نام پژوهشگر: طاهره میرمولایی
فرحناز رادفر طاهره میرمولایی
این پژوهش یک تحقیق نیمه تجربی است تحت عنوان "بررسی مقایسه ای تاثیر دو روش آموزش بر میزان یادگیری خودآزمایی پستان می باشد. که منظور از یادگیری میزان آگاهی و نحوه عملکرد . در این تحقیق تعداد 100 نفر از دانشجویان مرکز تربیت معلم شهید مطهری شهرستان خوی بطور تصادفی از بین 500 دانشجو انتخاب شده و به دو گروه 50 نفری تقسیم شدند. روشهای آموزش در این تحقیق سخنرانی+ پمفلت و فیلم+ پمفلت می باشد روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش بوسیله پرسشنامه و برگه مشاهده می باشد. که پرسشنامه حاوی 2 سوال در مورد سن و وضعیت تاهل افراد مورد مطالعه بود که کلیه افراد در این موارد همگون بودند و 35 سوال آگاهی در مورد علل و علائم نشانه های سرطان پستان و نحوه خودآزمایی پستان می باشد و برگه مشاهده جهت نمره دادن به انجام مراحل مختلف خودآزمایی پستان بطورصحیح و دفعات تکرار در طی سه ماه است که شامل 15 مورد می باشد. در این پژوهش ابتدا یک آزمون اولیه بعمل آمده سپس در هر دو گروه بطور همزمان آموزشهای لازم داده شد و سپس سه ماه بعد آزمون ثانویه بعمل آمد. در این تحقیق از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شده و نتایج با استفاده از تستهای آماری کای دو و t- تست در دو گروه نسبت به قبل از آموزش و هم بین دو گروه قبل و بعد از آموزش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بدست آمده عبارت بودند از: -1 درهر گروه آموزشی نسبت به قبل از آموزش تفاوت قابل ملاحظه ای هم در میزان آگاهی و هم در نحوه عملکرد بوجود آمد. یعنی هر دو روش آموزش تاثیر بسزایی در افزایش آگاهی و نحوه عملکرد داشت . -2 بین دو گروه آموزشی تفاوت معنی داری از نظر افزایش میزان آگاهی و نحوه عملکرد مشاهده نشد. یعنی تاثیر هر دو روش آموزشی یکسان می باشد. -3 تغییر آگاهی در هر دو گروه از متوسط به خوب و تغییر عملکرد از صفر به متوسط بود. در پایان بر اساس نتایج پژوهش ، کاربرد یافته ها در مامایی و پیشنهادات برای بررسی های بعدی ارائه گردید.
انعام موسوی طاهره میرمولایی
پژوهش حاضر یک تحقیق کارآزمایی بالینی است که به منظور بررسی مقایسه ای تاثیر آوای قرآن کریم و موسیقی بر شدت درد در فاز فعال مرحله اول زایمان در زنان نخست زای بستری در دو زایشگاه منتخب شهر تهران در سال 1380 انجام شده است.
زهرا جباری خان به بین افسر رضایی پور
نتیجه گیری نهایی: نتایج بیانگر آنست که بی اختیاری ادراری بر کیفیت زندگی مبتلایان تاثیر منفی می گذارد و علیرغم این تاثیر ، اکثر مبتلایان جهت درمان مراجعه نکرده بودند. به نظر می رسد عدم آگاهی زنان از درمانهای موجود یکی از علل عدم مراجعه می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود که کادر بهداشتی - درمانی به مساله بی اختیاری ادراری توجه بیشتر نشان دهند و به زنان در جهت پیشگیری و در صورت ابتلا ، درمان بی اختیاری ادراری ، آموزشهای لازم ارائه گردد. همچنین لازم است سطح آگاهی دست اندکاران بهداشتی نسبت به مساله بی اختیاری ادراری و کیفیت زندگی ارتقا یابد و نیز مراکز تخصصی جهت تشخیص و درمان بی اختیاری دایر گردد تا به این وسیله گامی در جهت بهبود کیفیت زندگی زنان برداشته شود.