نام پژوهشگر: سارا شهاب

فرهنگ پذیری رشته ای: مقایسه کتاب های درسی مقدماتی رشته های جامعه شناسی و زبانشناسی درزبانهای انگلیسی و فارسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سارا شهاب   ناصر رشیدی

هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار خاص درون گفتمانی و دستوری بویژه نحوه انتخاب افعال دستوری و استعاره دستوری (اسم شد گی) و ساختار آغازین متن کتب مقدماتی رشته های جامعه شنا سی و زبانشناسی بمنظور تعیین نقش این کتب در فرهنگ پذیری دانشجویان در رشته های تحصیلی خود بود. علاوه براین زبان کتب مورد نظر نیز بررسی گردید. به همین جهت, چهار کتاب مقدماتی معروف از رشته های جامعه شنا سی و زبا نشنا سی داده ها را تشکیل دادند. بعلاوه, در هر رشته یک کتاب فارسی و یک کتاب انگلیسی بررسی شدند. چارچوب پیشنهادی لاو,(1991, 1993) و لاو (ذکر شده در هیوینگز (2006, برای بررسی کتب درسی مقدماتی, اساس این پژوهش را تشکیل داد. بطور دقیق تر, این مطالعه از طبقه بندی افعال دستوری مک دونالد (1992)برای بررسی افعال دستوری و از چارچوب نظری زبانشناسی کاربردی سیستمیک برای بررسی استعاره دستوری (اسم شد گی) و ساختار آغازین متن بهره برده است. پژوهشگر در ابتدا به بررسی ویژگی های ساختاری متن پرداخته, سپس ساختار کلی بخش ها و ساخت درون گفتمانی متون را مورد بررسی قرار داده است. درآخر کتاب های مقدماتی دو رشته بمنظور بررسی وجوه مشترک و متفاوت بررسی میشوند تا بتوان تعیین کرد زبان و رشته ای که کتب یادشده به آن تعلق دارند تا چه حد در فرهنگ پذیری دانشجویان در رشته های خود موثرند. یافته های تحقیق نشان داد که در مقایسه با کتب مقدماتی فارسی افعال دستوری به نسبت بیشتری در کتب مقدماتی انگلیسی بکار رفته اند. اسم شد گی در تمامی کتب درسی به نسبت زیادی مورد استفاده قرارگرفته است. علاوه براین درحالی که ساختار آغازین غیر مشخص در کتب مقدماتی فارسی زیاد بکار رفته ساختار آغازین مشخص و بارز در کتب مقدماتی انگلیسی بیشتر استفاده شده است. درحالی که ساختار فصل های کتب انگلیسی مقدماتی به گونه ای طراحی شده که از نظریات یا داده ها شروع میشوند و معمولا در آخر نظریات ارائه شده را به چالش میکشند ساختار فصل های کتب مقدماتی فارسی به گونه ای طراحی شده که داده ها یا تئوری ها را بدون توجه به شرکت دادن دانشجویان در بحث ارائه مینمایند. علاوه براین یافته ها نشان دادند که ساختار دستوری متن, ساختار درون گفتمانی را انعکاس و تقویت میکند که در مقابل این ساختار نحوه چینش ساختار فصل ها را انعکاس میدهد. به عبارت دیگر, ساختار دستوری و ساخت درون گفتمانی به همراه ساختار کلی فصل های متون بررسی شده, مدل خاص فرهنگ پذیری رشته ای دانشجویان یک رشته را میسازند. از نظر پیامدهای آموزشی, پژوهش حاضر پیشنهاد میکند که این نوع روش تحلیل کتب مقدماتی, میتواند دانش دانشجویان و معلمان را در زمینه فرهنگ پذیری رشته ای افزایش میدهد.