نام پژوهشگر: نظام علی دهنوی
نظام علی دهنوی محمد رضا نصیری
چکیده شیخ عبیدالله، فرزند سید طه، از بزرگ ترین رهبران فرقه نقشبندی در کردستان عثمانی و ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم بود. او با استفاده از تحولات ایجاد شده در ساختار سیاسی ـ اقتصادی دولت عثمانی، توانست توان سیاسی، اقتصادی و نیز نفوذ معنوی خود را افزایش دهد. او پس از جنگ روسیه و عثمانی در سال های 1295-1294ه.ق به بزرگ ترین رهبر قدرتمند در کردستان عثمانی تبدیل شد. وی در شعبان و رمضان 1297 سران اقشار مختلف کُرد ایران و عثمانی را به مرکز قدرت خود؛ یعنی روستای نهری دعوت کرد و نیات خویش را در ایجاد حکومتی مستقل اعلام کرد. شیخ سرانجام در ابتدای شوال 1297 در دو جبهه وارد مناطق کردنشین آذربایجان شد و شهرهای اشنویه، ساوجبلاغ (مهاباد کنونی)، میاندوآب را تصرف کرد و توانست شهرهای مراغه، بناب و ارومیه را برای مدتی محاصره نماید. در مقابل، دولت ایران با اعزام نیروی فراوان و صرف هزینه گزاف شورش او را سرکوب نمود. هدف این تحقیق تصحیح نسخه ای خطی تحت عنوان «گزارش وقایع فتنه شیخ عبیدالله و اکراد» که شامل مجموعه اسنادی ارزشمند در باب روند شورش در ایران از اواخر رمضان 1297 تا پایان صفر 1298 است. اهمیت این مجموعه آن است که حدود 800 سند از فرامین، دستورالعمل ها و گزارش های شاه، وزراء، ولیعهد و دیگر کارگزاران آذربایجان و فرماندهان ارشد نیروهای اعزامی به مناطق کردنشین آذربایجان را شامل می شود. این اسناد رسمی و دولتی، نگاه دولتمردان ایران را در باب شورش مذکور و نحوه برخورد با آن را مشخص می کنند و برای شناخت شورش بسیار حائز اهمیت اند. سوال اصلی این تحقیق این است که شورش شیخ عبیدالله در ایران چه روندی پیمود و واکنش شاه و دولتمردان ایران در قبال آن چه بود؟ اسناد موجود در این مجموعه خطی نشان می دهند که شیخ عبیدالله نقشبندی با استفاده از توان بالقوه و نفوذ فراوان خود در راستای بسیج توده ها و ایجاد شبکه های گسترده از مریدان و خلیفه ها در دو سوی مرز ایران و عثمانی، اتحادی شکننده از اقشار مختلف کُرد ایجاد نمود و از این طریق درصدد برآمد حکومتی مستقل تأسیس نماید. شیخ به دنبال پیگیری اهدافش، نارضایتی تعدادی از سران کُرد منطقه مکری از عملکرد حاکم ساوجبلاغ را بهانه قرار داد و سمت و سوی شورش را به این منطقه کشانید. حکام ایرانی نیز تا مدت ها پس از شورش از اهداف اصلی شیخ برداشت صحیحی نداشتند و اقدام او را نوعی تجاوز سرحدی تعبیر می کردند. بسیج تعداد زیادی از نیروهای نظامی ایران به فرمان شاه، ناهمگونی نیروهای شیخ و رایزنی پیوسته وزارت امور خارجه ایران با دولت های عثمانی، روسیه و بریتانیا اقدامات او را با شکست رو به رو کرد.