نام پژوهشگر: سمیه علمدار
سمیه علمدار شمس الملوک مصطفوی
بیش از صد و پنجاه سال از شروع جنبش زنان و حدود یک قرن از مطرح شدن اصطلاح فمینیسم- در وسیع ترین معنا،جنبشی اجتماعی-فکری با هدف بهبود وضعیت زنان به عنوان یک گروه در جامعه- می گذرد. در این مدت نظریه های مختلفی در رابطه با فرودستی زنان، برداشت های متنوع از وضعیت مطلوب برای زنان و کل جامعه، و شیوه ها و راه های متفاوت برای ارتقاء موقعیت زنان مورد تأکید قرار گرفته است. رویکرد فمینیستی به زیبایی شناسی و هنر از سال های دهه 1970 به بعد در پی گسترش عمل گرایی سیاسی هنر معاصر و تلاش آن برای نقد سنت تاریخی فلسفه و هنر ظهور و تکوین یافت .این رویکرد در پی طبقه بندی و یا تعریف و تبیین مقولات تئوری هنر نیست، بلکه هدف آن شناخت چشم انداز هایی است که سوالات مشخصی را در مورد نظریه های فلسفی و مفروضات آنها در طبقه بندی های زیباشناسی و هنر مطرح می کند. در این پژوهش سه مقاله از کتاب زنان، هنر و قدرت لیندا ناکلین به منظور تبیین دیدگاه ناکلین نسبت به هنر و زیبایی شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت. ناکلین با نوعی نگرش فمینیستی به زیبایی شناسی مفروضات بنیادین اجتماعی و فلسفی رایج در جهان هنر را به چالش کشیده و استدلال می کند که در شکل گیری هنرمند بزرگ به عنوان فردی دارای نبوغ و خلق اثر هنری بزرگ، بسترهای اجتماعی و عوامل نهادی نقش مهمی ایفا می کنند. نوشته های ناکلین در درجه نخست بر مسائل مربوط به زنان و ساختار اجتماعی آن ها در جوامع آمریکایی و اروپایی قرن 19 و 20 متمرکز است. رویکرد ناکلین نسبت به تاریخ هنر، رویکردی موردی است. وی با قرار دادن برخی نقاشی های قرن نوزدهمی در بستری تازه و ناآشنا، به تعریف دوباره آن ها از منظر گفتمان فمینیستی می پزدازد.واژگان کلیدی: فمینیسم، زیبایی شناسی فمینیستی، لیندا ناکلین، زنان هنرمند، تبعیض نهادی، زنان رئالیست، فرضیات طبیعی و بنیادین