نام پژوهشگر: جمشید عینالی
جمشید عینالی مهدی پورطاهری
ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از مستعدترین مناطق جهان به لحاظ بروز سوانح طبیعی بویژه سانحه زلزله است، به طوری که از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زلزله، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. نگاه اجمالی به نقشه های پهنه بندی زمین لرزه بیانگر این واقعیت است که بیشتر سکونتگاه های پرجمعیت روستایی و شهری کشور در دامنه های البرز و زاگرس واقع اند که از لحاظ تهدید سانحه طبیعی ز لزله دارای آسیب پذیری نسبتا بالایی هستند، از طرفی دیگر، تفاوت در ظرفیت های موجود سکونتگاه ها (اجتماعی، اقتصادی، نهادی و محیطی- کالبدی) در میزان اثرپذیری متفاوت آنها از اثرات ناگوار سانحه زلزله، سطح آسیب پذیری آنها را متفاوت از هم می سازد. لذا این پژوهش بر روی بررسی ظرفیت ها و آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در رابطه با سانحه زلزله در مناطق روستایی شهرستان خدابنده تاکید می کند. پژوهش حاضر در صدد اندازه گیری میزان ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی مناطق روستایی مورد مطالعه در جهت مقابله با اثرات سانحه زلزله و تبیین عملی نقش ظرفیت سازی و یا تقویت ظرفیتهای موجود در جهت کاهش اثرات زلزله در مناطق روستایی شهرستان خدابنده است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده 72 روستای آسیب دیده از زلزله سال 1381 شهرستان خدابنده است که با توجه به سطح تحلیل دوگانه روستا- خانوار، تعداد 37 روستا با استفاده از فرمول کوکران به روش تصادفی طبقه ای با لحاظ کردن مواردی چون موقعیت جغرافیایی، فاصله از شهر، جمعیت، میزان خسارت وارده به عنوان نمونه انتخاب شده اند، از طرفی دیگر، برای سنجش ظرفیت های چهارگانه خانوار نیز از بین 12100 خانوار ساکن در روستاهای نمونه، با استفاده از فرمول کوکران 331 خانوار بر حسب معیارهایی مانند درآمد، نوع مسکن، طبقه اجتماعی، محلات و ... با توجه به اطلاعات ارایه شده توسط مسئولین محلی به عنوان جامعه نمونه تحقیق انتخاب شده اند. برای حصول به اهداف تحقیق از روشهای اسنادی و میدانی با تاکید بر تکمیل پرسشنامه در نزد مسئولین روستایی و خانوارهای نمونه استفاده شده است. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات میدانی اقدام به تحلیل آنها در محیط نرم افزار spss گردیده است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری مبتنی بر مقایسه میانگین ها، آزمون های t-test، فریدمن، کای دو، تحلیل واریانس، رگرسیون چندگانه، تحلیل مسیر و مدل topsis بهره گرفته شده است. نتیجه مطالعه حاضر نشان می دهد که بین ظرفیت های موجود در منطقه روستایی مورد مطالعه و سطح آسیب پذیری آنها رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش هریک از آنها، میزان آسیب پذیری خانوار و روستا کاهش می یابد. این در حالی است که ظرفیت های سکونتگاه های روستایی و خانوارهای مورد مطالعه در وضعیت مناسبی قرار ندارد، به طوری که در بین ظرفیت های چهارگانه اقتصادی، اجتماعی، نهادی و کالبدی به غیر از ظرفیت اجتماعی عمدتا جهت گیری منفی حاکم است.
فرزانه فریحی بهروز محمدی یگانه
مدیریت در مناطق روستایی کشور از گذشته تا کنون با بحران جدی رو به رو بوده است. در دهه های اخیر به دلیل فروپاشی نظام سنتی مدیریت در این مناطق و جایگزینی شیوه های دموکراتیک ، این نظام به شدت آسیب پذیرتر و نوعی بی هنجاری بر نظام مدیریت روستایی کشور حاکم شد.دهستان لیشتر هم از این موضوع مستثنی نیست و مدیریت کنونی این دهستان مشکلاتی را به وجود آورده است.با توجه به اینکه با شناسایی چالشهای مدیریت روستایی دستیابی به توسعه پایدار تسهیل می شود. هدف این تحقیق پاسخ دادن به این سوالات می باشدکه:آیا مدیریت فعلی قادر به حل و فصل مشکلات کنونی جامعه روستایی می باشد؟آیا نخبگان و زارعان پیشرو تمایلی به عضویت و یا مشارکت در مدیریت روستایی دارند؟ جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق تمام اعضای روستاهای دارای شورای دهستان لیشتر می باشند.برای تعیین حجم نمونه از روش کوکران استفاده شد. از کل جامعه آماری 1582خانوار(سرشماری سال1385)، تعداد 268 خانوار بعنوان نمونه انتخاب گردید. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای و میدانی می باشد و روش تجزیه تحلیل اطلاعات هم با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار ) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t تکنمونهای و آزمون رتبه ای فریدمن) است . نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد: عدم پشتیبانی مالی و اداری و عدم تمایل نخبگان به عضویت در شوراها عامل مهمی در ضعف و ناکارآمدی مدیریت روستایی می باشند. در پایان با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهای مانند:تشویق نخبگان برای عضویت در شوراها و دهیاری ها و ایجاد بسترهای لازم جهت ایجاد رغبت در آنها برای عضویت،گسترش اختیارات شوراهای اسلامی و دهیاری ها می تواند افزایش مشارکت روستائیان را به همراه داشته باشد.و ....ارائه می شود. واژگان کلیدیی: مدیریت روستایی، توسعه روستایی،شوراهای اسلامی و دهیاری
حمید قاسمی ویری حسین فراهانی
کشور ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی از مناطق فعال جهان از نظر بروز مخاطرات طبیعی و به ویژه زمین لرزه است، به طوری که از نظر میانگین سالانه ی بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زمین لرزه، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. با نگاه اجمالی به نقشه های پهنه بندی زمین لرزه، می توان دریافت که بیشتر سکونتگاه های پرجمعیت روستایی و شهری کشور در دامنه های البرز و زاگرس واقع اند که از لحاظ تهدید مخاطرات طبیعی و به ویژه زلزله آسیب پذیری نسبتاً بالایی دارند. به همین خاطر تأکید این پژوهش، بررسی ظرفیت ها و آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر خطر زمین لرزه در مناطق روستایی دهستان سنبل آباد می باشد. پژوهش حاضر درصدد بررسی میزان ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی، نهادی، کالبدی و طبیعی مناطق روستایی مورد مطالعه به منظور مقابله با تأثیرات مخاطره زلزله و تبیین عملی نقش توسعه ظرفیتی و یا تقویت ظرفیت های موجود با هدف کاهش تأثیرات زمین لرزه در منطقه روستایی مورد مطالعه است. نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، و جامعه آماری تحقیق تمام روستاهای دهستان سنبل آباد می باشد. در فرایند عملیات میدانی دو نوع پرسشنامه تهیه گردید که پرسشنامه اول توسط224 نفر سرپرست خانوار انتخاب شده از طریق نمونه گیری تصادفی، مطبق از تمام شماری 11 روستای دهستان و پرسشنامه دوم توسط 45 نفر از مسئولین روستایی این دهستان تکمیل گردیدند. در تحقیق حاضر، روش گردآوری اطلاعات به دو طریق کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت پذیرفت و به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آماره های توصیفی(میانگین و میانه) و استنباطی (آزمون فریدمن، تی تست تک نمونه ای، تحلیل واریانس و تحلیل مسیر) استفاده شده است. و نتایج تحقیق، از کافی بودن ظرفیت های موجود در دهستان مورد مطالعه برای کاستن از تأثیرات و آسیب پذیری خطر زمین لرزه حکایت دارد.
ادریس قدس قرجه جمشید عینالی
سیاره زمین به عنوان مکان زندگی و فعالیت جوامع انسانی یک محیط مخاطره آمیز توصیف شده است که در آن وقوع مخاطرات طبیعی (نظیر سیل، زلزله، توفان و گردباد و...) و به تبع آن بروز سوانح طبیعی، در اغلب موارد تأثیرات بسیار مخربی را بر روی سکونتگاههای انسانی بجا گذاشته و خسارات و تلفات اجتماعی و اقتصادی متعددی را بر جوامع تحمیل کرده است، در این بین جوامع روستایی به دلیل ارتباط تنگاتنگ با محیط طبیعی بیشترین اثرات را از سوانح طبیعی می بینند. در تحقیق حاضر به بررسی ظرفیت های محلی در کاهش ریسک سانحه طبیعی سیل در مناطق روستایی شهرستان کلاله پرداخته شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری در دو سطح تحلیل سکونتگاه های روستایی (مسئولان محلی از قبیل اعضای شورای اسلامی و دهیاری) و خانوار استوار است که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران در سطح سکونتگاهای روستایی 30 روستا و در سطح خانوار 242 مورد به عنوان نمونه انتخاب شده است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tتک نمونه ای، فریدمن، تحلیل واریانس، رگرسیون چند معیاره و تحلیل خوشه ای و تحلیل مسیر) صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که ظرفیت های محلی هم در سکونتگاه ها و هم در سطح خانوار در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- محیطی، نهادی در منطقه مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط می باشد. در این بین در سطح سکونتگاه های روستایی افزایش ظرفیت اقتصادی دارای بیشترین اثر در کاهش ریسک سانحه سیل دارد در سطح خانوار نیز ظرفیت کالبدی- محیطی بیشترین اثر را در کاهش ریسک سیل در منطقه مورد مطالعه دارد بررسی بین توسعه و آسیب پذیری هم نشان می دهد که روستاهای با آسیب پذیری زیاد از لحاظ توسعه در سطح پایین تری قرار گرفته اند.
احمد رومیانی جمشید عینالی
امروزه مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه با چالش های متعددی از قبیل اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی، آسیب پذیری و شکننده بودن اقتصادی و بروز مسائلی از قبیل بیکاری، فقر، جمعیت گریزی، سالخورده شدن افراد و نیروی کار، افزایش تقاضا برای خدمات اجتماعی، کاهش تحرک اقتصادی- اجتماعی، ضعف ظرفیت یا منابع اقتصادی و. مواجه هستند. یکی از راهبردهایی که اخیرا در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی از این کشورها به اجرا در آمده است و نتایج مثبتی هم به همراه داشته، افزایش جریان های مالی و پولی در قالب سرمایه های گذاری خانواده های شهری در توسعه گردشگری روستایی بویژه در مالکیت خانه های دوم و غیره.... می باشد. در این راستا گسترش خانه های دوم در مناطق روستایی دارای چشم اندازهای طبیعی زیبا، نشاندهنده یک روند عمده در بازسازی روابط شهر و روستا با هدف استفاده از فضاهای روستایی و انگیزه تفریح و سرگرمی توام با اقامت گردشگران است. هدف از این پژوهش برررسی نقش جریان سرمایه های شهری – روستایی در توسعه پایدار گردشگری در دهستان حصار ولیعصر از توابع شهرستان بوئین زهرا می باشد. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گردآوری داده-ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است جامع آماری این تحقیق 3 روستایی مورد مطالعه در دهستان حصار ولیعصر می باشد که به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون های( t تک نمونه ای، فریدمن، ویلکاکسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی) بهره گرفته شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که از دیدگاه ساکنین محلی توسعه گردشگری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی توسعه روستایی را به دنبال داشته است. و براساس آزمون ویلکاکسون در دوره های قبل و بعد، بیشتر سرمایه گذاری انجام گرفته در دوره های بعد انجام گرفته است و زمینه را برای جذب سرمایه گذاری در گردشگری( خانه های دوم) فراهم کرده است. و در نهایت بر اساس آزمون تحلیل عاملی، بیشتر سرمایه گذاری های انجام گرفته شهری در توسعه گردشگری در ساخت خانه های چند طبقه و توسعه باغات خانوادگی صورت پذیرفته است.
جلال بسطامی حسین فراهانی
چکیده با توجه به نقشموثرآبدرتوسعهزندگیانساندر دنیای امروز ودر راستای مهار و مدیریت آب، ازدهه 1950 میلادیبهبعددرجهاننهضتعظیمسدسازیشروعشدودرحالحاضرکمتررودخانهایدرجهانیافتمیشودکهسدیبرآناحداثنشدهباشد. همهسدهاباهرهدفوبرنامهایکهساختهشوندبهاجباربرایبسترسازیمخزنآن،مقداریاززمینرابهزیرآبمی برندکههرچهسدبزرگترباشداینمقداراززمینبیشترمیشود. بهفراوانیپیشآمدهاستکهدراختصاصدادنزمینبرایاحداث سدهای بزرگچندینروستایکوچکوبزرگبههمراهباغاتومزارعبهزیرآبرفتهاندوناچاراتخلیهشدهاند. یکنمونهازاینمواردسدتالواردرشهرستانبیجاراستکه 6 روستارابهطورکاملبهزیرآببردهو اراضیکشاورزی 6 روستایدیگر راهمبهمقدارزیادیبهزیرآببردهاست. هدف اینتحقیق ارزیابیاثراتاقتصادی،اجتماعیومحیطیسدتالواربرروستاهایپیرامون است. نوع تحقیق کاربردیوروشمورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشدو برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. از آزمون t تک نمونه ای و کای 2 برایبررسیوتحلیلهایآماری داده هااستفادهشدهاست. دراینتحقیقازمدلswotهمبرایدرکبهترازشرایطبوجودآمدهاستفادهشدهاست. یافته های این تحقیق نشان داد که از دیدگاه ساکنین محلی احداث سد تالوار برای این روستاها اثرات توسعه ای در بر نداشته است و بر اساس آزمون t و کای 2 سد تالوار موجب افزایش مهاجرت های روستا شهری برای روستاهای مستغرق شده است و برای روستاهای پیرامون هم موجبات عدم بهبود و عدم پایداری اقتصادی را فراهم کرده است. واژگانکلیدی: ارزیابیاقتصادی-اجتماعی،سدتالوار،دهستانبابارشانی،اثراتمحیطی
زکیه رسولی نیا حسین فراهانی
یکی از مهم ترین مجموعه هایی که همواره به بحث کارآفرینی توجه ویژه داشته است، توسعه روستایی می باشد . که یکی از شناخته ترین راهبردهای توسعه روستایی، گردشگری و فرصت های مربوط به آن در زمینه کارآفرینی است. رشد و گسترش گردشگری منافع متعددی برای مناطقی که دارای توان هستند را دارد. گردشگری از مهم ترین فعالیت های انسانی معاصر است که همراه با به وجودآوردن تغییرات شگرف در سیمای زمین، اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، منش و روش زندگی انسان ها را دگرگون می سازد. هدف از تحقیق ارزیابی ظرفیت کارافرینی در نواحی روستایی با تاکید بر گردشگری پایدار مطالعه موردی دهستان جابرانصار پرداخته شده است. که به دنبال اهداف تحقیق سوال تحقیق مطرح می شود آیا گردشگری درزمینه-ایجاداشتغال و انگیزه کارآفرینی در بین روستاییان منطقه موفق بوده است؟ نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، و جامعه آماری تحقیق تمام خانوارهای ساکن روستاهای دهستان جابرانصار می باشد.که 184خانوار از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای(منابع اسنادی و موارد دیگر)، میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم با استفاده از آمار توصیفی ( میانگین و توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی ، آماره tتک نمونه ،آزمون فریدمن، ضریب رگرسیون و تحلیل مسیر) صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد . ظرفیت اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی بیش ترین تاثیر بر توسعه کارآفرینی و اشتغال در راستای گردشگری پایدار را دارند. و همچنین مهم ترین مشکل منطقه مورد مطالعه در زمینه گسترش کار آفرینی در بعد اقتصادی می باشد که شاخص کمبود سرمایه گذاری را نیز شامل می شود
سمیرا سهرابی وفا جمشید عینالی
کارآفرینی از فعالیت هایی است که می تواند برطرف کننده بسیاری از چالش های بزرگ (همچون بیکاری، درآمد پایین، عدم تنوع اقتصادی و جز آن ) در مناطق روستایی باشد و در سایر جنبه های زندگی انسانی روستاییان نیز تأثیر مثبت گذارد . به همین علت اقتصاددانان و صاحب نظران معتقدند که کارآفرینان از عوامل اصلی و راهبردی توسعه اقتصادی اند که با استفاده از تجربیات روش-های کهنه و حذف ناکارآمدی های آنها و جایگزینی شیوه های کارآمد و نو، به نظام اقتصادی پویایی و حیات می بخشند. بنابراین امروزه یکپارچه سازی اراضی در جهان، یکی از سازه های عمده دگرگونی در بخش کشاورزی و توسعه روستایی به شمار می رود که توانسته است زمینه های توسعه کارآفرینی روستایی را فراهم کند. هدف از این پژوهش بررسی نقش کارآفرینی در توسعه روستایی با تاکید بر یکپارچه سازی کشاورزی، در دهستان خرارود- شهرستان خدابنده می باشد. جامعه آماری این تحقیق 4750 خانوار در نظر گرفته شده که 160 پرسشنامه در نظر گرفته شده است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی( پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است.جهت تحلیل یافته ها تحقیق و فرضیه ها تحقیق: شامل:1- یکپارچه سازی اراضی کشاورزی می تواند به عنوان راهکار مناسبی برای توسعه کارآفرینی روستایی در منطقه مورد مطالعه قلمداد شود،2- یکپارچه سازی اراضی کشاورزی می تواند به عنوان راهکار مناسبی برای توسعه کارآفرینی روستایی در منطقه مورد مطالعه قلمداد شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های(فریدمن، ویلکاکسون، رگرسیون چند متغیره، u من ویتنی) بهره گرفته شده است. یافته این تحقیق نشان داد بر اساس آزمون فریدمن و و یلکاکسون یکپارچه سازی کشاورزی توانسته است به پایداری کشاورزی و کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه منجر شود. مدل برازش رگرسیون نشان داد که 99/0 تاثیر مثبت بر روی افزایش بهره وری مزارع از دیدگاه پاسخگویان بوده است . همچنین آزمونu من ویتنی نشان می دهد مقدار u بدست امده برای مولفه های درآمد زایی، فروش و بازار یابی و اشتغال به ترتیب برابر با 6069/3، 5000/3 و 4825/3 به ترتیب بیشترین اثرات را به دنبال داشته است.
رقیه عاشری حسین فراهانی
چکیده توسعه پایداردر نواحی روستایی، از اهداف والای هرجامعه است. وقوع سوانح طبیعی(زلزله، سیل و....) به دلیل خسارات(جانی و مالی) وسیع می تواند از موانع توسعه پایدار در جوامع روستایی باشد. لذا بررسی نقش و جایگاه مدیریت پایدار روستایی(مدیریت مشارکتی) و ایجاد ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیطی و نهادی در کاهش اثرات سوانحی چون زلزله را ضروری می نماید تا از ناپایداری سکونتگاههای روستا ها کاسته شود. درمحدوده دهستان معجزات، 18 روستا با جمعیت بالغ بر9111 نفر و 2545 خانوار درنزدیکی گسل های اصلی و فرعی قرار دارند، که منجر به ناپایداری سکونتگاه های روستایی می گردد. بنابراین هدف از این پژوهش، کاستن از آسیب پذیری انسانی ناشی از سوانح طبیعی و رسیدن به توسعه پایدار در این نواحی می باشد. سئوال اساسی این است که بین مدیریت مشارکتی و پایداری سکونتگاه های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی،کالبدی و نهادی چه رابطه ای وجود دارد؟ نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، و جامعه آماری تحقیق شامل 12 روستا که با روش نمونه گیری تصادفی با شانس برابر انتخاب شدند. در فرآیند عملیات میدانی دو نوع پرسشنامه تهیه گردید که پرسشنامه اول توسط211 نفر سرپرست خانوار و پرسشنامه دوم توسط12 نفر از مسئولین روستایی این دهستان تکمیل گردیدند. در تحقیق حاضر، روش گردآوری اطلاعات به دو طریق کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت پذیرفت و به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آماره های توصیفی(میانگین و میانه) و استنباطی (آزمون فریدمن، تی تست تک نمونه ای، ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر) استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد، بین مدیریت مشارکتی و توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی در سطح 0.01 درصد آلفا رابطه معناداری وجود دارد. ولی در بعد زیست محیطی با توجه به ارزش همبستگی (0.100) و سطح معناداری (0.146) رابطه معناداری وجود ندارد. کلید واژه ها :مدیریت مشارکتی- توسعه پایدار – سوانح طبیعی- استان زنجان
اسماعیل تبیره جمشید عینالی
امروزه مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه با چالش های متعددی از قبیل اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی، آسیب پذیری و شکننده بودن اقتصادی و بروز مسائلی از قبیل بیکاری، فقر، جمعیت گریزی، سالخورده شدن افراد و نیروی کار، افزایش تقاضا برای خدمات اجتماعی، کاهش تحرک اقتصادی- اجتماعی، ضعف ظرفیت یا منابع اقتصادی و... مواجه هستند. یکی از راهبردهایی که اخیرا در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی از این کشورها به اجرا در آمده است و نتایج مثبتی هم به همراه داشته، نقش گردشگری در توسعه روستایی می باشد. در این راستا گسترش گردشگری روستایی در مناطق روستایی دارای چشم اندازهای طبیعی زیبا، نشان دهنده یک روند عمده در بازسازی روابط روستا با محیط، با هدف استفاده از فضاهای روستایی و انگیزه تفریح و سرگرمی توام با اقامت گردشگران است. هدف از این پژوهش ارزیابی نقش اکوتوریسم در توسعه ی دهستان اورامان تخت می باشد. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. دهستان اورامان تخت در سرشماری سال 1390، دارای 5 روستای دارای سکنه و 1228 خانوار و 4814 نفر جمعیت می باشد. . جهت تحلیل یافته ها و بررسی فرضیه های تحقیق که شامل: توسعه فعالیت های مرتبط با اکوتوریسم به ارتقای توسعه روستایی در مناطق روستایی مورد مطالعه منجر شده است؛ و سرمایه گذاری های صورت گرفته در زمینه اکوتوریسم از سوی دولت ، توانسته در بهبود شاخص های اقتصادی در دهستان مورد مطالعه موثرتر واقع شود؛ از روش تمام شماری روستاها و نمونه گیری از خانوارهای روستایی استفاده شده است. به طوری که برای تجزیه و تحلیل فرضیات از آزمون های (t تک نمونه ای، فریدمن، رگرسیون چند متغیره و همبستگی و تحلیل مسیر) بهره گرفته شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که از دیدگاه مردم و مسئولین محلی، توسعه گردشگری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی و نهادی توسعه روستایی را به دنبال داشته است
نسرین جعفری جمشید عینالی
یکی از مهمترین چالش هایی که جوامع روستایی با آن مواجه اند، بروز سوانح طبیعی، بویژه زلزله است که با توجه به ارتباط بلافصل سکونتگاههای روستایی با محیط جغرافیایی پیرامون خود همواره منجر به بروز خسارت مادی و تلفات جانی گسترده ای در آنها می شود. با توجه به استقرار بخش عظیمی از پهنه جغرافیایی ایران در روی کمربند لرزه خیز آلپ-هیمالیا، کاهش اثرات ناگوار ناشی از سانحه زلزله از ضروریات برنامه ریزی برای نیل به توسعه ژایدار روستایی به شمار می آید. یکی از مهمترین راهبردهای مطرح در راستای کاهش آسیب پذیری زلزله، توجه به سرمایه اجتماعی سکونتگاههای روستایی (روابط متقابل، شبکه ها و نهادهای محلی، نگرش، انسجام و اعتماد) می باشد. در تحقیق حاضر به ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در کاهش آسیب پذیری سانحه زلزله در مناطق روستایی پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، و جامعه آماری تحقیق تمام روستاهای دهستان خرارود می-باشد، که از بین 30 روستای این دهستان 14 روستا و از 6090 خانوار ساکن در دهستان 164 خانوار با استفاده از روش نمونه گیری کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. در تحقیق حاضر، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) بوده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (آماره t تک نمونه ای، آزمون رتبه ای فریدمن، رگرسیون چندمتغیره، تحلیل مسیر و همبستگی اسپیرمن) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از یافته ها نشان می دهد که کلیه مولفه های سرمایه اجتماعی از دیدگاه سرپرستان خانوار و مسئولین محلی بالاتر از میانگین عددی (3) می باشد. علاوه بر این، از بین ابعاد مورد نظر اعتماد بیشترین و شبکه های محلی کمترین تاثیر را در کاهش آسیب پذیری دارا می باشد. همچنین بین آسیب پذیری و سرمایه اجتماعی در منطقه مورد مطالعه همبستگی مستقیم معکوسی وجود دارد.
محمد طیب خالدی نیا جمشید عینالی
امروزه مشکلات مسکن روستایی ناشی از فقدان استحکام مناسب، فرسودگی بنا، آلودگی های بهداشتی ناشی از تداخل دام و محل زیست، تداخل فضای معیشتی و زیستی از مهمترین چالش¬های مساکن روستایی در کشور می باشد، که از ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه روستایی کشور نشات می گیرد. به طوری که برای غلبه بر چالش های فوق الذکر در دو دهه اخیر ارایه اعتبارات مسکن در قالب طرح ملی مقاوم سازی مساکن روستایی مورد توجه برنامه ریزان در کشور قرار کرفته است. هدف این پژوهش، بررسی نقش اعتبارات مسکن روستایی در بهسازی آن و به تبع آن تغییرات ایجاد شده در الگوهای مسکن در مناطق روستایی است. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی است که برای تبیین موضوع و نتایج آن از روش های توصیفی– تحلیلی مبتنی بر مطالعه میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی پژوهش دهستان شمشیر از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه در غرب استان کرمانشاه می باشد که براساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1390) دارای 2593 خانوارهای ساکن بوده که با استفاده از فرمول کوکران 287 مورد به عنوان نمونه انتخاب گردید و پرسشنامه ها به طور تصادفی ساده توزیع شده است. روایی پرسش نامه توسط گروهی از صاحب نظران تأیید شد و با انجام پیش آزمون، پایایی گویه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 70/0 محاسبه گردید. برای تحلیل داده ها از روش های آماری از قبیل آزمون های t تک نمونه ای، فریدمن، ویلکاکسون، کروسکال والیس و مک نمار استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که بهسازی مساکن روستایی نقش مهمی در ایجاد تغییرات در اجزای مسکن روستایی برجا گذاشته است. به طوری که، این تغییرات را می توان در طرح و نقشه ظاهری و الگو برداری گسترده از مساکن شهری، حذف برخی از اجزای اساسی مسکن قدیم و نیز بهبود دسترسی به امکانات و خدمات زیرساختی و ... مشاهده نمود. نتایج یافته های تحلیلی استفاده از آزمون های آماری از قبیل t تک نمونه ای نشان می دهد که بالا بودن میانگین عددی هر یک از مولفه های مورد نظر (در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی) به جز مولفه¬ اقتصادی از مطلوبیت عددی مورد آزمون برخوردار است. از طرفی دیگر نتایج یافته های استفاده از آزمون فریدمن نشان می دهد که تفاوت معناداری در ویژگی های چهارگانه مسکن روستایی در دو دوره قبل و بعد از ارایه اعتبارات مسکن روستایی رخ داده است . علاوه بر این، نتایج یافته های استفاده از آزمون ویلکاکسون در خصوص بررسی معناداری تفاوت دوره قبل و بعد از استفاده از اعتبارات مسکن روستایی بیانگر وجود معناداری در همه مولفه های ویژگی های مسکن در سطح 99 درصد است. واژگان کلیدی: اعتبارات، مسکن روستایی، بهسازی مسکن، اقتصاد روستایی، شهرستان پاوه
صدیقه ابراهیمی جمشید عینالی
با توجه به شرایط جغرافیایی و زمین¬شناختی کشور لزوم توجه به مدیریت سوانح طبیعی و بحران¬های ناشی از آن از برنامه¬های توسعه کشور از اوایل دهه 1370 مورد توجه برنامه¬ریزان قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به اهمیت فعالیت های پس از سانحه بویژه بازسازی سکونتگاه¬های آسیب دیده به عنوان یکی از مهمترین مراحل مدیریت بحران در احیا و بازیابی این جوامع، انتخاب سیاست بازسازی مناسب اهمیت می¬یابد. بررسی منابع موجود در خصوص اتخاذ شیوه های بازسازی سکونتگاه¬های روستایی آسیب¬دیده از سوانح طبیعی بویژه زلزله در کشورهای مختلف دنیا نشان¬ می¬دهد که رویکردهای متفاوتی از قبیل تجمیع و ادغام، جابه جایی و انتقال (اسکان مجدد) و درجاسازی مورد توجه برنامه¬ریزان قرار گرفته است که با مواردی از قبیل میزان تخریب و محل استقرار روستا در ارتباط است. علاوه بر این، اتنخاب هر یک از شیوه های بازسازی با توجه به شرایط محیطی و میزان آسیب¬پذیری منطقه، هزینه بازسازی، تمایل و مشارکت ساکنین و عوامل متعدد دیگر بستگی دارد. بنابراین، اجرای هر یک از شیوه های بازسازی تاثیرات متفاوتی بر روی شاخص¬های کیفیت زندگی ساکنین سکونتگاه های آسیب¬دیده دارد. به عقیده برخی از صاحب¬نظران کیفیت زندگی از زمان و مکان جغرافیایی و نظام ارزشی جامعه متاثر می باشد و به احساس رضایت فرد از شرایط زندگی اطلاق می شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تطبیقی شیوه¬های بازسازی روستاهای آسیب¬دیده از سانحه زلزله تیر 1381 و تاثیر آن بر روی شاخص¬های کیفیت زندگی ساکنین در ابعاد (شرایط زندگی، کیفیت کالبدی، رفاه اقتصادی، احساس اجتماعی و شناخت و هویت چشم انداز) که از گزارش شبکه ارزیابی اروپایی برای توسعه روستایی است، می¬باشد. بنابراین، تحقیق حاضر می کوشد به این سوال پاسخ دهد که: آیا اتخاذ شیوه های بازسازی متفاوت در روستاهای آسیب¬دیده از زلزله در منطقه مورد مطالعه منجر به تفاوت در کیفیت زندگی ساکنین آن ها شده است؟ منطقه مورد مطالعه در این تحقیق دهستان حصار ولی عصر از توابع شهرستان آوج در جنوب غربی استان قزوین است که براساس مطالعات صورت گرفته با توجه به وجود گسلهای متعدد، در پهنه منطقه پرخطر به لحاظ رخداد سانحه زلزله قرار دارد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مورد استفاده از نوع تحلیلی- توصیفی مبتنی بر گردآوری داده¬های مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه است در بین سرپرستان خانوار در روستاهای نمونه است. بدلیل استفاده از روش تطبیقی برای بررسی نقش بازسازی پس از سانحه در شاخص¬های کیفیت زندگی از بین روستاهای واقع در محدوده سیاسی دهستان حصار ولیعصر دو روستای بازسازی شده با سیاست درجاسازی (سعیدآباد و آزانبار) و دو روستای جابجا شده (لک و طبلشکین) به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 202 مورد انتخاب و پرسشنامه¬ها به صورت تصادفی ساده توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون¬های آماری tتک نمونه¬ای و دو نمونه¬ای و یومن ویتنی استفاده شده است. نتایج حاصل از توصیف ویژگیهای نمونه مورد مطالعه نشان می¬دهد که بیشتر پاسخگویان (43) درصد بین 30 تا 40 سال سن دارند و (79) درصد مرد و بیش از (63) درصد پاسخگویان دارای تحصیلات راهنمایی می¬باشند و حدود (31) درصد از پاسخگویان نیز تحصیلات دیپلم یا بالاتر از دیپلم دارند (54) درصد از پاسخگویان با شغل کشاورزی بیشترین میزان اشتغال را به خود اختصاص داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بازسازی روستاهای آسیب¬دیده از زلزله تاثیر مثبتی بر روی شاخص¬های کیفیت زندگی ساکنین داشته و براساس میانگین محاسبه شده این تغییرات در سطح 99 درصد معنادار می باشد. از طرفی دیگر، نتایج حاصل از آزمون t دونمونه¬ای بیانگر این واقعیت است که اتخاذ سیاست های متفاوت در بازسازی روستاهای آسیب دیده از سانحه تاثیر مثبتی بر روی شاخصهای کیفیت زندگی از دیدگاه پاسخگویان داشته است و براساس آزمون لونز تفاوت ایجاد شده توسط دو شیوه متفاوت فقط در شاخص¬های اقتصادی معنادار گزارش شده است. همچنین نتایج تحلیل یومن ویتنی نیز نشان می¬دهد که در بیشتر موارد روستاهای جابجا شده دارای سطح بالاتری از میانگین رتبه¬ای در شاخص¬های کیفیت زندگی بوده¬اند. با توجه به نتایج¬ بدست آمده از مطالعه می¬توان پیشنهاداتی به شرح زیر برای بهبود امور ارایه نمود: 1- لزوم توجه به نیازها و خواسته ساکنین در بازسازی پس از سانحه و همکاری با نهادهای محلی 2- بازسازی توام فضای زیستی و معیشتی و توجه به ابعاد اقتصادی مساکن 3- توجه به هویت محلی و معماری بومی
ثریا رفیعی جمشید عینالی
مساکن روستایی در بیشتر کشورهای در حال توسعه نمادی از حاکمیت ساختارهای فیزیکی با خطر خیلی بالا هستند که مقاومت پایینی در برابر نیروهای لرزه ای حاصل از زلزله دارند، به طوری که آمارها نشان می¬دهد بیش از 95 درصد از مرگ¬و¬میرهای ناشی از زلزله، در نتیجه تخریب ویرانی مساکن می¬باشند. یکی از راهکارهای غلبه بر این چالش تامین منابع مالی مقاوم سازی آن در برابر سانحه زلزله است که می¬تواند تاثیر بسزایی در تحولات کالبدی- فضایی مساکن روستایی ایجاد کرده و نقش مهمی در نیل به سکونتگاه مطلوب و پایدار ایفا کند. این تحقیق با هدف ارزیابی نقش اعتبارات مسکن در مقاوم سازی مساکن روستایی در یک دهه اخیر و تاثیر آن بر روی تحولات فضایی- کالبدی آن در دهستان سجاسرود از توابع شهرستان خدابنده (استان زنجان) انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که برای نیل به اهداف تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته است. برای گردآوری داده¬های مورد نیاز از مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه گردآوری شده است. به این منظور از 4330 خانوار ساکن در دهستان با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 281 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده در روستاهای نمونه توزیع گردید که در نتیجه تعداد 236 مورد تا زمان تجزیه و تحلیل داده¬ها عودت داده شد. روایی گویه¬ها با روش پیش آزمون و تکمیل 10 درصد از پرسشنامه¬ها بررسی شد و پایایی متغیرها با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 835/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روشهای آماری از قبیل t تک نمونه¬ای، آزمون همگونی کای دو، مدل رگرسیونی چندگانه، ویلکاکسون، مک¬نمار و ضریب همبستگی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در شاخص ¬های مرتبط با کیفیت مسکن روستایی متناسب با شاخص¬های مسکن مناسب می¬باشد. همچنین نتایج تحلیل گذشته¬نگر مبین تاثیر مثبت ارایه اعتبارات مسکن بر روی بهبود شاخص¬های کیفیت کالبدی مسکن می¬باشد. علاوه بر این، نتیجه رگرسیون چند متغیره، ضریب تعیین به میزان 764/0 تاثیر مثبت در ایجاد تحولات فضایی- مکانی مساکن روستایی داشته است. همچنین نتایج مدل تحلیل مسیر نشان می¬دهد که از بین مولفه¬های موثر در تحولات مسکن روستایی، مولفه ویژگی¬های کالبدی (48/0) بیشترین تاثیر را دارا می¬باشد. از طرفی دیگر، نتیجه آزمون مک نمار بر تغییرات اساسی در اجرای مسکن روستایی تاکید دارد.
رسول صفیاری حسین فراهانی
وقوع بحران های محیطی منجر به بروز تغییرات در شرایط زیست محیطی می شود که این نیز به نوبه خود به گسسته شدن روند زندگی عادی مردم و بروز تاثیرات مخرب بر سکونتگاه های شان می انجامد و خسارات های اقتصادی و اجتماعی و محیطی گسترده ای را بر جوامع تحمیل می کند. اخیرا نیز کم شدن سطح آب دریاچه ارومیه، نگرانیهایی را به لحاظ پیامدها و تاثیرات در جوامع پیرامون ایجاد کرده است و جوامع روستایی پیرامون را به دلیل محدودیت در دسترسی به منابع آب تحت تاثیر قرار داده و هزینه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی زیادی را به همراه داشته است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی بحران کاهش سطح آب دریاچه ارومیه در سکونتگاه های روستایی بخش گوگان شهرستان آذر شهر و بررسی نقش تنوع بخشی به اقتصاد روستایی در کاهش مهاجرت های روستا شهری، می باشد. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی و ابزار گرداوری: فیش برداری و آرشیو سازمان-ها و پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف میانگین) و استنباطی(آزمون خی 2، رگرسیون چند متغیره، همبستگی اسپیرمن و نیز از تکنیک تحلیل عاملی) استفاده شده است. جامعه آماری بخش گوگان که در سال 1390 برابر 13558 نفر جمعیت در قالب 4199 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 280 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده اطلاعات لازم برای انجام پژوهش جمع آوری گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد، کاهش سطح آب دریاچه ارومیه، بیشترین تاثیر منفی را بر ابعاد محیطی (شور شدن اراضی، کاهش تنوع محصولات زراعی و باغی، افزایش میزان آلودگی منابع آب و محیط زیست روستا و غیره)، اقتصادی (کاهش فرصت های شغلی غیر کشاورزی، کاهش درآمدهای متنوع و پایدار و غیره)، اجتماعی(افزایش مهاجرت، کم شدن همکاری و مشارکت و اعتماد) و کمترین تاثیر را در بعد کالبدی (ساماندهی و بهبود ساخت و سازها در عرصه کالبدی مانند ایجاد لوله کشی ها برای آب شرب و کانال کشی ها) داشته است و همچنین تنوع بخشی بر اقتصاد روستایی در بخش غیر کشاورزی و کشاورزی، در روستاهای مورد مطالعه، موجب کاهش مهاجرت های روستا شهری می شود.
حکمت الله گلزاری عبدالله فرجی
توسعه صنعت گردشگری برای کشورهای در حال توسعه که با مشکلاتی چون نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجه هستند می تواند اهمیت فراوانی داشته باشد. به عقیده بسیاری از صاحب نظران یکی از مهم ترین عواملی که می تواند کشورها و استان هایی را که با نابرابری در توسعه مواجه هستند از این وضعیت نجات دهد، گسترش گردشگری است. کشور ما گرفتار نابرابری هایی منطقه ای در توسعه، است. استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از مناطق کشور است که دچار این نابرابری ها است. در این تحقیق به بررسی چالش های توسعه صنعت گردشگری در این استان و ارائه راهکارهای مناسب، جهت رفع این چالش ها پرداخته شده است. این تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (مشاهده و پرسشنامه) تکمیل پرسشنامه توسط سه گروه (گردشگران، مردم محلی استان و مسئولین استان) می باشد. جامعه آماری تحقیق با استفاده از جدول مورگان 419 انتخاب شده است 170 نفر گردشگران، 148 نفر مردم محلی و مسئولین استانی 101 نفر را شامل می شود. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار تحلیلی spss است که با آزمون هایt تک نمونه ای، فریدمن، کای دو و همبستگی انجام شده است. همچنین برای ارائه راهبردها از مدل swot استفاده شده است.
عادل بروکی میلان جمشید عینالی
امروزه یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت و دستیابی به خودکفایی و همچنین تأمین نیازهای حیاتی جوامع که نقش تعیین کننده ای در رشد و توسعه ملی دارد ارتباطات مطلوب است، که با توجه به جایگاه روستاها در فرآیند توسعه ملی، این ارتباطات ازجمله راه در انتقال محصولات، دسترسی به بازار، ارائه خدمات ، کاهش انزوا جغرافیایی و نیز ایجاد ارتباطات فرهنگی و اجتماعی در مناطق روستایی نقش عمده¬ای را بر عهده دارد. بدین منظور پژوهش حاضر باهدف بررسی اثرات احداث راه در توسعه نواحی روستایی و جهت پاسخگویی به این سوالات که چه ارتباطی بین ایجاد راه (زنجان ـ تهم ـ چوزق) و تنوع¬-بخشی¬ فعالیت های اقتصاد روستایی و همچنین بین راه و الگوی معیشت پایدار وجود دارد؟ تدوین شده است. نوع تحقیق کاربردی و ماهیت تحقیق توصیفی ـ تحلیلی می¬باشد. جامعه آماری تحقیق خانوارهای 13روستای دهستان چورزق شهرستان طارم می¬باشد. بدین منظور از 2742 خانوار ساکن در دهستان با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 289خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه¬ای و میدانی ( پرسشنامه و مصاحبه ) و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش کمی ( آمار توصیفی و استنباطی ) و کیفی استفاده شده است. همچنین جهت تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 823/0 به دست آمد. نتایج تحقیق حاکی از این است که بین شاخص¬های مرتبط با ایجاد راه و تنوع¬بخشی به فعالیت های اقتصادی روستاهای موردمطالعه و نیز معیشت پایدار رابطه معنادار آماری برقرار است. به طوری که نتایج تحلیل عاملی نشان می¬دهد، مهم ترین عامل تأثیرگذار ایجاد راه در محدوده موردمطالعه سرمایه گذاری در روستا و بازاریابی و بازار رسانی محصولات کشاورزی می¬باشد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادانی از قبیل: توجه به گسترش صنایع تبدیلی با توجه به استعداد کشاورزی منطقه درزمینه? بسته¬بندی محصولات و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری درزمینه? ایجاد مراکز اقامتی و تأسیسات گردشگری عمومی در منطقه ارائه گردید.
محمدتقی بوئینی جمشید عینالی
در فرایند توسعه، مدیریت روستایی از ارکان اصلی و جدایی ناپذیر توسعه پایدار روستایی می باشد، به طوری که مدیریت روستایی می تواند شرایط لازم برای زیست پذیری سکونتگاه های روستایی و به تبع آن بهبود کیفیت زندگی ساکنین فراهم نماید.از اینرو هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش مدیریت روستایی در ارتقای زیست پذیری و دستیابی به توسعه پایدار روستایی در روستاهای دارای 100 خانوار و بیشتر در شهرستان سلطانیه می باشد که با بهره گیری از طبقه بندی جمعیتی و توپوگرافیکی از 19 روستای موجود، تعداد 10 مورد برای انجام تحقیق انتخاب شده است.یافته های تحقیق مبین بالا بودن میزان تاثیر نقش مدیریت روستایی در کلیه مولفه های زیست پذیری در روستاهای نمونه به جز مولفه زیست محیطی می باشد. علاوه بر این، نتیجه تحلیل خوشه ای بیانگر وجود رابطه مستقیم بین عملکرد مدیریت روستایی و ضریب زیست پذیری به میزان 0.658 می باشد. همچنین، نتایج بدست آمده از تحلیل مسیر نشان داد که عملکرد مدیریت روستایی در مولفه های کالبدی و مدیریتی نهادی به ترتیب با (0.374) و (0.371) بیشترین تاثیر را بر روی زیست پذیری روستایی از دیدگاه پاسخگویان داشته است.
جمشید عینالی مهدی طاهر خانی
یکی از مهمترین مراحل فرآیند برنامه ریزی (در تمام سطوح ) ارزیابی طرح ها و برنامه ها است . که این فرآیند به بهینه نمودن برنامه ها، تصمیم گیری ها و سرانجام به امکان پذیری و واقع گرایی طرح ها کمک می نماید. ارزیابی می تواند بعنوان عامل بسیار مهمی در اثربخشی و اصلاح نقاط ضعف برنامه های توسعه و افزایش نظارت تلقی شود. برنامه ریزی توسعه روستایی در دهه های اخیر چالش های عمده ای از قبیل : ایجاد اشتغال ، مشارکت مردم محلی ، افزایش تولید روستایی ، کاهش فقر ، توانمندسازی افراد و در نهایت تلاش برای کاستن از نابرابری های منطقه ای بین شهر و روستا را به همراه داشته است . در ایران بعد از اصلاحات ارضی سازمانهای دولتی متعددی در مناطق روستایی فعالیت نموده اند که هر یک هدف خاصی را دنبال می کردند. یکی از مهمترین این سازمانها ، سازمان بهزیستی است که در قالب مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی به مناطق روستایی ارائه خدمت می نمایند. این مراکز که متولی امر رفاه روستایی هستند وظیفه خدمات رسانی به روستائیان فقیر را به عهده دارند. در تحقیق حاضر مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی در روستاهای سجاس ، کرسف و گرماب مورد بررسی قرار گرفته اند.