نام پژوهشگر: امیرحسین چیت سازیان
حجت اله رشادی محسن مراثی
این پایان نامه به سیر تحول تصویربافی در فرش ایران پرداخته است. هرچند که اولین نمود تصاویر انسانی و حیوانی در مقیاس کوچک بر روی فرش مربوط به پازیریک است و در سیر فرش بافی ایران تا دوره ی صفوی با اندکی تغییر و تحول در همان مسیر گام برداشته است. اما فرش هایی که سراسر موضوع خود را به تصاویر اختصاص داده اند، فرش های دوره ی قاجار بودند. سیر تحولی که این فرش ها پیمودند در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نوع نگاه پادشاهان قاجار به نقاشی و بهره ای که از آن در تثبیت قدرت در نظر داشتند و ورود پدیده های جدیدی چون عکاسی و چاپ سنگی ضمن رواج تصاویر در جامعه باعث می شوند فضای تجریدی ـ انتزاعی طراحی فرش ، به سمت تصویری شدن تغییر کند و زمینه ساز پیدایش و رواج فرش های تصویری گردد. این روند ادامه پیدا کرده و در دوره ی معاصر فرش های تصویری به سمت هرچه واقع گرایانه تر شدن پیش رفته است تا آنجا که شباهت فراوانی به تابلو های نقاشی و تصاویر عکاسی شده پیدا کرده است . این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته و شیوه ی گردآوری اطلاعات به صورت ترکیب شیوه کتابخانه ای و مشاهده ای بوده است.
شهلا خسروی فر امیرحسین چیت سازیان
نقش گلفرنگ از نقوش مشترک مورد استفاده در هنر ایران و غرب محسوب می شود. بسیاری از پژوهشگران رواج این طرح در هنر ایران را متأثر از نفوذ هنر غرب و تأثیر آن بر جنبه های گوناگون هنر این مرز و بوم می دانند. در میان زمینه های گوناگون هنری، فرش ایران از آخرین زمینه هایی محسوب می شود که، نقش گلفرنگ به عنوان یکی از نمودهای هنر غرب در آن نفوذ یافته است. استفاده از این نقش در هنر فرشبافی ایران، تقریباً از اواخر دوره ی ناصرالدین شاه، و عمدتاً در قالب طرح های تلفیقی صورت پذیرفته است. در این میان فرانسه به عنوان یکی از مراکز فعال در زمینه ی هنر اروپا و به ویژه فرشبافی، نقش بسیار چشمگیری در انتقال این نقش به هنر ایران و به ویژه هنر فرشبافی ایران داشته است. گرچه علی رغم این موضوع تأثیرات متقابلی در نحوه ی به کارگیری این طرح مشترک در فرش های دو کشور ایران و فرانسه به چشم می خورد. از این رو هدف این پژوهش بررسی طرح و نقش گلفرنگ و شناسایی تأثیرات متقابل، در نحوه ی بکارگیری آن در فرش های این دو کشور به روش کتابخانه ای و میدانی قرار گرفت. در این راستا برآن شدیم تا در آغاز به شیوه ی توصیفی تحلیلی، به معرفی طرح و نقش گلفرنگ در این دو کشور پرداخته و سپس به شیوه ی تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های آنها، این تأثیرات را مورد شناسایی و معرفی قراردهیم. طرح و نقش گلفرنگ به عنوان نقشه ی اصلی فرش های فرانسه، تأثیراتی از فرش های شرقی و به ویژه ایران پذیرفته که در قالب طرح ها و عناصر تزیینی آن قابل تشخیص هستند. از سوی دیگر از زمان ورود این طرح به ایران بسیاری از نواحی فرشباف در ایران تأثیراتی را پذیرفتند که در این میان کاشان کم ترین تأثیرپذیری و کرمان بیشترین تأثیرپذیری را به ویژه در عصر گوبلن داشته است. استفاده از عناصر طبیعت گرایانه و سایه روشن کاری عناصر تزیینی و تغییر در طیف های رنگی به کار رفته از مهم ترین تأثیراتی هستند که، طرح های گلفرنگ ایران از فرش های فرانسه پذیرفته اند.
محبوبه روستایی امیرحسین چیت سازیان
چکیده موضوع این پژوهش، تناسبات در طراحی کتیبه های ظروف سفالین نیشابور در قرون 3و4 ه.ق. می باشد. این پژوهش شامل بررسی سفالینه های کتیبه دار نیشابور و تناسبات به کاررفته در طراحی آن ها با توجه به نقش شدن برروی این ظروف سفالین است که دراین پایان نامه به بررسی تناسبات مابین کتیبه ها بااجزای دیگر پرداخته شده است. نوع پژوهش، توسعه ای، روش تحقیق کتابخانه ای، شیوه ی گردآوری اطلاعات اسنادی-تاریخی و ابزار گردآوری اطلاعات، فیش برداری، مشاهده و تصویربرداری از کتب و آثار تاریخی موزه ها می باشد. این پژوهش باتکیه بر تصاویر بسیاری از سفالینه ها ی نیشابور انجام پذیرفته است و سپس به دو روش کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. بامطالعه برروی کتیبه های ظروف سفالین نیشابور در قرون 3و4 ه.ق. و باتوجه به پیشینه ی دو هنر خطاطی و سفالگری خصوصا در پس از اسلام و مقایسه این کتیبه ها با نقوش غیرنوشتاری و هم چنین باتوجه به ویژگی های ظروف سفالین و رابطه ی آن باکتیبه ها،به این نتیجه می رسیم که برای طراحی این کتیبه ها در ظروف و هم چنین قرارگیری این عناصر در یک ترکیب بندی مشخص نسبت های متفاوتی همراه باتفکر به کارگرفته شده است که توانسته روابط معنایی نغزی را نیز به وجود آورد. در این پژوهش به صورت اختصاصی به ارتباط بین عناصر و عوامل تجسمی دررابطه با کتیبه ها، نقوش و کتیبه ها و هم چنین کتیبه ها با ظرف پرداخته شده است و هم چنین چگونگی استفاده از این عناصر و عوامل در سفالینه های کتیبه دار نیشابور در قرون 3و4 ه.ق. مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش علاوه بر بیان نقش زبان بصری درفهم بهتر، محتوای آشکار و پنهان این سفالینه ها، می تواند توضیحی دررابطه با میزان زیبایی و هم چنین ماندگاری این سفالینه های شگرف تا عصر حاضر را به دست دهد و این خود وجه تمایز این پژوهش با سایر تحقیقاتی است که درزمینه ی بررسی کتیبه های ظروف سفالین نیشابور در قرون 3و4 ه.ق. انجام شده است. درپایان این نتیجه به دست آمده است که طراح و سفالگر باتوجه به برقراری تناسبات درترکیبی بدیع در زبان بصری سفالینه ها سعی در انتقال بهتر پیام و محتوای این آثار که متاثر از تمامی عوامل اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی زمان خود بوده، داشته است.
محمد رحیمی امیرحسین چیت سازیان
این پژوهش توصیفی، با بهره گیری از شیوه اسنادی- تاریخی، به بررسی دلایل شکل گیری باستان گرایی دوره قاجار و عوامل موثر بر آن توجه داشته و خصوصیات و ارزش های آن در هنرهای تجسمی دوره قاجار را با تأکید بر نقوش برجسته مورد بررسی قرار داده است. نقوش برجسته، نقاشی ها و تصاویر دوران قاجار از نظر اهمیت و نقش سیاسی، اجتماعی آن ها مورد کنکاش قرار گرفته اند. برای ارزیابی از تصویرگری دوره قاجار، به چگونگی بهره جویی از تصویر برای تثبیت اقتدار پادشاهی، تقویت هویت ملی در دوران قاجاریه، پرداخته شده است. استدلال اساسی این پژوهش بر این نکته تأکید دارد که در دوره قاجار و به خصوص در دوره فتحعلی شاه ساز و کار هنری، یک برنامه منسجم و مشخص تبلیغاتی و فرهنگی را تشکیل می داد که به صورت آگاهانه، یکی از اهداف بلند مدت آن احیاء شکوه تاریخ ایران باستان بوده است؛ و با بهره گیری از نقش ها و تصاویر دوران پر شکوه ایران باستان در جهت بهره گیری سیاسی- اجتماعی و بالا بردن جایگاه و منزلت شاهان دوره قاجاری است. این تحقیق تلاش داشته که ابعاد جدیدی از رابطه هنر با ساختار قدرت و تقویت هویت ملی در دوره قاجار را با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی معرفی نماید.
وحید رضا جویباری امیرحسین چیت سازیان
چکیده به دنبال پیشرفت تکنولوژی و صنعت در دنیای امروز و جستجوی جهانیان برای دست یابی به راهی در به روز شدن و رسیدن به صنعت روز دنیا ضروری است تا در گام نخست در جهت تدریس و تعلیم فرزندان جامعه تلاش بهینه به عمل آورد. از این رو کنکاش در کتب و شیوه های در سطوح مختلف مدارس قطعا راه گشا خواهد بود. در این میان کنکاش و به دنبال آن تکامل کتاب های عکاسی در هنرستان های حرفه ای به واسطه تاثیر ذاتی عکاسی در امر تبلیغات با گسترش صنعت و تکنولوژی ارتباط مستقیم دارد. تحقیق حاضر به کنکاش و بررسی کتاب عکاسی (2) هنرستان های حرفه ای می پردازد چرا که به نظر می رسد این کتاب با نیازهای روز جامعه مطابقت نداشته و نیاز به تجدید نظر و بازنگری دارد. این کتاب برخلاف هدف اصلی اش به عنوان درسی در شاخه گرافیک که هنری کاربردی است، روشهای سنتی را پیش گرفته که محتاج مواد و مصالح کمیابی است و رفته رفته برای مواردی خاص و هنرمندانی محدود تولید می شود . مطالب این کتاب نیز برای هنرجویان کاربردی نمی باشد و در تدریس آن با بسنده کردن به مطالبش هرگز امکان ورود هنرجویان به بازار کار بدون هیچ آموزه دیگری وجود ندارد . این پژوهش تحقیقی کاربردی است که به روش کتابخانه ای و با استفاده از شیوه های اسنادی - تاریخی و تحلیل محتوا حاصل آمده است. نگارنده در تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سوالاتی نظیر اینکه آیا آموزه های هنرستان های حرفه ای در درس عکاسی (2) برای سوق دادن هنرجویان به بازار کار کافی است؟ و یا چگونه می توان با ایجاد تغییراتی در شیوه تدریس در این کتاب آن را به درسی کاربردی تبدیل کرد؟ بر آن شد تا با ارایه طرح درسی هر چند مختصر که با صرف وقت و هزینه ناچیز قابل تغییر و بروز شدن باشد، در این راه گام بردارد .
نازنین کریمی امیرحسین چیت سازیان
زمان از مهمترین جنبه های جهانشناسی سنتی است که اصول آن در منابع سنت اسلامی به دقت تبیین می شود. در این سنت مطابق اصل سلسله مراتب وجود برای زمان مراتبی طولی در نظر گرفته می شود که بالاترین آن «سرمدیت» است. بر این مبنا ضمن تأکید بر این که تنها سرمد مطلق حضرت حق تعالی است، سایر جلوه های هستی در این عالم را تنها در پیوند با آن ازلیت و ابدیت مطلق واجد مرتبه ای از جاودانگی می دانند. به عبارتی اگرچه هر آنچه در این عالم است ناپایدار و گذراست، اما به نوعی بازتاب دهنده سرمدیت حق تعالی است. امر سرمدی به صورت های گوناگون در امور مقدس و از جمله هنر مقدس تجلی می کند. اما هدف ما این بوده است که نحوه تجلی مفهوم سرمدیت در معماری قدسی اسلامی ایران بررسی شود. در این جست و جو دو حوزه وجود دارد و بر همین اساس این تحقیق نیز دو سویه دارد: «شناخت مفهوم سرمدیت مطابق اصول سنت اسلامی» و«شناخت تدابیر معمارانه تجلی بخش سرمدیت و مفاهیم مرتبط با آن». در خصوص شناخت مفهوم سرمدیت و ویژگیهای آن آرای سنت گرایان مبنای کار قرار می گیرد و در زمینه شیوه ظهور مفاهیم در قالب معماری، بر آرای صاحب نظران عرصه معماری و تجارب خود در شیوه های بیان معماری تکیه شده است. این پژوهش در پیِ آن بوده که نشان دهد «معمار چگونه می تواند به مفهوم غیرمادی سرمدیت و لازمانی جلوه و تجسم مادی ببخشد و آن را در قالب معماری ارائه دهد و بدین وسیله حضور یابندگان در بنای معماری را از جنبه ظاهری آن متوجه حقیقت واقعی آن در عوالم ماوراء کند».
سیده نرگس سعادت میرقدیم سید محمد راستگوفر
در دوران اسلامی شعر و مضامین آن تأثیرگذار و الهام بخش بسیاری از هنرها بوده است. هنرهای همچون نقاشی، خوشنویسی، موسیقی، منسوجات، فلزکاری و... در هنر سفالگری این دوره نیز می توان تأثیر و کاربرد شعر را به کرات مشاهده نمود. در این میان پیوند شعر با هنرهای چون خوشنویسی، نقاشی، تریینات معماری که هر کدام، رابطه ای خاص و ویژه با سفال پیدا می کند اهمیت دارد. زیرا آنچه که مسلم است برای حضور شعر و تأثیر آن بر سفال هرگز نمی توان از موجودیت و نقش دو هنر خوشنویسی و نقاشی گذشت از طرفی دیگر قسمت زیادی از سفال های دارای کاربرد شعر کاشی ها می باشند که در بخش تزئینات معماری جای می گیرد. خط و خوشنویسی در تزیین هنرهای همچون، سفال، منسوجات، ظروف فلزی و غیره به طور فراوان بکار گرفته شده است. با مطالعه این آثار در قلمرو سفالگری به ارتباط و پیوند تنگاتنگ خوشنویسی با شعر و سفال پی برده می شود. با توجه به آن که اشعار با استفاده از انواع خطوط بر روی سفال نوشته شده است. آثار متأثر از شعر در هنر سفالگری به صورت تصویرسازی های اشعار نیز بوده است و تعداد متعددی از سفالینه های مینایی و کوباچه تحت تأثیر مصورسازی های کتاب آرایی آن دوره بوده است. البته نباید فراموش کرد که ادبیات کلاسیک فارسی و نقاشی کتاب پدیده ای در ارتباط با هم بنا برخواسته ها و اهداف خاص هنر هر دوره بوده و با توجه به آن پیشرفت کرده است. در کتاب آرایی نقاشی از مضامین اشعار مایه می گیرد؛ اشخاص و صحنه های داستان را می نمایاند و سخن شاعر را به زبان خط و رنگ مجسم می کند و کار او بیشتر مصورسازی است ولی در نقاشی و تصویرسازی سفالینه ها، سفال همچون بوم و صفحه مجزا برای هنرآفرینی سفالگر نقش ایفا می کند. با توجه به اینکه سفال از لحاظ فرم و شکل در دو بخش مجزا 1. ظروف و مجسمه 2. کاشی قرار می گیرد و کاشی خود متریال و ابزاری برای تزئینات معماری می باشد ارتباط بین شعر و معماری هم اهمیت پیدا می کند. کاشی کاری بارزترین نمونه تزیین در معماری اسلامی است و شاخص ترین عنصر تزئینی بوده است که جلوه شعر را به معماری بخشیده است. به صورت کلی باید گفت که ادبیات فارسی و در میان آن شعر فارسی در هنر ایران به عنوان هنر مادر نگریسته می شود اگرچه هنرهایی آن دوره همچون خوشنویسی و کتاب آرایی، منسوجات، موسیقی، سفال، و تذهیب دارای هویت های مستقلی هستند لیکن معمولاً در همراهی با اشعار است و بخش عمده ای از درون مایه خود را در این دوران از شعر فارسی و انواع مضامین آن مایه گرفته اند. انواع تغییرات و تحولاتی که در ساخت و تولید و تزیین سفال در دوره اسلامی به وجود آمده است بر روی هم تأثیر گذاشته و گاه با هم رابطه تنگاتنگ پیدا می کند. شاخصه های هنر سفالگری دوره اسلامی شامل فرم، تکنیک و نقوش می شود که هر کدام در ارتباط با کاربرد شعر نقش ویژه ای در تولید آثار سفالی ایفا می کنند. درباره فرم سفالینه ها و ارتباط آن با کاربرد شعر باید گفت در بعضی از فرم ها مقبولیت بیشتری برای کاربرد شعر وجود داشته است مانند فرم کاسه. شاید بتوان دلیل آن را مناسب بودن فرم آن برای نمایش اشعار یا کاربرد زیاد این فرم نسبت به دیگر فرم ها دانست. شعر بر روی کاشی نیز استفاده می شده است. کاشی های بسیاری از بناهای مذهبی و غیرمذهبی با اشعار شاعران تزیین شده است. از مهم ترین شاخصه های هنر سفالگری دوران اسلامی ابتکار در انواع تکنیک های جدید تزیین و لعاب دادن سفال بوده که در سایه مضامین اشعار شاعران ماندگارترین شاهکارهای تاریخ سفالگری را به وجود آوردند. بعضی از این تکنیک ها با کاربرد شعر بر روی سفال رابطه مستقیم و نزدیک پیدا می کند. انواع تکنیک های سفال با توجه به فضا و امکاناتی که در اختیار سفالگر قرار می دهد در چگونگی کاربرد شعر بر روی سفال موثر است. بعضی از تکنیک ها در تکثیر و گسترش بیشتر اشعار و نقوش آن تأثیری مستقیم ایفا می کند مانند تکنیک قالبی و بعضی مانند تکنیک مشبک از نظر بصری با ایجاد فضاهای منفی با اشعار ارتباط پیدا کرده و به همراهی اشعار در ایجاد فضاهای شاعرانه و خیالی سفال می پیوندد. .....سفالینه های دارای کاربرد شعر به دو شیوه یکی نوشتاری و دیگری تصویرسازی بر روی سفال نقش می بندد که در ارتباط با انواع تکنیک ها با امکانات آنان همراه می شود. در این میان در بخش نوشتاری دو تکنیک زرین فام و زیرلعابی بیشتر از سایر تکنیک ها به کار برده شده است و اشعار آن نیز اغلب رباعیات عاشقانه و عارفانه و حکمی بوده است. البته در سفالینه های زرین فام آثار قابل توجهی از تصویرگری های اشعار نیز موجود می باشد. اما بخش نوشتاری آن بسیار پررنگ تر می باشد. در بخش تصویرسازی اشعار، تکنیک مینایی بیشتر از انواع تکنیک ها مورد استفاده بوده که مضامین اشعار آن بیشتر شامل مجالس شاهنامه و داستان های روایی بوده است. از دیگر شاخصه های هنر سفالگری انواع نقوش استفاده شده بر روی سفال می باشد. نقوش سفال ارتباط تنگاتنگ با کاربرد شعر بر روی سفال داشته است. بدیهی است که در نگاه اول و سطحی به موضوع ما باید تنها بخش نوشتاری را در حوزه این رساله قرار می-دادیم. اما نقوش دیگر نیز متأثر از شعر در تصویرسازی های اشعار و ایجاد فضای شاعرانه برای نوشتن اشعار بر روی سفالینه استفاده شده است. از انواع نقوش بررسی شده در این رساله با توجه به ارتباط کاربرد شعر می توان انواع نقوش 1. انسانی 2. حیوانی 3. گیاهی 4. هندسی 5. نوشتاری را نام برد. از نقوش انسانی و حیوانی برای تصویرسازی مضامین اشعار حماسی و داستانی و گاه برای ایجاد فضای خاص، شاعرانه و خیال انگیز در کنار اشعار نوشتاری بر روی ظرف استفاده می شده است. از نقوش گیاهی، اسلیمی ها و ختائی ها برگرفته از نقوش گیاهی بیشتر به عنوان یکی از عناصر سازنده فضاهای تصویرسازی ها و فضاهای شاعرانه در کنار نوشتار و غالباً به عنوان زمینه ای برای موضوعات دیگر بکار برده می شده است. نقوش هندسی یکی از متداولترین نقوش تزیینی بر روی سفالینه ها و کاشی دوره اسلامی بوده است و به عنوان فضایی برای تصویرسازی و چارچوبی هندسی برای ایجاد فضایی شاعرانه و متناسب برای نقوش و اشعار نوشتاری بکار رفته است. یکی از شیوه های نگارش اشعار بر روی سفال نقوش نوشتاری و استفاده از انواع خطوط بوده است. که هم از نظر وجه تجسمی خود خط و هم وجه محتوایی اهمیت دارد. بین نقوش نوشتاری و شعر ارتباط انکار ناپذیری وجود دارد. در مجموع با نگاه کلی به نقوش سفال های دارای کاربرد شعر خواهیم دید که سفالگر دوره اسلامی از تمام نقوش برای بیان فضایی شاعرانه و مضامین آن استفاده کرده است. از مناطقی که دارای سفالینه های با کابرد شعر بوده است می توان شهرهای چون کاشان، ساوه، سلطان آباد، ری، گرگان، تخت سلیمان، نیشابور را نام برد که در این میان نیشابور به دلیل اینکه زمینه پیدایش را در تولیدات بعدی دیگر شهرها فراهم نموده است و کاشان، ری ، گرگان تخت سلیمان به دلیل حجم آثار زیاد بجا مانده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اما از دلایل استفاده از سفال به عنوان بوم برای شعر می توان جنبه عمومیت و مردمی بودن سفال دانست که برای گسترش اشعار ملی و فرهنگ بومی مناسب بود. دلیل دیگر بازنمود اشعار بر روی سفال توسط هنرمند سفالگر می باشد به طوری که سفال همچون بومی جاودان نسبت به انواع مصالح دیگر برای ثبت و ظبط اشعار شاعران استفاده شده است. حتی بعضی از این کتیبه ها را می توان به عنوان منابع ادبیات در نظر گرفت. مسلم است که تصاویری که براساس اشعار شاعران بر روی سفالینه ها نقش بسته شده است، در مرتبه اول نوعی بازنمایی می باشد که هنرمندان آن را با خیال و تصور خود آمیخته و بر روی سفال به نمایش گذاشته و همچون تابلوی نقاشی ما را به تماشا می نشاند. از دیگر دلایل بکارگیری شعر بر روی سفال را می-توان فرانمود احساسات سفالگر در اثر هنری خویش دانست که به بهانه و در راستای ادبیات و شعر زمان خود به نمایش می گذارد. احساسات فرانمود شده سفالگر را در تصویرگری نقوش سفالینه های برگرفته از اشعار حماسی و غنایی می توان مشاهده نمود احساساتی از قبیل عشق را در تصویرسازی داستان های بیژن و منیژه، خسرو و شیرین، آزاده و بهرام، همای و همایون و لیلی و مجنون، ... و تحسین دلاوی و شجاعت را در تصویرسازی دیگر داستان های ملی همچون رستم و دیگر صحنه های قهرمانی شاهنامه مشاهده نمود. از دلایل بکارگیری بوم سفال برای شعر می توان به این نتیجه نیز دست یافت که استفاده از شعر و کاربرد آن بر روی سفال نمی توانسته تنها جنبه تزیینی داشته باشد. نحوه کاربرد شعر بر روی سفال به دو صورت نوشتار و تصویرسازی بوده است. در نوشتار از انواع خطوط زیبا استفاده شده که بیشترین نوع خط مورد استفاده خط نسخ و تعلیق بوده است. ترکیب بندی اشعار بر روی سفال همواره در کنار و همراه نقوش دیگر بوده است به طوری که تزیین این نوع سفالینه ها نوعی صفحه آرایی به شمار می آید که ترکیب نوشتار و تصویر است. در همه نمونه ها هیچ گاه تصویر و نوشتار با هم تداخل پیدا نکرده و برای نوشتن اشعار از نواری جدا کننده استفاده شده است. که در بیشتر مواقع رنگ این نوارها با زمینه و نقوش دیگر در تضاد است. طرز قرار گرفتن این نوارها بر روی سفال اهمیت خاصی دارد و دارای تأثیر بصری و زیباشناسی خاصی در اثر شده است. در تصویرسازی ها اشعار حماسی و اشعار غنایی داستانی از مضامین عمده بوده است. با توجه به خصوصیت ذاتی که مضامین داستانی دارند برای نقاشی و تصویرسازی بر روی سفال مناسب بوده است. گاه این تصویرسازی ها برگرفته از میناتور های خطی مصور آن دوران بوده است. تکنیک ساخت سفال های دارای تصویرسازی بیشتر مینایی بوده است. اولین تصویرسازی های موجود برگرفته از اشعار حماسی بوده است. درباره ارتباط شکل ظرف و کاربرد آن نیز باید گفت که در اکثر موارد منظور سفالگر از استفاده از شعر بر روی سفال تلاش برای همگامی اشعار با کاربرد آن نبوده است اما مواردی نیز وجود داشته که اشعار همگام و متناسب با شکل ظرف بکار برده شده است. همگامی و هماهنگی تصاویر با اشعار بکار گرفته شده در اکثریت موارد دیده نمی شود و تصویر و اشعار با هم ظاهراً هیچ ارتباطی ندارند. باید ارتباطشان را نه در یک سطح روایی بلکه در سطح دیگر مانند متن و تصویر یک کارت تبریک که ضرورتاً ربطی بهم ندارند و هر دو بازتاب احساست هستند در نظر گرفت. مضامین اشعار استفاده شده بر روی سفال های این دوره را می توان به دو صورت کلی از انواع ادبی جای داد حماسی و غنایی. اشعار حماسی شامل اشعار و مضامین داستان های شاهنامه از جمله ضحاک مار به دوش، رستم، بیژن و منیژه آزاده و بهرام گور... و شخصیت-های شاهنامه مانند سیمرغ اژدها ... و صحنه های شکار دانست که بر روی بسیاری از سفالینه-ها نقوش آن مشاهده می شود. مضامین غنایی اشعاری هستند که در بر دارنده احساسات و عواطف شخصی می باشند. از انواع اشعار غنایی رباعیات فلسفی، عاشقانه، صوفیانه(عارفانه) بر روی ظروف و کاشی های ایران بسیار استفاده شده است. که در بر دارنده مفاهیمی از جمله شکوئه از روزگار، رندانه، می پرستانه، اظهار شادی ، شکوئه از فراق، وفاداری، ثبات و ... می باشند. اما اشعار غنایی داستانی نیز بر روی سفال استفاده شده است، داستان های غنایی چون خسرو و شیرین لیلی و مجنون نظامی و همای و همایون خواجه کرمانی که به صورت تصویرسازی برروی سفال آمده است. یکی دیگر از مضامین غنایی مورد استفاده بر روی سفال اشعار غنایی وصفی بوده است که با توجه به توصیف های که در اشعار از بهار، باغ، صبح، ماه، خورشید، ادوات موسیقی، مجالس شکار، مجالس بزم و باده خواری... وجود داشته سفالگران نیز تحت تأثیر این اشعار فضاها و نقوشی بر روی سفال انگاشتند. اشعار عرفانی غنایی که در بردارنده احساساتی در برابر معشوق آسمانی است بر روی سفال های این دوره نیز مشاهده می شود که شامل رباعیات و اشعار صوفیانه و عارفانه از شاعرانی چون سنایی، ابوسعید ابوالخیر، مولانا، خواجه عبداله انصاری و... می باشد. تصویرسازی هایی نیز تحت تأثیر اشعار عرفانی این دوره بر روی سفال وجود دارد. مضامین شعری سرشار از مفاهیم رمزی و نمادین است که با پیوند با سفال نمادهای نو و جدید زیادی را به آن می بخشد. از آن جمله می توان نقوش آدمی تحت تأثیر اشعار که گاه به عنوان موضوعی خاص که بشر را در مسیر شناخت شأن ازلی خویش یاری می رساند و نمایش دهنده تیپ و نمونه انسان است نه انسانی خاص و مشخص در تصویرسازی اشعار اشاره کرد. همچنین گاهی تعابیری که شاعران از عناصر طبیعت و اشیاء و انسان ارائه می-کردند نگارگر سفالینه نیز سعی می کرد در نقوش سفالینه ها معادل تجسمی آن را بکار گیرد. در نمادگرایی متأثر از اشعار همچنین می توان نقوش پرندگان مانند کلاغ سیمرغ هود طوطی و کبوتر را نام برد که همواره در شعر شاعرانی چون فردوسی، عطار، خیام، نقش نمادین داشته اند. درباره استفاده از شعر بروی سفال در گذر زمان نیز باید گفت اولین اشعار مورد استفاده را می توان اشعار حضرت علی(ع) و متون برگرفته از اشعار حاتم الطائی دانست. ولی گسترش و شکوفایی استفاده از شعر و تأثیر شعر بر هنر سفالگری را باید مدیون تولد شاهنامه دانست. اوج استفاده از شعر در دوره میانه اسلامی یعنی سلجوقیان خوارزمشاهیان ایلخانیان بوده است. از اوایل دوره صفویه روند کاربرد شعر بر روی سفال و تأثیر آن کاسته و سفالینه ها بیشتر تحت تأثیر عناصر غربی قرار گرفتند اگرچه سفالینه های همچون کوباچه هنور در بر دارنده مضامین شعری و اشعار بودند. در قرن اخیر با از بین رفتن کارگاه مهم سفالگری تأثیر شعر بر روی سفال به شکل و شیوه قدیم از بین رفت و تنها بر روی آثار فردی بعضی هنرمندان معاصر و روی انواع سفالینه ها و نقش برجسته ها استفاده شد.
محجوبه فرزام محمد راستگوفر
چکیده: هم آمیختگی هنر و ادبیات در آثار بسیاری از شعرای فارسی زبان همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و جلوه های انواع هنر هر یک به فراخور علاقه و میزان آشنایی شاعران در آثارشان نمود یافته است. اشعار مولوی در این میان، انسجام بالایی را تقریباً با بسیاری از انواع هنرها در بر داشته، به نحوی که جلوه های هنری متعدد و متنوعی را می توان در عمده آثار وی، دیوان شمس و مثنوی معنوی یافت. بررسی این جلوه های هنری در شعر مولانا از این جهت حائز اهمیت است که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه پژوهش هایی هستند پراکنده و نامنسجم که در خور عظمت سروده های مولانا نیستند. این تحقیق به شیوه ی کتابخانه ای و با بهره گیری از روش جمع¬آوری اطلاعات به صورت اسنادی_تاریخی و بررسی مدارک مکتوب، به بررسی جلوه های هنری در سروده های مولانا پرداخته است و در نهایت با بررسی انواع هنرها در شعر مولوی میزان بهره مندی شاعر از هر یک از هنرهای مختلف را تبیین کرده است. کلمات کلیدی: مولوی، اشعار مولانا، هنر زبانی، هنر موسیقی، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی.
رعنا غفوری ساربانقلی امیرحسین چیت سازیان
آدمی در پی برقراری ارتباط دست به ابداعاتی ستودنی زده است. فناوری های رسانه ای از جمله نوآوری هایی هستند که در حوزه ی علوم ارتباطات روز به روز پیشرفت شایانی کرده و بسیاری از حوزه های علوم همچون حوزه هنر را تحت تاثیر خود قرار داده اند. با گذر زمان رسانه هایی جدید با امکاناتی پیشرفته پا به عرصه نهاده و به تولید، ارائه و تکثیر آثار هنری کمک فراوانی کردند. همواره ورود رسانه های جدید به سرزمین هایی که زیرساخت های لازم جهت مواجهه با آنان را ندارند، به علت شکاف فرهنگی بین کشورهای تولید کننده و مصرف کننده چالش هایی را رقم می زند. هدف از این پژوهش آشنایی با فناوری های رسانه ای و شاخه های هنری جدیدی است که در پی آنها وارد ایران شدند و یادآوری قابلیت آنها برای جهانی شدن فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی است و اینکه چه اشتباهاتی در گذشته در پذیرش رسانه های جدید انجام گرفته که امروزه باید از آنها اجتناب ورزیم. نتایج حاصل از این پژوهش توصیفی ـ تاریخی که به شیوه ارزیابی توسعه ای ـ اسنادی صورت گرفته و اطلاعات آن با روش کتابخانه ای گرد آمده، مبین آن است که پذیرش رسانه های جدید در هر برهه از تاریخ، هنر ایرانی را از منظر تولید، تکثیر و مفهوم تحت تاثیر خود قرار داده است. همچنین ملاحضه گردید که کاربرد فناوری های روز رسانه ای برای جذب مخاطب نه تنها امری اجتناب ناپذیر است بلکه امری ضروری و مهم به شمار می رود. در این راستا هنرمندان هر جامعه ای به عنوان مهره های اصلی حفظ فرهنگ و هویت ملی موظفند با هوشمندی و وسواس خاصی از فناوری های رسانه ای برای آفرینش و ارائه آثاری اصیل اقدام نمایند.
بهناز عتباتی ابوالقاسم دادور
استفاده از نقوش و عناصر تزئینی در هنر اسلامی تأثیر کارکردی بسزایی در طراحی پوشاک معاصر دارد و بهره گیری از این گنجینه عظیم به منظور ایجاد پشتوانه¬ای فرهنگی هنری نه تنها لازم که ضروری است. در این پژوهش سعی بر آن است تا شاخصه تزئین در هنر اسلامی و قابلیت¬ کاربرد آن در پوشاک معاصر را مورد بررسی قرار داده و بستر مناسب احیای ارزش های جاودانه هنر اسلامی را فراهم سازد . شیوه تحقیق برای نیل به این هدف بصورت کتابخانه ای بوده است. در این تحقیق توسعه ای سعی شده است به صورت توصیفی - تحلیلی ، با استفاده از کتب و مقالات تحریر یافته در زمینه مورد بحث ، اطلاعات مفید استخراج و در انتها برای حصول نتیجه نهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . به علت دامنه وسیع نقوش تزئینی در هنر اسلامی که طیف بی شماری از شاخه های هنری را دربر دارد ، تمرکز و دسته بندی نقوش بر اساس شاخصه های تزئین در منسوجات اسلامی انتخاب شده که موجب گردیده پنج گروه اصلی در اهم الویت آن قرار گیرد. تتبع و پژوهش در زمینه پوشاک معاصر اسلامی ، از فعالیت های نسبتاً جدید است و در این میان پژوهشی با مفاهیم زیبایی شناسی و تأثیر آن بر توسعه فرهنگی - اجتماعی ، که پوشاک اسلامی را مورد مداقه قرار دهد ، موجود نیست . نتایج بدست آمده همان طور که انتظار می رفت ، نشان می دهد شاخصه تزئین در هنر اسلامی ، می تواند به عنوان یک منبع هویتی عمل کند و مؤثر باشد و برای ایجاد جریانی اصیل و هویت ساز بایستی دوباره به فرهنگ و هنر گذشته رجوع نموده و آن را در مظاهر زندگی اجتماعی بازتابی گسترده بخشید . باشد که راهگشای فعالیت ها و پژوهش های آتی در این زمینه باشد .
شهدخت رحیم پور عبدالجابر قدرتیان
هنر - صنعت فرش دستباف از جمله زمینه های اقتصادی و تجاری با تاکید بر منابع بومی است و بافندگان بخش مهمی از سرمایه انسانی اند که سخت ترین و مهم ترین مرحله تولید فرش یعنی بافت را انجام می دهند. در گفتگوهایی که با فروشندگان و کارشناسان فرش دستباف در شیراز انجام شد، در دسترس نبودن بافنده و عدم تمایل بافندگان ماهر به فرشبافی از معضلات این هنر – صنعت معرفی شد. این تحقیق با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر حفظ و افزایش بافندگان فرش دستباف در شهرستان شیراز انجام و با رویکردی چند سطحی (در نظر داشتن عوامل درون سازمانی، محیطی و عوامل صنعت) برای نخستین بار در حوزه فرش دستباف به بررسی عوامل تاثیرگذار بر حفظ و افزایش بافندگان فرش دستباف پرداخته است. جامعه مورد مطالعه بافندگان فرش دستباف، کارشناسان و تولیدکنندگان فرش بوده و افراد جامعه نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند. با مطالعات کتابخانه ای پیرامون ادبیات تحقیق 428 عامل شناسایی و 85 عامل پس از پایش در چندین مرحله با استفاده از نظر خبرگان به عنوان عوامل تاثیرگذار انتخاب و در قالب پرسشنامه ارائه گردید. روش پژوهش میدانی و پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه و استفاده از نظرات گروه های کانونی بوده که با استفاده از آزمون های آماری به تحلیل داده های اولیه پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که، عوامل درون سازمانی بر حفظ و افزایش نیروی انسانی بافت دارای تاثیر مطلوب و دو محیط کلان و صنعت دارای تاثیر نامطلوب است و میزان نامطلوب بودن محیط کلان نسبت به صنعت بیشتر است. شناسایی نقاط قوت و ضعف، تهدیدها و فرصت های موجود بافندگان فرش شهرستان شیراز و ارائه راهکار در موارد ضعف و تهدید در بهبود روند فعالیت بافندگان، تصمصم گیریهای مدیریت فرش منطقه، رونق بازار، باقی ماندن در شغل و افزایش بهره وری نیروی انسانی بافت موثر است. این پژوهش قابلیت تعمیم پذیری به سایر مناطق بافندگی در سطح استان و کشور را داراست و می تواند در پیشبرد اهداف ارزشی و تجاری فرش دستباف موثر واقع شود.
زهرا فنایی امیرحسین چیت سازیان
حکومت شاه تهماسب و شاه عباس صفوی در ایران و دوران حکومت سلطان سلیم و سلیمان عثمانی در ترکیه، دوران شکفتگی صنعت قالی و گسترش بازرگانی آن است. گسترش امکانات، حمایت دولت، ارتباطات سیاسی و استقبال ممالک دیگر و پیشرفت در صنعت رنگرزی همه باعث شدند قالی نیز مانند سایر هنرها پیشرفت درخوری داشته باشد. با توجه به گسترش و تنوع قالیهای صفوی و عثمانی در جهان، هنوز شناخت اصولی از نظر زیبایی شناسی و میزان، چگونگی و نحوه بکارگیری آرایه، رنگ، و طرح در قالیهای صفوی و عثمانی صورت نگرفته است. لذا چنین پژوهشهایی می تواند در نشان دادن اصالت طرح، نقش و رنگ قالیهای دو حوزه مفید و منجر به ایجاد یک طبقه بندی علمی جدید گردد. در این رساله ضمن بررسی و جایگاه هنر قالی صفوی و عثمانی در سده 10 تا نیمه سده 11، با استفاده از کاوشهای تحلیلی و اکتشافی قالیهای هر دو حوزه از نظر طرح، رنگ و نقش بصورت جدا بررسی و جنبه های زیبا شناسانه طرحها، آرایه ها و رنگهای به کار رفته در قالی ها شناسایی، تجزیه و تحلیل و تطبیق داده شدند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که 1- جنبه های زیبایی شناسانه از جمله کاربرد تناسبات طلایی و استفاده از خطوط رهنمونگر ناپیدا و نیز تناسبات رنگی در قالیهای صفوی از تنوع و نظام مندی بیشتری برخوردارند. 2- تنوع طرح در قالی های هر دو منطقه تقریبا یکسان و به جز معدود طرحهایی با یکدیگر اشتراک ندارند3- آرایه ها در قالیهای عثمانی دارای تنوع بیشتر و در قالب انتزاعی و هندسی هستند؛ درحالی که در آرایه های صفوی ترکیب های گردان، انتزاعی و طبیعت گرایانه را در کنار هم شاهدیم.
ابوالقاسم نعمت شهربابکی امیرحسین چیت سازیان
از گذشته های بسیار دور انسان به دنبال تسلط بر نیروهای اسرارآمیز و مرموز طبیعت بوده است. انسان نخستین به جهت شناخت کمی که از طبیعت اطرافش داشت و به منظور غلبه بر سختی ها و مشقات زندگی و همچنین دور کردن بلاها و بدی ها و جذب نیروهای خیر به ناچار دست به دامان نیروهای ماورائی بوده و از این طریق بیشتر امور خویش را پیش می برده است. اعتقاد به نیروهای ماورایی و طلسم و تعویذ در دوره های متمادی و در فرهنگ های مختلف وجود داشته و هنوز نیز وجود دارد. ازاین روی طلسم و تعویذ نقش مهم و حیاتی در زندگی انسان ها بازی کرده است. دراین بین استفاده از اشکال و تصاویر نقش بسیار مهمی داشته و این اشکال به جهت ارزش و قدرتی که به مرور پیدا کردند کم کم به عنوان نقوش تزئینی وارد هنرهای دستی نیز شده اند. در بین هنرهای دستی دستبافته ها نقش بسیار مهمی دارند و این برای بافنده ذهنی باف جهت انعکاس آمال، آرزوها و خواسته هایش بستر مناسبی است. نتایج این پژوهش توصیفی وتوسعه ای که بر اساس مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام گرفته است نشان می دهد که اعتقاد به طلسم و تعویذ در این جوامع بسیار رایج بوده و هست و این موضوع بر تمامی جوانب زندگی و خصوصاً نقوش تزئینی بکار رفته در تولیدات و دستبافته هایشان تأثیر گذاشته است.
علیرضا شوندی امیرحسین چیت سازیان
ژاپن به عنوان سرزمینی با تنوع جغرافیایی و جریان های سیال طبیعت شناخته می شود، و جهانبینی این مردم از دیرباز تحت تأثیر سازگاری با طبیعت بوده است. با این دیدگاه، معماری ژاپن با همنشینی عناصر آبی، خاکی و گیاهی در کنار باور ها و آئین ها، باغ های: بهشتی، سنگی و چای را بوجود آورده است. فهم سیر حرکت از ماده به مضمون در این طبیعت آرمانی، مسئله گردآورنده متن شد.در بررسی بنیان های نمادگرایی و طبیعتگرایی در ژاپن، مشخص شد که باور های برآمده از آئین شینتو و پدیدارگرایی بومی در کنار تعاملات وارد شده از چین و هند، از جمله تائوئیسم، کنفوسیوس، بودیسم و ذن، یک ساخت نمادین چند لایه، تطبیق پذیر و تحول گرا، همسو با طبیعت را شکل داده اند. در نتیجه گیری از یافته ها باید گفت ژاپنی ها عناصر و مضامین خارجی را، شناسایی و تفسیر کرده و با توجه به نیاز های فطری، با ساختار اولیه و یا تألیفی به کار برده اند. با وجود فراوانی این عناصر و نماد ها در باغ ژاپنی نوعی پالایش در ترکیب و چیدمان آنها دیده می شود، که تنها با رجوع به درک مفهوم طبیعت گرایی در ژاپن و اعتقاد به پدیدارها در ذهن مردمان ژاپن، می توان آن را شناخت.
جمال الدین توماج نیا حبیب الله آیت اللهی
چکیده ندارد.
جواد آقاجانی کشتلی مهدی پوررضاییان
چکیده ندارد.
داود شادلو علی اصغر شیرازی
چکیده ندارد.
درسا سازگار حبیب الله آیت اللهی
چکیده ندارد.