نام پژوهشگر: سمیرا تفضل
سمیرا تفضل آرمین بهرامیان
در مقایسه معماری امروز و گذشته به نظر می رسد، امروزه رابطه انسان و محیط دچار تغییراتی شده است. شاید بتوان اینگونه گفت که معماری گذشته رابطه عمیق تری با انسان برقرار می کرده است. نکته ای که در معماری های مدرن امروز کمتر شاهد آن هستیم. این باور عمومی وجود دارد که بررسی معماری گذشته برای معماری امروز درس های زیادی به همراه دارد و برای رسیدن به این مهم شناخت کامل میراث گذشته مفید می باشد. بناهای معماری با توجه به ویژگی های فضایی که دارا هستند، بر خوانش و ادراک مخاطب تاثیر می گذارند. این تاثیرات، با توجه به نقش معماری به مثابه ظرف زندگی انسان، نقش مهمی را درطول حیات یک اثر ایفا می کنند. از آنجا که معماری گذشته ایران در این زمینه دارای کیفیتهای خاص خود است، اهمیت شناخت جنبه های انسانی این پیشینه جهت حفظ این کیفیات ضروری به نظر می رسد. یکی از آثار به ظاهر شناخته شده و در اصل ناشناخته دوران صفویه که در طی حیات خود بر ادراک مخاطبان دارای تاثیر مثبت بوده، بنای هشت بهشت است. پس خوانش صحیح این بنا در این زمینه می تواند درس های خوبی برای معماری امروز به همراه داشته باشد. در این راستا برای دریافت ادراک مخاطبان، این پژوهش، به دنبال رویکردی که به ارتباط انسان و بنا توجه کند رویکرد پدیدارشناسانه را برگزید که در جستجوی رسیدن به معنا و ذات حقیقی پدیده از طریق تجربه انسان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کمک خوانش های بازدیدکنندگان امروز و گذشته ی عمارت هشت بهشت به فهم آن پرداخته شود . از دیرباز دستیابی به فهم کامل و تام این گونه خوانش ها، همواره نیازمند علم تاویل بوده است. در باب آثار و متون هنری،بحث تاویل،مانند رویکرد سنتی آن به دنبال رفع ابهام نیست بلکه به مقوله فهم نظر دارد. پس این پژوهش در قدم اول به دنبال فهم بنای هشت بهشت است. هدف این پژوهش این است که با کمک تحلیل داده ها، کیفیت های فضایی تاثیرگذار بر انسان در این بنا جستجو شود که هدف غایی آن فهم کیفیت های فضایی این بنا و تاثیر آن بر مخاطب است. فرض پژوهش این است که فهم جدیدی از معماری این بنا با توجه به خوانش مخاطبان قابل دستیابی است. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش بنیادی است. و از نظر روش، به صورت پدیدارشناسانه به تاویل و نقد بنای مورد بررسی یعنی بنای هشت بهشت در سه مرحله پرداخته می شود. مرحله اول، نگارنده با انجام تحقیقات میدانی و کتابخانه ای به جمع آوری داده و در مرحله دوم ، بوسیله مصاحبه با نخبگان، پرسشنامه از مردم عادی و مطالعات میدانی به جستجوی نحوه تجربه بنا توسط مخاطبان می پردازد و نهایتا در مرحله آخر، تجزیه و تحلیل از نوع کیفی با رویکردی پدیدارشناسانه انجام شده است. نتیجه این پژوهش آشکار می سازد که بنای هشت بهشت بنایی است که با ساحت های مختلف انسانی در ارتباط است. این ساحت های انسانی از توجه به نیازهای اولیه و جسمانی آغاز می شوند و تا مرحله توجه به نیاز های روانی و معنوی پیش می روند. از مصادیق توجه به ساحت جسمانی در این بنا، مسائل اقلیمی است. در مرحله بعد به ابعادی از بنا توجه شده که به نوعی با بخش منطقی ذهن ارتباط دارد. از نمونه های شاخص این امر، ایجاد حرکت، سیالیت و گسترش فضایی است. ساحت واجد اهمیت تری که این بنا با آن ارتباط برقرار می کند ساحت روانی و در مرتبه بالاتر آن ساحت روحی و معنوی است. به عنوان نمونه این بنا انسان را به عالم خیال می برد یا به بیان دیگر معمار این بنا سعی در خلع ماده و دیده شدن صورت خیالی داشته است. احساسات دیگری که این بنا برای مخاطب خود به ارمغان می آورد احساس خلوت ، فرح انگیزی و غیر منتظره بودن است. عمارت هشت بهشت به بیانی جمع اضداد است که به صورتی مطلوب، پاسخگو به نیازهای مختلف بشر است.