نام پژوهشگر: اکرم فتحی

رابطه سبک رهبری جو سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1391
  اکرم فتحی   سید مهدی الوانی

با توجه به پراکندگی گسترده جامعه آماری که بالغ بر 24.901 نفر می باشد روش نمونه گیری پژوهش، خوشه ای بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 378 برآورد شده است. سبک رهبری تحول آفرین برگرفته از نظریه برنارد بس در سال 1990 می باشد که دارای پنج مولفه (ویژگیهای آرمانی، رفتارهای آرمانی، انگیزش الهام بخش ، ترغیب ذهنی ، ملاحظه فردی ) می باشد و رهبری تبادلی نیز دارای 3 مولفه (پاداشهای مشروط ، مدیریت بر مبنای استثنای فعال ، مدیریت برمبنای استثنای غیر فعال ) می باشد. مولفه های رفتار شهروندی سازمانی که برگرفته از تقسیم بندی اورگان در سال 1988 می باشد، عبارتند از : آداب اجتماعی (فضیلت مدنی )، وجدان کاری، نوع دوستی، نزاکت، جوانمردی. جو سازمانی نیز بر پایه نظریات لیلی ساسمن و سام دیپ می باشد که دارای پنج مولفه به شرح زیر می باشد: وضوح و توافق هدف، وضوح و توافق نقش، رضایت از پاداش، رضایت و توافق بر روی رویه ها، اثربخشی ارتباطات با توجه به هدف تحقیق، پس از جمع آوری داده های این تحقیق از طریق پرسشنامه، برای تحلیل اجزای مدل تحقیق و تایید کلیت مدل و برای تحلیل روابط خطی بین متغیرهای نهفته و آشکار، از روش معادلات ساختاری، و برای تحلیل روابط فرضی بین متغیرهای نهفته که به وسیله متغیرهای آشکار اندازه گیری شده اند، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. جهت رتبه بندی هر یک از مولفه های تحقیق ، از آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده گردیده است. به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف (k-s) استفاده شده است. با توجه به عدم نرمال بودن داده های تحقیق ، به منظور بررسی وضعیت هر یک از مولفه های تحقیق، از آزمون دو جمله ای و در انتها برای تأیید روابط سه گانه بین متغیرهای تحقیق نیز از نرم افزار لیزرل استفاده شده است.

تصویرسازی ذهنی و کارکردهای اجرایی در هراس اجتماعی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  اکرم فتحی   محمد حسین عبداللهی

مطالعه ی حاضر با هدف شناخت رابطه ی بین تصویرسازی ذهنی منفی و بدکارکردی اجرایی در افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کل دانشجویان دختر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ساکن خوابگاه های دانشگاه خوارزمی تشکیل دادند. از این میان به تصادف 300 نفر به سوال های پرسشنامه ی کانور و مصاحبه ی تشخیصی اختلال هراس اجتماعی طبق ملاک های dsm-iv برای تشخیص اختلال هراس اجتماعی پاسخ دادند. نمونه ی مورد مطالعه را سه گروه 20 نفری از افراد دارای خصوصیات هراس اجتماعی و دارای تصویرسازی ذهنی منفی، بهنجار و دارای تصویرسازی ذهنی منفی، بهنجار و بدون تصویرسازی ذهنی منفی تشکیل دادند. مصاحبه ی نیمه ساختار یافته ی تصویرسازی ذهنی، آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین، برج لندن، حافظه ی کاری وکسلر، استروپ، کلمه سازی با نشانه های حروف اولیه، ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش بودند. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که گروه های دارای تصویرسازی ذهنی منفی در انعطاف پذیری ذهنی و رفتار انتزاعی، بازداری پاسخ و سیالی واژگان کلامی ضعیف تر از گروه بدون تصویرسازی ذهنی منفی عمل کردند. همچنین گروه دارای هراس اجتماعی که همگی تصویرسازی ذهنی منفی داشتند از گروه بهنجار دارای تصویرسازی ذهنی منفی ضعیف تر عمل کردند. اما در حافظه ی کاری تفاوت بین سه گروه معنی دار نشد. در برنامه ریزی و حل مسئله هم تنها عملکرد گروه دارای هراس اجتماعی به طور معنی داری ضعیف تر از گروه بهنجار بدون تصویرسازی ذهنی منفی بود. نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که روش های اصلاح تصویرسازی ذهنی منفی می تواند بر عملکرد مناسب افراد دارای اختلال هراس اجتماعی در کارکردهای اجرایی تاثیر به سزایی داشته باشد.