری تر، میزان بخارآب قابل بارش در روی ایستگاه جی پی اس علوم پایه به دست آمد. در مورد لایه ی یونسفر نیز، پارامتر تِک قائم و سپس نقشه های یونسفری تِک قائم تهیه شد. از طریق این نقشه ها انیمیشن سری زمانی دوبعدی تغییرات تِک تهیه شد. سپس سری زمانی میانگین تغییرات تِک برای آسمان منطقه ی زنجان هم تهیه شد که در مقایسه با سری زمانی به دست آمده از نقشه های جهانی، اختلافی حدود 2 تا 3 tecu دیده می شود. بنابراین می توان از جی پی اس برای پایش تغییرات یونسفر با دقت بالاتر از مدل های جهانی در ایران استفاده کرد. در این پایان نامه همچنین بردار جابجایی نقطه ی زنجان نسبت به صفحه اوراسیا به دست آمد که معادل11/46 میلی متر در جهت شمال و 0/15 میلی متر در جهت شرق است.
ارغوان اردلان روح اله شریفی
باکتری های محرک رشد گیاه نه تنها قادر هستند طیف وسیعی از بیمارگرهای گیاهی را مهار کنند بلکه توانایی افزایش رشد گیاه و بهبود کیفیت محصول را نیز دارا هستند. یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی این عوامل در نظر گرفته می شود بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتری هاست. در این پژوهش هدف این بود که اثر برخی از عناصر معدنی روی تولید زی توده و فعالیت بیوکنترلی باکتریbacillus subtilis علیه rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا بررسی گردد. در ابتدا، پنج جدایه شناخته شده با فعالیت مهار زیستی از جنس باسیلوس انتخاب و با بررسی آزمون های هاله بازدارندگی، ترکیبات فرار، افزایش رشد گیاه و بازداری از بیماری در شرایط گلخانه، جدایه inr7 از بین آنها انتخاب شد. اثر هفت عنصر معدنی کم مصرف روی افزایش جمعیت باکتری در آزمایشگاه و نیز روی کارایی باکتری در مهار بیماری مرگ گیاهچه لوبیا در گلخانه بررسی شد. برای هر عنصر 3 غلظت در نظر گرفته شد. عناصر مورد بررسی و غلظت های بهینه آن ها بر حسب میکرومول شامل آهن (36)، روی (70)، بُر (6/19)، مس (7)، منگنز (25)، کبالت (7) و مولیبدن (1/8) بودند. غلظت های دو برابر بهینه و نصف بهینه نیز به عنوان غلظت های حداکثر و حداقل مورد بررسی قرار گرفتند. عناصر آهن، مس، روی و بُر با افزایش غلظت، جمعیت باکتری را افزایش دادند، در واقع در غلظت های بالا موثر بودند. کبالت و مولیبدن در غلظت میانه جمعیت را افزایش دادند و با افزایش غلظت بیش از این، باعث کاهش جمعیت شدند. منگنز در پایین ترین غلظت موثر بود و با افزایش غلظت، جمعیت را کاهش داد. در آزمون گلخانه ای، عناصر مس، بُر، روی و مولیبدن با افزایش غلظت درصد مهار بیماری را افزایش دادند؛ به طوری که در بالاترین غلظت، بیشترین درصد مهار بیماری مشاهده شد. کبالت نیز با افزایش غلظت، درصد مهار بیماری را افزایش داد؛ اما بین غلظت ها تفاوت ها معنی دار نبودند. آهن و منگنز در غلظت های پایین درصد مهار بیماری را افزایش دادند. به طوری که آهن حتی در غلظت های کم نیز به طور معنی داری بیماری را مهار کرد و با افزایش غلظت از درصد مهار بیماری کاسته شد. در مورد منگنز نیز بیشترین مهار بیماری در کمترین غلظت مشاهده گردید. در مجموع غلظت بهینه برای عناصر مورد استفاده مشابه نبود و حتی در مورد یک عنصر خاص بین غلظت بهینه برای تولید زی توده و کارایی باکتری در مهار زیستی بیماری اختلاف وجود داشت.
الهه کیانپور سعید عباسی
آب شستگی اطراف پایه های پل یکی از مهمترین دلایل عدم پایداری و تخریب پل ها می باشد و همه ساله خسارات زیادی را به آنها وارد می کند. این موضوع در هنگام وقوع سیلاب، درست در زمانی که بیش¬ترین نیاز به راههای دسترسی وجود دارد، اهمیت بالایی پیدا خواهد کرد. از این رو کاهش میزان آبشستگی سال ها مورد بررسی محققین و مهندسین هیدرولیک قرار گرفته است و تاکنون مطالعات زیادی جهت تخمین عمق و شدت آبشستگی اطراف پایه های پل انجام پذیرفته است. در راستای تحقیقات انجام شده در این ارتباط روش¬های متعددی جهت کاهش آبشستگی پایههای پل پیشنهاد شده که از جمله ی این موارد استفاده از طوق، صفحات مستغرق و شکاف را می¬توان نام برد. این روش ها می توانند با تغییر الگوی جریان اطراف پایهها، شدت جریان گردابی اطراف پایه پل را کاهش داده و در نتیجه عمق آبشستگی را نیز کاهش دهند. این پایان¬نامه ضمن بررسی پدیده¬ی آب شستگی، کلیه¬ی روش های استفاده شده تاکنون را به همراه پشتوانه های علمی و عملی گردآوری نموده است. در انتها نیز مدلسازی پایه¬ی پل جهت محاسبه حداکثر عمق آب¬شستگی در نرم¬افزار flow-3d صورت پذیرفت. صحت¬سنجی نتایج حاصل از نرم-افزار و مطالعات آزمایشگاهی پیشین نشان¬دهنده دقت قابل قبول این نرم¬افزار در زمینه شبیه¬سازی پدیده¬ی آب¬شستگی می¬باشد. در نهایت مدلسازی پایه با استفاده از ابزارهای کنترل آب شستگی از جمله شکاف (با هندسه متفاوت)، صفحات مستغرق (با زوایای متفاوت نسبت به امتداد جریان) و ترکیب آن¬ها انجام شد. نتایج نشان داد که ترکیب این دو روش در کاهش عمق آب¬شستگی بسیار کارآمدتر از استفاده از آن¬ها به صورت منفرد است. تأخیر زمانی در شروع آب شستگی از ویژگی¬های بارز این ترکیبات می¬باشد.
سعید عباسی فیروزه ساجدی
چکیده: مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون بود. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی و از نوع (پیش آزمون و پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان سندرم داون 6 ماهه تا 8 ساله مراجعه کننده به کانون سندرم داون ایران بود. 36 نمونه به روش تصادفی و به طور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(whoqol) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی در قالب 12 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها با نرم افزار 16- spssو با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در مادران کودکان سندرم داون، پس از اجرای مداخله در گروه آزمایش در تمام حیطه ها بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده است و تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود(05/0> p). نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند توسط متخصصان به عنوان رویکردی آموزشی در بهبود شاخص های کیفیت زندگی مادران، ایجاد فضایی مناسب برای مادران برای کمک به رشد خدمات بهداشت روانی مادران کودک سندرم داون صورت گیرد آموزش مهارت های زندگی در جهت افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان سندرم داون موثر بوده است.
طاهره حجازی سعید عباسی
افزایش روز افزون جمعیت در برخی از کشورها بخصوص جنوب شرق آسیا، مشکل کمبود غذا را روز به روز حیاتی تر و مهم تر جلوه می دهد. رژیم غذایی عمده مردم در اکثر کشورهای جهان را غلات و حبوبات تشکیل می دهد.طبق گزارش سازمان خواروبار جهانی در سال 2013 متوسط عملکرد نخود در جهان 967 و در ایران 536 کیلوگرم در هکتار است. پایین بودنو بی ثباتیعملکردو تولید،یکی ازمهم ترین مسائل موجود در رابطهبا کشتنخود می-باشد. جدا از تنش های محیطی، بیماری های نخود یکی از مهم ترین و اصلی ترین عوامل کاهش عملکرد وکیفیت اینمحصولدر سراسردنیامحسوبمی شوند. بیماری هایفوزاریومینخود،شایع ترین بیماریاینگیاهد ر ایرانوجهاناست. دو قارچ مهم fusarium solani به عنوان عامل بیماری پوسیدگی ریشه در نخود وfusarium oxysporum به عنوان عامل پژمردگی فوزاریومی نخود از سرتاسر جهان گزارش شده است. امروزه عملی ترین و مقرون به صرفه ترین روش جهت مدیریت پژمردگی فوزاریومی نخود، استفاده از ارقام مقاوم به پاتوژن این بیماری است. برای این منظور، آزمایشی در دو بخش مزرعه و گلخانه انجام شد. در بخش مزرعه تعداد 77 ژنوتیپ بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار کشت گردید و در بخش گلخانه ای نیز تعداد 75 ژنوتیپ در چهار تکرار همراه با شاهد بدون عامل بیماریزا در گلدان کشت شد. براساس مقدار درصد آلودگی، ژنوتیپ ها در بخش مزرعه و گلخانه به صورت مجزا به پنج گروه بسیار مقاوم، مقاوم، نیمه مقاوم، حساس و بسیار حساس طبقه بندی شدند. بر این اساس در بخش مزرعه ای، رقم کاکا و فلیپ9393 جز گروه نیمه مقاوم، رقم آرمان در گروه حساس و ارقام هاشم، بیونیج و جم در گروه بسیار حساس قرار گرفتند. همچنین در آزمایش گلخانه، نتایج حاصله نشان دادند که ارقام کاکا، آی ال سی482 و فیلیپ9393 در گروه مقاوم و ارقام هاشم و جم در گروه بسیار حساس قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس تنوع معنی داری را برای تمامی صفات مورد آزمون نشان داد. عملکرد دانه دو رقم آرمان و بیونیج که از ارقام متعارف منطقه هستند، دارای کمترین مقدار بودند. تجزیه کلاستر به روش وارد، ژنوتیپ ها را بر اساس صفات مورفولوژیک در مزرعه به چهارگروه و براساس پارامترهای گلخانه ای به سه گروه طبقه بندی کرد.تجزیه همبستگی برای تمامی صفات و پارامتر های اندازه گیری شده در مزرعه و گلخانه انجام شد. بر این اساس درصد آلودگی در مزرعه با صفات عملکرد زیست توده، عملکرد دانه، شاخص برداشت و تعداد بوته در متر مربع همبستگی منفی و معنی دار نشان داد، در صورتی که درصد آلودگی در گلخانه با هیچ یک از صفات مورفولوژیک همبستگی نشان نداد. همچنین بین درصد آلودگی در هر دو آزمایش همبستگی معنی داری نشان داده نشد. این درحالی بود که بر اساس نتایج نمودار پراکنش ژنوتیپ ها با دو مولفه درصد آلودگی در مزرعه و گلخانه به روش بای پلات، 57 درصد از ژنوتیپ هااز نظر درصد آلودگی در هر دو بخش رفتاری نزدیک به هم داشتند.این تفاوت می تواند ناشی از بافت خاک، اسیدیته خاک، جمعیت میکروبی خاک مزرعه، دمای خاک، تنوع در پراکنش و تراکم عامل بیماری زا در مزرعه باشد.
سارا معتضدی روح اله شریفی
باکتری های محرک رشد گیاه نه تنها قادرند رشد گیاه را افزایش دهند بلکه آن را در مقابل تنش های زنده و غیر زنده همچون بیماری های گیاهی مقاوم می سازند. طراحی اجزای محیط کشت در فرایند فرمانتاسیون، نقش موثری در افزایش زی توده و کارایی این باکتری ها ایفا می کند. در این پژوهش هدف آن بود که اثر برخی از این منابع کربن و ازت بر روی تولید زی توده و فعالیت مهار زیستی باکتری bacillus subtilis علیه بیمارگر rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا بررسی گردد. در ابتدا از میان پنج سویه باکتری موجود، سویه inr7 با بررسی آزمون های هاله بازدارندگی، ترکیبات فرار در شرایط آزمایشگاهی و آزمون افزایش رشد گیاه و بازداری از بیماری در شرایط گلخانه انتخاب شد. این سویه از باکتری بهترین عملکرد را به خصوص در شرایط گلخانه ای از خود نشان داد. سپس اثر منابع مختلف کربن و ازت در سه غلظت متفاوت روی افزایش جمعیت باکتری در آزمایشگاه و همچنین کارایی آن در مهار بیماری مرگ گیاهچه لوبیا در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون آزمایشگاهی از میان منابع کربن، گلوکز در غلظت میانه (25 گرم در لیتر) و از میان منابع نیتروژن، پپتون در غلظت میانه (3 گرم در لیتر) بیشترین زی توده باکتری را تولید کردند. در میان منابع کربن، افزایش غلظت گلوکز موجب افزایش کارایی باکتری در شاخص های رشدی گیاه شد و در بیشترین غلظت (40 گرم) بالاترین عملکرد را داشت. ملاس نیز در غلظت میانه کارایی باکتری را افزایش داد. در میان منابع نیتروژن عصاره سویا تنها در بیشترین غلظت خود (100 میلی لیتر در لیتر) کارایی بسیار خوبی از خود نشان داد.
سعید عباسی محمدجعفر قنبری جهرمی
چکیده ندارد.
مجتبی عبدالملکی صحبت بهرامی نژاد
چکیده ندارد.
سعید عباسی محمدرضا علیزاده
چکیده ندارد.
فرناز جلالی ناصر صفایی
بیماری پوسیدگی ذغالی سویا که به وسیله قارچ macrophomina phaseolina ایجاد می شود، یکی از مخرب ترین بیماری های سویا در سطح جهان می باشد. در ایران نیز این بیماری در بسیاری از مناطق کشت سویا، خسارت قابل توجهی را به این محصول وارد می کند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و بیماریزایی در جمعیت این بیمارگر، در سال 1385 مناطق کشت سویا در استان های گلستان، مازندران، اردبیل و لرستان مورد بازدید قرار گرفت. نمونه های دارای علائم پژمردگی و وجود خال های سیاه رنگ در طوقه و ساقه گیاهان جمع آوری، و در مجموع 48 جدایه از بیمارگر جداسازی گردید. از این میان24 جدایه به عنوان نماینده بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب گردیدند. به منظور اثبات تعلق این جدایه ها به گونه m. phaseolina از آغازگرهای اختصاصی گونه استفاده گردید. این آغازگرها یک قطعه 350 جفت بازی ویژه m. phaseolina را در جدایه های این قارچ تکثیر کردند که در سایر قارچ های مورد آزمایش مشاهده نگردید. در بررسی فنوتیپ کلرات در میان جدایه ها 5 جدایه (20%) حساس به کلرات و 19جدایه (80%) مقاوم به کلرات ارزیابی گردیدند. آزمون های بیماریزایی در شرایط گلخانه ای و درون شیشه ای، صورت گرفت. در هر دو آزمون تمامی جدایه های مورد بررسی روی رقم ویلیامز سویا بیماریزا بودند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده ها نشان داد که در سطح یک درصد اختلاف معنی داری در بیماریزایی (ویرولانس) جدایه ها وجود دارد و در هر دو مورد جدایه های حساس به کلرات کم آزارترین جدایه ها روی بذر و ساقه سویا رقم حساس ویلیامز بودند. بررسی تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از سه نشانگر مولکولی مختلف rapd، issr و rep-pcr صورت گرفت. از مجموع 15 آغازگر rapd، هشت آغازگر و از مجموع 10 آغازگر issr، سه آغازگر که واجد چند شکلی و تکرار پذیری بیشتری بودند به همراه آغازگرهای eric1r ، eric2i ، box1a و rep2i انتخاب و برای تکثیر dna جدایه ها به کار رفتند. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده ها با استفاده از نرم افزار mvsp، روش upgma و ضریب تشابه جاکارد صورت گرفت. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای rapd در سطح تشابه 42 درصد جدایه ها را به سه گروه تفکیک کرد. بر این مبنا به استثنای جدایه مازندران، جدایه های مربوط به سایر استان ها از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای issr جدایه ها را در سطح تشابه 58 درصد به سه گروه تقسیم نمود. به کمک این نشانگر به استثنای جدایه a-mo از استان اردبیل، سایرجدایه های غیر استان گلستان از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای rep-pcr نیز جدایه ها را در سطح تشابه 59 درصد به هفت گروه تقسیم نمود. گرچه این گروه ها به لحاظ جغرافیایی قابل توجیه نبودند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل 2053 باند الگوی باندی حاصل از تلفیق داده های سه نشانگر rapd, rep-pcr و issr، بر اساس ضریب جاکارد در سطح تشابه 47 درصد جدایه ها را به سه گروه تقسیم نمود. بر این مبنا به استثنای جدایه a-mo از استان اردبیل، سایر جدایه های غیر استان گلستان از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند که با نتایج حاصل از نشانگر issr مطابقت داشت. در میان لوکوس های مورد بررسی، تعداد لوکوس-های پلی مورفیک به ازای هر آغازگرrapd (12لوکوس)، issr (14 لوکوس)، rep-pcr (12 لوکوس) مورد مقایسه قرار گرفت که نتیجه آن بیانگر مناسب تر بودن استفاده از نشانگر issr در مقایسه با rapd و rep-pcr در تعیین تنوع ژنتیکی m. phaseolina، بود. این نخستین مطالعه از بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت های ایرانی m. phaseolina، عامل پوسیدگی ذغالی سویا با استفاده از سه نشانگر مولکولی مختلف می باشد.
سعید عباسی رضا باقری
در این مطالعه تعداد 103 پرونده قتل موجود در بایگانی مرکز پزشکی قانونی استان کرمانشاه که در سال 1378 اتفاق افتاده بود مورد بررسی قرار گرفت. 86 نفر (5/83%) از مقتولین مرد و 17 نفر (5/16%) زن بودند. توزیع سنی مقتولین بین 1 تا 80 سالگی و میانگین و میانه و نما بترتیب 5/30، 25 و 20 سالگی بود. شایعترین محدوده سنی قربانیان 30 - 16 سالگی بود و 7/60% مقتولین در این محدوده سنی قرار داشتند. شایعترین روش قتل در هر دو جنس استفاده از اسحله گرم firearm %62/7 برای مردان و 1/41% برای زنان ) بود و پس از آن در گروه مردان سلاح سرد و نوک تیز و برنده (6/18% ) و در گروه زنان سلاح سرد نوک تیز و برنده و خفه کردگی هر کدام (5/23%) قرار داشت.شایعترین محل مورد اصابت توسط سلاح گرم، سر (41/34%) و پس از آن قفسه صدری (5/29%) بود. اما در مورد سلاح سرد نوک تیز و برنده، قفسه صدری شایعترین محل اصابت آن جرح (60%) بود. اکثر قلتها (7/66%) قتلها در خارج از منزل رخ داده بود و اکثر مقتولین (1/62%) در محل حادثه فوت کرده بودند. بیشترین قتلها 64% در شهرستان کرمانشاه رخ داده بود و پس از آن شهرستانهای اسلام آباد (7/9%) ، هرسین (7/7%) و جوانرود (8/5%) قرار داشتند.
سعید عباسی حمیدرضا قاسم زاده
در پژوهش حاضر وضعیت موجود مکانیزاسیون کشاورزی در شهرستان کبودرآهنگ مورد مطالعه قرار گرفت و راهکاری لازم در جهت بهبود آن ارائه شد. وسعت این شهرستان 3816 کیلومتر مربع می باشد که در شمال استان همدان واقع شده و شامل ده دهستان به نامهای: حاجیلو، راهب، سبزدشت، سرداران، کوهین، گل تپه، علی صدر، شیرین سو، مهربان علیا و مهربان سفلی می باشد. مبنای مطالعه برگرفته از پیشنهادات بخش سیستم های حمایتی کشاورزی شعبه مهندسی کشاورزی فائو در رم بوده و بررسی عوامل مورد نظر با استفاده از طرح ترتیبی نامتعادل)) در دهستانهای نمونه راهب، مهربان علیا و گل تپه و در پنج بازه مساحت صورت گرفت. نتایج بررسی نشان داد که همه عوامل مورد مطالعه به غیر از اندازه متوسط واحدهای بهره برداری در بازه های مساحت دارای اختلاف معنی دار نبودند، لیکن اکثر عوامل در دهستانهای مختلف دارای اختلاف معنی دار بودند که این شرایط متفاوت حاکم بر نقاط مختلف منطقه را نشان می دهد. همچنین براساس نتایج این مطالعه با توجه به سطح زیر کشت سالانه 7/143417 هکتار، سطح مکانیزاسیون منطقه برابر 79/0 اسب بخار در هکتار برآورد گردید که پایین تر از سطح استاندارد جهانی می باشد. لذا، با توجه به سیستم زراعی و شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه، سطح مکانیزاسیون قابل قبول برابر 33/1 اسب بخار در هکتار برآورد می شود که لازمه آن اضافه شدن 1125 دستگاه تراکتور (با توان متوسط 75 اسب بخار) به تراکتورهای موجود می باشد. همچنین طبق نتایج بدست آمده، درجه مکانیزاسیون متوسط عملیات زراعی در مورد غلات تنها با در نظر گرفتن کشت آبی پایین تر از متوسط بوده، بخصوص در مورد عملیات داشت که سطح تکنولوژی و تنوع ماشینی پایین است. بین تنوع کشت و درجه مکانیزاسیون متوسط، همبستگی منفی و معنی داری بدست آمد. این امر نشان می دهد که برای افزایش سطح تکنولوژی در عملیات زراعی بایستی به ثبات قیمت ها در مورد محصولات کشاورزی توجه شود تا به کشت چند محصولی و حساب نشده آن هم در واحدهای بهره برداری کوچک خودداری شود. همچنین تجزیه و تحلیل ها نشان داد که در شرایط مساوی و با در نظر گرفتن هزینه های تولید، روش تمام مکانیزه به مراتب سودآورتر از روش نیمه مکانیزه است.