نام پژوهشگر: علیرضا سیاف زاده
فاطمه حاجیان حسین آبادی سید مهدی موسی کاظمی
شهر به عنوان یک موجود زنده، دارای طبیعتی پویا بوده و به طور دائم در حال تغییر است. در این تغییر و پویایی برخی مناطق شهری کارایی خود را از دست داده و برای بهبود شرایط نیازمند اجرای طرح هایی نظیر ساماندهی و نوسازی است. طرح مسکن مهر به عنوان یکی از سیاست های دولت در بخش مسکن و در راستای تأمین مسکن متناسب با نیازهای اقشار مختلف جامعه است. یکی از راهبردهای اجرایی این سیاست، برنامه ریزی مطالعاتی و اجرای آن در بافت های ناکارآمد و اصطلاحاً فرسوده شهری است. این پژوهش بر آن است ضمن ارزیابی امکان اجرای طرح مسکن مهر در بافت های فرسوده منطقه 20 تهران، با شناخت مسائل و مشکلات آن از دیدگاه مردم، زمینه های مشارکت مردم را شناسایی کرده و راهکارهای قابل اجرا در این منطقه و سایر مناطق را مشخص نماید. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی بوده و مردم ساکن در بافت فرسوده به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند. از این جامعه آماری براساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه بندی شده و سیستماتیک تصادفی تعداد 376 نمونه انتخاب شده و دو سری پرسشنامه بین خانوارهایی که در طرح مشارکت داشته اند و آنهایی که در طرح مشارکت نداشته اند توزیع و داده های لازم جمع آوری شده است. داده ها با استفاده از روش های آماری و استنباطی و با استفاده از نرم افزارهای spss و excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مهمترین شاخص های مورد بررسی سطح درآمد، مساحت واحدهای مسکونی، نوع سند مالکیت، میزان آگاهی و اعتماد مردم به تداوم طرح ها و چگونگی دریافت و بازپرداخت تسهیلات هستند. نتایج بدست آمده نشانگر وجود رابطه بین میزان درآمد و نوع سند مالکیت ساکنین و میزان مشارکت آنها در طرح می باشد. همچنین بالا بودن سن ساکنین بافت فرسوده و عدم اطمینان آنها به نتیجه بخش بودن طرح سبب مشارکت پایین این ساکنین شده است. ضمن اینکه بسیاری از ساکنین هنوز از واقع بودن ملک خود در محدوده بافت فرسوده اطلاعی ندارند. بنابراین لازم است با برنامه ریزی و پرداخت به موقع تسهیلات و حمایت و نظارت بیشتر مسئولین شهری زمینه اجرای بهتر طرح فراهم و به ساکنینی که در بافت فرسوده مصوب منطقه ساکن هستند اطلاع رسانی موثرتری صورت گیرد.
حامد بیرانوند علیرضا سیاف زاده
شهر به عنوان سیستمی به هم پیوسته از عناصر انسانی و طبیعی، موثرترین فضا در ارائه امکانات و خدمات رفاهی و زیستی به اجتماعات انسانی است. با توجه به پیچیدگی و تنوع خاص مسائل مربوط به شهرها، اداره آنها نیاز به مدیریتی تحول خواه،کیفی، مشارکت جو، واحد و همه جانبه نگر دارد. شهردارای یک آستانه ی جمعیتی است و هدف آن برآوردن نیازهای آن جمعیت است. رشد جمعیت شهری در کشورهای توسعه یافته نظم نسبی یافته است. ولی این امر در کشورهای در حال توسعه به علت مهاجرت های بی رویه هنوز چندان سازماندهی نشده است. بعد از جنگ جهانی دوم یکی از مهمترین مسائل اجتماعی کشورهای در حال توسعه، رشد و توسعه شتابان و ناهمگون شهرنشینی بوده است. بدیهی است رشد انفجاری شهرنشینی و در پی آن پیدایش و رشد پدیده حاشیه نشینی، برآیند مهاجرت مداوم داخلی یعنی از روستاها به شهرها است. حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم در جامعه شهری امروز است و این پدیده با گسترش بی رویه شهرها رو به افزایش است. در ایران نیز این پدیده رو به افزایش است و به همراه آن معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به وجود آمده است. این پدیده یکی از مسائل مرکب شهری و اجتماعی می باشد که در اغلب شهرهای کشور به صورت معضلی پیچیده رخ می نمایاند. شهر خرم آباد یکی از شهرهای میانه اندام ایران، در سالهای اخیر دچار تغییرات اساسی و ساختاری در ابعاد کالبدی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شده است. پدیده ی حاشیه نشینی به عنوان یکی از پیامدهای اولیه این گونه تغییرات است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر توسعه حاشیه نشینی شهر خرم آباد می باشد که متأسفانه در حال گسترش روزافزون می باشد و به دنبال این گسترش، شاهد روزافزون افزایش جرائم و آسیب های اجتماعی در این سطح از شهر می باشیم. در این پژوهش به بررسی متغیرهای مهم موثر در مسئله حاشیه نشینی شهر خرم آباد پرداخته شده است و بدنبال دستیابی به پیامدهای اجتماعی این پدیده بوده است. در این پژوهش از روش آماری پیمایشی استفاده شده است و با استفاده از فرمول کوچران، جامعه ای 322 نفری به عنوان نمونه تصادفی از میان خانوارهای واقع در 11 محله حاشیه ای شهر خرم آباد که تعداد 40000 نفر بودند، انتخاب شده و از نرم افزارهای exelوspss برای تحلیل این پدیده بهره گرفته شده است. فرضیات تحقیق عبارتند از رابطه مهاجرت و حاشیه نشینی و همچنین رابطه حاشیه نشینی با پیامدهای منفی اجتماعی آن در شهر خرم آباد که نتایج پژوهش نشان داد که هر دو فرضیه مورد تأئید واقع شدند.
مرتضی سلحشوری رودابه فرهادی
گسترش سریع شهرها نه تنها باعث مشکلات اجتماعی شده بلکه مشکلات زیست محیطی را در بسیاری از کلان شهرها به وجود آورده است. پیچیدگی سیستم های شهری، مستلزم در نظر گرفتن وابستگی متقابل عوامل مختلف برای مدل سازی و پیش بینی توسعه شهری است. مدل های توسعه شهری تلاش دارند تغییرات آینده شهر را بر اساس روندهای گذشته و برنامه های راه انداز به منظور تشخیص و تعیین تغییرات زمینی بین دسته های مختلف پروژه سازی کند. هدف از این پژوهش، شناخت روند و عوامل مؤثر بر توسعه شهری، شهر ایذه و پیش بینی توسعه آینده شهر ایذه با استفاده از شبکه های عصبی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و پیمایشی بوده است. بر همین اساس ابتدا تصاویر شهر ایذه در سال های 1994، 2003، 2013 و 2014 گردآوری کردیم. سپس با استفاده از نرم افزار envi به کلاسه بندی تصاویر ماهواره ای پرداختیم و روند توسعه شهر ایذه را از سال 1994 تا 2014 را نشان دادیم. در گام بعدی با استفاده از شبکه های عصبی پرسپترون چند لایه به مدلسازی توسعه شهری پرداختیم و خروجی به دست آمده با خروجی که از svm بدست آمده است مقایسه کردیم. در ادامه به مدل سازی شهری سال 2014 با استفاده از داده های زمینی پرداختیم. داده های مورد استفاده عبارتند از مدل ارتفاعی منطقه، فاصله از زمین بایر، فاصله از بازار، فاصله از ساختمان ها، فاصله از زمین های کشاورزی، فاصله از راه و فاصله از فضای سبز. سپس با توجه به دو سناریوی )توسعه شهری در مناطق کشاورزی و عدم توسعه در مناطق کشاورزی( به مدلسازی توسعه شهری و مقایسه آن دو با هم پرداختیم. و در آخر با توجه به نتایج فوق به پیش بینی توسعه شهری در شهر ایذه پرداختیم. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از شبکه های عصبی پرسپترون نه تنها قابلیت پیش بینی توسعه شهری را دارد بلکه می تواند جهات توسعه شهر را نیز مدلسازی کند.
مهدی پوررستم رودابه فرهادی
آن حسّی که فرد از از قرار گرفتن در یک مکان دارد و به دست می آورد را حسّ مکان می نامند که در افراد، از یک مکان به مکان دیگر و همچنین در یک مکان و در افراد مختلف متفاوت است. تقویّت حسّ مکان می تواند تعامل افراد مختلف جامعه با یکدیگر را به همراه داشته باشد و در نتیجه از تضادها و برخوردهای غیر اصولی جلوگیری کند؛ همچنین درک موضوع حاضر و شناخت علمی آن می تواند توسعه ی پایدار و همه جانبه ی شهر را هرچه بهتر و مطلوب تر تحقّق بخشد و طرح های مختلف توسعه ی شهر از قبیل نوسازی و بهسازی را به سمت واقع بینانه تری هدایت نماید. تحقیق حاضر به دنبال تحلیل فضایی حسّ مکان در شهر قدس می باشد و شامل دو فرضیه به این ترتیب است: 1- به نظر می رسد شهر قدس دارای حسّ مکان نسبتاً پایینی است 2 – به نظر می رسد از نظر حسّ تعلّق به مکان در نواحی مختلف شهر قدس تفاوت معناداری وجود دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر منابع اسنادی، پیمایشی و مشاهده ی میدانی بوده است که در پایان اطلّاعات حاصله توسط نرم افزارspss و آزمون های تی تک نمونه ای و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سپس داده های حاصل از بررسی میزان حسّ تعلّق به مکان و تأثیرات فضایی – مکانی آن در هر ناحیه، با استفاده از نرم افزار gis بر روی نقشه نمایش داده شده است. نتیجه ی تحقیق فرضیّات فوق را تأیید کرده و نشان می دهد که میزان حسّ تعلق به مکان در نواحی مختلف شهر قدس متفاوت بوده و در هیچ یک از نواحی میزان حسّ مکان از حدّ متوسط بالاتر نبوده است؛ همچنین عدد به دست آمده برای حسّ مکان کلّ شهر نیز نشانگر پایین بودن تر بودن حسّ مکان از حد متوسط است. بسته به میزان حسّ تعلّق به مکان در نواحی مختلف شهر، تأثیرات فضایی – مکانی متفاوتی در هر کدام از نواحی وجود دارد که از جمله ی این تأثیرات می توان به افزایش میزان مشارکت شهروندان در امور شهری، پرداخت کردن مالیات ،نگهداری از تجهیزات شهری و نیز پاکیزه نگه داشتن نواحی توسط شهروندان اشاره کرد.
سونیا احمدپور علیرضا سیاف زاده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دقیق عوامل جغرافیایی موثر بر توسعه گردشگری، می خواهد راهبردهای مناسب را تعیین نماید. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که با به کارگیری مدل swot ابتدا فهرستی از نقاط قوت، ضعف و فرصت ها و تهدیدات شناسایی شدند. سپس با مشارکت دادن مردم، مسئولین و گردشگران از طریق پرسشنامه اقدام به جمع آوری نظرات آنها گردیده و با دخالت دادن نظر کارشناسان به روش دلفی به هر یک از عوامل وزن نسبی داده شده و در نهایت اولوت بندی و براساس مدل swot راهبردهای مناسب تعیین شده است