نام پژوهشگر: محمد نقی رفعت نژاد

دیدگاه مستشرقان در باره ی"منایع و تناقض مفهومی قصه های قرآن" و نقد آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  ناصر شمس بخش   عبد الهادی فقهی زاده

بیشتر خاورشناسان که نگاهی برون دینی به قرآن و آموزه های آن دارند، از آغاز مبنا را بر پیش فرض «غیروحیانی و غیرالهی بودن قرآن» گذاشته و بخش وسیعی از تحقیقات خود را بر یافتن مصدر قرآن و قصص آن متمرکز کرده اند. آنان قرآن را همانند کتابی بشری تصور کرده و تنها تفاوت آن را با سایر آثار بشری در این می دانند که منبع پیدایش آن نامعلوم است. به عبارت روشن تر یکی از مهم ترین چالش های پیش روی آنان- به دلیل انکار وحیانیت قرآن- یافتن معلمی برای پیامبر- ص- و یا متأثر دانستن آن حضرت از شرایط محیط در انشای قرآن و یا نشان دادن تأثیر سایر کتب آسمانی به ویژه تورات و انجیل بر قرآن و قصص آن است. واقعیت تشابه در بخش هایی از داستان های قرآن و عهدین، گروهی از محققان یهودی و مسیحی را از قرن دوم هجری تاکنون به سوی این نظریه سوق داده که قصه های قرآن از عهدین اقتباس شده است. آنان انگاره ی خود را بر مبانی نظری گوناگونی پی ریزی کرده اند. این مبانی که اهم آن ها عبارتند از: شباهت محتوایی قصص قرآن و عهدین، وحیانی بودن عهدین وآشنایی پیامبر اکرم- ص- با عهدین قبل از بعثت، از نظر آنان انکار وحیانیت قرآن کریم را به دنبال دارد؛حال آنکه شواهد درون دینی (محتوای متفاوت گزاره های تاریخی قرآن و عهدین ، تمایز جلوه های هنری و ویژگی های فنی قصه های قرآن با قصه های عهدین) و دلایل معتبر برون دینی (یافته های باستان شناسان ، مورخان و جغرافی دانان در تایید محتوای قصص قرآن و انکار برخی عبارات عهدین) انگاره اقتباس قرآن از عهدین را مردود می داند. ناهمگونی ظاهری میان برخی آیات زمینه ی طرح بحث تناقض مفهومی قصص قرآن را برای گروهی از خاورشناسان فراهم ساخته است. نا آگاهی از ویژگی های هنری خاص قصه های قرآن، اقسام مختلف آیات مانند مطلق و مقید،عام و خاص و امثال آن و ناآشنایی با روش تفسیر قرآن با قرآن سبب این ادعا شده است.