نام پژوهشگر: محمد مهدی احمدی اصفهانی
طارق حسن الاسدی علی مطر الهاشمی
چکیده ندارد.
رجب علی فهیمی محمد مهدی احمدی اصفهانی
موضوع رساله حاضر اقسام سه گانه معقولات و جایگاه و ایفاء نقش آنها در منظومه فکری و معرفتی بشر است. معقولات نوع ویژه ای از مفاهیم است که با وصف کلیت در مرتبه خاصی از ذهن انسان تحقق می بابد. نقش پر اهمیت آنها در رشته فکر و نظام اندیشه انسان تا بدان جا است که بدون آنها می توان گفت حلقه بزرگی از مفاهیم تصوری را که عبارت است از تمام مفاهیم کلی و همچنین تمام تصورات نظری را که از ترکیب و تالیف مفاهیم کلی بدیهی به شیوه مخصوص پیدا می شود. نیز دست کم بخش بیشتری از تصدیقات و کاربردی ترین قضایا را نداشتیم. به علاوه اینکه در شناخت حقیقی از خود معرفت به بن بست رسیده و یقین به حقیقت بودن آن و برقرار بودن رابطه واقعی بین ذهن و عالم خارج را نمی توان با اطمینان اثبات کرد زیرا برگرداندن شناخت معرفت از طریق مفاهیم نامبرده است که به علم حضوری که تا به این زمان مطمئن ترین مسیر شناخته شده است امکان پذیر می باشد. در صورت فقدان مفاهیم کلی پیامد دیگرش نیز این بود که تعریف حقیقی از هر امری و اقامه دلیل بر هر چیزی امکان ناپذیر می گردید، بلکه بیشتر از آن می توان گفت اگر مفاهیم کلی را نداشتیم فکرکردن هرگز ممکن نبود به تعبیر از استاد شهید مطهری در صورت نداشتن معقولات، انسان در شناخت خودش در حد حیوان تنزل می کرد تنها با داشتن شناخت علمی و عمقی است که انسان، انسان گفته می شود. شناخت علمی نیز مساوی با کلیت است یعنی معقول بودن است که مساوی با کلی بودن است.
محمدرضا صدر محمد مهدی احمدی اصفهانی
این تحقیق که تحت عنوان (میزان از منظر عقل و نقل ) تهیه و تدوین شده است دارای پنج فصل و یک خاتمه می باشد. در فصل اول که کلیات بحث مطرح شده، مباحث ذیل در آن طرح و بررسی گردیده است. 1- تعریف مفاهیم و واژگان، از قبیل واژگان: میزان، عقل، معاد و عمل، این مفاهیم هم در لغت و هم در اصطلاح مورد بررسی قرار گرفته است. 2- بحث پیشینه و سابقه تحقیق نیز در این فصل مورد توجه قرار گرفته است. 3- فرضیه ها و نوآوری های تحقیق و همینطور روش انجام آن نیز در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم (ماهیت و حقیقت میزان از منظر عقل و نقل) بعد از ذکر مقدمه، مطالب ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. 1- ذکر آیات مربوط به بحث و بررسی نظریات مفسرین معروف خاصه و عامه در باره ماهیت و حقیقت میزان. 2- حقیقت میزان از نگاه روایات. 3- برپانشدن میزان برای دو گروه. 4- حقیقت میزان از نگاه عقل. در فصل سوم (ضرورت و کارائی میزان از نگاه عقل و نقل) این مطالب مورد بحث قرار گرفته است. 1- ضرورت و کارائی میزان در دنیا و اختصاص نداشتن آن در آخرت. 2- ضرورت و کارائی دین به عنوان میزان در دنیا از نگاه آیات و روایات 3- ضرورت وحی و دین از قاعده لطف 4- میزان بودن قرآن و بررسی دیدگاه آیت الله جوادی آلی در این خصوص. 5- مدار و منشا قرآن که خداوند حی و قیوم است. 6- سر دوگانگی تعبیر در مورد قرآن که گاهی با اشاره دور ذلک و گاهی با اشاره قریب هذا به آن اشاره شده است. 7- فضائل انسان کامل از نگاه روایات، و نظر استاد شهید مطهری در باره انسان کامل. در فصل چهارم (مصادیق و نمونه های عینی میزان از منظر عقل و نقل) مطالب ذیل مورد بررسی قرار گرفته است: 1- مصادیق و نمونه های عینی میزان از نگاه قرآن که به طور فهرست وار عبارتند از: دین با اصول و فروعش، قرآن حق(جل و علی) 2- نمونه های عینی میزان از نگاه روایات: حق و مظاهر آن که شایستگی میزان و معیار واقع شدن را دارا هستند، و آنها عبارتند از : دین الهی ، کتاب قرآن ، انسان کامل و عدالت. 3- مصداق عینی میزان از نگاه عقل نیز انسان کامل معرفی شد. د رفصل پنجم (بررسی ادله عقلی و نقلی مربوط به میزان) این مطالب مورد بررسی قرار گرفته است: 1- مقدمه شامل دو مطلب : 1- حق و مظاهر آن که شایستگی میزان واقع شدن را دارا هستند، از مصادیق عینی میزان می باشند. 2- حقیقت قرآن و انسان کامل یکی است، که از مصادیق میزان هستند. 2- بررسی ادله نقلی مربوط به میزان، که شامل آیات و روایات می شود. 3- بررسی ادله ای عقلی مربوط به میزان. 4- بیان ویژگی های انسان کامل 5- بیان و بررسی دیدگاه مرحوم ملاصدرا و مرحوم حاجی سبزواری و پایان بخش ین رساله را به استنتاج کلی و نهایی اشاره به کاستی های تحقیق و چند پیشنهاد اختصاص داده ایم.
قاسم محمد بشیری مجتبی مصباح
برهان النظم الذی یشکل موضوع رسالتنا قد عرضناه فیها بقالب ثلاث تقاریر مختلفه وهی اسلوب التمثیل والقیاس والاستقراء مع مختلف صورها وحاولنا استقصاء جلها قدر الامکان ، وبمناقشتها خلصنا بنتائج معینه وکما تطرقنا إلی جمله من الاشکالات التی تخص کل اسلوب مع اجابتها اللازمه - علی فرض وجودها - . لقد کنا نستهدف فی جمله ما نستهدفه من انتخاب هذا الموضوع للرساله العثور علی طرق وتبریرات متعدده لتدعیم ما یحکم به وجداننا وتومن به فطرتنا ونحن نسبر فی أغوار نظام الطبیعه ، من لزوم وجود ید حکیمه وراء تلک المشاهد البارعه للنظم شاءت صیروره الأشیاء بصورها الفعلیه . حکم الوجدان هذا قد شذ من تخلف عنه من بین أفراد الانسان وذلک لوضوح معالمه ووفره دواعمه ، وإنما هو بحاجه الی وضعه فی اُطر معینه یعول علیها الانسان منطقیاً ویعتبرها معاییراً یبنی جمیع معارفه علیها حتی یمکن دفع خدشه المشککین والمترددین فی هذا الحکم للوجدان فمن هنا إرتأینا فی رسالتنا التحری عن هذه الحقیقه وکانت النتائج کالاتی وجدنا أن أسلوب التمثیل یفتقر إلی القوه اللازمه لتبریر هذا البرهان وذلک باعتبار أن تشبیه الاثار الطبیعیه بالمخترعات الصناعیه من أجل اثبات وجود الناظم للعالم یصطدم بحقیقه مفادها الاستفسار عن منشأ علمنا بوجود الصانع للساعه ، فلو کان الجواب دلاله نفس حاله النظم والتنسیق الموجود فیها عقلاً علی وجود مدبر وناظم ، کان ذلک کافیاً لدلاله نظم العالم نفسه علی الناظم لوجود الملاک نفسه فیه ، من دون توقف علی التشبیه المذکور . واما اسلوب القیاس الذی یراد فیه التأکید علی مقدمتین وهما وجود النظم فی العالم ودلاله کل نظم علی الناظم ، فقد خلصنا فیه الی أنه وعلی جمیع تفاسیره غیر مستغن عن مبحث تراکم الاحتمال المستلزم لحصول الاطمئنان ، وهو ما یبتنی علیه اسلوب الاستقراء أیضاً ، ومن هنا کان المهم تحدید قیمه مثل هذا الاطمئنان لنتیجه برهان النظم ، وقد وصلنا بهذا الصدد الی أن ذلک ناشیء من مبررات موضوعیه تورث الیقین لدی عامه أفراد الانسان نظیر علمنا بدوله الصین وکون صاحب الجواهر فقیهاً ، وان الواقف أمامی هو أبی ولیس شخص یشبهه مئه بالمئه . ولیس نابعاً من ظروف شخصیه للافراد ، فالتشکیک فیه نسف لجمله من معارفنا وتلاعب فی معاییر فکر الانسان وطرق إدراکه للواقع .
محمد عیسی مظفری حسن معلمی
از نظر عرفا درک حقیقت عشق به یافتن و چشیدن است و با بیان و تعریف نمی توان حقیقت آن را قابل درک کرد. اما چیزی که به تبیین ماهیت عشق کمک می کند بیان اوصاف و آثار عشق است. لذا تحقیق حاضر از طریق بیان اوصاف و آثار عشق از زبان سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) به بررسی ماهیت عشق پرداخته است. عشق تنوعی به انواع معشوق دارد و در یک تقسیم بندی کلی به عشق حقیقی و مجازی تقسیم می شود. از دیدگاه عرفا عشق حقیقی منحصراً عشق به حق تعالی و صفات و افعال اوست، و هرچه خارج از این چارچوب است عشق حقیقی نیست و مجازاً به آن کلمه عشق اطلاق می شود. عرفا از جمله سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) در مورد عقل دو بیان کاملاً متفاوت دارند؛ در یک بیان عقل را با ارزش ترین وسیله برای انسان و زیر بنای عالم هستی معرفی می کند، و در بیان دیگر به نکوهش آن پرداخته و آن را از درجه اعتبار ساقط می کند. این دو بیان متفاوت بیانگر آن است که عقل در عرفان کاربردها و انواع متفاوتی داشته و دارای مراتبی است که برخی از انواع آن مذموم و بعضی از مراتب و انواع آن مورد ستایش است. در مورد رابطه عشق و عقل نیز دو بیان متفاوت وجود دارد که با تفکیک انواع و مراتب عقل این دوگانگی در بیان قابل حل است. در مجموع رابطه عشق و عقل در عرفان متضاد نیست، و در مراحل عالی عشق و عقل با هم اتحاد دارند.