نام پژوهشگر: میلاد ستوده
میلاد ستوده محمد جعفر یوسفیان کناری
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی فیلمنامه های داستانی دو دهه اخیر سینمای ایران به مطالع? آسیب شناسان? ساختار نمایشی آن ها پرداخته شود. مسئله اصلی این تحقیق ردیابی و دسته بندی مهم ترین عارضه های نمایشی مشترک در این فیلمنامه هاست. با تعریف چارچوب مفهومی تازه ای مرکب از آرای رابرت مک کی، مارگارت مرینگ و مانفرد فیستر تلاش شده تا در سه رد? آسیب های اصلی، فرعی و موارد خاص، ارزیابی جامعی از کیفیت نمایشی این آثار حاصل شود. این پایان نامه به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و مهم ترین داده های قابل سنجش به شیو? کتابخانه ای یا بررسی مستقیم متون نمایشی و گاه نیز با ارجاع به فیلم های ساخته شده از روی آن ها گردآوری شده اند. مجموع? یافته های این تحقیق حاکی از آن است که می توان ضعف های عمد? فیلمنامه های داستانی ایران را در دو بُعد سازماندهی و توسع? پیرنگ نمایشی و نیز خلق و پردازش شخصیت های سینمایی مورد پیگیری قرار داد. از آن جمله می توان به چیدمان نامناسب روایی در برخی فیلمنامه های این دو دهه و نیز مشکل طرح های نمایشی ناتمام اشاره کرد. شواهد این تحقیق نشان می دهد در اغلب موارد فیلمنامه های این دو دهه با خلق موانع ناکارآمد، کنش های تکرارشوند? غیرضروری و گاه حتی صحنه های بی هدف سازماندهی شده اند. در عین حال در بخش دیگری از آثار این دو دهه شخصیت پردازی های سینمایی اغلب با مکث های تحمیلی، انفعال اجباری و یا عدم توسع? رفتارهای منطقی همراه بوده است. استفاد? مکرر از الگوی پایان بندی باز یا نافرجام، شکاف های ساختاری غیرمنتظره ای را در نظام علت و معلولی روایت داستانی پدید آورده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که شدتِ ضعف هایی نظیر چیدمان نامنسجم روایی و پایان های ناتمام در آثار دهه هشتاد نسبت به دهه هفتاد، روندی صعودی را طی کرده و در طیف گسترده تری از فیلمنامه های دهه هشتاد دیده شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که شدت و دفعات بروز ضعف های مذکور در تجربیات نمایشی اواخر ده? هشتاد به وضوح افزایش یافته و حکایت از نوعی عدم انسجام ساختاری آن ها دارد.