نام پژوهشگر: عزالدین رضا نژاد
اصغر حسین رییسی عزالدین رضا نژاد
در این نوشتار از حجیت سنت اهل بیت علیهم السلام از راه آیه تطهیر و حدیث ثقلین اجمالا بحث شده است و هم چنین در باره این که چرا در این امر مهم که صحت اکثر عبادات بر صحت آن متوقف است، بین فقهای مذاهب اسلامی اختلاف واقع شده، بحث گردیده است و این که این اختلاف از چه زمانی در افعال وضو به وجود آمده و نیز اجمالا از شرایط وضو بحث شده و آیا مضمضه و استنشاق در وضو واجب است؟ و آیا نیت در وضو لازم است؟ و در شستن صورت چه شرایطی باید رعایت شود؟ و چگونگی شستن دست ها مورد کنکاش قرار گرفته و ادله ی فقهای شیعه و سنی بر ادعاهایشان مورد نقد و بررسی واقع شده است. مساله شستن و یا مسح کردن پاها نیز، بحثی دیگر است که مورد توجه قرار گرفته و ادله ی مداهب چهارگانه بر ادعاهایشان ذکر گردیده است. و نیز تحت جواز و عدم جواز مسح بر خفین مورد تحقیق قرار گرفته است و در این مورد نیز ادله اهل سنت ذکر و مورد نقد واقع شده است. در بحث نواقض وضو، نواقضی که همه مذاهب اسلام بدان اعتقاد دارند و نواقضی که مورد اختلاف است گنجانده شد. و به طور کلی در همه ی افعال وضو نظریه فقهای شیعه و محبان اهل بیت علیهم السلام توضیح داده شده و به تناسب ظرفیت این رساله به ادله ی آن نیز اشاره گردیده است.
رمضان پای برجای محمد جعفر مروجی طبسی
چکیده رجعت در لغت به معنای بازگشتن است؛ و در اصطلاح مراد از آن زنده شدن و بازگشتن گروهی از مردگان، (مومنان خالص و کفار بسیار شرور) هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) است تا نیکان با مشاهده دولت آن حضرت شادمان شوند و به فیض نصرتش مفتخر گردند؛ و انسان های شرور نیز با مشاهده دولتی که هرگز نمی خواستند غمگین گردند و به ذلت و خواری برسند و عقوبت و عذاب ببینند و به دست دوستان آن حضرت کشته شوند. در اثبات رجعت، هم از ادله عقلی و هم از ادله نقلی استفاده شده است. عقل، آیات، روایات و اجماع، ادله اثبات رجعت را تشکیل می دهند. مخالفان رجعت که غالباً اهل سنت هستند، شبهاتی را هم در عرصه اثبات رجعت به این چهار دلیل گرفته اند که جواب داده شده است و هم در عرصه لوازم رجعت نیز، شبهاتی را متوجه رجعت دانسته اند از جمله: توبه بدکاران، ناسازگاری با تکلیف، تناسخ بودن، ایمان آوردن کافر، معجزه بودن رجعت، اغراء به معاصی، فسق مومن، اهانت به اولیاء و رجعت برخی از صحابه که به همه این ها پاسخ داده شده است.از آنجا که رجعت هم سنخ معاد است و از امور ممکن هست و با ادله عقلی و نقلی به اثبات رسیده است، رجعت نیز با همین ادله اثبات شده است. واژگان کلیدی: شبهات اهل سنت، شبهات رجعت، رجعت، پاسخ به شبهات رجعت.
عباس مطهری علی نقی ذبیح زاده
از آنجا که تاریخ نگاری، بر خلاف نظر بسیاری از افراد، کار ساده و آسان نیست و تاریخ نویس اگر بهره کافی از شجاعت و آزاد اندیشی نداشته باشد، بجای آنکه برای آیندگان کار را آسان و حل شده بکند به مشکل آنها می افزاید چرا که آنچه بوسیله او نقل خواهد شد، سیمای مسخ شده آنچه است که او در پی نقل آنها بوده است و آیندگان و نسل های بعدی نه تنها به این طریق به راه راست هدایت نخواهد شد بلکه گاهی سبب شده که آنها راه های بسیار کج را پیش بگیرند و از راه اصلی و حق خیلی منحرف باشند. تاریخ نگارانی که در عقاید و تاریخ مذاهب قلم فرسایی کرده اند متأسفانه غالباً، بیش از همه ریسمان تعصب به دست و پای اندیشه پیچیده اند لذا بی طرفی و بی غرضی کمتر در آنها دیده می شود البته در این میان افراد انگشت شماری هم وجود دارند که طلسم تعصب را شکسته و حقیقت نگاری را بر خرسندی صاحبان زر و زور مقدم داشته اند. بنابراین اگرچه تحقیق مطالب تاریخی، آنهم درباره تاریخ مذاهب اسلام، علاوه بر آن که خود کاری بسیاری مشکل و پر تلاش است، برای افرادی همچون بنده که سابقه ای در چنین چیزی از قبل ندارند، مسایل و مشکلات دیگری را هم همراه دارد. اما باز هم در این رساله ناچیز بسیار کوشش شده است که در راستای حفظ اصول امانت داری در بیان مطالب تاریخی و عقایدی از کتاب های همان مذهب استفاده شود تا این که این مجموعه بر اساس گفتار پیروان هر مذهب نسبت به مذهب شان، ترسیم گردد. در این نوشتار ما دنبال این عنوان هستیم که حکام و حاکمیت در پیدایش و گسترش برخی مذاهب کلامی اسلامی چه نقش داشته اند، کدام مذاهب تحت حمایت حاکمیت پرورش یافتند و کدام شان همیشه یا بیشتر اوقات تحت فشار سیاسی حکومت ها بوده اند، کدام شان صدمه های فراوانی دیدند اما در صحنه باقی ماندند و کدام شان گسترش فراوان پیدا کردند و رواج یافتند و...؟ البته لازم به ذکر است که مقصود ما از مذاهب کلامی همه مذاهب کلامی اسلامی نیست و ما در این رساله فقط نسبت به شش مذهب (یعنی شیعه، خوارج، مرجیه، معتزله، اشاعره و وهابیت) بعنوان اهم مذاهب کلامی سخن خواهیم داشت. این رساله مختصر مشتمل بر هفت فصل و یک خاتمه است که فصل اول آن در بیان کلیات تحقیق است. فصل دوم متعلق به شیعه است که در آن چگونگی پیدایی و گسترش این مذهب پرداخته شده است. در این فصل نقش حکام و حاکمیت از زمان رحلت پیامبر اکرم (ص) تا عصر امام صادق (ع)، که عصر گسترش و جهانی شدن شیعه است، پرداخته شده و بیان شده است که نقش حاکمیت در این دوره نسبت به این مذهب جز فشار سیاسی چیزی دیگری نبوده است. فصل سوم رساله به مذهب خوارج اختصاص دارد در آن به چگونگی ظهور این گروه و نقش حاکمیت شام در پیدایی آن پرداخته شده و خوارج بعد از صفین با امیرالمومنین علی (ع) چگونه روابط داشتند همچنین روابط آنان با دولت بنی امیه و بنی عباس چگونه بوده است و بالاخره علت نابودی آنها چه بوده و...؟ فصل چهارم مشتمل بر چگونگی پیدایی مرجیه، روابط سیاسی آنان با دولت بنی امیه و بنی عباس، تحلیل تدریجی این فرقه است. فصل پنجم مربوط به بحث از چگونگی پیدایی معتزله، گسترش معتزله و افول تدریجی معتزله است و این که در این میان حاکمیت های بنی امیه و بنی عباس چه نقشی را ایفا کرده اند. فصل ششم متعلق به پیدایی مذهب اشعری یا اشاعره است که در چه شرایطی به وجود آمد و آیا حاکمیت در پیدایش آن و بخصوص در اشاعه و نشر و ترویج آن چه کوشش ها داشته است و...؟ آخرین فصل این تحقیق متعلق به مذهب وهابیت است. در این فصل هم بعنوان ارتباط بحث اول به اختصار مقداری از احوال و عقاید ابن تیمیه آورده شده است و بعد به ارتباط عقیدتی بین او و شیخ نجدی اشاره شده و چگونگی ایجاد مذهب وهابیت و نقش دولت های غربی در پیدایی و حفظ و گسترش آن مذهب بحث شده است و ... البته گهگاهی در همه این فصل ها اجمالاً از برخی مسایل جانبی که به نحوی با عنوان رساله ارتباط داشته اند یا برخی دیگر که برای شناخت اجمالی خود مذهب بسیار اهمیت داشته اند، هم ذکری به میان آمده است. در خاتمه از مباحث گذشته جمع بندی و نتیجه گیری صورت گرفته است