نام پژوهشگر: مژده صالح نیا
مهری فیاضی مژده صالح نیا
مقدمه: لانه گزینی یک فرایند پیچیده و حیاتی است که در آن تروفوکتودرم به سطح سلول اپی تلیال رحم توسط مولکول های اتصال سلولی مثل اینتگرین ها اتصال می یابد. اینتگرین ها رسپتورهای گلیکوپروتئینی هترودایمریک داخل غشایی هستند که باعث تنظیم اینتراکشن سلول ها با ماتریکس خارج سلولی می شوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تحریک تخمک گذاری بر بیان اینتگرین های ?4، ?v، ?1و ?3 در بلاستوسیست موش در زمان لانه گزینی بود. مواد و روش ها: در این مطالعه موش ها به دو گروه کنترل و تحریک تخمک گذاری تقسیم شدند. موش های گروه تحریک تخمک گذاری در ابتدا pmsg و 48 ساعت پس از آن hcg دریافت کردند و پس از قرار دادن در کنار موش های نر، در صبح روز پنجم کشته شدند. در ابتدا سطح سرمی استروژن و پروژسترون آن ها اندازه گیری شد و سپس شاخ رحمی آن ها با pbs+bsa فلاش داده شد، سپس بلاستوسیست های جمع آوری شده به منظور بیان اینتگرین های ?4، ?v، ?1و ?3در سطح بلاستوسیست آن ها توسط real time rt-pcr مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیان اینتگرین های ?v، ?1و ?3در بلاستوسیست موش در گروه تحریک تخمک گذاری به طور معنی دار در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشت و بیشترین سطح بروز ملکول اینتگرین مربوط به ?1 بود (5 /0 p ? ). نتیجه گیری و بحث: در مجموع تحقیق حاضر نشان داد که هورمون های محرک تخمک گذاری pmsg و hcg باعث کاهش بیان اینتگرین های ?v، ?1و ?3در بلاستوسیست موش در زمان لانه گزینی شوند و به نظر می رسد می توانند از این طریق باعث تغییر در میزان لانه گزینی جنین شوند.
پروین درفشان مژده صالح نیا
با توجه به اینکه وقوع حاملگی خود یکی از عوامل تغییر دهنده میزان سلول های دفاعی آندومتر است، چنین به نظر میآید که در آندومتر پس از تحریک تخمک گذاری تغییراتی در انواع سلول های دفاعی د یده شود. درمطالعه حاضر حضور سلول های سیستم ایمنی موش ماده باردار تحریک تخمک گذاری شده شامل لنفوسیت t ، سلول های لنفوسیتی کشنده طبیعی (nk) و سلول nkt در محل های مختلف بافت رحم و طحال در روز هفتم بارداری جنین بررسی گردید. مواد و روش ها: به منظور تحریک تخمک گذاری 10واحد، pmsg به طریق داخل صفاقی و 48 ساعت بعد به همان روش 10 واحد، hcg به موش های ماده بالغ نژاد nmri تزریق شد. موش های ماده در دو گروه تحریک شده و گروه شاهد به صورت تک به تک با موش نر در یک قفس قرار گرفته و صبح روز بعد برای مشاهده پلاک واژن بررسی صورت گرفت. این روز، روز اول بارداری در نظر گرفته شد. سپس در روز هفت حاملگی، میزان استروژن و پروژسترون سرم اندازه گیری شد. پس از کشتن موش ها، از سه نقطه بافتی شامل رحم از محل کاشت جنین، رحم از فواصل بین محل لانه گزینی و بافت طحال (به عنوان یکی از بافت های سیستم دفاعی بدن و کنترل) مقاطع بافتی انجمادی 5 میکرومتری تهیه گردید. جهت بررسی مارکر های مربوط به سلول های nk ،nktو t از واکنش ایمنوهیستوشیمی برای شاخص cd161 و cd3 استفاده شد و جمعیت سلول های مذکور در گروههای فوق بررسی و مقایسه شد. نتایج: سطح استروژن خون در گروه کنترل و تحریک شده به ترتیب 87.27± 3.86 و 160± 3.47 میکروگرم و سطح پروژسترون به ترتیب 47.55± 10 و 164.58± 3نانوگرم بر میلی لیتر محاسبه شد که افزایش معنی داری را در گروه تحریک تخمک گذاری نشان داد. به علاوه، جمعیت سلول های nk، nkt و t در بافت طحال و نیز میومتر و دسیدوای فواصل لانه گزینی در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. در هر دو گروه در ناحیه لانه گزینی جمعیت سلول های nk، nkt و t منطقه دسیدوا در گروه تحریک تخمک گذاری نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری داشت اما سلول های nkt افزایش نشان داد (p? 0.05). نتیجه گیری: به نظر میرسد که تحریک تخمک گذاری همراه با افزایش هورمونهای استروئیدی تخمدانی باعث تغییر در جمعیت سلولهای در گیر در پاسخهای ایمنی می شود که تغییرات حاصله یکسان نبوده و می تواند بر لانه گزینی و تکوین جنین تاثیر گذارباشد.
سحر حاتمی مژده صالح نیا
بررسی اثر اسید لیپوئیک بر میزان تولید گونه های واکنشگر اکسیژن (ros) فولیکول های پره آنترال موش سوری پس از انجماد شیشه ای با استفاده از روش های مختلف به وسیله ی: سحر حاتمی سابقه: انجماد بافت تخمدان و فولیکول های پر آنترال از جمله راه کارهای جدید حفظ باروری هستند، درحالیکه افزایش گونه های واکنشگر اکسیژنی و در نهایت القاء استرس اکسیداتیو از پیامدهای آن می باشد. به منظور اجتناب از استرس اکسیداتیو از آنتی اکسیدانت ها استفاده می شود. طیف گسترده اثرات آنتی اکسیدانتی لیپوئیک اسید باعث می-شود، کاندیدای مناسبی برای غلبه بر استرس اکسیداتیو باشد. مواد و روش کار: تخمدان موش های 14 تا 16 روزه نژاد nmri به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی قرار گرفتند: آزمایش i : مقایسه نسبت رشد و تکوین فولیکول های پره آنترال جدا شده از تخمدان منجمد شده (کل بافت) با فولیکول های پره آنترال منجمد شده به روش کرایوتاپ. آزمایش ii: بررسی اثر لیپوئیک اسید(ala) بر میزان رشد و تکوین فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان منجمد در مقایسه با فولیکول های پره آنترال انجمادی. آزمایش iii: سنجش تولید گونه های واکنشگر اکسیژنی(ros) با روش اسپکتروفلرومتری و ظرفیت آنتی اکسیدانت کل(tac) با روش frap، پس از گذشت 0، 24، 48، 72 و 96 ساعت از کشت فولیکول های پره آنترال انجمادی و غیرانجمادی در حضور و یا عدم حضور لیپوئیک اسید. فولیکول های پره آنترال انجمادی و غیرانجمادی در محیط ?- mem حاوی 5 درصد fbs، 100میلی واحد در میلی لیتر rfsh، 1 درصد its، 10 نانوگرم در میلی لیتر egf و 100 میکرومولار لیپوئیک اسید کشت داده شدند. تخمک گذاری با اضافه نمودن 5/1 واحد در میلی لیتر hcg در 12 روز دوره کشت القاء گردید و سپس میانگین رشدو نسبت های بقاء، تشکیل حفره آنتروم فولیکول ها و مراحل تکوینی تخمک های آزاد شده(gv، gvbd و mii) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج مرحله اول آزمایشات نشان می دهد که نسبت بقاء فولیکول های پره آنترال انجمادی (3/68%) به طور معنی داری بیشتر از فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان بود (3/57% : 05/0>p) در حالی که به طور معنی داری کمتر از فولیکول های پره آنترال غیرانجمادی بود(85% : 05/0>p). متوسط قطر فولیکول های پره آنترال در روز دوم(6/189 میکرومتر)، در روز چهارم(5/290،میکرومتر)، درصد تشکیل حفره آنتروم (8/76%) و تخمک های مرحله mii (9/42%) در فولیکول های پره آنترال غیرانجمادی به طور معنی داری نسبت به فولیکول های پره آنترال انجمادی و فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان منجمد بیشتر بود(05/0>p). همچنین فولیکول های پره آنترال انجمادی در مقایسه با فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان منجمد نسبت های بیشتری از بلوغ و تشکیل حفره آنتروم را نشان دادند (به ترتیب 8/62% و 3/28 در مقابل 0/46 و 0/15%: 05/0>p). نتایج مرحله ii نشان می دهد که متوسط قطر، نسبت های بقاء و تشکیل حفره آنتروم و درصد تخمک های mii در گروه های تیمار شده با ala نسبت به گروه های که ala را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری بیشتر بودند(05/0>p). نتایج مرحله iii آزمایشات نشان می دهد که در هر سه گروه آزمایشی فولیکول های پره آنترال انجمادی، فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان منجمد و فولیکول های پره آنترال غیر انجمادی بعد از 96 ساعت کشت ، میزان تولید ros افزایش میابد و از میزان tac کاسته می شود، در حالی که در صورت حضور لیپوئیک اسید تولید ros کاهش و بر میزان tac بعد از 96 ساعت کشت افزوده می شود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که انجماد شیشه ای فولیکول های پره آنترال در مقایسه با انجماد کل بافت تخمدان، روش موثرتری جهت حفظ توانائی تکوین فولیکول های پره آنترال می باشد. علاوه بر این کشت فولیکول های پره آنترال در محیط کشت غنی شده با ala شرایط تکوین فولیکول های پره آنترال را بهبود می بخشد که ممکن است این تأثیر لیپوئیک اسید به واسطه کاهش سطح ros و یا افزایش سطح tac در طی دوره کشت اعمال گردد.
سید علی موسوی نجارکلا علی خوانین
صدا و ارتعاش از آلاینده های زیان آور محیط کار محسوب می شوند و افت شنوایی ناشی از صدا به عنوان یک معضل رایج در صنایع می باشد. مواجهه با ارتعاش با تغییرات روحی-جسمی زیادی همراه می باشد که عمدتاً به صورت نشانه های اسکلتی-عضلانی، عروقی و گوارشی بروز می نمایند. برخی مطالعات نشان دادند که ارتعاش نمی تواند به تنهایی بر روی شنوایی اثر گذارد. امّا، برخی محقّقان اثر احتمالی ارتعاش بر روی کوکله را پیش بینی نموده اند. بحث و اختلاف نظر در رابطه با اثرات متقابل ارتعاش و صدا بر روی تغییرات شنوایی نیاز به تحقیقات بیشتر را می طلبد. مطالعه حاضر به هدف بررسی اثر تلفیقی ارتعاش تمام بدن و صدا بر سیستم شنوایی با رویکرد پیشگیری احتمالی با اِن-استیل-اِل-سیستئین انجام گرفت. هشت گروه خرگوش (آلبینو) نر سفید سالمِ ِسه ماهه بالغ نیوزیلندی با وزن بدنی تقریباً یکسان (100?2000 گرم) تهیه شده از انستیتو پاستور ایران، در معرض صدای مرکب سفید با پهنای باند 8000-500 هرتز با تراز شدت صوت dba 2?95، ارتعاش تمام بدن در محور z در فرکانس 8-4 هرتز با شتاب موثرm/s2 r.m.s 002/0?1، و نیز تلفیق صدا و ارتعاش با همان شرایط بمدت 8 ساعت در روز طی 5 روز متوالی قرار گرفتند. اِن- استیل- اِل- سیستئین از طریق داخل صفاقی، قبل و بعد از مواجهه به گروههای مربوطه تزریق شد. تغییرات تراز موقت و دائمِ گسیل های صوتی حاصل اعوجاج گوش در فرکانسهای 8-5/0 کیلو هرتز و نیز تغییرات هیستولوژیکی حلزون در میان گروهها مورد مقایسه قرار گرفت و نقش اِن- استیل- اِل- سیستئین بر پیشگیری از تغییرات شنوایی ناشی از مواجهه جداگانه و همزمان با صدا و ارتعاش مشخص گردید. اثر ارتعاش بر تغییرات تراز موقت و دائم به ترتیب در حدود 25/13 و 8/10 دسی بل و اثر صدا بر تغییرات تراز موقت و دائم نیز تقریباً 89/17 و 14/16 دسی بل بود، در حالیکه اثر همزمان صدا و ارتعاش بر تغییرات تراز موقت و دائم به ترتیب 51/23 و 23/21 بود. در نتیجه، ارتعاش اثر آنتاگونیستی رسپتوری بر اثر صدا بر تغییرات شنوایی داشته است. اِن- استیل- اِل- سیستئین نقش پیشگیری کننده آنتاگونیستی بر روی اثر ارتعاش بر روی تغییرات تراز موقت (49/8 دسی بل) و دائم (24/11 دسی بل) ناشی از صدا داشته است. صدا سبب هیدروپیک دژنراسیون و واکوئلاسیون سلولهای موئی بیرونی، پیکنوتیک ملایم تا متوسطِ سلولهای موئی درونی، تورم سلولهای پشتیبان و ضخیم شدگی خفیف غشاء پایه و نیز ارتعاش باعث واکوئلاسیون و هیدروپیک دژنراسیون شدید و نیز اِدم داخل سلولی و بین سلولی سلولهای موئی درونی، یوکروماتینه شدگی خفیف هسته سلولهای موئی بیرونی، و افزایش ضخامت غشاء پایه ناشی از اِدم بین سلولی گردیدند، در حالیکه اثر ارتعاش بر تغییرات هیستوپاتولوژیکی ناشی از صدا بصورت آزار سلولی چشمگیرِ کلیه بخش ها، واکوئلاسیون شدید سلولهای موئی درونی و بیرونی، پیکنوتیک شدید سلولهای موئی درونی، اِدماتوز شدید سلولهای پشتیبان ناشی از اِحتقان، و گسیختگی سلولی جزئی غشاء تکتوریال بوده است. اِن- استیل- اِل- سیستئین نقش پیشگیری کننده بر روی اثر ارتعاش بر تغییرات هیستولوژی ناشی از صدا به صورت کاهش شدت واکوئلاسیون، امّا پیکنوتیک بالای سلولهای موئی درونی و بیرونی، کاهش شدت تورم، اِدم و رِِژِنراسیون سلولهای پشتیبان، ضخیم شدگی غشاء پایه و نیز بهبودی سلولی غشاء تکتوریال داشته است.
مریم maryam سید محمد موذنی
روش تحریک تخمک گذاری کاربرد وسیعی در کلینیک های ivf دارد. هدف اصلی این روش تحریک فولیکولوژنز و افزایش تعداد تخمک های حاصله در یک سیکل می باشد. به دنبال تحریک هورمونی تخمک گذاری، میزان هورمون های مترشحه از تخمدان به ویژه استرادیول و پروژسترون از حد فیزیولوژیک فرا تر می رود. افزایش هورمون های تخمدانی می تواند اثرات مختلفی بر ارگانهای تولید مثلی و تکامل جنین بگذارد. سلول های سیتم ایمنی به ویژه سلولهای دندریتیک نیز واجد رسپتور برای هورمونهای پروژسترون و استرادیول هستند. این سلولها در لانه گزینی مناسب و ایجاد یک حاملگی موفق نقش مهمی دارند. افزایش غلظت هورمونها به دنبال تحریک تخمک گذاری، می تواند بر فراخوانی، فراوانی، بلوغ و فنوتیپ سلول های ایمنی به ویژه سلول دندریتیک تاثیر بگذارد. احتمال دارد که تغییرات ایجاد شده در سلول دندریتیک روی پدیده لانه گزینی جنین اثر گذاشته و یکی از عوامل کاهش موفقیت لانه گزینی در تکنیک ivf و نهایتاً سقط جنین باشد. به منظور بررسی این موضوع در روز هفتم بارداری از دو گروه موش های باردارشده طبیعی (بدون تحریک تخمک گذاری ) و موش های باردارشده پس از تحریک تخمک گذاری خون گیری به عمل آمد و میزان هورمون های استرادیول و پروژسترون سرم با روش الیزا سنجش شد. همچنین به منظور مطالعه تغییرات موضعی و سیستمیک سلول های دندریتیک، فراوانی، فنوتیپ و بلوغ این سلولها در دو بافت طحال و دسیدوا با استفاده از روش ایمونوهیستو شیمی دو رنگی و بکار بردن آنتی بادیهای ضد cd11c و یکی از آنتی بادی های cd11b، cd8?، ،cd86، cd40 و یا mhc-ii مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که در گروه تحریک تخمک گذاری نسبت به گروه کنترل، هم فراوانی وهم بلوغ سلول های دندریتیک کاهش یافته است. از طرفی سلول های دندریتیک لنفوئیدی( cd8?+ ) در گروه تحریک تخمک گذاری جمعیت غالب را تشکیل می دهند. در حالیکه در حاملگی طبیعی غلبه با سلولهای دندریتیک میلوئیدی ( cd11b+ ) بود. این تغییرات در هر دو بافت مورد مطالعه (طحال و رحم) مشاهده گردید. اگرچه تغییرات این سلولها در طحال از نظر آماری معنی دار نبود. بر اساس بررسی های بعمل آمده، این مطالعه برای اولین بار کاهش فراوانی و بلوغ سلولهای دندریتیک را به دنبال تحریک تخمک گذاری گزارش می نماید. با توجه به افزایش چند برابری غلظت هورمونهای استروژن و پروژسترون بدنبال تحریک تخمک گذاری و وجود گیرنده جهت این هورمونها بر روی سلولهای دندریتیک، تغییر فراوانی و فنوتیپ این سلولها پس از تحریک تخمک گذاری قابل توجیه می باشد و با توجه به نقش مسلم سلولهای دندریتیک در پدیده لانه گزینی جنین و کنترل پاسخهای ایمنی بنظر می رسد که تغییرات این سلولها می تواند بر میزان موفقیت حاملگی پس از ivf تاثیر بگذار کلمات کلیدی: سلول های دندریتیک، تحریک تخمک گذاری، استرادیول، پروژسترون
شهرام وثوقی علی خوانین
فرمالدئید (h2c=o) عضوی از خانواده آلدئیدها با ساده ترین مولکول آلی است که بصورت گسترده در صنایع استفاده می شود. برخی ازگزارشات حکایت ازآثارسوء فرمالدئید بربافت بیضه- تستوسترون و پارامترهای اسپرم دارد. با توجه به اینکه در بسیاری ازمحیط های کاری، مواجهه توأم فرمالدئید و صدا برای کارگران وجود داشته و صدا می تواند اثرات تخریبی برخی آلاینده های شیمیائی را تقویت نماید، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مواجهه همزمان این دو عامل بر بافت بیضه، محور هورمونی هیپوفیزی – گناد و پارامترهای اسپرم موش سوری نر بالغ انجام گرفت. دراین تحقیق تجربی 72 سر موش سوری نر بالغ انتخاب و بصورت تصادفی به پنج گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی مواجهه با فرمالدئید، با بخارات فرمالدئید با غلظت ppm 20 و10 وگروه تجربی مواجهه با نویز باصدا به شدت 100 دسی بل با باند 5700-700 هرتز و گروه های تجربی توأم بصورت همزمان با هردو عامل فرمالدئید و صدا به مدت 10 روز، هر روز به مدت 8 ساعت مواجهه داشتند. در پایان دوره مواجهه نیمی از موش های هر گروه 24 ساعت پس از مواجهه و بقیه 35روز بعد از پایان مواجهه پس از خون گیری از قلب، کشته شدند، یکی از بیضه ها برای بررسی بافت شناسی در فیکساتیو بوئن قرار داده شد و اسپرم حاصل از اپیدیدیم، توسط دستگاه casa بررسی شد و غلظت هورمون های جنسی با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج بررسی بلند مدت نشان داد که بخارات فرمالدئید می تواند باعث تخریب بافت بیضه شود و ممکن است صدا در مواجهه توأم با فرمالدئید موجب افزیش بی نظمی در سلول های ژرمینال و دژنراسیون بیشتر لوله های اسپرم ساز و سلول های بینابینی گردد. نتایج تجزیه و تحلیل تحرک اسپرم، 35 روز بعد از مواجهه نشان داد که درصد اسپرم اپیدیدیم با تحرک پیش رونده در گروه های تجربی برابر بود با (48/3 ± 73/33) n، (61/1 ± 65/26) ، (81/3 ± 17/24) ، (65/4 ± 78/14) و (55/3 ± 00/11) و یافته های این تحقیق اختلاف معنی دار بین گروه های با و با را تأیید نمود . همچنین مطالعه حاضر نشان داد که مواجهه توأم با بخارات فرمالدئید و صدا در فرکانس های مرکزی اکتاوباند 4-1 کیلوهرتز می تواند کاهش بیشتر سطح سرمی هورمون های تستوسترون و lh را موجب گردیده و کاهش درصد قابلیّت زنده ماندن اسپرم و کاهش درصد اسپرم با تحرک پیش رونده را تقویت نماید.
محبوبه عموشاهی مژده صالح نیا
با توجه به اهمیت میتوکندری در تکوین جنین مراحل قبل از لانه گزینی، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر انجماد شیشه ای و تکوین در محیط کشت بر روی پراکندگی میتوکندری و میزان atp جنین های موش در مراحل 2-pn، 4سلولی و early blastocyst بود. بدین منظور موشهای ماده nmri بالغ 6-7 هفته ای با استفاده از تزریق داخل صفاقی iu 10 واحد pregnant mars serum gonadotrpin و human chorionic gonadotrpin تحریک شده و در کنار موشهای نر بالغ از همان نژاد قرار گرفتند و صبح روز بعد پلاک واژن آنها چک شد. سپس جنینهای مراحل تکوینی مختلف از لوله فالوپ و شاخ رحمی موشهای حامله جمع آوری شده و به روش کرایوتاپ با بکارگیری اتیلن گلیکول و دی متیل سولفوکساید منجمد شدند و تعدادی از جنینها نیز به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پس از تعیین درصد حیات جنینهای منجمد شده تکوین آنها تا مرحله خروج از زونا در دو گروه کنترل و انجمادی بررسی شد. میزان atp جنینها با استفاده از واکنش لوسیفرین- لوسیفراز اندازه گیری شد. جهت بررسی توزیع میتوکندری، جنینها با محلول 1 میلی مول mitotracker green رنگ آمیزی شدند و با میکروسکوپ فلوروسنت مورد بررسی قرار گرفتند. میزان زنده ماندن جنینهای انجمادی در مراحل 2-pn، 4 سلولی و early blastocyst به ترتیب 63/83%، 52/87% و 27/89% بود. همچنین از نظر درصد خروج از زونا بین جنینهای مراحل مختلف تکوینی در دو گروه انجمادی و کنترل تفاوتی دیده نشد. بین جنینهای مراحل مختلف تکوینی در گروه کنترل و انجمادی و نیز جنینهای حاصل از شرایط in vivo و in vitro از نظر میزان atp تفاوت معنی داری وجود نداشت. توزیع میتوکندری در جنینهای 2-pn و 4 سلولی گروههای انجمادی و غیر انجمادی مشابه بود. در مجموع به نظر می رسد روش انجماد شیشه ای با استفاده از کرایوتاپ و ضدیخ اتیلن گلیکول و دی متیل سولفوکساید تأثیری بر پتانسیل تکوینی، پراکندگی میتوکندری و میزان atp جنین موش در مراحل مختلف تکوینی نداشت. کلمات کلیدی: انجماد شیشه ای، میتوکندری، میزان atp، جنین
کلثوم چوبینه مژده صالح نیا
مقدمه: رحم به عنوان بافتی پویا، تحت فرایندهای چرخه ای بازسازی، تمایز و ریزش به عنوان بخشی از چرخه قاعدگی قرار می گیرد. در گونه های بدون قاعدگی، چرخه های رشد و آپوپتوز آندومتر نسبت به دفع فیزیکی وجود دارد. سال ها پیش مطرح شده است که سلول های بنیادی آندومتر مسئول توانائی قابل توجه ترمیمی آندومتر می-باشد. با این حال، هیچ گزارشی از تغییرات سلول های بنیادی رحم در مراحل مختلف چرخه فحلی وجود ندارد، بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی بیان نشانگرهای پرتوانی در بافت رحم موش طی مراحل مختلف چرخه فحلی بود. مواد و روش ها: موش های ماده باکره با سن 8-6 هفته بر اساس نوع سلول های مشاهده شده در اسمیر واژن به عنوان پرواستروس، استروس، مت استروس و دی استروس در نظر گرفته شدند و سپس تحت عمل هیسترکتومی قرار گرفتند. رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی نشانگرهای پرتوانی (sox-2, oct-4, klf-4 و nanog) بر روی برش-های کرایواستات ناحیه میانی شاخ رحم و pcr real time از dna مکمل mrna نشانگرهای پرتوانی آماده شده از بافت رحم به منظور ارزیابی ارتباط بین بیان نشانگرهای پرتوانی بافت رحم و مراحل چرخه فحلی انجام شد. نتایج: رنگ آمیزی ایمنوفلوروسنت، بیان نشانگرهای پرتوانی sox-2, oct-4, klf-4, و nanog را در آندومتر و میومتر نشان داد. درحالیکه موقعیت آن ها در طول چرخه فحلی تفاوتی نداشت. mrna نشانگرهای پرتوانی در تمام نمونه های مورد آزمایش تشخیص داده شد. مقایسه چرخه نرمال آستانه (ct)، سطوح متفاوت بیان ژن های نشانگر پرتوانی را نشان داد. در حالیکه تفاوت معنی داری میان آن ها در هر مرحله چرخه فحلی و در طول چرخه فحلی وجود نداشت.
زهره نظم ارا مژده صالح نیا
با توجه به اهمیت میتوکندری در تکوین تخمک، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر انجماد شیشه ای و بلوغ آزمایشگاهی بر روی پراکندگی میتوکندری و میزان atp تخمک موش در مراحل ژرمینال وزیکل (gv) و متافاز 2 (mii) بود. تخمک ها از موش های ماده نژاد nmri 6 تا 8 هفته ای به دست آمدند. تخمک های gv بعد از تزریق داخل صفاقی10 واحدpregnant mars serum gonadotropin (pmsg) و تخمک های mii بعد از تزریق 10 واحد pmsg و 48 ساعتبعد، تزریق 10 واحد (hcg) human chorionic gonadotropin جمع آوری شدند. سپس تخمک های مراحل مختلف تکوینی از تخمدان و لوله فالوپ موش های ماده جمع آوری شده و در دو گروه انجمادی و غیر انجمادی قرار گرفتند. تخمک های موش در مراحل تکوینی مختلف در گروه انجمادی به روش کرایوتاپ با بکارگیری اتیلن گلیکول، دی متیل سولفوکساید و سوکروز منجمد شدند. تخمک های gv منجمد شده پس از ارزیابی درصد بقا تا 24 ساعت در محیط کشت ویژه ivm کشت داده شدند. تکوین تخمک های mii حاصل از بلوغ آزمایشگاهی و تحریک تخمک گذاری بعد از لقاح تا مرحله hatch مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان atp تخمک ها با استفاده از واکنش لوسیفرین- لوسیفراز اندازه گیری شد. توزیع میتوکندری، توسط رنگ آمیزی باmito tracker green و با استفاده از میکروسکوپ فلوروسنت مورد بررسی قرار گرفت. میزان زنده ماندن تخمک های مراحل gv و mii منجمد شده به ترتیب 39/87% و 5/89% بود. از نظر نرخ تکوین و خروج از منطقه شفاف بین تخمک های انجمادی و غیر انجمادی اختلاف معنی داری وجود نداشت. بین تخمک های مراحل مختلف تکوینی حاصل از شرایط in vivo و in vitro در گروه انجمادی و غیر انجمادی از نظر میزان atp تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما توزیع میتوکندری تخمک های انجمادی و غیر انجمادی تفاوت داشت. بنابراین روش انجماد شیشه ای با استفاده از کرایوتاپ و ضدیخ اتیلن گلیکول، دی متیل سولفوکساید و سوکروز تأثیری بر پتانسیل تکوینی و میزان atp تخمک موش در مراحل مختلف تکوینی نداشت اما بر روی پراکندگی میتوکندری اثر گذار بود.
مژده پاژخ مژده صالح نیا
مقدمه: عامل رشدی تمایزی- b9 ( gdf-9b) یک فاکتور رشد پروتئینی مشتق از تخمک است که در تکوین فولیکول های تخمدان ضروری است، این فاکتور عمدتا بواسطه رسپتور خود بر سطح سلول های گرانولوزا اثر خود را اعمال می کند. اثر gdf-9b بر فولیکول های مراحل مختلف تکوینی بویژه فولیکول های بدوی و اولیه نا مشخص است. هدف از این مطالعه بررسی اثر gdf-9b بر رشد فولیکول های مراحل مختلف تکوینی، بیان ژن شاخص آنتی ژن تکثیر هسته سلولی (pcna) و تولید هورمون های استرادیول و پروژسترون توسط تخمدان های کشت شده بود. مواد و روش ها: تخمدان های بدست آمده از موش های چهارده روزه به مدت هفت روز کشت شدند. گروه ها شامل تخمدان های چهارده روزه کشت شده در محیط پایه و تخمدان های چهارده روزه کشت شده در محیط پایه غنی شده با gdf-9b بودند. در پایان دوره، از تخمدان های کشت شده جهت شمارش فولیکول های مراحل مختلف تکوینی برش های بافتی تهیه گردید. سطح ترشح هورمون های استرادیول و پروژسترون در تخمدان های کشت شده در روزهای دوم و هفتم مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بیان ژن pcna در تخمدان های کشت شده توسط real time-pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که درصد فولیکول های آنترال، سایز تخمدان های کشت شده، سایز فولیکول های آنترال، تولید استرادیول و پروژسترون و بیان ژن pcna در تخمدان های چهارده روزه کشت شده در محیط پایه غنی شده با gdf-9b افزایش قابل توجهی را نسبت به گروه چهارده روزه کشت شده در محیط پایه نشان می دهد (05/0 p?). نتیجه گیری و بحث: در مجموع تحقیق حاضر نشان داد gdf-9b باعث تحریک رشد فولیکول های پره آنترال به فولیکول های آنترال می گردد و به نظر می رسد این ترکیب بعنوان یک فاکتور تکثیری و بلوغی بوده که باعث افزایش بیان ژن pcna و افزایش تولید هورمون ها در محیط کشت تخمدان های چهارده روزه کشت شده شد.
روح الله فتحی مجتبی رضازاده ولوجردی
هدف از مطالعه حاضر تعیین ترکیب ضد یخ مناسب برای انجماد شیشه ای بافت تخمدان کامل موش صحرایی و بررسی تغییرات هورمونی، فراساختار فولیکول ابتدایی، بیان ژنهای بلوغ فولیکولی، رگزائی و آپوپتوزی بافت تخمدان انجمادی پس از پیوند به خودی است. برای قسمت اول مطالعه و به منظور تعیین ترکیب ضدیخ مناسب، تخمدان های موش های صحرایی ویستار 5 هفته ای به طور تصادفی به 13 گروه با عنوان کنترل (غیر انجمادی)، vi و ti (eg + dmso)، vii و tii (eg + proh)، viii و tiii (dmso + proh)، viv و tiv (eg + dmso و 25/0 مول در لیتر سوکروز)، vv و tv (eg + proh و 25/0 مول در لیتر سوکروز) و vvi و tvi (dmso + proh و 25/0 مول در لیتر سوکروز) تقسیم بندی شده و با استفاده از روش های بافت شناسی معمولی، em و ایمونوهیستوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای قسمت دوم مطالعه نیز پس از تعیین ترکیب ضدیخ مناسب و به منظور بررسی تغییرات پیوند به خودی بافت تخمدان انجمادی، تخمدان های موش با مشخصات فوق به صورت تصادفی در 6 گروه کنترل (غیر انجمادی غیر پیوندی)، nvtng (غیر انجمادی پیوندی غیر گنادکتومی)، vtng (انجمادی پیوندی غیر گنادکتومی)، nvtg (غیر انجمادی پیوندی گنادکتومی)، vtg (انجمادی پیوندی گنادکتومی) و blg (گنادکتومی دو طرفه) تقسیم بندی شده و به مانند قسمت اول، با استفاده از روش های بافت شناسی معمولی، em و ایمونوهیستوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر آن در این گروه ها، بیان ژن های بلوغ فولیکولی، آپوپتوزی و رگ زایی با روش real time pcr مورد ارزیابی قرار گرفته و سطح گنادوتروپین ها (lh و fsh) و هورمون های استروئیدی (استرادیول، پروژسترون و تستوسترون) در سرم خون با گروه کنترل و blg (گنادکتومی دو طرفه) مقایسه شد. نتایج نشان داد که گروه های انجمادی با ترکیبات مختلف ضدیخ در مقایسه با گروه کنترل، فولیکول های سالم کمتری داشته و درصد فولیکول های آپوپتوتیک آن ها بالاتر است. همچنین در بین گروه های انجمادی، گروه viv بهترین میزان زنده مانی را به خصوص برای فولیکول های مراحل ابتدایی داشته و درصد بروز آپوپتوز آن کمتر بود. تغییرات فراساختاری در گروه اخیر در مقایسه با گروه کنترل محسوس بوده اما نسبت به گروه فاقد سوکروز (گروه vi)، چندان مزیتی را نشان نداد. پیوند به خودی تخمدان های غیر انجمادی و انجمادی، بازگشت چرخه هورمونی و عملکرد تخمدان را به دنبال داشته و در دو گروه vtg و nvtg، به گروه کنترل نزدیک تر بود. همچنین در دو گروه اخیر، درصد بلوغ فولیکول ها و نیز فراساختار تخمدان پیوندی، وضعیت بهتری را نشان داده و بروز آپوپتوز در فولیکول های بدوی و آنترال نسبت به دو گروه nvtng و vtng بیشتر و در فولیکول های اولیه و پرآنترال کمتر شده بود. میزان بیان عوامل رگ زایی (cd34 و cd31) نیز در تمامی گروه های پیوندی به خصوص در تخمدان های دو گروه vtg و nvtg به گروه کنترل غیر پیوندی نزدیک تر شده بود. از مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که ترکیب ضدیخ های eg + dmso و سوکروز، نسبت به سایر ترکیبات، برای حفظ فولیکول ها به خصوص در مراحل ابتدایی، مناسبتر است و استفاده از آن می تواند عملکرد نسبی تخمدان را پس از انجماد و پیوند به خودی به همراه داشته باشد.
معصومه عبدالهی مژده صالح نیا
مقدمه: با توجه به نبود گزارشی مبنی بر ارزیابی رشد فولیکولی، فراساختار و وقوع آپوپتوز در بافت تخمدانی انسانی منجمد/ذوب شده در دو مرحله پس از ذوب و پس از کشت در حضور فاکتورهای gdf-9b و یا هدف از این پژوهش ارزیابی آنها برای اولین بار بود. مواد و روشها: بیوپسیهای بافت تخمدان از زنان نرمال تحت عمل سزارین جمع آوری شد و در دو گروه انجماد شیشه ای و غیر انجمادی تقسیم بندی شدند. پس از انجام مراحل انجماد و ذوب تعدادی از قطعات بافت تخمدان های هر دو گروه به مدت 14 روز در محیط کشت حاوی gdf-9b و یا lif کشت شدند. مطالعات مورفولوژیکی، ارزیابی آپوپتوز با بکارگیری روش tunel و طرح نردبانی dna و بررسی فعالیت کاسپاز 7/3 به روش لومینوسنت و ارزیابی ژنهای مرتبط با آپوپتوز از جمله fas, fasl, bcl2, bax, p53, birc5, caspase3 and caspase8 بر روی بافت در دو مرحله قبل از کشت و بعد از کشت صورت گرفت. نتایج: مورفولوژی و فراساختار هسته و ارگانلهای سلولی در بافت تخمدان انسان قبل از کشت در گروه انجماد شیشه ای مشابه غیر انجمادی به خوبی حفظ شده و طرح نردبانی dna در گروه انجمادی مشاهده نشد. تعداد سیگنالهای آپوپتوزی و سطح کاسپاز 7/3 بین دو گروه غیر انجمادی و انجمادی قبل از کشت تفاوت معنی داری نداشت. بیان ژنهای fasl، caspase8 در گروه انجمادی بالاتر و بیان ژن birc5 پایین تر از گروه غیر انجمادی بود (05/0p<). اما در بقیه ژنها تفاوت معنی دار وجود نداشت. میزان نرمال بودن فولیکولها در بافت تخمدان کشت شده در محیط پایه غنی شده با lif و gdf-9b بالاتر از گروه کشت شده در محیط پایه بود، اما در مقایسه با گروه قبل کشت کاهش داشت (05/0p<) و نیز بین گروه غیر انجمادی و انجمادی در هر دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. هم چنین درصد فولیکولهای بدوی کاهش و فولیکولهای اولیه و در حال رشد در محیط پایه غنی شده با lif افزایش معنی داری نسبت به گروه کشت شده در محیط پایه و قبل از کشت داشت (05/0p<). فراساختار فولیکولها در بافت تخمدان کشت شده در حضور lif در هر دو گروه غیر انجمادی و انجمادی نسبت به گروه های قبل و بعد کشت به خوبی حفظ شده بود. در پایان دوره کشت در حضور lif سطح هورمون های استرادیول و پروژسترون افزایش و سطح هورمون دهیدرواپی اندروسترون کاهش معنی داری نسبت به گروههای کشت در حضور gdf-9b و کشت در محیط پایه داشت (05/0p<). طرح نردبانی تنها در گروههای کشت شده در محیط پایه مشاهده شد. فعالیت کاسپاز 7/3 در گروه کشت شده در محیط حاوی lif پایین تر از سایر گروههای کشت بود. میزان سیگنالهای آپوپتوزی بین دو گروه غیر انجمادی و انجمادی مشابه بود، ولی در محیط پایه غنی شده با lif و gdf-9b میانگین سیگنالها به طور قابل توجهی پایین تر از گروه کشت شده در محیط پایه بود و به طور قابل توجهی بالاتر از گروه قبل کشت بود (05/0p<). در گروه کشت در حضور gdf-9b و lif سطح بیان ژنهای پروآپوپتوتیک و آنتی آپوپتوتیک پایین تر از هم گروههای بعد از کشت و بالاتر از هم گروه های قبل از کشت بود. میزان بیان ژنهای آنتی آپوپتوزی (bcl-2 و birc) در گروه تخمدان کشت شده در محیط پایه غنی شده با lif افزایش معنی دار نسبت به گروه کشت شده در حضور gdf-9b داشت (05/0p<). نتیجه گیری و بحث: در مجموع تحقیق حاضر نشان داد که انجماد شیشه ای باعث القا آپوپتوز در بافت تخمدانی بلافاصله پس از ذوب نمی شود و فاکتور lif به عنوان یک فاکتور آنتی آپوپتوتیک توانست قابلیت بقا و تکوین فولیکولهای بافت تخمدانی کشت شده را افزایش و میزان آپوپتوز را کاهش دهد.
شکریه احسانی مژده صالح نیا
مقدمه: تاثیر فاکتور مهار کننده لوسمی بر تکثیر سلولهای بنیادی آندومتر تاکنون بررسی نشده است. در این مطالعه ما سعی بر بررسی این اثرات داریم. مواد و روشها: سلولهای بنیادی آندومتر استخراج شد. سپس سلول¬ها در محیط کشت dmem+f12 کشت شدند. در گروه آزمون یک، 10 ng/ml lif به محیط کشت اضافه شد و در گروه آزمون دو، سول¬های لوله فالوپ موش با میتومایسین c غیر فعال شدند و برای هم¬کشتی با سلول¬های بنیادی آندومتر استفاده شدند. .ماهیت سلولهای رسیده به پاساژ4 برای بروز مارکر cd90 قبل از تیمار با lif و بعد از تیمار با lif توسط تکنیک فلوسایتومتری بررسی شدند. نرخ تکثیر در هر دو گروه آزمون و گروه شاهد (سلول¬های بنیادی آندومتر بدون حضور lif ( با استفاده از آزمون mtt بررسی شدند. بیان ژنهای پرتوانی oct4 و nanog، ژن شاخص تکثیری pcna و ژن lifr با روش کمی real time rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نرخ تکثیر در سلولهای بنیادی آندومتر تیمار شده با lif، سلولهای بنیادی تحت همکشتی و سلولهای بنیادی در غیاب lif به ترتیب به قرار زیر بود 06/0 ± 6/1،1/0 ± 1/1 و 01/0 ± 1/1. نرخ سلول¬های cd90 مثبت قبل از تیمار با lif معادل 94% (05/0p≤) بود ، بعد از تیمار با lif این درصد به 99% ) 05/0p≤(. رسید. میزان بیان تمام ژنهای هدف در گروه تیمار شده باlif بالاتر از گروه تیمار در غیاب lif بود. )05/0p≤(. نتیجه گیری: تکثیر سلول¬های بنیادی و سلول¬های cd90 مثبت و بیان ژن¬های nanog,oct4، pcna و lifr در حضور lif افزایش می¬یابد. هم¬کشتی با سلول¬های لوله فالوپ موش اثری بر تکثیر سلول¬های بنیادی آندومتر ندارد. کلمات کلیدی: فاکتور مهارکننده لوسمی، سلولهای بنیادی آندومترانسانی، سلولهای لوله فالوپ موش
شبنم عبدی مژده صالح نیا
تکنیک های کشت آزمایشگاهی فولیکول ها نه تنها مدلی را برای بررسی فرایند فولیکولوژنز فراهم می کند بلکه همراه با انجماد بافت تخمدان در موارد بالینی برای حفظ باروری ممکن است کاربرد داشته باشد. هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر کیت لیگاند (kl) و فاکتور مهار کننده لوسمی (lif) بر بلوغ و مرگ سلولی برنامه ریزی شده فولیکول های تخمدان موش پس از انجماد شیشه ای و کشت سه بعدی بود. مطالعه به روش تجربی بر روی موش های نابالغ 7 روزه نژاد nmri انجام شد. در مرحله اول تخمدان ها به روش انجماد شیشه ای با استفاده از محلول انجمادی حاوی اتیلن گلیکول منجمد شدند و از لحاظ مورفولوژیکی، فراساختار وآپوپتوز با تخمدان های غیرانجمادی مقایسه گردید. در مرحله دوم بافت تخمدان انجمادی و غیر انجمادی در محیط کشت پایه ?-mem غنی شده با kl و lif در مقایسه با گروه شاهد به مدت 7 روز کشت داده شد. میزان رشد فولیکول ها، مساحت تخمدان، تولید هورمون، آپوپتوز در تمام گروههای مورد مطالعه بررسی شد. در مرحله سوم فولیکول های پره آنترال جدا شده از بافت تخمدان کشت داده شده در محیط کشت ?-mem تکمیل شده با 5% fbs، 1% its ، miu/ml 100 rfsh ، ng/ml 10 regf و نیز kl به مدت 12 روز در سیستم کشت دوبعدی و سه بعدی کشت داده شد و پس از پایان دوره کشت تخمک گذاری القا شد. در پایان دوره کشت میانگین قطر، میزان رشد و بلوغ فولیکولها، تولید هورمون و آپوپتوز بررسی شد. در مرحله آخر میزانreactive oxygen species (ros) ، atp، پراکندگی میتوکندری وتکوین جنین در تخمک های بالغ به دست آمده از مراحل قبل مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج مرحله اول نشان داد که تخمدان انجمادی از نظر مورفولوژی، فراساختاری و آپوپتوزی مشابه تخمدان غیرانجمادی بود. در مرحله دوم درصد فولیکول های پره آنترال، مساحت تخمدان ، تولید هورمون در تخمدان های غیر انجمادی کشت شده در محیط پایه غنی شده با kl به طور معنادار بالاتر و میزان فعالیت کسپاز 3/7 نیز کمتر از سایر گروه ها بود (001/0p<). نتایج مرحله سوم نشان داد که بالاترین میزان بقا، درصد تخمک های متافاز دوم و تولید هورمون فولیکول ها کشت شده در محیط غنی شده با klدر سیستم کشت سه بعدی بود. میزان فعالیت کسپاز 3/7 در فولیکول های کشت شده در سیستم کشت سه بعدی کم تر ازکشت دو بعدی بود (05/0p<). نتایج مرحله آخر نشان داد که میزانros، atp و پراکندگی میتوکندری در تخمک های بالغ حاصل از فولیکول های کشت شده تفاوتی با یکدیگر نداشتند، اما اختلاف معنادار با تخمک های بالغ in vivo داشتند و میزان تکوین جنین ها در گروه کشت سه بعدی بالاتر بود. به طور کلی نتایج نشان داد که کشت کامل تخمدان و کشت سه بعدی فولیکول ها همراه با فاکتورkl باعث بهبود رشد و تکوین فولیکول های بدوی در تخمدان می شود.
حسن نامدار احمدآباد محمد موذنی
سلول های دندریتیک (dcs) دسی جوا مهمترین سلول های عرضه کننده آنتی ژن موجود در مخاط رحم می باشند که در القای تحمل جنین توسط سیستم ایمنی مادر در شرایط طبیعی حاملگی نقش دارند. هدف مطالعه حاضر بررسی فراوانی، پراکندگی و فنوتیپ سلولهای دندریتیک دسی جوا در حاملگی مستعد سقط و حاملگی طبیعی موش بود. همچنین تاثیر عوامل محلول موجود در ریز محیط دسی جوا در این دو نوع حاملگی بر عملکرد سلولهای دندریتیک طحالی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های بافتی از رحم و دسی جوا موشهای حامله طبیعی و مستعد سقط در روزهای 5/4، 5/7 و 5/13 حاملگی از نظر فراوانی، چگونگی پخش، زیر گروه ها و میزان بلوغ سلولهای دندریتیک با روشهای ایمونوهیستوشیمی و مورفومتری مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین مایع رویی کشت سلول های دسی جوا (ds) از موش های با حاملگی طبیعی و مستعد سقط تهیه شد. سلولهای دندریتیک طحالی پس از بارگذاری با آنتی ژن و تیمار با ds، جهت سنجش توان القاء پاسخ تکثیری اختصاصی در لنفوسیتهای t و تولید il-4 و ifn-? توسط لنفوسیت ها و همچنین القای لنفوسیت های t تنظیمی (treg) و بیان tlr2 و tlr4 در محیط in vivo و ex vivo مورد مطالعه قرار گرفتند. بررسی فراوانی سلولهای دندریتیک، حاکی از افزایش این سلول ها در دسی جوای موش های حامله مستعد سقط در مقایسه با حاملگی طبیعی طی روزهای 5/7 و 5/13 حاملگی بود. نسبت سلول های دندریتیک لنفوئیدی به میلوئیدی در موش های حامله مستعد سقط در مقایسه با حاملگی طبیعی طی روز 5/7 و 5/13حاملگی بصورت معناداری افزایش پیدا کرده بود. همچنین بیان cd40 در روزهای 5/4 و 5/7 حاملگی در dcs دسی جوا ی موش های حامله مستعد سقط در مقایسه با حاملگی طبیعی افزایش نشان می داد. اگرچه در میزان بیان آنتی ژن mhc-ii و cd86 توسط سلولهای دندریتیک دسی جوای موشهای حامله مورد مطالعه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. ds از منشاء موش های حامله طبیعی، بصورت معناداری توانایی dcs را برای تحریک اختصاصی پاسخ تکثیری لنفوسیت ها و تولید ifn-? (اما نه il-4) در مقایسه با ds از منشاء موش های حامله مستعد سقط کاهش داد. بر خلاف این، ds از منشاء موش های حامله طبیعی بصورت معناداری توانایی dcs را برای القای treg در مقایسه با ds از منشاء موش های حامله مستعد سقط افزایش داد. کاهش بیان tlr2 و افزایش بیان tlr4 در dcs طحالی تیمار شده با ds از منشاء موش های حامله مستعد سقط در مقایسه با dcs طحالی تیمار شده با ds از منشاء موش های با حاملگی طبیعی مشاهده شد. نتایج ما نشان داد که فراوانی، چگونگی پخش و زیر رده های dcs دسی جوا در طول حاملگی بین موش های حامله مستعد سقط با موش های حامله طبیعی متفاوت می باشد. علاوه بر اینds موشهای حامله طبیعی قادر بود که اثر ممانعت کنندگی بیشتری را نسبت به ds موشهای حامله مستعد سقط بر سلولهای دندریتیک اعمال نماید. بنظر میرسد که تغییرات در dcs دسی جوا که خود می تواند تحت تاثیر ریز محیط این ناحیه بعنوان محل ارتباط مستقیم مادر و جنین باشد، نقش اساسی در نتیجه حاملگی دارد.
رعنا صدفی مینا جعفر آبادی
هدف: اندومتریوز بیماری شایعی است که طی آن غدد و استرومای اندومتر در بیرون از حفره رحمی به صورت نابجا رشد می کند. برای فهم بهتر اندومتریوز، مطالعات متعددی روی این بیماری انجام می شود و ایجاد مدل های حیوانی کمک کننده خواهد بود. بنابراین در این مطالعه سعی شد دو مدل حیوانی اندومتریوز با استفاده از قطعات بافت و سلول های جداشده آندومتر انسان ایجاد کرده و با هم مقایسه کرد. مواد و روش ها: ابتدا بافت اندومتر انسان در فاز تکثیری یا ترشحی از زنان بستری در بیمارستان امام خمینی تهران که تحت هیسترسکوپی به علل خوش خیم قرار گرفته بودند تهیه شد و پس از تایید نرمال بودن بافت، قسمتی از بافت اندومتر انسان به تکه هایی به ابعاد 2 میلی متر مکعب بریده شد و بقیه بافت برای جداسازی سلول ها مورد استفاده قرار گرفت و سلول های جدا شده پس از پاساژ چهارم با استفاده از فلوسیتومتری، مارکر cd90در آن ها ارزیابی شد. سپس در دو مدل اندومتریوزیس ایجاد شد. در مدل اول تکه های اندومتر و در مدل دوم 6 10×2 سلول اندومتر به صورت زیر جلدی به موش های تحت تیمار با اشعه گاما منتقل شد و به مدت 20 روز موش ها در شرایط کنترل شده و استریل نگهداری شدند. خونگیری از موش ها قبل و پس از پیوند جهت تعیین سطح استروژن انجام گرفت و بافت اکتوپیک ایجاد شده در هر دو مدل جمع آوری شدند و جهت ارزیابی مرفولوژیک، pas و میزان بیان ژن های استئوپونتین و ماتریکس متالوپروتئیناز دو با تکنیک real time rt pcr مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: 20 روز پس از پیوند بافت غددی شبیه بافت اندومتر در زیر جلد موش در هر دو مدل ایجاد شده بود و میزان و وسعت غدد ایجاد شده در مدل دوم بیشتر از مدل اول بود. همچنین میزان استروژن تولید شده در هر دو مدل نسبت به گروه کنترل بیشتر و در مدل دوم نیز بیشتر از مدل اول بود (05/0≥p). نتایج بررسی مولکولی نشان داد در میزان بیان ژن های استئوپونتین و ماتریکس متالوپروتئیناز دو در بافت اکتوپیک ایجاد شده در هر دو مدل در مقایسه با گروه کنترل و نیز در مدل دوم نسبت به مدل اول افزایش معنا داری وجود داشت (05/0≥p). نتیجه گیری: در مجموع مدل آندومتریوزیس با بکار گیری سلول های آندومتر کشت شده، موفقیت بیشتری را از نظر مرفولوژی و سطح غدد شکل گرفته، فعالیت استروژنی بالا و نیز بروز ژن های مرتبط با اندومتریوز نشان داد.
مهری فیاضی مژده صالح نیا
چکیده هدف از این مطالعه کشت سه بعدی سلول های cd146+ اندومتر انسانی درون اسکافولد کلاژن/ماتریژل بر روی سلول های عضل? صاف میومتر به منظور ساخت اپی تلیوم شبه اندومتر بود و به همین منظور در ابتدا سلول های بنیادی اندومتر ماهیت و توانایی قابلیت تمایز آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. برش های بافت اندومتر انسان برای مارکر cd146، برخی مارکرهای پرتوان مانند oct4، nanog، sox2، klf4 و مارکرهای معمول سلول های بنیادی مزانشیمی مانند cd90 و cd105 مورد بررسی ایمنوهیستوشیمی قرار گرفتند. حضور این مارکرها در سلول های اندومتر کشت شده در پاساژ چهارم توسط روش های ایمنوسیتوشیمی و فلوسایتومتری هم مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس سلول های cd146+ جدا شده با macs، تعیین کاریوتایپ شدند و تمایز آن ها به رده های مختلف استئوژنیک، آدیپوژنیک، پروژنیتورهای عصبی و شبه الیگودندروسیت ها بررسی شد. علاوه بر این، ساخت اپی تلیوم شبه اندومتر توسط کشت سه بعدی سلول های cd146+ اندومتر انسانی بر روی لای? عضل? صاف میومتر با استفاده از اسکافولد کلاژن/ماتریژل به مدت ده روز انجام گرفت. در پایان طول مدت کشت، تمایز و تشکیل سلول های شبه اپی تلیومی توسط مطالعات مورفولوژیکی و فراساختاری و همچنین آنالیز بیان ژن های استئوپونتین (spp1)، ماتریکس متالوپروتئیناز دو (mmp2) زونولا آکلودنس (zo-1)، لامینین آلفا 2 (lama2) و کلاژن 4 (col4a1) با استفاده از روش rt-pcr و پروتئین cd9 با استفاده از وسترن بلات انجام شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سلول های اندومتر انسان با خاصیت بنیادی و پر توانی بیشتر در لای? قاعده ای قرار گرفته اند. سلول های اندومتر کشت شده در پاساژ چهارم مارکرهای cd90 و cd105 را بیان کردند، اما بیانی از مارکرهای هماتوپوئیتیکی، اندوتلیالی و اپی تلیالی نداشتند. 27 درصد از سلول های کشت شده مارکر cd146، مارکر شناخته شده برای سلول های بنیادی استرومای اندومتر، را بیان کردند. درصد خلوص سلول های cd146+ پس از جداسازی با macs 80 درصد بود. این سلول های جدا شده دارای کاریوتایپ طبیعی بودند (97 درصد). همچنین سلول های cd146+ توانایی تمایز به رده های آدیپوژنیک، استئوژنیک، پروژنیتورهای عصبی و شبه الیگودندروسیت ها را دارند. علاوه بر این نتایج بیانگر این بود که کشت سه بعدی سلول های cd146+ اندومتر انسانی درون اسکافولد کلاژن/ماتریژل بر روی لای? عضل? صاف میومتری قادر به ایجاد ساختارهای شبه غددی اندومتر در شرایط in vitro هستند. مشاهدات فراساختاری نشان داد که سلول های مفروش کنند? ساختارهای شبه غددی دارای قطبیت بوده و از سطح بازال روی غشای پایه و در سطوح جانبی با یکدیگر اتصالات محکم و دسموزوم داشتند و نیز در سطح فوقانی دارای زوائد و برجستگی های شبه میکروویلی بودند. همچنین این مشاهدات توسط بیان مارکرهای spp1، mmp2، zo-1، lama2 و col4a1 در سطح ژنی و cd9 در سطح پروتئینی که همگی مربوط به ویژگی های سلول های اپی تلیومی هستند هم تائید شدند. در مجموع تحقیق حاضر نشان داد که کشت سه بعدی سلول های cd146+ اندومتر انسانی درون اسکافولد کلاژن/ماتریژل بر روی سلول های عضلانی صاف میومتر توانایی ساخت اپی تلیوم شبه اندومتر را دارند. این سیستم کشت کاربردهای مهمی در سلول درمانی و مدل های لانه گزینی دارد.
کامران حیدری مژده صالح نیا
چکیده ندارد.
میترا آرین منش مژده صالح نیا
هدف از این تحقیق بررسی تغییرات مرفولوژیک و فراساختاری آندومتر رحم موش با تجویز روزانه پروژسترون پس از تحریک تخمک گذاری در زمان پیش از لانه گزینی و حین لانه گزینی است . نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در مقایسه با گروه های شاهد، تجویز پروژسترون پس از تحریک تخمک گذاری موجب کاهش ارتفاع اپی تلیوم شد. افزایش گرانولهای چربی در قاعده سلولهای اپی تلیوم سطحی و غددی در گروه های تجربی دیده شد. فضای بین سلولی در گروه های تجربی کم بود و به نظر می رسید که واکنش دسیدوایی، قابل ملاحظه ای رخ نداده بود.
علی اکبر موثق پور مژده صالح نیا
هدف اصلی این تحقیق در درجه اول جداسازی ، کشت و تولید سلولهای بنیادی جنینی برای اولین بار درایران ودر مرحله بعدی کشت سلولهای حاصله برسطح استرومای مغز استخوان به منظور ارزیابی تمایز آنها به پیش ساز سلولهای خونی در شرایط in vitro بوده است.