نام پژوهشگر: مهدی اخویان
انسیه مردانی فرزان سجودی
پایان نامه پیش رو با هدف تحلیل نشانه ها و سازو کارهای متنی به کار گرفته شده در تبلیغات محیطی ایستگاههای مترو شهر تهران، برای بررسی نقش ترغیبی و لایه های دخیل در قاب بندی ها اعم از نوشتاری و تصویری انجام شده است. بدین منظور ده نمونه از بیلبوردهای مترو شهر تهران در فاصله زمانی زمستان و بهار 1389-1390 بررسی شده است .چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نشانه شناسی لایه ای و نشانه شناسی اجتماعی می باشد و روش تحلیل نشانه شناسی بر اساس مطالعه موردی است. نشانه شناسی اجتماعی ارتباط بصری ، توصیف منابع نشانه شناختی ، آنچه می توان در رابطه با تصاویر و دیگر عناصر بصری بیان گردد و در واقع تعامل میان عناصر درون تصویر با بیننده را مورد بررسی قرار می دهد. در تحلیل نشانه شناسی اجتماعی بیلبوردهای مورد مطالعه در 3 سطح بازنمودی، تعاملی و ترکیبی و در تحلیل نشانه شناسی لایه ای، لایه های دخیل در قاب بندی ها اعم از نوشتاری و تصویر مورد بررسی قرار گرفت.یافته های پژوهش معرف آن است که طراحان و بنگاههای تبلیغاتی در ایجاد نقش ترغیبی از سازو کار های نشانه ای مختلفی همانند ارجاع به شخصیتهای اسطوره ای ، کارتنی و باستانی که برای مخاطبان آشنا هستند ، عناصر طبیعی همانند زمین و آسمان و طبیعت در قالب نشانه ، انسان به خصوص کودک و اعضای بدن به عنوان عنصر اصلی بیلبورد مکررا استفاده نموده اند و این عناصر را در سه سطح روایی ، مفهومی و روایی مفهومی عرضه نموده اند.
محمدباقر حاجیانی فرزان سجودی
پایان نامه ی پیش رو، «مطالعه ی ساختارِ پرسپکتیو خطی در هنر و نسبتِ آن با مسئله ی شناخت» با هدفِ مطالعه ی پرسپکتیو خطی به منزله ی پارادایم یا ساختار مسلطِ بازنماییِ فضا در نقاشی غرب پس از رنسانس صورت گرفته است تا بتواند با قرائتِ ساختاریِ پرسپکتیو، تحولاتِ آن در تاریخ هنر و پی جوییِ زمینه های علمی و هنریِ آن ، نسبت پرسپکتیو را با تلقیِ فلسفی از مسئله ی شناخت و آگاهی نزد سوژه ی انسانی تببین کند. راهگشای نظریِ پژوهش در قامت شناخت شناسی ایمانوئل کانت خاصه کتاب «سنجش خرد ناب»، و فلسفه ی«صورت های سمبلیک» ارنست کاسیرر صورت بندی شده است. کانت در پی پاسخ به این مسئله است که تجربه و شناختِ ما از جهان چگونه ممکن می شود و پی آیند این نگاه را در کاسیرر می توان پی گرفت که فروکاهیدنِ صورِ تجربه و شناختِ انسانی را به قواعد منطقیِ بدون تغییر نمی پذیرفت و «صورت های سمبلیک» را به دلیل خودآیینی، ساختار دونیِ معنابخش، رابطِ میان ذهن شناسای انسانی و جهانِ عرضه شده در هیئتِ پدیدارها می داند، و این جهانِ سمبلیکِ تعین بخش خود سیری تحولی را پشت سر می گذارد. بازبینیِ پرسپکتیو در پرتوی این منظر فلسفی، با اتخاذ روشی توصیفیی و تحلیلی، و با بازخوانیِ «پرسپکتیو به مثابه ی صورتی سمبلیک» اروین پانفسکی ممکن شده است، و به این نتیجه می رسد که پرسپکتیو اگر چه به معنای سوسوریِ آن، زبان به شمار نمی رود، اما همچون صورتهای سمبلیکِ کاسیرری، ساختاری درونی، نشانه شناسانه و معنابخش دارد و ارتباط میان سوژه و جهان را شکل می دهد و پیشاپیش مفهوم دکارتی فضا و انقلاب کپرنیکیِ کانت در شناخت شناسی را نوید می دهد. در این منظر، پرسپکتیو نشانه ای از دوره های تحولیِ هنر غرب از یونان تا رنسانس است و در حکمِ بازنماییِ شناختِ متاثر از کلیتِ فرهنگیِ دوران به کار می رود؛ گو اینکه می توان در منظری زبان-روان شناسانه نیز به تحلیلِ پرسپکتیو آغازید و به این نتیجه رسید که پیداییِ پرسپکتیو خود آغاز تفکرِ هنری و شکل گیریِ سوژه ی جدید غربی ست. پرسپکتیو ساختاری مانند فرم های تهیِ زبانی دارد، جایگاهِ مصدر و موضوعِ نگاه را مشخص می کند، قیدگذار است و رابطه ی عناصرِ درونِ ترکیب بندی را سامان می دهد. در عینِ حال، با قرار دادنِ نقطه ی گریز به معنای خلاء یا فضای بیکران در دلِ ساختارِ اثر هنری، سوژه را مشمول تروما می کند.
خشایار شایگان گهر اعظم راودراد
پژوهش حاضر تلاش دارد مخاطبانِ نقاشیِ جامعه معاصر ایران را مورد مطالعه قرار دهد. افرادی که هر یک برای مشاهده یا خرید نقاشی مورد علاقه خود، به گالری مورد نظرشان مراجعه می کنند. هدف از این طرح بدست آوردن شناختی از رفتارها، انگیزه ها و نیازهای مخاطبان، از نظر خصوصیات فردی، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی آن ها می باشد. فرضیه اصلی این است که میان ویژگی های مخاطبان با نوع نقاشی مورد علاقه شان، رابطه معنی دار و تاثیرگذاری وجود دارد. در این پژوهش از نظریه میدان های پی یر بوردیو استفاده شده، که در آن میدان تولید فرهنگی و هنری به دو قطب مستقل و وابسته تقسیم می شود. قطب مستقل و خود آیین، با تولید محدود و حداکثر سرمایه های میدان ، در مرکز میدان تولید نقاشی قرار می گیرد و بدون در نظر گرفتن بازخوردهای بازار، قواعد میدان را تغییر می دهد و ساختارهای ناب را بدعت می گذارد. قطب وابسته با تولید انبوه و سرمایه های نسبی، شرط احتیاط را پیشه کرده و در حاشیه میدان، به پسند معمول مخاطبان خود بسنده، و آن را بازتولید می کند. بدین ترتیب آثار مذکور به لحاظ محل برگزاری نمایشگاه و بازار فروش، تفاوت های بارزی با هم دارند که باعث می شود مخاطب هر یک قابل شناسایی و متمایز باشند. برای آزمون این فرضیه از روش جامعه شناسی پیمایشی از نوع توصیفی- تبیینی استفاده شده است. به کمک متخصصان پرسش نامه ای طراحی شد که در تیرماه سال 1391 در چندین گالری آثار مدرن و مغازه گالری آثار مردم پسند شهر تهران تکمیل شد. جامعه آماری مورد نظر مراجعین بالای 15 سال را شامل می شود. نتیجه نهایی این که فرضیه اصلی ثابت شد و در ایران میان ویژگی های مخاطبان با آثار نقاشی مورد علاقه آن ها رابطه معناداری با درجه شدت متوسط برقرار است. آثار مدرن مرکز میدان نقاشی را به خود اختصاص می دهند و عموم مخاطبان آن در درجه اول هنرمندان، هنرجویان، منتقدین و افرادی از درون دایره میدان نقاشی و البته دوستان و بستگان آنان هستند. در درجه بعد افرادی از طبقه بالا یا لایه بالایی طبقه متوسط با سرمایه اقتصادی به نسبت خوب که در پی کسب سرمایه های فرهنگی و نمادین هستند. نقاشی مردم پسند با تولید انبوه در بازارِ توده، نقاشی عام گرایانه یا مردم گرایانه محسوب می شود. و پاسخ گوی توده مردم با سرمایه اقتصادی متوسط رو به بالا است. هر دو گروهِ مخاطبان، ویژگی ها و راه های ارتباطی خاص خود را می یابند.
فرناز مهرپرور مهدی اخویان
رسال? پیش رو با نگاه برونگران? جامعه شناسی فرهنگ، در صدد بررسی تحول در میدان عکاسی ایران طی دهه هفتاد و پیامدهای آن در دهه 80 می باشد؛ با عنایت به طرح مسئله، در بررسی میدان عکاسی از روش توصیفی ـ تحلیلی و تاریخی استفاده شده است؛ بر اساس روش شناسی و جامعه شناسی فرهنگی بوردیو، هر صورتبندی اجتماعی متشکل از میدان های گوناگون است که با سلسله مراتبی سازمان یافته اند. میدان خود یک جهان اجتماعی است که شکل خاصی از سرمایه در آن وجود دارد. به سبب آنکه منازعه خصوصیت اصلی هر میدان است، در میدان تولید هنر منازعه اساسی بر سر تصاحب حق انحصاری تعریف آثار هنری و یا گرفتن سفارشات هنری می باشد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال که چه عوامل و متغیرهای اجتماعی موجب تحول در عکاسی دهه 70 و80 ایران شده است به این نتیجه می رسد که، در نیمه دهه هفتاد، میدان عکاسی ایران دچار تحولی شد که این تحول موجب شکوفایی هنر عکاسی گردید. این تحول که برخاسته از تحولات ناشی از میدان های اجتماعی دیگر بود سبب شد تا عکاسی در میدان هنر به خود سالاری دست یابد.
زهرا اسلامی ورنامخواستی زهرا حسین نژاد
چکیده رساله ی حاضر به منظور «نشانه شناسی نقوش سنتی در پوسترهای دهه ی هشتاد ایران» برآن است تا با توجه بر اهمیت نقش عناصر تزئینی و سنتی در حفظ ارزش های ایرانی - اسلامی و با هدف واکاوی شیوه های ارزش گذاری بر آثار، تداوم و جایگاه آن را از رهگذر نشانه شناسی بیابد. از اینرو گردآوری داده های اولیه تحقیق، به روش کتابخانه ای بوده و نمونه های مطالعاتی براساس چارچوب نظری «نشانه شناسی لایه ای» به روش توصیفی- تحلیلی که روشی است کیفی،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.انتخاب نمونه های مطالعاتی از سال(1380 تا آخر 1390)، به ازای هر 5 سال شامل دویست پوستر بوده که به صورت تصادفی، از هر بخش دو پوستر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج آن به کل دوره ی مورد نظر تعمیم داده شده است. به طور کلی نتایج حاصل از انجام رساله اذعان می دارد که پوسترهای دهه هشتاد، از یک سو به مثابه ی سندی فرهنگی باعث ارتقا و نیز ابتذال سطح سلیقه فرهنگی برای انتقال هویت ایرانی- اسلامی هستند و استفاده خردمندانه (مستقیم یا غیر مستقیم) از نقوش سنتی، علاوه بر بار نمادین، بخشی از عناصر تزئینی محسوب می شوند که جهانیان را به فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی خویش ارجاع می دهند واز سویی دیگر، به مددکیفیت زیبایی شناختی، ظرفیت، استعداد و قابلیت عناصر و نقوش سنتی، پیشرو و هماهنگ با گرافیک امروز گام بر می دارند. از این رو به نظر می رسد طراح و گرافیک معاصر توانسته است با شناخت ساختار نقوش و نیز تغییرکارکرد نشانه، بار معنایی موردنظر را با طبعی مدرن ،در پوستر دگرگون سازد. همچنین ارزش تزئین و نمادین عناصر سنتی آن را به یک شیوه ی متفاوت در طراحی پوستر توسعه بخشد. واژگان کلیدی: نشانه، نشانه شناسی لایه ای، نقوش سنتی، پوستر.
زهره داوری معینی مهدی اخویان
پوشش همواره در دورههای مختلف تاریخی با ظرافت و دقت خاصی مورد توجه انسانها بوده است و تمدنهای دیرینه نیز بر امر طراحی و ایجاد پوشش مناسب تأکید میکردهاند . زیرا پدیدهی فطری شخصیت طلبی ، هر انسان با شرافت را در هر زمان و مکان به سمت دستیابی به ارزشهای متعالی میکشاند و بدون شک ، حجاب یکی از ارزشها به حساب میآید . در این پژوهش سعی شده تا به مباحثی چون ، یافتن تاریخچه دقیق در مورد چگونگی آغاز تن پوش حجاب در ایران ، نحوه ی پذیرش ، و نگرش افراد جامعه ، همچنین مطالعه الگوی مفهومی پدیدار شناسانه با بررسی های تاریخی اجتماعی صورت پذیرد . همچنین کلمه تن پوش حجاب ، در این پژوهش شامل کلیه پوشش های بانوان در اعصار مختلف تاریخی می باشد . این تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد ، که اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده ، و به شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است ، و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات ، تحلیل محتوایی می باشد . تحلیل یافته های تحقیق ، بر اساس بررسی های تاریخی ؛ تصاویر ، نقش برجسته ها و مجسمه ها منابع نشان می دهد که پوشش همواره در دورههای مختلف تاریخی ایران به خصوص برای زنان ، پیش از اسلام وجود داشته است ، دیگر اینکه زمینه پیدایش تن پوش را باید بر مبنای تفکرات و نیازهای اقلیمی ، مادی و معنوی اقوام دانست و عواملی چون فرهنگ ( آداب و رسوم ) ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی و اقتصادی تاثیر مستقیم بر پوشش داشته اند که در طی قرون و اعصار شکل گرفته و تحول یافته است . کلمات کلیدی : حجاب در ایران ، تن پوش ، پدیدار شناسی در ایران .
محمد صالحی پناه محمدجواد علیمحمدی اردکانی
پژوهش حاضر به مطالعه تطبیقی زیباشناسی تصویر رستم در شاهنامه های فردوسی مصور عهد صفوی خاصه شاهنامه های شاه تهماسبی، قوام بن محمد شیرازی و رشیدا می پردازد. ایرانیان در طول تاریخ نگارگری بیش از هر نسخه ای شاهنامه را به زیور نگاره ها آراسته اند و در شاهنامه نیز رستم شخصیتی بی بدیل است نه تنها در شاهنامه، که اساسا در فرهنگ ایران رستم قهرمانی بلا منازع است. به همین دلیل تصویر رستم در شاهنامه های مصور جایگاه ویژه ای دارد و همراه با تحولات تاریخ نگارگری ویژگی های چهره و اندام رستم نیز تابع این فرایند، دگرگونی ها را پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی و روش توصیفی تطبیقی است که اطلاعات ضروری تحقیق به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق از منظر زیباشناسی نشان می دهد که سیر تحول زیباشناسی ساختار و فرم رستم در اواخر دوره صفویه رو به افول نرفته است.
سارا فهیمی حسینعلی نوذری
چکیده مطالعات پسا استعماری می کوشد با مطالعه وتحلیل گفتمان استعماری به نقد تاریخ استعمار و دانش غربی بپردازدتا از این طریق در کلیت و انسجام مفروض روایت های غرب در باره تاریخ جهان و باز نمایی اقتدار طلبانه غرب از خود و دیگران،شکاف و گسست ایجاد کند. با چنین زمینه ای تحلیل گفتمان استعماری نشان می دهد تصویری که غرب در سه سده اخیر با عنوان شرق شناسی از بقیه جهان بر ساخته و عرضه کرده است،تصویری منفی،هژمونیک و در خدمت فرایندها و اقدامات استعماری بوده است.عکس های میترا تبریزیان،هنرمند ایرانی الاصل مقیم انگلستان امروزه در سطح جهانی مطرح و شناخته شده است. او می کوشد تا تصاویرش، آیینه زندگی ودغدغه های پیرامون وی باشد و به گونه ای تصنعی واز روی فریب و ریا از گذشته ی شرقی نداشته ی خود دنیایی بر ساخته و نئولوژیک نمی سازد.پروژه حاضر با رویکرد پسا استعماری به تحلیل و تبیین آثار این هنرمند پرداخته است. آنچه در خصوص تبریزیان بیش از همه بارز است وجهی آوانگارد گونه ودر عین حال اعتراضی است که تنش موجوددرزندگی انسان را برای انتخاب هویتشان به تصویر می کشد. تبریزیان در راستای نقد جامعه مصرفی و اخلاقیات تجاری، آثار خود را با سبکی بسیار فرمالیستی و مدرنیستی در هیئتی گزارش گونه همراه با ایماژهای کنایه آمیز حاکی از مفا هیم پست کلنیال ارائه می کند و با به زیر سوال بردن واقعیت این ایده به نمایش آثار خود می پردازد. در آثار این هنرمند مفهوم "دیگری" بودن تحت سیطره ی پست کلنیالیسم و هویت باز نمایی شده تاثیر انعکاسی و بازتابانه ژرف و نافذ نگاه خیره تبعیض آمیز به وضوح دیده می شود. در آثار تبریزیان این بار در یک حرکت معکوس،«او» سنگ ومنجمد شده است ،گویی نگاه مخاطب اورا می لرزاند. انگار حالا دیگر نوبت هیچ کس نیست جز نوبت لنز دوربین هنرمند.