نام پژوهشگر: مجتبی مصباح
حسینعلی عربی حسن عبدی
چکیده تحقیق حاضر با این پرسش آغاز می شود که «چالشهای فردی و اجتماعی امانتداری در اخلاق اسلامی با روی کرد اخلاق کاربردی» کدام است؟ این پژوهش به منظور شناسایی چالش های فضیلت اخلاقی امانت داری و جستجوی راهکارهایی برای ترویج ونهادینه کردن این فضیلت اخلاقی در فرد و جامعه تدوین شده است. در این تحقیق با به کارگیری روش تحلیلی- توصیفی در کنار استفاده از روش نقلی به بررسی پرداخته شده است. با عنایت به اهمیت و ضرورت اخلاق کاربردی در جوامع فعلی؛ سازمان ها، نهادها و شرکت ها سعی کردهاند تا در کنار تقویت فضائل اخلاقی؛ امانت داری را به عنوان یک فضیلت مهم و بنیادین در افراد خود نهادینه کنند تا به اهداف خود نایل شوند. در پژوهه حاضر این نتیجه حاصل گردیده است که در اخلاق اسلامی امانت داری یکی از فضیلت هایی به شمار می رود که شاخص و نشانه ایمان و دین داری است و کسی که امانت دار نباشد، دین ندارد و در مبانی نظری اخلاق اسلامی، جهان بینی امانت دارانه حاکم است و امانت داری؛ جهان شمول، مطلق و استثنا ناپذیر است. بر اساس داده های تحقیق با تقویت مبانی نظری و نهادینه کردن فرهنگ امانتداری و رفع تزاحمهای پنداری با اقداماتی از قبیل: درونی کردن امانت داری،افزایش آگاهی ها، تقویت فطرتمداری، معرفی الگوهای امین، تشویق و تقدیر از افراد و سازمانهای امانتدار، معرفی ویژگیهای جامعه آرمانی، تقویت روحیه کارهای جمعی، ترویج اخلاق سازمانی، تهیه منشور اخلاقی برای حرفههای مختلف، ایجاد کرسی های اخلاق حرفه ای در مراکز علمی، گسترش اخلاق کاربردی در سازمانها و نهادها می توان چالشها را برطرف نمود. کلیدواژگان: اخلاق، امانت، چالش، علم اخلاق، اخلاق کاربردی، اخلاق حرفهای، ارزش اخلاقی، تزاحم.
رجب علی فهیمی محمد مهدی احمدی اصفهانی
موضوع رساله حاضر اقسام سه گانه معقولات و جایگاه و ایفاء نقش آنها در منظومه فکری و معرفتی بشر است. معقولات نوع ویژه ای از مفاهیم است که با وصف کلیت در مرتبه خاصی از ذهن انسان تحقق می بابد. نقش پر اهمیت آنها در رشته فکر و نظام اندیشه انسان تا بدان جا است که بدون آنها می توان گفت حلقه بزرگی از مفاهیم تصوری را که عبارت است از تمام مفاهیم کلی و همچنین تمام تصورات نظری را که از ترکیب و تالیف مفاهیم کلی بدیهی به شیوه مخصوص پیدا می شود. نیز دست کم بخش بیشتری از تصدیقات و کاربردی ترین قضایا را نداشتیم. به علاوه اینکه در شناخت حقیقی از خود معرفت به بن بست رسیده و یقین به حقیقت بودن آن و برقرار بودن رابطه واقعی بین ذهن و عالم خارج را نمی توان با اطمینان اثبات کرد زیرا برگرداندن شناخت معرفت از طریق مفاهیم نامبرده است که به علم حضوری که تا به این زمان مطمئن ترین مسیر شناخته شده است امکان پذیر می باشد. در صورت فقدان مفاهیم کلی پیامد دیگرش نیز این بود که تعریف حقیقی از هر امری و اقامه دلیل بر هر چیزی امکان ناپذیر می گردید، بلکه بیشتر از آن می توان گفت اگر مفاهیم کلی را نداشتیم فکرکردن هرگز ممکن نبود به تعبیر از استاد شهید مطهری در صورت نداشتن معقولات، انسان در شناخت خودش در حد حیوان تنزل می کرد تنها با داشتن شناخت علمی و عمقی است که انسان، انسان گفته می شود. شناخت علمی نیز مساوی با کلیت است یعنی معقول بودن است که مساوی با کلی بودن است.
قاسم محمد بشیری مجتبی مصباح
برهان النظم الذی یشکل موضوع رسالتنا قد عرضناه فیها بقالب ثلاث تقاریر مختلفه وهی اسلوب التمثیل والقیاس والاستقراء مع مختلف صورها وحاولنا استقصاء جلها قدر الامکان ، وبمناقشتها خلصنا بنتائج معینه وکما تطرقنا إلی جمله من الاشکالات التی تخص کل اسلوب مع اجابتها اللازمه - علی فرض وجودها - . لقد کنا نستهدف فی جمله ما نستهدفه من انتخاب هذا الموضوع للرساله العثور علی طرق وتبریرات متعدده لتدعیم ما یحکم به وجداننا وتومن به فطرتنا ونحن نسبر فی أغوار نظام الطبیعه ، من لزوم وجود ید حکیمه وراء تلک المشاهد البارعه للنظم شاءت صیروره الأشیاء بصورها الفعلیه . حکم الوجدان هذا قد شذ من تخلف عنه من بین أفراد الانسان وذلک لوضوح معالمه ووفره دواعمه ، وإنما هو بحاجه الی وضعه فی اُطر معینه یعول علیها الانسان منطقیاً ویعتبرها معاییراً یبنی جمیع معارفه علیها حتی یمکن دفع خدشه المشککین والمترددین فی هذا الحکم للوجدان فمن هنا إرتأینا فی رسالتنا التحری عن هذه الحقیقه وکانت النتائج کالاتی وجدنا أن أسلوب التمثیل یفتقر إلی القوه اللازمه لتبریر هذا البرهان وذلک باعتبار أن تشبیه الاثار الطبیعیه بالمخترعات الصناعیه من أجل اثبات وجود الناظم للعالم یصطدم بحقیقه مفادها الاستفسار عن منشأ علمنا بوجود الصانع للساعه ، فلو کان الجواب دلاله نفس حاله النظم والتنسیق الموجود فیها عقلاً علی وجود مدبر وناظم ، کان ذلک کافیاً لدلاله نظم العالم نفسه علی الناظم لوجود الملاک نفسه فیه ، من دون توقف علی التشبیه المذکور . واما اسلوب القیاس الذی یراد فیه التأکید علی مقدمتین وهما وجود النظم فی العالم ودلاله کل نظم علی الناظم ، فقد خلصنا فیه الی أنه وعلی جمیع تفاسیره غیر مستغن عن مبحث تراکم الاحتمال المستلزم لحصول الاطمئنان ، وهو ما یبتنی علیه اسلوب الاستقراء أیضاً ، ومن هنا کان المهم تحدید قیمه مثل هذا الاطمئنان لنتیجه برهان النظم ، وقد وصلنا بهذا الصدد الی أن ذلک ناشیء من مبررات موضوعیه تورث الیقین لدی عامه أفراد الانسان نظیر علمنا بدوله الصین وکون صاحب الجواهر فقیهاً ، وان الواقف أمامی هو أبی ولیس شخص یشبهه مئه بالمئه . ولیس نابعاً من ظروف شخصیه للافراد ، فالتشکیک فیه نسف لجمله من معارفنا وتلاعب فی معاییر فکر الانسان وطرق إدراکه للواقع .
مجید ابوالقاسم زاده حسن معلمی
معرفت شناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفت شناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفت شناختی قرار می دهد. مسائل معرفت شناختی متعددی از قضایای اخلاقی می توان ارائه کرد که مهم ترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفت شناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفت های نظری اخلاق به این دو قضیه پایه مبتنی می گردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود می یابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار می روند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، می توان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاه های مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکن برخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر می کنند اما چون این شرایطْ واقعی هستند از این رو موجب نسبیت گرایی نمی شود.