نام پژوهشگر: فریبا تاجیک
فریبا تاجیک عباس خورشیدی
چکیده پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل موثر بر میزان مطالعه معلمان دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران، اجراء شده است. ضمن اینکه شناسایی شاخصهای مربوط به هر عامل واولویت بندی عوامل شناسایی شده از اهداف فرعی پژوهش می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد. به منظور بررسی سوالات پژوهش، از میان 620 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت فعال در نظام آموزشی، مدیران و معلمان دوره ابتدایی با تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر که جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است، تعداد 250 معلم به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای شناسایی عوامل موثر برمطالعه از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش به شناسایی عوامل مدیریتی، آموزشی، فردی، امکاناتی، تکنولوژیکی و اجتماعی به همراه گویه های مربوط به آنها منجر شده اند. ضمن اینکه عوامل امکاناتی، تکنولوژیکی و فردی بیشترین تاثیرگذاری را بر مطالعه معلمان داشته اند و عوامل اجتماعی، آموزشی و مدیریتی از اثرگذاری کمتری برخوردارند.
فریبا تاجیک رضوان حکیم زاده
هدف از این تحقیق که به روش توصیفی– پیمایشی انجام شده بررسی میزان اثربخشی دوره های کوتاه مدت آموزشی در شرکت توانیر و شرکتهای تابعه (شرکتهای برق منطقه ای، توزیع نیروی برق و مدیریت تولید نیروی برق) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع از بین10349 نفر، 300 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از روش مطالعه کتابخانه ای و پرسشنامه استفاده شده که پرسشنامه ها در دو بخش پرسشنامه اصلی(بین مدیران و فراگیران ) و همچنین پرسشنامه جانبی (پایلوت) که در بین 30 نفر از مدیران شرکت توانیر (مدیرانی که افراد تحت نظرشان در طی سال ها فعالیت واحد آموزش توانیر، حداقل در یک دوره کوتاه مدت آموزشی شرکت داشته اند) و 270 نفر از فراگیرانی (کارکنان شرکت توانیر در بخش های شغلی 70000، 80000، 10000، 20000، 30000 و 40000) که در دوره های آموزشی شرکت داشته اند مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده شد و روایی آن از طریق مشورت با اساتید و کارشناسان امر آموزش و در نهایت اعمال نقطه نظرات اساتید محترم راهنما ، مشاور و مشاور آماری جهت طراحی پرسشنامه و پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ بین 71-84% بدست آمد.روش آماری مورد استفاده شامل آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس به کمک نرم افزار spss بود. نتایج بدست آمده و یافته ها نشان داد که از نظر مدیران و فراگیران کلیه دوره ها از اثربخشی بالایی برخوردار بوده اند (با اطمینان 95%) و میان اثربخشی دوره ها و کاهش نظارت و سرپرستی بر کارکنان تفاوت معناداری بین کارکنان آموزش دیده و کارکنان آموزش ندیده وجود ندارد. واژه های کلیدی : اثربخشی ، آموزش ضمن خدمت ، دوره های کوتاه مدت آموزشی