نام پژوهشگر: علی کرباسی زاده اصفهانی
ماریا حیدریان شهر بابکی علی کرباسی زاده اصفهانی
در رساله حاضر دیدگاه سنت گرایان درباره ی معرفت که بر اصل سلسله مراتب واقعیت مبتنی است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.از این دیدگاه، معرفت امری الهی است که به واسطه ی عقل شهودی و وحی حاصل میشود. علاوه بر این، معرفت سلسله مراتب متفاوتی دارد که نهایتاً به شناخت مطلق می انجامند.این رویکرد خاص،کاملاً متفاوت از دیدگاه جدید است که به ماده به عنوان متعلَّق شناخت و به عقل استدلالی به عنوان طریق شناخت اکتفا می کند. در پژوهش حاضر به دلیل موضع انتقادی شدیدی که سنت گرایان نسبت به دنیای متجدد دارند پس از معرفی مختصر تجدد و مبانی معرفت شناسی جدید به بررسی مبانی و اصول معرفت از نگاه سنت گرایان پرداخته و در نهایت این دو نگرش را با هم مورد مقایسه قرار خواهیم داد.
نسرین اسدیان علی کرباسی زاده اصفهانی
حوزه ی اخلاق یا عمل به میان می آید . این امر که انسان آزاد و اخلاقی چگونه در قلمرو طبیعت عمل خ واهد کرد و حال آنکه طبیعت قلمرو ضرورت علی و معلولی می باشد مسئله ایست که با توجه به دوپاره گی فلسفه ی نقادی کانت در دو حوزه ی عمل و نظر با مشکل مواجه می شود. با وجود تلاش وی در ارائه ی نظامی جامع و مستحکم، این نظام هم با نقائص و مشکلاتی دست به گریبان است . 1762 ) فیلسوف برجسته ی آلمانی باتلقی خاص خود از ایدئالیسم به سراغ فلسفه ی کانت - یوهان گتلیب فیشته ( 1814 رفته و معتقد است فلسفه ی نقادی اگر در مسیر صحیح خود قرار بگیرد به راهی جز ایدئالیسم محض منتهی نخواهد شد . « من » به اعتقاد فی شته نه تنها صورت آگاهی بلکه محتوای آن نیز چیزی جدای از فعالیت و تلاش ناخودآگاه و بیکران « جز- من » نیست. این فعالیت است که زمینه ی نهایی آگاهی را فراهم می آورد . اما این آگاهی پ دید نمی آید مگر آنکه است تا به خود تحقق « من » به اعتقاد وی وسیله و عرصه ای برای « جز- من » . قرار بگیرد « من » یا طبیع ت رویارویی محض یا استعلایی را باید همچون فعالیتی « من » بخشد و به اهداف اش برسد . طبیعت میدانی است برای عمل . پس نامحدود انگاشت که در جهت آگاهی به آزادی خویش، از راه واقعیت بخشیدن به ذات اخلاقی خود، می کوشد و فرانهادن را باید وسیله ای ضروری برای دست یابی به این هدف دانست. « جز- من » از این رو اهداف پرداختن به این رساله عبارتند از : - بیان پیشینه و زمینه ی تفکر ایدئالیستی فیشته - بررسی مولفه های اساسی ایدئالیسم فیشته - بررسی جایگاه بحث از آزادی در اندیشه ی ایدئالیستی فیشته به منظور دست یافتن به این اهداف، پرسشهای ذیل برای نگارنده مطرح هستند: - مواجهه ی فیشته با منتقدان و پیروان فلسفه ی انتقادی کانت به چه صورت است؟ - اهداف و مولفه های اساسی ایدئالیسم فیشته کدامند؟ - آزادی و اراده ی آزاد در اندیشه ی ایدئالیستی فیشته از چه جایگاهی برخوردار است؟
منصور مهدوی علی کرباسی زاده اصفهانی
چکیده «سنت» یکی از محوری ترین مفاهیم اندیشه سنت گرایان است. به طوری که همه مفاهیم موجود در مجموعه فکری آنان به نحوی با این اندیشه محوری ربط می یابد، و هر یک به نحوی بازگوکننده این نقطه پرگار فکری آنهاست. برای آن که به فهم درستی از مفهوم سنت دست یازیم، ابتدا اشتراک لفظ سنت را بررسیده ایم، تا بدانیم کدامین معنا را می توان با معنای مورد نظر سنت گرایان همسان دانست. پس از آن با تبیین مفهومی ضد سنت یعنی مدرنیته در صدد تثبیت فهم خود از معنای مورد نظر سنت گرایان برآمده ایم، و برای این مهم به مولفه های مدرنیته و نیز متفکران اثرگذار بر روند مدرنیته پرداخته ایم. پس از آن اندیشه رجوع به سنت و نیز کسانی که در این وادی قدم نهاده اند را مرور می کنیم تا بدانیم چه بسترهایی فراهم کننده ترویج توجه به سنت بوده اند و سنت گرایان با تکیه بر چه پشتوانه هایی بازخوانی سنت را در دستور کار قرار داده اند؛ چرا که سنت گرایان با رعایت برخی نقاط ضعف پیشگامان خود، توانستند دور جدیدی از توجه به سنت را توام با موفقیت رقم بزنند. آن گاه تبیین معنای سنت از نظر سنت گرایان به ویژه دکتر نصر در دستور کار ما خواهد بود. پس از آن برای شکافتن زوایای مفهومی سنت مولفه های آن را مورد توجه قرار می دهیم، که از این میان بر دین، راست کیشی، حکمت خالده، وحدت متعالی ادیان و در نهایت نقد تجددگرایی تمرکز می کنیم. وحدت متعالی ادیان، به مثابه کارویژه سنت گرایی از اهمیت خاصی برخوردار است که محکی برای سنجش گفتمان سنت گرایی نیز بوده است. توجه به ماهیت نقد سنت گرایان از تجدد، اهمیت خاصی داشت چرا که سنت گرایان با توجه به هریک از محورهای تجدد، از نقطه مقابل آن در عالم سنت یادی می کنند و آن گاه از منظر سنت وضع موجود در عالم تجدد را به چالش می کشند. در نهایت کوشیدیم به فراخور مباحث سنت و مولفه های آن را به محک نقد بسنجیم و توانایی آنان را در بررسی سنت و احیای آن دریابیم.
ثمینه فولادگر مرتضی حاج حسینی
امامت و صفات آن، همواره از صدر اسلام مورد توجه بوده است و ائمه اطهار به معرفی خود پرداخته اند. اما بعد از غیبت امام زمان سوالاتی جدید در این باره بوجود آمد. یکی از نظراتی که در مورد امامت وجایگاه آن مطرح شده نظریه ی علمای ابرار است. بر مبنای این نظریه ائمه هرگز با پیامبران قابل مقایسه نیستند و معارف دین را صرفاً به شیوه ی اکتسابی از امام قبل دریافت کرده و یا با رأی واجتهاد و استنباط، احکام شرعی را تحصیل کرده اند وهمانند دیگر آدمیان خطا پذیرند. در این مجموعه ضمن بیان نظر علمای شیعه ازقرن سوم تا زمان حاضر وطرح دیدگاه دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی در مورد امامت و جایگاه آن (با تاکید بر دو صفت علم وعصمت امام) به بررسی و نقد نظریه ی علمای ابرار با استفاده ازآیات، روایات و استدلالات عقلی از منظر کلام و فلسفه می پردازیم.