نام پژوهشگر: فتانه حسنی جعفری
زینب کولیوند فتانه حسنی جعفری
با بیان موضوع مطالعه تأثیر الگوی تدریس غیر دستوری برمیزان یادگیری درس "آشنایی بابرنامه ریزی تحصیلی،شغلی"دردانش آموزان دختر سال اول شهرستان الشتر درسال تحصیلی 92-91می باشد. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر الگوی تدریس غیردستوری براساس نظریه کارل راجرز، برمیزان یادگیری درس "آشنایی بابرنامه ریزی تحصیلی،شغلی"دردانش آموزان سال اول نظام جدیدمتوسطه منطقه الشتر درسال تحصیلی 92-91 وتعمیم آن به کل جامعه مورد پژوهش می باشد. روش تحقیق ونتیجه : روش نمونه گیری برای انتخاب مدارس نمونه،به صورت روش خوشه ای (تک مرحله ای) وبرای انتخاب کلاس های نمونه ازگزینش تصادفی استفاده شد.افراد نمونه دختر وتعداد آنها 60نفرودر4کلاس و30 نفر دردوکلاس ، که متغیرمستقل(الگوی تدریس غیرمستقیم)برروی آنهاآزمایش شده می باشند. طرح تحقیق پیش آزمون وپس آزمون،باگروه آزمایش می باشد.روش پژوهش نیمه آزمایشی می باشد که بدین صورتاین فرضیات(استفاده ازالگوی تدریس غیردستوری (غیرمستقیم) برمیزان یادگیری درس "آشنایی بابرنامه ریزی تحصیلی،شغلی"برگروه آزمایش موثراست،ومیانگین نمرات دانش آموزانی که با الگوی غیرمستقیم بادانش آموزانی که باروش سنتی آموزش دیده اند تفاوت وجود دارد.دردوکلاس به آزمایش گذاشته شد.ابزار اندازه گیری پرسشنامه شامل سوالات پیش آزمون و پس آزمون و بررسی آماری نتایج این آزمونها بوده است. نتیجه کلی "بعدازاجرای پژوهش بررسی آماری نتایج آزمونهاومشاهدات عینی پژوهشگر این نتیجه به دست آمده که استفاده ازالگوی تدریس غیردستوری برمیزان برمیزان یادگیری در درس"آشنایی بابرنامه ریزی تحصیلی،شغلی گروه آزمایش موثراست ومیانگین نمرات دانش آموزان دردرس "آشنایی بابرنامه ریزی تحصیلی،شغلی "دردانش آموزانی که باالگوی تدریس غیردستوری آموزش دیده اند بادانش آموزانی که باروش سنتی آموزش دیده اند تفاوت وجود دارد. کلید واژه: الگوی تدریس غیردستوری،یادگیری،برنامه ریزی تحصیلی،برنامه ریزی شغلی،دانش آموزان،نظام جدید متوسطه.
بهاره بوربور فتانه حسنی جعفری
در دهه های اخیر، جهان شاهد پیشرفت سریع فناوری به ویژه در حوزه ی فن آوری اطلاعات و ارتباطات بوده است . یکی از کاربردهای این فناوری، بهره گیری از آن در آموزش و یادگیری است. با توجه به لزوم همراه شدن با تحولات جهانی، پرداختن به مسایل مرتبط با کاربرد فناوری در آموزش و یادگیری ضروری می نماید . این پژوهش با هدف بررسی بکارگیری فناوری اطلاعات بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند و غیر هوشمند انجام شده است.روش تحقیق حاضر ، به دو روش همبستگی و نگرش سنجی می باشد. جامعه کل آماری این تحقیق شامل 400نفردانش آموزان سال سوم متوسطه رشته ریاضی دبیرستان های دخترانه هوشمند و غیر هوشمند شهرستان پاکدشت می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای 115 نفر برای این طرح پژوهشی انتخاب شدند که 65 نفر از دانش آموزان از مدارس هوشمند و 50 نفر از مدارس غیر هوشمند می باشند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. نتایج با استفاده از آزمون رگرسیون، همبستگی و آزمون t مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مولفه های پیشرفت تحصیلی،افزایش یادگیری، انگیزه تحصیلی،نحوه تعامل معلم و مهارت های پژوهشی با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه معناداری در سطح 01>p وجود دارد. همچنین بین مدارس هوشمند و غیر هوشمند به لحاظ بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و مولفه های آن تفاوت وجود دارد.
بی بی سارا گلابگیرنیک محمد رضا سرمدی
ارتقای دانش و ظرفیت های کارکنان مدرسه چیزی نیست که به وسیله ی دوره های تربیت معلم قبل از خدمت و یا دوره های آموزش ضمن خدمت بتوان به آن تحقق بخشید ، بهبود و غنی سازی فرهنگ آموزش باید در مدرسه و در کلاس درس انجام شود و این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم . بدین جهت برخی از صاحب نظران رویکرد درس پژوهی را توصیه کرده اند . پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر درس پژوهی بر تفکر انتقادی دبیران انجام شد . در این پژوهش درس پژوهی به عنوان متغیر مستقل و تفکر انتقادی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است که مهارت های تفکر انتقادی شامل 5 مهارت : تفسیری ، ارزشیابی ، استنباطی ، استدلال قیاسی و استدلال استقرایی می باشد که طبق مطالعه ای به روش دلفی براساس نظرات 46 تن از صاحب نظران تفکر انتقادی و فلاسفه و اساتید بدست آمده است . روش تحقیق از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات آزمایشی است . آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند تا تاثیر متغیر مستقل بر روی متغیر وابسته بررسی گردد . به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا استفاده گردید که اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ 73/0 ارزیابی شد . جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل کلیه ی معلمان زن مقطع راهنمایی در نواحی 1 و 4 و 6 مشهد بوده است . افراد منتخب دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس و طیف سنی بین 47-32 سال و سابقه ی خدمت آن ها بین 29-16 سال بوده است . داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی ، درصد فراوانی ، میانگین ، انحراف استاندارد و نمودار میله ای مورد توصیف قرار گرفته و در ادامه با استفاده از آزمون های لون و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل استنباطی قرار گرفته اند . نتایج نشان داد که درس پژوهی بر مهارت تفسیری دبیران تاثیر نداشته که شاید ناشی از تاثیر عواملی همچون سن ، جنس و سابقه ی کاری باشد ولی بر مهارت های ارزشیابی ، استنباطی و استدلال قیاسی و استقرایی دبیران تاثیر داشته است . کلید واژه ها : درس پژوهی ، تفکر انتقادی
علی محمد کریمی فتانه حسنی جعفری
پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر وپسر تک زبانه و دوزبانه شاغل به تحصیل در مقاطع تحصیلی اول، دوم، سوم دبیرستان های شهرستان های تهران در سال تحصیلی92-1391 می باشند. روش نمونه گیری این پژوهش خوشه ای چند مرحله ای بوده و در نهایت از هر گروه پسر و دختر 80 نفر (40 نفر تک زبانه و 40 نفر دوزبانه) به روش تصادفی انتخاب شدند (مجموع 160 نفر). جهت جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی و مسئولیت پذیری استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از دو روش آمار توصیفی (فراوانی در صد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t و همبستگی پیرسون) استفاده شده است. براساس فرضیه های این پژوهش یافته ها به شرح ذیل می باشند: بین میزان تعهد درونی با تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود دارد. بین میزان تعهد بیرونی با تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود دارد. بین میزان احساس امنیت با تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی-دار وجود دارد. بین میزان عزت نفس در مدرسه با تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود دارد. بین میزان احساس تعلق با تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود دارد. بین میزان مسئولیت پذیری با سبک هویتی اطلاعاتی دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود ندارد. بین میزان مسئولیت پذیری با سبک هویتی هنجاری دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود ندارد. بین میزان مسئولیت پذیری با سبک هویتی پراکندگی دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی دار وجود ندارد. بین میزان مسئولیت پذیری و تعهد هویت دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه دختر و پسر رابطه معنی-دار وجود دارد.
افشین چمن آرا ثنا صفری
چکیده : این مطالعه باهدف بررسی تاثیر هوشمندسازی مدارس برمیزان یادگیری وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول دوره دوم متوسطه ی منطقه 17 شهر تهران دردرس زبان انگلیسی انجام شده است.روش تحقیق این بررسی ازنوع شبه آزمایشی بوده است وجامعه آماری راکلیه مدارس ، معلمان ودانش آموزان دوره دوم متوسطه تشکیل داده اند که بترتیب 25آموزشگاه ،1374 نفر معلم و 7061 نفر دانش آموز بوده اند که از جامعه موردنظر به تعداد 4 آموزشگاه ، 15 معلم و 302 دانش آموزبا استفاده ازفرمول کوکران وروش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند.ابزار های مورد استفاده برای انجام این مطالعه شامل آزمون های معلم ساخته (پیش آزمون وپس آزمون)تهیه شده توسط دبیران مجرب بوده است که برای محاسبه میزان پیشرفت دانش آموزان استفاده شده است ومعلمین بوسیله این آزمون ها داده ها را جمع آوری کرده اند. طرح تحقیق مورد استفاده دراین مطالعه دوگروهی با برگزاری پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است برای این کاردانش آموزان 2 مدرسه هوشمند ،گروه آزمایش را تشکیل دادند و متغیر مستقل هوشمندسازی برروی آنها اجرا گردید ودانش آموزان مدارس سنتی(2 مدرسه دیگر)بعنوان گروه گواه درنظر گرفته شده اند.لازم به ذکراست که دانش آموزان هردو مدرسه برمبنای نمره درس زبان انگلیسی سال قبل همسان انتخاب شده ودر ابتدا برروی هردو گروه پیش آزمون اجرا گردیده وپس از 3 جلسه درهفته تاثیر عامل آزمایشی بلافاصله پس آزمون اجرا گردید. همچنین پرسشنامه ای محقق ساخته،برای سنجش میزان مهارت ،دانش ونگرش دانش آموزان ومعلمان تهیه شده بود. سوالات پرسشنامه درمقیاس 5 درجه لیکرت ،و در سه بعد سنجش مهارت ،دانش ونگرش تنظیم شده بود. با انجام آزمایشی پرسشنامه وبدست آوردن آلفای کرانباخ (9/8) پایایی یابی شده و فرم نهایی پرسشنامه اجرا گردیده است. آمار توصیفی– استنباطی مورد استفاده برای تجزیه وتحلیل داده ها روش آماری t-test گروههای همبسته بوده است.نتایج بدست آمده از آزمونt گروههای همبسته ،اختلاف معنی داری را بین میانگین گروه آزمایش (5/20)و گروه گواه (5/14)نشان داده ،که منجربه پذیرفته شدن فرضیات تحقیق شده است. کلید واژه: هوشمندسازی – پیشرفت تحصیلی – زبان انگلیسی
کریم نیازی فتانه حسنی جعفری
زبان و هوش عوامل مهمی در رشد گزاره های روانی هستند. با توجه به ابعاد گسترده هوش هیجانی عوامل چندی ممکن است در تقویت یا تضعیف آن نقش داشته باشند. یکی از این عوامل مهم دانستن زبانهای دیگر می باشد که به نوبه خود دوزبانگی می تواند در این فرایند مهم ایفای نقش داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی هوش هیجانی در دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه مقطع دبیرستان شهر ایلام بوده است. در روش پژوهش 400 نفر از دانش آموزان (200دختر و200پسر) یک زبانه و دوزبانه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. شرکت کنندگان این تحقیق را دانش آموزان 15 تا 17 سال تشکیل می دادند. ابزار استفاده شده این تحقیق آزمون هوش هیجانی بارآن(eq-i) می باشد .این آزمون شامل 15 خرده مقیاس برای هوش هیجانی است. داده ها با استفاده از آزمون آماری استنباطی همبستگی پیرسون، کای اسکوئر، وی کرامر، دی سامرز، کندال بی و تی گروههای مستقل تحلیل شده است. نتایج نشان داد که بین سن فرد وهوش هیجانی با اطمینان 99 درصد رابطه معنادار وجود دارد، همچنین رابطه جنسیت با هوش هیجانی معنادار بوده بطوری که در مجموع پسران هوش هیجانی بالاتری کسب کردند و بین درآمد با هوش هیجانی فرد نیز رابطه مستقیم وجود دارد. در بعد زبانی دانش آموزان دوزبانه بیشتر از تک زبانه ها و در بعد جنسیتی پسرها نسبت به دختران از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند. در ابعاد جزئی تر پژوهش نیز تحلیل ها حاکی از آن بود که هوش هیجانی در دختران دوزبانه بیشتر از دختران تک زبانه و پسران دوزبانه بیشتر از پسران یک زبانه بود. بالاترین نمره دانش آموزان تک زبانه در خرده مقیاس احترام بخود و دوزبانه در خرده مقیاس همدلی می باشد. که دانش آموزان تک زبانه در این خرده مقیاس03/59 درصد در سطح بالا و 54/19 درصد در سطح متوسط و 43/21 درصد در سطح پایینی قرار گرفته اند، و در مقابل دانش آموزان دو زبانه در خرده مقیاس همدلی به ترتیب 90/58 درصد در سطح بالا و 34/21درصد در سطح متوسط و 76/19درصد در سطح پایین قرار گرفته اند
مجتبی زاد مهر فتانه حسنی جعفری
این پژوهش به منظور تحلیل محتوای کتاب تفکر و پژوهش ششم ابتدایی از دیدگاه خلاقیت گیلفورد در سال 92 انجام شد و در راستای هدف مزبور این سوال مطرح شد که آیا در کتاب تفکر و پژوهش ششم ابتدایی به کلیه سطو ح عملیات ذهنی گیلفورد پرداخته شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گرد آوری داده ها توصیفی می باشد. جامعه آماری در این مطالعه محتویات کتاب تفکر و پژوهش ششم ابتدایی بود و با توجه به این امر جامعه مورد بررسی تنها کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی می باشد لذا کل کتاب مورد بررسی قرار گرفت . روش جمع آوری به صورت مطالعه کتابخانه ای بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک آمار توصیفی ، فراوانی ، درصد ، جدول ، نموداراستفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد: در بررسی محتوای کتاب مذکور از مجموع 97 بند از اجزا مورد تحلیل(فعالیتها و خودآزماییها) به بندهای زیر پرداخته شده بود: حیطه تفکر همگرا (36.08%) که سهم فعالیتها (32.99%) و سهم خود ارزیابی ها (3.09%) می باشد حیطه تفکر واگرا (30.92%) که سهم فعالیتها (27.83%)و سهم خود ارزیابی ها (3.09%) می باشد که شامل سطوح زیر نیز می باشد: سیالی/روانی(40.67%) که سهم فعالیتها (37.29%) و سهم خود ارزیابی ها (3.39%) می باشد ، اصالت(32.20%) که سهم فعالیتها (32.20%) و سهم خود ارزیابی ها (0%) می باشد ، انعطاف پذیری (27.11%) که سهم فعالیتها (27.11%) و سهم خود ارزیابی ها (0%) می باشد تفکر ارزشیاب (15.46%) که سهم فعالیتها (12.37%) و سهم خود ارزیابی ها (3.09%) می باشد حیطه شناختی (9.28%) که سهم فعالیتها (9.28%) و سهم خود ارزیابی ها (0%) می باشد حافظه یادآوری (8.25%) که سهم فعالیتها (8.25%) و سهم خود ارزیابی ها (0%) می باشد
ناهید مفتاحی ملا یعقوب فتانه حسنی جعفری
این پژوهش با عنوان ارزیابی کاربرد هنرهای تجسمی در کتاب های درسی ریاضی سه سال آخر دوره ابتدایی ایران بکار گرفته شده است. هدف اصلی تحلیل کیفی کتاب های درسی از نظر پرداختن به هنر در ارائه مناسبترین الگوی سازماندهی محتوای برنامه درسی به منظور آموزش مفاهیم ریاضی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی است. بدین منظور از جامعه ی آماری کتاب های درسی سه سال آخر دوره ابتدایی سه جلد کتاب به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. با یک مقایسه گذرا در کارنامه های دوره ابتدایی دانش آموزان، سطح نمره درس ریاضی نسبت به سایر دروس در مرتبه ی پایین تری قرار دارد. علی رغم تلاش معلمین در امر یادگیری مفاهیم درس ریاضی از یک سو و سعی دانش آموزان در یادگیری آن از سویی دیگر، جذابیتی چندان به این درس وجود ندارد ، نقش درس ریاضی و فراگیری مداوم آن خصوصا در دوره ابتدایی برای شکل گیری پایه و شکوفایی بیشتر استعدادهای دانش آموزان بلامنازع است. در این پژوهش سعی شده است تا چالش موجود در روند یادگیری درس ریاضی دوره ابتدایی مورد مطالعه قرار گیرد و از پتانسیل هنرهای تجسمی به عنوان ابزاری کارا در انتقال و درک مفاهیم به نحوی ساده تر و جذاب تر به دانش آموزان یاری رساند. پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی کاربرد هنرهای تجسمی در کتاب های درسی سه سال آخر دوره ابتدایی است. برای نیل به این هدف از روش تحقیق تحلیل محتوای کتاب استفاده شده است. در مطالعه ی صورت گرفته، استفاده از روش تحلیل محتوایی کتاب ویلیام رومی استفاده شد، که در آن به مبحث تحلیل محتوای تصاویر و اشکال در کتاب و ارزیابی کاربرد عناصر هنر های تجسمی با روش یادشده پرداخته است. کاربرد هنرهای تجسمی با توجه به فاکتورهای موجود در علوم تربیتی و هنری در کتاب های درسی مقایسه شده است. همچنین مصاحبه با متخصصین و کارشناسان برای رسیدن به نتایج راه گشا در ارزیابی بهتر کتاب ها بکار گرفته شده است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر از نگاه تحلیل محتوایی، کاربرد تصویر و اشکال با توجه به ضریب فرمول رومی در کتاب چهارم و پنجم خارج از بازه ضرایب مورد تفسیر ویلیام رومی در کاربرد محتوای هنری برای آموزش فعال کتاب است. پایه ششم در انتهای بازه ضرایب مورد نظر رومی در محتوای فعال کتاب با انتخاب موضوع هنری بوده است. یافته ی دیگر این پژوهش در باب انتخاب رنگ و اندازه ها با توجه با نتایج آزمون تی و نظر متخصصان و کارشناسانان است که رضایت روحی روانی دانش آموزان را جلب نمی نماید. انتخاب رنگ وعناصر هنری در کتاب با توجه به علوم تربیتی، روانشناسی رنگ، تناسب وهویت ساختار هنری آنان در کتاب های حاضر کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است.
خدیجه صفری فتانه حسنی جعفری
هدف پژوهش اثربخشی بررسی آموزش مبتنی بر مهارت های زندگی در کاهش زورگویی دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی بود. نوع پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ششم ابتدایی شهرستان میناب بوده که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. به منظور اجرای پژوهش پس از انجام جامعه سنجی و اجرای پرسشنامه روابط با همگنان (که بخشی از آن زورگویی کودکان را اندازه گیری می نماید)، 80 نفر از کودکانی که بر اساس تحلیل نتایج جامعه سنجی و نمرات کسب شده در پرسشنامه روابط با همگنان، به عنوان زورگو طبقه بندی شده بودند به صورت تصادفی در چهار گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه (در هر هفته یک جلسه) در برنامه آموزش مبتنی بر مهارت های زندگی مورد آموزش قرار گرفتند، ولی دو گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. هر چهار گروه آزمایشی و گروه کنترل پس از 2 ماه، مورد بررسی مجدد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss20 و با استفاده از شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تفاوت معنی داری (0/001>p) را در مرحله پس آزمون بین دو گروه آزمایشی و کنترل نشان داد. نتایج در مرحله پیگیری نیز تفاوت معناداری (0/001>p) را بین دو گروه آزمایشی و کنترل نشان داد. با توجه به وجود تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایشی و کنترل در پس آزمون و در دوره پیگیری می توان گفت که برنامه آموزش مبتنی بر مهارت های زندگی به عنوان روش آموزشی موثر و مکمل برای کاهش زورگویی در کودکان زورگو، قابلیت استفاده دارد. نتایج بر اساس بنیادهای نظری مورد تبیین قرار گرفته اند.
راضیه مصطفی نجف ابادی فروزان ضرابیان
هدف از این پژوهش بررسی هوش معنوی و رابطه آن با خلاقیت در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نجف آباد است. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش شامل، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نجف آباد در سال تحصیلی93-1392 که دارای 3 گروه تحصیلی(انسانی، علوم تجربی و ریاضی) است و تعداد آن ها 626 نفر میباشد. در این پژوهش با استفاده از روش طبقه ای تصادفی متناسب با حجم نمونه، تعداد 400 نفر به عنوان نمونه نهایی مشخص شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2007) و پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372) بود. نتایج آزمون بیانگر آن است که هوش معنوی و ابعاد آن (تفکر وجودی انتقادی، ایجاد معناداری شخصی، آگاهی متعالی و گسترش آگاهی متعالی) با خلاقیت دانش آموزان و ابعادش (سـ?ال?، بسـط، ابتکـار، انعطـافپذ?ــری) رابطه دارد. علاوه بر آن میزان رابطه آنها در گروه های مختلف نیز متفاوت است به طوری که در گروه انسانی بیشترین رابطه را مولفه هوش معنوی با انعطاف پذیری (0.816) و کمترین رابطه را مولفه هوش معنوی با بسط (0.125) دارد. در گروه تجربی بیشترین رابطه را مولفه هوش معنوی با سیالی (0.840) و کمترین رابطه را مولفه هوش معنوی با بسط (0.280) دارد. در گروه ریاضی بیشترین رابطه را مولفه هوش معنوی با انعطاف پذیری (0.882) و کمترین رابطه را مولفه هوش معنوی با بسط (0.153) دارد. از طرف دیگر نتایج نشان داد میزان هوش معنوی و خلاقیت درگروه¬های مختلف متفاوت است به طوری که به ترتیب هوش معنوی و خلاقیت در رشته تجربی دارای بیشترین میانگین (4.70) ، (2.571) و بعد از آن رشته های انسانی(4.61) ، (2.595) و ریاضی(4.49) ، (2.590) دارای بیشترین میانگین هستند
لیلا عزتی مهدی اباد محمود اکرامی
پژوهش حاضر با هدف ارتقاء سرمایه فکری در مدیران آموزش وپرورش شهر تهران، از طریق یادگیری سازمانی از طریق پاسخ به پرسش های پژوهش (یادگیری سازمانی، سرمایه فکری ومولفه های آن درجامعه تاجه میزان است، رتبه بندی مولفه های سرمایه فکری درجامعه کدام است، آیا یادگیری سازمانی وسرمایه فکری باویژگی های فردی مدیران رابطه دارد، و آیا یادگیری سازمانی با سرمایه فکری رابطه دارد ) انجام گردید. مطالعه ازنوع همبستگی است. از میان 450 نفر مدیران مدارس متوسطه شهر تهران تعداد 153 نفر مدیر ومعاون مدارس متوسطه شاغل در مناطق 6 و 16و 19 آموزش و پرورش شهرتهران به روش نمونه دردسترس انتخاب وپرسشنامه 52 ماده ای سرمایه فکری با 3 پاره تست سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای، و پرسشنامه 10 ماده ای یادگیری سازمانی به مفهوم کلی روی افرادگروه نمونه مورد مطالعه اجرا گردید. اعتبار پرسشنامه های سرمایه فکری ویادگیری سازمانی به ترتیب به مقدار 96/0 و 86/0 برآورد گردید. برای پاسخ به پرسش یکم و دوم پژوهش از مدلtتک نمونه ای استفاده ونتایج نشان داد سطح متغیرهای سرمایه انسانی،سرمایه رابطه مداری و یادگیری سازمانی در جامعه مورد مطالعه کمتر از حد متوسط و پائین ، متغیر سرمایه ساختاری در جامعه مورد مطالعه در حد متوسط ارزیابی گردید. برای پاسخ به پرسش سوم نتایج اجرای مدل فریدمن، مشخص کرد سرمایه انسانی مدیران در رتبه برتر و سرمایه ساختاری در رتبه آخر، و به این ترتیب متغیر رابطه ای در رتبه وسط قرار دارد ، برای پاسخ به پرسش چهارم و پنجم از مدل همخوانی مجذور کای استفاده و نتایج نشان می دهد که فقط سرمایه ساختاری با سن رابطه معنادار دارد. برای پاسخ به پرسش آخرپژوهش نتایج اجرای مدل رگرسیون خطی نشان داد 1- یادگیری سازمانی باسرمایه فکری رابطه مستقیم دارد ، 2- یادگیری سازمانی با سرمایه ساختاری رابطه مستقیم دارد ، 3- یادگیری سازمانی با سرمایه ارتباطی رابطه مستقیم دارد ، و در آخر یادگیری سازمانی با سرمایه فکری به مفهوم کلی رابطه دارد
محیا محمد و خراسانی محمود اکرامی
پژوهش حاضر با عنوان تعیین رابطه سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش به عنوان دارایی های ناملموس ولی کلیدی سازمان ها بالاخص در مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران انجام شده است. دانش تنها دارایی شناخته شده ای است که وقتی دیگران در آن سهیم می شوند، افزایش می یابد. مفهوم سرمایه اجتماعی بر تعامل و ارتباطات افراد در سازمان تاکید دارد. تا آنجا که سرمایه اجتماعی از دارایی های مهم هر سازمانی است که می تواند در مدیریت دانش کمک کند و برای سازمان ها مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را 500 نفر از مدیران و کارشناسان مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران تشکیل می دهند. که از میان200پرسشنامه که به صورت نمونه در دسترس توزیع شده، در نهایت 143 پاسخنامه جمع آوری و در محاسبات وارد گردید. که روایی آنها با استفاده از روایی صوری و بر اساس نظر جمعی اساتید مجرب و صاحب نظر تایید شد. اعتبار و پایایی پرسشنامه ی مدیریت دانش با 12 گویه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92/0=r و پرسشنامه سرمایه اجتماعی با 60 گویه با ضریب آلفای کرونباخ 93/0 r= مورد تایید قرار گرفت. پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی-همبستگی و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر عبارت است از "آیا بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی رابطه وجود دارد؟" و با توجه به نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که رابطه معنی دار میان مولفه های مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی وجود دارد. در پاسخ به دو سوال اول پرسش های این پژوهش: "هر یک از مولفه های سرمایه اجتماعی ومدیریت دانش به طور جداگانه در جامعه مورد مطالعه تا چه میزان است؟" اینگونه نتیجه می گیریم که دو سطح سرمایه اجتماعی یعنی تسهیم دانش و هویت سازمانی در جامعه بسیار بالاست. اعتماد متقابل و مدیریت مشارکتی بالا، و مقدار همکاری در جامعه مورد مطالعه متوسط است. و در مورد مدیریت دانش نیز می توان نتیجه گرفت خلق دانش در سطح متوسط و انتشار دانش و کاربرد دانش در سطح بالایی قرار دارد. در پاسخ به سوال سوم: "مولفه های مدیریت دانش نسبت به هم در جامعه چه رتبه ای دارد؟" رتبه بندی در جامعه پژوهشی به قرار زیر است: 1- انتشار دانش 2- کاربرد دانش 3-خلق دانش. در پاسخ به پرسش 4و5 پژوهش: "آیا مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی با ویژگی های فردی کارکنان رابطه دارد؟" نتایج اجرای مدل هم خوانی مجذور کای، نشان می دهد مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی به مفهوم کلی با جنسیت، تحصیلات، پست سازمانی، نوع استخدام، و سن رابطه معناداری ندارند زیرا سطح معنی داری پیرسون در مجموع عوامل ذکر شده بیش از 05/0 است و فقط سرمایه اجتماعی به مفهوم کلی با تجربه خدمتی در جامعه آماری مورد مطالعه رابطه معنا داری دارد.
زهرا قندالی فروزان ضرابیان
هدف این پژوهش بررسی تأثیراستفاده ازنرم افزارکیف الکترونیکی برانگیزش تحصیلی، مهارتهای پژوهشی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختردوره دوم متوسطه در درس زیست شناسی شهرستان پاکدشت سال تحصیلی 93-92 می باشد. این تحقیق از نوع بنیادی ودرعین حال نیمه تجربی می باشد.طرح تحقیق به شکل پیش آزمون-پس آزمون باگروه گواه وآزمایش می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم رشته علوم تجربی شهرستان پاکدشت درسال تحصیلی 93-1392 می باشد.نمونه آماری شامل چهار کلاس از مدارس دخترانه دوره دوم متوسطه می باشد. حجم نمونه برای گروه آزمایش برابر با 60دانش آموز از مدارس هوشمند وبرای گروه گواه نیز برابر با 60 دانش آموز از مدارس عادی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در گروه آزمایش از نرم افزار کیف الکترونیکی استفاده شد ودر گروه گواه از آموزش معمول کلاسی استفاده شده است.از پیش آزمون وپس آزمون برای سنجش انگیزش تحصیلی(پرسشنامهism)،مهارتهای پژوهشی(پرسشنامه محقق ساخته) وپیشرفت تحصیلی(آزمون معلم ساخته) استفاده گردیده است. یافته های بخش نظری تحقیق نشان می دهد که کاربرد آموزش مبتنی بر رایانه در دانشآموزان احساس بهتری نسبت به موفقیت در مدرسه ایجاد میکند و دانشآموزانی که در مدارس فن آوریمحور آموزش میبینند، نسبت به دانشآموزان مدارس عادی از عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند و از نظر دبیران و مدیران، این نوع مدارس از پرستیژ و جایگاه اجتماعی بالاتری در جامعه و نزد والدین برخوردارند. نتایج تحلیل واریانس نشان می دهد که استفاده از نرم افزارکیف الکترونیکی برانگیزش تحصیلی،مهارتهای پژوهشی وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان{متغیر انگیزش تحصیلی (775/0=f ؛ 381/0=sig)؛ مهارتهای پژوهشی (12/13=f ؛ 000/0=sig)؛ پیشرفت تحصیلی (01/38=f ؛ 000/0=sig)}تأثیر دارد وتفاوت معنی داردر گروه آزمایش نسبت به گروه گواه وجود دارد.استفاده از نرم افزارکیف الکترونیکی بیشترین تأثیر را از بین مولفه های انگیزش تحصیلی، بر مولفه گرایش به پیشرفت(f=60/41) وازبین مولفه های مهارتهای پژوهشی، بیشترین تأثیر را بر مولفه انتخاب موضوع(f=117/36)داشته است.
ابوالفضل عباسی فتانه حسنی جعفری
این مطالعه با عنوان بررسی تاثیر فیلم های تاریخی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس تاریخ پایه پنجم ابتدایی ناحیه 3 قم و با هدف اصلی تعیین اثر بخشی نمایش فیلم های تاریخی برپیشرفت تحصیلی درس تاریخ در مقابل استفاده از روش سخنرانی روی دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم ابتدایی طراحی و به اجرا درآمد . و بدین منظور ازجامعه آماری مطالعه حاضر که دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی دختر و پسر در سال تحصیلی 93-92 به تعداد 3000نفر می باشد، تعداد 120نفر به روش نمونه گیری خوشه ی چندمرحله ای انتخاب شده است.روش تحقیق نیمه تجربی(شبه آزمایشی) بر روی دوگروه کنترل و آزمایش انجام شده است. همچنین به منظور پاسخ سوالات تحقیق از آزمون tدوگروه مستقل استفاده شده ونتایج نشان می دهد که اثر بخشی نمایش فیلم تاریخی"محمد رسول الله"،"امام علی"و"مختار نامه"برپیشرفت تحصیلی درس تاریخ بیش از روش سخنرانی بر دانش آموزان دختر می باشد و هم چنین اثر بخشی نمایش فیلم تاریخی "محمد رسول الله"، "امام علی" و "مختار نامه" بر پیشرفت تحصیلی درس تاریخ بیش از روش سخنرانی بر دانش آموزان پسر می باشد.
محمدرضا محمدی محمدرضا سرمدی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر چندرسانه¬ای با رویکرد ساختن گرایی پروژه محور بر یادگیری، یادسپاری، کاربست آموخته¬ها و انگیزه هنرجویان پایه دوم رشته کامپیوتر انجام گرفته است. روش پژوهش نیمه تجربی است. جامعه پژوهش را دانش¬آموزان پسر پایه دوم هنرستان در رشته کامپیوتر شاخه فنی و حرفه¬ای و کاردانش شهرستان بیرجند تشکیل می¬دهند. از بین جامعه تحقیق دو گروه آزمایش و گواه (کلاس) 25 نفره به عنوان گروه نمونه و به شیوه¬ی نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از شیوه چندرسانه¬ای و گروه گواه با روش سنتی آموزش دیدند. انگیزه پیشرفت با استفاده از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس ، قبل از شروع تحقیق به عنوان پیش آزمون و در پایان تحقیق به عنوان پس آزمون مورد سنجش قرار گرفت. در گزارش هرمنس ضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ %84 اعلام شده است. یادگیری هنرجویان از طریق آزمون¬های معلم ساخته (پیش آزمون و پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفت و پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ %77 برآورد گردید. داده¬ها از طریق آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های مکرروتحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تاثیر آموزش با استفاده از چندرسانه¬ای با رویکرد پروژه محور بر یادگیری،یادسپاری، کاربست آموخته¬ها و انگیزه هنرجویان بیشتر از روش-های سنتی است.
حمیدرضا اسد فتانه حسنی جعفری
همانطور که می دانیم مهمترین رکن هر سازمانی رانیروی انسانی تشکیل می دهد. آموزش اگر چه برای تمام کارکنان ضروری است ،امادر مورد مدیران از آنجا که نقش بسیار مهمی را ایفاء می کنند ضرورت بیشتری دارد،هدف این تحقیق شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی مدیران شرکت بهره برداری متروی تهران در رابطه با مهارتهای سه گانه ادراکی، فنی و انسانی است. روش پژوهش به صورت مطالعات میدانی و کتابخانه ای است و نوع تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه شامل کارشناسان معاونت منابع انسانی و مدیران شرکت بهره برداری متروی تهران کلا" شامل 347 نفر می باشدکه شامل دو گروه است. گروه اول مدیران که 42 نفر است و گروه دوم کارشناسان که شامل 305 نفر می باشد دراین پژوهش باتوجه به محدود بدون حجم جامعه مدیران از سرشماری کامل استفاده گردید و تعداد جامعه با نمونه آماری باهم برابر بود اما برای تمونه گیری گروه دوم که شامل کارشناسان معاونت منابع انسانی بود روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است،ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که شامل 31 سئوال در رابطه با مهارتهای سه گانه ادراکی ، فنی و انسانی است. از روشهای آمار توصیفی برای توصیف داده ها که شامل میانگین ، انحراف استانداد، جداول فراوانی و نمودارهااست،استفاده شده و آمار استنباطی t گروههای مستقل همچنین برای مقایسه میانگین های جنسیت( زن و مرد) و نیاز به آموزش در رابطه با مهارتها استفاده شده است ،از آزمون آنالیز واریانس یک راهه برای وجود رابطه بین متغییرهای تعدیل کننده(واحد سازمانی، میزان تحصیلات ، رشته تحصیلی ، سابقه خدمت)ونیاز به آموزش در زمینه مهارتها استفاده شده است،یافته های تحقیق نشان داد که نیاز به آموزش مدیران به ترتیب اولویت از نقطه نظر ایشان مهارت فنی<مهارت انسانی<مهارت ادراکی اما از نقطه نظر کارشناسان سازمان به ترتیب اولویت شامل مهارت ادراکی< مهارت فنی< مهارت انسانی است.
آمنه وظیفه شناس فتانه حسنی جعفری
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی استفاده از نرم افزار آموزشی (میشا و کوشا) بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان شیروان در سال تحصیلی 39-1392 انجام گرفته است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری متشکل از کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان شیروان (625) نفر می باشد که از میان آنان (94) نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند برای گردآوری اطلاعات از آزمون معلم ساخته با پایایی مناسب که برای پیش آزمون (آلفای کرونباخ 0/71) و برای پس آزمون (آلفای کرونباخ 0/72) استفاده شده است (اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون (tگروه های مستقل) مورد بررسی قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار (spss) استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که استفاده از نرم افزار اموزشی (میشا و کوشا) بر میزان یادگیری درس علوم دانش آموزان در سطوح حیطه شناختی بلوم شامل (دانش، کاربرد) تاثیر دارد اما تاثیر آن معنادار نیست و در سطح(ترکیب) تاثیر ندارد و در سطوح (فهمیدن، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی) تاثیر مثبت دارد و در کل استفاده از نرم افزار آموزشی (میشا و کوشا) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تاثیر دارد.
فاطمه عسگری اینانلو فتانه حسنی جعفری
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد معلمان زن در مدارس شهرستان نقده می باشد.نوع روش تحقیق با توجه به جامعه آماری و موضوع تحقیق از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دبیران زن در سال تحصیلی 1392 در مدارس شهرستان نقده می باشند که به تعداد حدود 150 نفر می باشد.نمونه آماری تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری ساده تصادفی با توجه به جدول میشگان انتخاب شدند که تعداد 120 نفر از معلمان زن به طور تصادفی انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات 1- پرسشنامه مدیریت دانش 2- پرسشنامه عملکرد معلمان می باشددر این آزمون علاوه بر آزمونهای آماری ، توصیفی نظیر فراوانی و درصد فراوانی از ازمون همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است .
محبوبه رازقی طباخ فتانه حسنی جعفری
چکیده : این پژوهش با هدف بررسی رابطه میان دینداری و بهداشت روان دانشجویان صورت پذیرفته است. در این پژوهش با مطالعه میدانی و با استفاده از دو پرسشنامه، میزان دینداری و سلامت روان دانشجویان دختر دانشکده فنی و حرفهای شریعتی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. علاوه بر میزان دینداری، این متغیر به سه مولفه التزام دینی، عواطف دینی و باورهای دینی تفکیک شده است تا در هر یک از سه سطح مطرح شده با کمک آزمون همبستگی اسپیرمن بر روی نمونه 226 نفری این ارتباط با سلامت روان سنجیده شود. هم چنین در دیگر فرضیه این پژوهش به رابطه دینداری با وضعیت تست نیز پرداخته میشود، مطلبی که در پیشینه پژوهش کمتر مورد توجه بوده است.. t تاهل به کمک آزمون در مورد تاثیر دینداری بر بهداشت روان، نتایج حاکی از نقش دینداری بر کاهش مشکلات روانی است. این مطلب در مورد هر سه مولفه مشاهده میشود، با این تفاوت که برای مولفه التزام عملی به دین این همبستگی قوی تر است. میزان ضریب همبستگی اسپیرمن برای رابطه مولفه التزام و عمل به وظایف دینی با مولفات پرسشنامه بهداشت روان 0.194 - و برای رابطه مولفه عواطف 0- بدست آمده است که با توجه به اینکه مولفات پرسشنامه بهداشت روان وجود / دینی با مولفات پرسشنامه بهداشت روان 190 مشکلات روانی را مورد سنجش قرار می دهند، رابطه معکوس معنادار با ضرایب منفی فوق نشانگر این موضوع است، که با بهبود و تقویت دو مولفه التزام دینی و عواطف دینی سطح بهداشت روان دانشجویان بهبود یافته و مشکلات مطرح شده در پرسشنامه کمتر 0 برای همبستگی این مولفه با پرسش های بهداشت روان حاکی از / گزارش شده است. برای مولفه باور دینی ضریب معناداری 152 عدم وجود رابطه معنادار بین باور دینی و بهداشت روان است. هم چنین در مورد وجود رابطه میان میزان دینداری و وضعیت تاهل 0 است، که مقداری بزرگتر از 0.05 می باشد که / تست برای ضریب معناداری این رابطه عدد 754 -t دانشجویان، نتیجه آزمون منجر به رد فرض وجود رابطه معنادار میان دو متغیر مذکور و بیانگر عدم وجود تفاوت معنادار در میزان دینداری دانشجویان متاهل و مجرد است.
فرزانه گلزارمقدم فتانه حسنی جعفری
این پژوهش به منظور تحلیل نقش فناوری آموزشی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی، خودکار آمدی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه هفتم شهرستان سبزوار انجام شد. پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل است. در این تحقیق جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال هفتم مدارس دولتی شهرستان سبزوار که در سال تحصیلی 92-93 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند، می باشد. نمونه بر اساس نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین کلاس های پایه هفتم انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. جهت بررسی و آزمون فرضیه ها از نرم افزارهای spss استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات حاصل از نمرات پیش آزمون و پس آزمون از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و واریانس و آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس برای تعیین میزان تأثیر متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته بهره گرفته شد. یافته ها پژوهش نشان داد که نه تنها فناوری آموزشی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی و خودکار آمدی دانش آموزان سال هفتم مدارس شهرستان سبزوار تأثیر دارد؛ بلکه فناوری آموزشی بر مولفه های انگیزه پیشرفت تحصیلی (انگیزه قوی برای حرکت به سمت بالا، تمایل به تلاش مجدد، انجام کار به نحو احسن، بالا بودن سطح آرزوها و آینده نگر) و مولفه های خودکار آمدی (تلاش جهت انجام و اتمام کار و عقاید فرد نسبت به توانایی های خود) دانش آموزان سال هفتم مدارس تأثیر دارد. در نهایت مشخص شد که فناوری آموزشی نیز بر عملکرد دانش آموزان سال هفتم مدارس شهرستان سبزوار تأثیر دارد. واژه های کلیدی: فناوری آموزشی، انگیزه پیشرفت تحصیلی، خودکار آمدی و عملکرد تحصیلی.
مسعود شهبازی فتانه حسنی جعفری
این پژوهش به منظور مقایسه تاثیر آموزش به زبان رسمی (فارسی) و زبان ترکیبی (ترکی – فارسی)، درس علوم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم ابتدایی منطقه ی دو زبانه شهرستان گرمی انجام گریده است و سوال آن نیز به این شکل تدوین گردید: آموزش به زبان رسمی و زبان ترکیبی چه تاثیری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم ابتدایی دارد. در این پژوهش که در شهرستان گرمی انجام گردیده است جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانش آموزان پسر کلاس دوم ابتدایی شهرستان گرمی بود. بدین منظور با روش نمونه گیری تصادفی دو کلاس انتخاب شدند. تعداد نمونه 50 نفر بود. که در دو کلاس 25 نفره قرار گرفتند. ابزار به کار برده شده پرشسنامه محقق ساخته بود که پایایی آن 82/0 بدست آمد که این عدد درجه ثبات آن را نشان می دهد همچنین ابزار به کار برده شده دارای اعتبار محتوایی بود. این پژوهش به شیوه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل انجام گردید. قبل از تدریس پیش آزمون از دو کلاس گرفته شد و پس از آموزش، یکی به زبان رسمی و دیگری به زبان ترکیبی، پس آزمون نیز به طور همزمان از دو کلاس گرفته شد. با مقایسه میانگین گروهها معلوم شدکه نمرات گروه آزمایش (روش آموزش ترکیبی) نسبت به روش رسمی در پس آزمون 1.98 نمره در درس علوم تفاوت دارد و بیشتر است که این تفاوت در سطح 1% معنی دار است یعنی آموزش ترکیبی موجب شده است که نمرات درس علوم افزایش بیشتری نسبت به آموزش رسمی داشته باشد. واژگان کلیدی: زبان رسمی – آموزش به شیوه زبان ترکیبی – دو زبانه-پیشرفت تحصیلی