بررسی چهره نگاری نقاشی ایران ، یکی از راههای مهم شناخت فرهنگ و هنر ماست.چهره نگاری درایران بصورت های گوناگون تجلی یافته، و از موارد مهمی است که باید در تاریخ نقاشی ایران بیشتر به آن پرداخته شود. دراین پژوهش با عنوان بررسی تطبیقی چهره زنان و مردان در نقاشی ایران سعی شده است به صورت مشخص به معقوله چهره نگاری در هنر نقاشی ایران پرداخته شود. درفصل نخست این پژوهش به کلیات طرح بیان مسئله- هدف پژوهش- اهمیت وضرورت پژوهش- پیشینه پژوهش- سئوالات تحقیق- روش تحقیق و ... پرداخته می شود و در نهایت در فصل دوم به روند نظری و منابع بدست آمده در باره ی چهره نگاری ایران از ادوار کهن تا دوران معاصر پرداخته خواهد شد. در روند این پژوهش به بررسی چهره نگاری ها با استناد بر کتب های تاریخی و اسناد بدست آمده در قلب تاریخ با موضوعیت چهره زن و مرد به بررسی و تطبیق این دو خواهد پرداخت. و کلیه ی اهداف هنرمندان نقاش را از خلق چهره نگاری در مکاتب نقاشی ایرانی به تصویر خواهد کشید و به بیان ویژگیهای هنر معاصر و انقلابی در دوران جنگ و حال پرداخته شده است. در فصل آخر پس از نتیجه گیری وبه نمایش در آوردن تصاویر مربوط به صورت کامل منابع نوشتاری و تصویری این پژوهش برای خوانندگان آن عرضه می گردد. واژگان کلیدی: " نقاشی ایرانی ، چهره نگاری ، نقاشی معاصر، مکاتب هنر ایرانی ، نگار گری ، چهره زنان ، چهره مردان "

پژوهش حاضربه منظور بررسی اتفاق درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی به خصوص آثار جکسون پولاک انجام گردید. بدین منظوراز روش کیفی(توصیفی-تحلیلی)استفاده شد. اطلاعات ضروری تحقیق بااستفاده از روشهای کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد.هدف اصلی پژوهش تبین اتفاق درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی به ویژه آثارجکسون پولاک است. مهم ترین یافته ها و نتایجی که حاصل شد عبارتند از اینکه آثار پولاک هرگز اتفاقی نیست و حاصل سالها تلاش اوست. نقاش از سالها پیش تمرین می کرده موضوع را از آثارش حذف کند و از آن دوره به دوره نقاشی های کنشی رسیده است.استفاده از ضمیرناخودآگاه در آثار او کاملاً مشهود است و هرگاه این ارتباط با ضمیرناخودآگاه را ازدست دهد به گفته خودش نتیجه کارش خراب می شود، اودرابتدا خود را رها می کند، می ریزد، می پاشد و از ضمیر ناخودآگاهش به ناب ترین شکلش استفاده می کند، ولی در آخربا عقل و منطق آنرا کنترل می کند که این نیاز به علم بصری دارد.درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی حرکت ناخودآگاه دست وانتقال غیرارادی وکنترل نشده رنگ روی بوم دیده می شود.همچنین حالت گرایی غریزی و رفتار هیجانی درآثارشان موج می زند.در واقع دراکسپرسیونیسم انتزاعی عمل نقاشی کردن برموضوع ومحتوا تقدم می یابد.در واقع سبکی است از تجربه های شخصی هنرمندانش.

پژوهش مورد نظر در مورد نقش موجودات اساطیری در سقاتالار(سقانفار) مازندران است .در منطقه شمال ایران با توجه به شرایط آب و هوایی این ناحیه معماری خاصی شکل گرفته که بر خاسته از فرهنگ برون گرا با ریشه ایرانی و اسلامی بوده است که سقانفار نام دارد. نقاشی های مختلفی از جمله حماسی ،مذهبی و اسطوره ای در این بنا توسط هنرمند مازندرانی به تصویر کشیده شده است.در این پژوهش به بررسی موجودات اساطیری نقش شده در سقانفار پرداخته شده است.نقش اسطوره در این بنا و آیینی مذهبی بودن سقانفار و ارتباط بین اسطوره و دین که بسیار دیده شده است مورد توجه پژوهشگرقرار گرفته است.بیان نظریات مختلف در تعریف اسطوره و منشأ آن پرداخته است. اسطوره از دیدگاه زبان شناسان ، روان شناسان ، روان کاوان و محققان اسطوره شناس ، اختلاف نظرهای مطرح شده درباره اسطوره و اسطوره های کهن و انعکاس اسطوره در متون اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نظریات دروغین بودن اسطوره به نقد کشیده شده تفاوت بین اسطوره و افسانه بیان شده است. معرفی موجودات اسطوره ای افسانه ای و تخیلی در سقاتالار مازندران و ارتباط آن ها با این بنای مذهبی مشخص شده است.تحقیق مورد نظر میدانی . کتابخانه ای بوده است که در آخر به این نتیجه رسیدیم مردم بومی مازندران به داستان های اسطوره ای که گویا از شاهنامه فردوسی و یا برخی روایات که نسل به نسل به گوش رسید ، توجه شایانی داشتند شاید جنبه مذهبی این بنا برای مردم مطرح می شد ولی نقاش و هنرمند بومی کاملا آگاهانه این نقوش را به تصویر کشیده و به مفهوم آن توجه کرده است.ارتباط مفهوم این نقوش با سقاتالار و کاربرد آن بسیار زیاد است.